بهترین فیلم های فضایی جلوههای زیبایی از کنجکاوی انسانها هستند، زیرا تا زمانی که انسان بر روی زمین است، همیشه به سمت ستارهها نگاه کرده و به این فکر میکند که چه رازهایی در آنها وجود دارد. اجرام آسمانی، سیارات، ستارگان، خورشید و ماه الهام بخش داستانها و افسانههای بیشماری در طول تاریخ بشر بودهاند.
هرگاه کارگردانی قصد تولید یک فیلم فضایی منحصر به فرد را دارد، به قطع و یقین میداند که اثر او با خیلِ عظیمی از آثار شاخص در این ژانر سینمایی مقایسه خواهد شد. وجود فیلم های دلهرهآور و شاخصی چون «Alien» ساخته ریدلی اسکات، «Solaris» ساخته آندری تارکوفسکی، «Gravity» ساخته آلفونسو کوارون و «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» ساخته استنلی کوبریک در این ژانر، کار را برای اکثر فیلمسازان سخت کرده است.
از سال 1902 و اکران اولین فیلم علمی تخیلی («سفر به ماه»)، فیلمسازان از فضا برای خلق حماسیترین داستانها استفاده کردهاند. به هر حال، تخیل ما، درست مانند فضا، گسترده است، و بنابراین هر چیزی در آن ممکن است: هر شکلی از زندگی میتواند وجود داشته باشد، هر نوع فناوری را میتوان استفاده کرد و هر جهانی را میتوان کاوش کرد…
بنابراین، نکته مهم در مورد فیلم های فضایی این است که آنها میتوانند هر چیزی باشند: کمدی، درام، ترسناک. فضا فقط یک محیط است، پس زمینهای که داستان نویسان میتوانند بر اساس آن هر نوع داستانی را بسازند که مطابق میل آنها باشد. امکانات فضا بیپایان است، شاید به همین دلیل است که فیلم های باورنکردنی زیادی پیرامون آنجا ساخته میشوند. این لیست شامل انواع لحنها و ژانرها است، بنابراین اگر به دنبال چیز کمی خاصتر هستید، لیست ما را بررسی کنید.
Interstellar
فیلم Interstellar: کمی بیش از یک سال پس از اکران فیلم خوشنام «جاذبه»، کارگردان با استعداد انگلیسی، کریستوفر نولان، «میانستارهای» را ارائه میکند: فیلمی درباره اینکه چگونه آخرین امید بشر برای بقا در کاوش در مناطق جدید فضا نهفته است. میانستارهای احتمالا یکی از تاثیرگذارترین فیلم های فضایی دهه اخیر برای هر کسی از جمله من است. این فیلم داستانی پیچیده و همچنین صحنههای شگفتانگیز سفر فضایی را ارائه میکند که شبیه به آن چیزی است که پیشتر در «A Space Odyssey» استنلی کوبریک دیده بودیم. این یک فیلم لذت بخش، پر از فلسفه و کارگردانی استادانه کریستوفر نولان است.
میدانم که همه آن را دوست نداشتند، اما، به عنوان یک علاقهمند به فضا و آثار فضایی باید بگویم که این فیلم فضایی یک تجربه سینمایی فوق العاده است؛ اما چرا؟ چون با موضوع پیچیده فضا و زمان و رابطه ویژه آنها قصهگویی میکند.
Ad Astra
فیلم Ad Astra: این اثر سینمایی که در لاتین به معنای «به سوی ستارهها» است، فیلمی است که اخیرا توسط جیمز گری ساخته شده است؛ اما Ad Astra کمی بیشتر از یک فیلم اکتشافی فضایی است: این فیلم حاوی یک سفر درونگرا برای مردی است که در جستجوی پاسخ است. موج های الکترومغناطیسی قدرتمندی که باعث آسیبهای قابل توجهی به زمین میشوند به طور فزایندهای برای سیاره مشکلساز شدهاند. برای جلوگیری از فاجعه بیشتر، روی مک براید فضانورد به یک سفینه فضایی در مدار اطراف نپتون فرستاده میشود تا علت این موجها را خنثی کند. اما نکته دراماتیک فیلم آن است که این پایگاه در اعماق فضا، اتفاقاً همان پایگاهی است که پدر روی در جوانی به آنجا رفت و هرگز از آنجا برنگشت.
