یکی از چیزهایی که طرفداران تلویزیون از آن متنفرند، خداحافظی است، اوضاع خیلی بدتر میشود اگر سریال پایان بندی درستی هم نداشته باشد.
برخلاف فیلمها، سریالهای تلویزیونی خوب اغلب چندین سال پخش میشوند. این همه مدت در کنار مجموعهای از شخصیتها بودن باعث میشود بینندگان احساس کنند که شخصیتهای مورد علاقهشان دوستهای واقعی آنها هستند. وقتی هم که سریال تمام میشود، به این معناست که دیگر هرگز آن شخصیتها را نخواهند دید.
به همین دلیل است که رسیدن به یک پایان بندی خوب از اهمیت زیادی برخوردار است. حتی بهترین سریال دنیا هم ممکن است با یک پایان بد محبوبیت خود را از دست بدهد، یا بدتر از آن به فصل بعدی نرسد و کنسل شود.
خوشبختانه، بهترین سریالها اغلب دقیقاً میدانند که قرار است چه کاری انجام دهند و پایان بندیهایی ایجاد میکنند که سالها پس از پایان سریال در قلب طرفداران باقی میماند.
۱۰. در Fresh Prince Of Bel-Air ویل خانواده جدیدش را ترک میکند
Fresh Prince of Bel-Air یک سریال تلویزیونی است که بیننده به سرعت با شخصیتهای آن خو میگیرد. آهنگ آغازین راجع به اینکه ویل اسمیت (Will Smith) شهر فیلی را ترک کرده و مادرش او را فرستاده تا با عمه و عمویش در بل ایر زندگی کند به قدری تکرار شده که تبدیل به یک میم شده است، اما دلیل همین میم شدنش محبوبیت زیاد این سریال است.
در قسمت پایانی «I, Done» میبینیم که ویل سرانجام از خانواده بنکس جدا میشود. او برای شش سال حمایتی که نیاز داشت تا رشد کند را از این خانواده دریافت کرد. در پایان کار میبینیم که ویل چگونه تصمیم میگیرد روی دو پای خود بایستد. این پایانی تاثیر گذار بود و شات پایانی همچنان یکی از معروفترین و محبوبترین صحنههای پایانی در تاریخ سیتکامهاست.
۹. در پایان بریکینگ بد، والتر وایت به تمام آنچه که میخواهد میرسد
سریال Breaking Bad درست پس از پخش The Wire عنوان «برترین برنامه تلویزیونی» را به خود اختصاص داد و تا پایان این عنوان را حفظ کرد. در آخرین قسمت، بهترین شخصیت سریال، والتر وایت، به آخر خط رسیده بود، اما این تنها پس از رسیدن به هر چیزی بود که همیشه میخواست.
والتر وایت دوستش را نجات داد و مطمئن شد که خانوادهاش در امنیت هستند. با این حال، در پایان، او پس از شلیک به یک ارتش از ادمکشها تنها ماند. والتر بدون شک فرد وحشتناکی بود، اما ماجرای او تا قسمت نهایی خیره کننده باقی ماند.
۸. The Wire سرانجامها و شروعهای تازه
The Wire چیزی بیش از یک برنامه تلویزیونی راجع به دزدها و پلیسهاست. هر فصل سریال The Wire معنای خاصی داشت، زیرا نویسندگان میدانند که همه چیز در این شهر چقدر به هم مرتبط است. سیاست، مدارس، جرایم سازمانیافته، همه در هم تنیدهاند، گاهی اوقات به روشهایی که به راحتی قابل مشاهده نیست. پایان بندی سریال The Wire موفق شد داستانهای زیادی را به سرانجام برساند.
در عین حال، در این پایان بندی بسیاری از داستانهای دیگر ناتمام ماند. دلیل چنین تصمیم هم این بود که دیوید سایمون (David Simon)، اد برنز (Ed Burns) و دیگر سازندگان نیز میدانند که هیچ راهی برای پایانی دائمی برای چنین دنیایی وجود ندارد. همه چیز در جریان است. همانطور که برخی از شخصیت ها راه خود را از آن دنیا جدا میکنند، افراد جدیدی نیز راه خود را به داخل آن پیدا میکنند.
۷. سوپرانوز در نفس گیرانهترین حالت ممکن از بیننده جدا میشود
سوپرانوز ممکن است یکی از اعصاب خرد کنترین پایان بندی های تاریخ تلویزیون را داشته باشد. البته نه به این معنا که پایان این سریال فوق العاده نیست، بلکه چون انقدر خوب است که بیننده عصبی میشود. اما اگر کسی به دنبال یک پایان مطلق باشد، آن را در اینجا پیدا نخواهد کرد. در بحبوحه جنگ درون مافیایی که در آن شخصیتها دارای قدرتها و موقعیتهای متزلل هستند، به نظر میرسد تونی موفق شده است از بیشتر مشکلات قسر در برود.
تونی از فرصتی برای نشستن در کنار خانوادهاش و خوردن شام استفاده میکند. در همین حال زنگ غذاخوری که او و خانوادهاش در آن مشغول غذا خوردن هستند به صدا در میآید. سپس این قسمت به طور ناگهانی به پایان میرسد و بینندگان را مجبور میکند تا خودشان راجع به سرانجام این مافیوزو تصمیم بگیرند.
۶. The Office با نگاهی به کل سریال به پایان میرسد
پایان آفیس، یک سال بعد را نشان میدهد. یک سال پس از پخش مستند زندگی همه در شرکت کاغذ Dunder Mifflin. همین فاصله است که به بینندگان فرصتی میدهد تا ببینند اکنون که سریال به پایان رسیده، چه اتفاقی برای همه شخصیتها افتاده است.