این اثر سینمایی از نظر بصری، صحنههای خارقالعادهای در دل خود وجود دارد، اما انتظار نداشته باشید که داستانی پر از اکشن در آن ببینید. به طور کلی صحنههای سفر فضایی درون فیلم بسیار نفسگیر هستند و مطمئنا شما را هیپنوتیزم خواهند کرد.
The Martian
فیلم The Martian: این فیلم فضایی اقتباسی از کتابی است که توسط اندی ویر منتشر شده است. خلاصه داستان مریخی بسیار ساده است: در طی یک ماموریت به مریخ، مارک واتنی (با بازی مت دیمون) پس از طوفانی عظیم، تیمی از کاوشگران فضایی را مجبور به عقب نشینی و ترک سیاره سرخ با عجله میکند اما خود او دچار حادثه شده و در آن مکان بدون هوش و زخمی باقی میماند. با این حال، مارک برخلاف تصور همراهانش نمرده است و خود را در سیارهای در 225 میلیون کیلومتری زمین میبیند. فضانورد تنها برای زنده ماندن از سختی سیاره سرخ و مهمتر از همه، بازگشت به زمین با چالشهای زیادی روبرو خواهد شد.
من همیشه از طرفداران سیاره سرخ بودهام، حتی با وجود اینکه بیشتر مناظر بیابانی برای ارائه دارد. اما برخی از عناصر علمی توضیح داده شده در این فیلم حاصل همکاری مستقیم ریدلی اسکات و سازمان ملی هوانوردی و فضایی است. اسکات به محض شروع کار روی فیلم با جیم گرین، مدیر علوم سیارهای ناسا صحبت کرد. بنابراین فلم مریخی اثری علمیتخیلی با تکیه بر واقعیت است.
Gravity
فیلم Gravity: جاذبه فیلمی فضایی درباره دو فضانورد است که سعی میکنند پس از نابودی شاتل فضایی خود به زمین بازگردند، اما هر دو در فضا سرگردان میشوند. جلوههای ویژه در طول این فیلم فوقالعاده خوب انجام شدهاند و توجه به جزئیات (مخصوصاً بی وزنی به دلیل عدم وجود جاذبه) بهطور دقیق انجام شده است. با توجه به شکل داستان شخصیتها با شرایط بسیار سختی روبرو هستند و من از شدت داستان لذت بردم. ساندرا بولاک اجرای خارقالعادهای ارائه میدهد، به گونهای که میتوانید وحشت او را در حالی که ناامیدانه در فضا میچرخد و ناامیدانه در تلاش برای زنده ماندن است، احساس کنید.
جالب است بدانید چند نفر از دانشمندان فضایی نسبت به ساختار این فیلم شکایت کردند که برخی از موارد مربوط به علم فضایی اشتباه است: برای مثال گفته شده بود مدارهایی که در آن ایستگاه فضایی بینالمللی و تلسکوپ هابل به دور زمین میچرخند، بسیار از هم دور هستند، که باعث میشود سفر بین این دو در زندگی واقعی غیرممکن شود. در حالی که این درست است، اما من فیلم های فضایی زیادی را نمیشناسم که 100% علم را به درستی دریافت و آن را بر مبنای واقعیت اجرا کنند و بدم نمیآید که چند لغزش علمی به منظور داستان سرایی انجام شود.
Europa Report
فیلم Europa Report: این فیلم یک اثر فضایی خیلی معروف نیست؛ و از اساس در اکران و نمایش سینمایی خود شکست خورد، یا شاید تحت الشعاع «جاذبه» که همان سال اکران شد، قرار گرفت. با این حال، وقتی در حال انتخاب بهترین فیلم های فضایی بودم، این فیلم خاص و البته بسیار خوب به ذهن من آمد و در این لیست قرار گرفت. گزارش اروپا درباره خدمهای متشکل از 6 فضانورد است که سفری به اروپا، یکی از قمرهای مشتری را آغاز میکنند تا احتمال وجود حیات در اقیانوس زیر گوشته یخی ماه را بررسی کنند. همانطور که میتوانید پیش بینی کنید، همه چیز طبق برنامه پیش نمیرود و خدمه به طرز دردناکی متوجه میشوند که آیا این ماموریت از اساس ارزشش را داشت یا نه!
این فیلم از سبک مستند و فیلم های یافت شده یا «found-footage» برای روایت داستان خود استفاده میکند. با این حال، گزارش اروپا مثال خوبی است مبنی بر اینکه برای تولید یک فیلم علمی تخیلی مناسب، لزوماً به نوع بودجه سنگین «هالیوودی» نیاز ندارید. اگرچه میتوانم قبول کنم که این فیلم فضایی برتر یک دهه اخیر نیست، اما شخصا از تماشای آن لذت بردم. مطمئناً در مواقعی که به یک فیلم فضایی متفاوت نیاز دارید، گزینه مناسبی برای تماشا است.
2001 : A Space Odyssey
فیلم ۲۰۰۱: A Space Odyssey: کوبریک هفتمین فیلم خود را در سال 1968 با این عنوان تهیه و کارگردانی کرد: 2001: یک ادیسه فضایی؛ کوبریک فیلمنامه کار را با نویسندگی مشترک با آرتور سی کلارک به نگارش درآورد. اگرچه اکنون بیش از 50 سال از عمر این فیلم میگذرد، اما 2001: یک ادیسه فضایی یکی از بزرگترین و مشهورترین فیلم های فضایی تاریخ سینما است. این فیلم به اتفاق آرا مخاطب و منتقدان سینما به عنوان یک شاهکار شناخته میشود که تأثیری ماندگار بر ژانر علمی تخیلی داشته است.
در این داستان کیهانی، دو فضانورد برای بررسی یک تک سنگ مرموز سیاه و سفید، سفری به مشتری را آغاز میکنند. در فضاپیمای «دیسکاوری»، هوش مصنوعی به نام هال 900 در مأموریت خود به آنها کمک میکند که نشانههایی از نقصهای جزئی را نشان میدهد. با این اوصاف در طول فیلم، سفر آنها اساساً نشاندهنده جستجوی بیپایان بشر برای منشأ بشریت است. به نظر من، این یک فیلم جذاب است، به خصوص اکنون که هوش مصنوعی در زندگی روزمره ما اهمیت بیشتری پیدا کرده است. این اودیسه فضایی مطمئناً شما را وادار خواهد کرد به جایگاه ما در جهان و آینده بشریت فکر کنید.
Apollo 13
فیلم Apollo 13: این فیلم در مورد ماموریت آپولو 13 است؛ حادثهای معروف و نزدیک به واقعیت که میتوانست به قیمت جان افراد زیادی تمام شود. با وجود تعداد بدشانسی که به آن پیوست شده بود، سیزدهمین ماموریت برنامه آپولو در ابتدا مانند یک سفر معمولی به ماه و بازگشت به زمین نظر میرسید. اما قبل از اینکه شاتل بتواند به ماه برسد، انفجار یک مخزن اکسیژن دانشمندان ناسا را مجبور کرد تا راه حلی اضطراری بیابند تا فضانوردان را سالم به زمین بازگردانند. خیلی از دوستداران داستانهای فضایی این جمله معروف جک سویگرت را میدانند: «هوستون، ما مشکل داریم» این کلمات به یاد ماندنی کمتر از یک سال پس از اینکه نیل آرمسترانگ برای اولین بار روی ماه قدم گذاشت، در کابین خلبان آپولو 13 گفته و ثبت شد.
از آنجایی که این فیلم فضایی بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است، ما از قبل شروع فیلم پایان آن را میدانیم، اما ران هاوارد به خوبی موفق میشود گاهی اوقات شما را وادار کند نفس خود را حبس کنید. این فیلم در مجموع 9 نامزدی اسکار دریافت کرد و مورد توجه منتقدان و عموم مردم قرار گرفت. بنابراین این اثر مطمئناً یک کلاسیک سینمایی در ژانر فضایی است.
Wall-E
فیلم Wall-E: انیمیشن ماندگار Wall-E یکی از موفقترین آثار انیمیشنی است که توسط پیکسار (برای دیزنی) تولید شده است و داستانی در مورد اینکه اگر کمی بهتر با سیاره خود رفتار نکنیم، آینده ما چگونه خواهد بود را روایت میکند؛ Wall-E که در یک محیط آینده نگرانه میگذرد، فیلمی درباره ربات کوچکی است که ماموریتش پاکسازی سیاره پس از ترک هر انسان است. زمین به دلیل آلودگی دیگر قابل سکونت نیست، بنابراین بشریت تصمیم گرفته است که این سیاره را در به قصد زندگی موقت در یک سفینه فضایی ترک کند و به دنبال مکانی جدید برای زندگی در فضا باشد.