با وجود اینکه مستند به پایان رسیده است، قالب ماکیومنتری باز هم جایگاه خود را پیدا میکند و نگاه درونی نهایی همه شخصیتها را به تصویر میکشد. واداشتن بازیگران به تأمل در مورد زمانی که در «این کار احمقانه، شگفتانگیز، کسلکننده، خارقالعاده» سپری کردند پایانی هوشمندانه است که این سیتکام را به یکی از بهترینها تبدیل میکند.
۵. چیرز در قسمت نهایی خود به طرفدارانش این نوید را میدهد که همیشه جایی هست که همه اسم آنها را بدانند
Cheers چنان موفقیت عظیمی بود که پایان آن، «One for the Road» را تقریباً نیمی از آمریکا تماشا کرد. این پایان بینندگان را ناامید نکرد. دایان را برگرداندند و احتمال اینکه او و سام برای همیشه با هم بمانند را به بینندگان نشان دادند. اما این سریال هرگز فقط راجع به این موضوع نبود.
دایان بیش از نیمی از سریال را نبود. تنها یک چیز وجود داشت که در تمام آن مدت برای سام باقی مانده بود، و تنها یک چیز برای او در کل این سریال اهمیت داشت. بنابراین تنها پایان مناسب این بود که همیشه جایی وجود داشته باشد که وقتی به آن جا میروی، همه اسمت را بدانند (اشاره به متن آهنگ تیتراژ سریال Cheers).
۴. در The Mary Tyler Moore Show شاهد اولین پایان بندی درست در تاریخ سیتکامها هستیم
The Mary Tyler Moore یک سریال انقلابی بود که نگاه مردم به سیتکامها را برای همیشه تغییر داد. قبل از این سریال کمدی، «پایان بندی» برای سیتکامها چندان رایج نبود – فقط دیگر پخش نمیشدند و تمام. اما مری تایلر مور تصمیم گرفت به بازیگران یک خط داستانی مناسب بدهد تا ماجراهایشان را به پایان برسانند.
بعد از سالها کار در ایستگاه خبری، بدترین اتفاق ممکن رخ داد: آنها توسط شخص دیگری خریداری شدند و همه اخراج شدند. با توجه به اینکه همه (غیر از تد) باید شغل جدید پیدا میکردند، مجبور شدند با اینکه دیگر قرار نیست در کنار هم باشند کنار بیایند. این پایانی دلخراش، اما خنده دار برای برنامه تلویزیونی کلاسیک و قدرتمند است.
۳. MASH نشان میدهد چطور شخصیتها برای همیشه تغییر کردهاند
قسمت «Goodbye, Farewell, and Amen» حتی ۳۰ سال پس از پایان این سریال، هنوز در جایگاه پربینندهترین قسمت تلویزیونی تمام دوران قرار دارد. پس از یازده فصل راجع به تلاش بیمارستانی برای جان سالم به در بردن در بحبوحه جنگی دلخراش، این سریال با یک فیلم دو ساعت و نیمی با بینندگان خود خداحافظی کرد.
چیزی که باعث میشود قسمت پایانی انقدر خوب کار کند نترس بودن سازندگان در به تصویر کشیدن تغییر عمیق شخصیتهاست. زندگی به سادگی «و سپس آنها به خانه رفتند» نیست، سریال از بازیگران اصلی نمیخواهد با یکدیگر خداحافظی کنند و همه چیز را پشت سر بگذارند. آنها مجبور هستند با این حقیقت که جنگ آنها را تغییر داده، روبه رو شوند. تغییراتی ناخوشایند و دردناک برای خیلی از آنها.
۲. Scrubs در پایانش هم از کلیشههای سیتکامها دوری میکند
تلاش Scrubs از قسمت اول مخالفت با کلیشه های کمدی بود که در زمان پخش آن در سال 1999 رایج بودند. پایان این سریال با نام «My Finale» هم تفاوتی نداشت. با تمرکز بر آخرین روز JD در Sacred Heart، بیشتر بخش پایانی دو قسمتی سریال راجع به این بود که چگونه JD با این موضوع کنار میآید که آخرین روزش در Sacred Heart را سپری میکند. در حالی که این روز برای دیگران در این بیمارستان روزی است مثل بقیه روزها.
پایان Scrubs در نهایت با چند تروپ کلاسیک به طرفداران آنچه را که نیاز دارند ارائه میکند. دکتر کاکس بالاخره بیان میکند که واقعاً چه حسی نسبت به JD دارد و JD به آیندهاش و تمام اتفاقاتی که ممکن است در انتظارش باشند نگاه میکند. همه اینها این قسمت را به لحظهای کلیدی در تاریخ تلویزیون تبدیل کرده میکند.
۱. Boy Meets World شخصیتهایش را برای دنیای واقعی آماده میکند
«من همه شما رو دوست دارم. کلاس مرخصه.» با این کلمات که فینی اشک آلود در یک کلاس خالی به زبان آورد، یکی از بهترین سریالهای کمدی به پایان رسید. Boy Meets World باید یکی دیگر از کمدیهای بیخود دهه ۹۰ میلادی میشد اما با بالا رفتن سن شخصیتها، آنها از کلیشههای خود جدا شدند و به افراد واقعی تبدیل شدند.
در پایان، همین موضوع این سریال را به یکی از بهترین سریالهای آن دوران تبدیل کرد. پس از هفت فصل تماشای بزرگ شدن شخصیتها، «Brave New World» آنها را به ماجراهای جدیدی فرستاد – اما نه قبل از خداحافظی بچهها از یکدیگر، و با افرادی که به آنها کمک کردند تا بزرگ شوند. ممکن است چنین پایان خوشی کمی ناجور به نظر برسد، اما Boy Meets World دقیقاً همان سریالی است که سزاوار چنین پایان افسانهای بود.