در طول این سفر طولانی، آنها به طور مرتب رباتهای جستجوگر را برای بررسی نشانههای حیات به زمین میفرستند. یکی از این رباتها، E.V.E، در همان روزی که یک گیاه در حال رشد را کشف میکند، وال-ای را نیز ملاقات میکند. از آنجا ماجراجویی فضایی دیوانهوار آنها آغاز میشود تا گیاه را به سفینه فضایی بازگردانند و به بشریت نشان دهند که زمین دوباره قابل سکونت است! محیط زیست، روباتها، داستان عشق، اخلاق، لحظات خنده دار و زیبا؛ Wall-E همه چیزی که از یک فیلم خوب میخواهید را دارد!
Armageddon
فیلم Armageddon: آرماگدون سومین فیلم مایکلبی است، با بازی بروس ویلیس در نقش هری استمپر، یک حفار نفتی ناسازگار که توسط ناسا برای کمک به مقابله با یک تهدید قریب الوقوع فراخوانده شده است. پس از اینکه بارش شهابی شهر نیویورک را در هرج و مرج و ویرانی فرو میبرد، دانشمندان متوجه میشوند که یک سیارک عظیم به اندازه تگزاس در حال حرکت به سمت زمین است. 18 روز مانده به برخورد، هری باید تیمی از حفاریکنندههای بسیار تخصصی را جمع آوری کند تا یک طرح جسورانه برای نابودی سیارک قبل از برخورد به سیاره را اجرا کنند.
مایکلبی در هدایت این فیلم سعی کرد شخصیتهای اصلی را از طریق اتفاقات جالبی که واکنش احساسی آنها را برانگیخته است بسازد، اما واقعاً این روند برای شخص من کار نکرد. آرماگدون گاهی اوقات کمی بیش از حد شلوغ و از نظر علمی نادرست است. با این حال، اگر به دنبال یک فیلم ساده در فضا هستید، آرماگدون دقیقا همان چیزی است که به آن نیاز دارید! این اثر کامل نیست، اما واقعا سرگرمکننده است.
Star Wars (1977 – 2020)
مجموعه فیلم Star Wars: بدون ذکر جنگ ستارگان نمیتوان درباره فیلم های فضایی صحبت کرد! این حماسه بلاکباستری ساخته جورج لوکاس 12 فیلم از جمله 3 سهگانه را برای خود تولید کرده است! جنگ ستارگان همیشه در گیشه موفق بوده، اما واقعیت این است که فراتر از گیشه این فیلم به یکی از بزرگترین فرنچایزهای تاریخ سینما در 40 سال گذشته تبدیل شده است.
جنگ ستارگان در «کهکشانی دور، بسیار دور» روایت میشود و داستان نبردی دائمی بین جدای، کاربران بخش روشن نیرو، و سیثها، کاربران بخش تاریک نیرو را روایت میکند. داستان در درجه اول بر روی خانواده اسکای واکر متمرکز است، که قرار است «یکی از افراد برگزیده» پیشگویی شده از آن نشات بگیرد. برگزیده قرار است یک بار برای همیشه تعادل را به نیرو بیاورد.
جنگ ستارگان آن چیزی را دارد که هر علاقه مند به دیدن آثار فضایی آن را دوست دارد: نبردهای سفینه فضایی، بیگانگان با ظاهر خنده دار، شکارچیان جایزه بگیر بینکهکشانی و سفر با سرعت نور بین سیارات عجیب و غریب. اولین سه گانه با تکنیکهای بسیار پیشرفته در زمان خود جلوههای ویژه انقلابی در ژانر علمی تخیلی ایجاد کرد. اگر قبلاً آن را ندیدهاید و عاشق فضا هستید، دیدن آثار مربوط به این فرنچایز در انتظار شما هستند!
Star Trek (1979 – 2016)
مجموعه فیلم Star Trek: برای شنیدن در مورد Star Trek و داستانهای کاپیتان کرک و پیکارد، و همچنین ماموریتهای فضایی ترسناکی که توسط USS Voyager یا USS Enterprise انجام میشود، لازم است یک عاشق واقعی پیرامون ماجراجوییهای فضایی باشید. پیشتازان فضا که توسط خلبان سابق نیروی هوایی جین رودنبری خلق شده است، در آیندهای آرمانشهری اتفاق میافتد که در آن داستانهای متفاوتی که مفاهیم علمی تخیلی، درام انسانی و کمدی سبک دل را با هم ترکیب میکنند، میگذرد.
پیشتازان فضا که توسط خلبان سابق نیروی هوایی آمریکا جین رادنبری خلق شده است، در آیندهای آرمانشهر اتفاق میافتد که در آن داستانهای متفاوتی که مفاهیم علمی تخیلی، درام انسانی و کمدی را با هم ترکیب میکنند، میگذرد. در طول سالها، این فرنچایز خدمههای مختلفی را در سفینههای فضایی تحت پرچم فدراسیون متحد سیارات دنبال میکند. نکته جالب این مجموعه فیلم آن است که از گونههای مختلف فرازمینیها و همچنین طرحهای داستانی برای انعکاس مسائل دنیای واقعی استفاده هوشمندانه میکند.
اگرچه Star Trek به عنوان یک سریال تلویزیونی در سال 1966 آغاز شد، اما جهان آن به سرعت به صفحه نمایش بزرگ گسترش یافت. بین سالهای 1979 تا 2016، 12 فیلم در سینماها اکران شد که پیشتازان فضا را به یکی از موفقترین فرانچایزهای فیلم فضایی تا به امروز تبدیل کرد. جدیدترین سه گانه فیلم فضایی، با بازی کریس پاین و زاخاری کوئینتو، جدا از خط زمانی اصلی است و در یک جهان جایگزین اتفاق میافتد. چرا سعی نمیکنید فیلم های پیشتازان فضا را تماشا کنید و «با جسارت به جایی بروید که قبلاً کسی نرفته است».
Alien (1979 – 2017)
فیلم Alien: بدون ذکر حماسه ترسناک و فضایی بیگانه نمیتوان درباره فیلم های فضایی صحبت کرد. از اولین فیلمی که در سال 1979 اکران شد، این فرنچایز منجر به دنبالههای متعدد، کتابها، بازیهای ویدیویی و اسپینآفهای سینمایی (پرومتئوس) شد و حتی به فرنچایزهای دیگر (پرداتور) پیوست. فیلم Alien به کارگردانی دیدلی اسکات و با بازی سیگورنی ویور روی سفینه فضایی Nostromo که در اعماق فضا سفر میکند، میگذرد. پس از دریافت تماس پریشانی از یک سفینه فضایی دیگر، خدمه از خواب برودتی خود بیدار میشوند تا ماجرا را بررسی کنند.
در حین بازرسی سفینه فضایی، یکی از مردان مورد حمله یک موجود بیگانه کوچک قرار میگیرد و به کما میرود. بعداً، خدمه به زودی متوجه میشوند که این موجود کوچک فقط به یک عضو خدمه حمله نکرده است، و چیزی بسیار وحشتناک تر در راه است. این فیلم چندین دنباله داشته است، همه آنها از یک نوع طرح استفاده میکنند که در آن اشتباهی ناگزیر رخ میدهد و بیگانه (ها) در حالی که خدمه تلاش میکنند زنده بمانند، آنها و سفینهشان را ویران میکنند.
گاهی اوقات سناریو این فرنچایز خیلی قابل پیشبینی است، بله، اما Alien یکی از فیلمهایی است که ژانر علمی تخیلی را در آن زمان تعریف میکرد، و فکر میکنم درخشان است و به خوبی تبدیل به یک اثر کالت و کلاسیک در ژانر فضایی و وحشت تبدیل شده است.
Galaxy Quest
فیلم Galaxy Quest: این اثر سینمایی یک فیلم علمی تخیلی کمدی است که در سال 1999 اکران شد. در این فیلم تیم آلن، سیگورنی ویور، آلن ریکمن، تونی شالهوب، داریل میچل و انریکو کولانتونی ایفای نقش میکنند. Galaxy Quest داستان بازیگران یک مجموعه تلویزیونی علمی تخیلی منقرض شده را روایت میکند که توسط یک نژاد بیگانه استخدام میشوند تا به آنها کمک کنند تا با یک نیروی مهاجم مبارزه کنند.
گلکسی کوئست ادای احترامی به فرنچایز star trek و همچنین تقلیدی طنز درباره فرهنگ هواداران آن است. این فیلم بسیار خنده دار و خوش ساخت است، با بازیهای عالی از بازیگران توانا. این فیلم نقدهای مثبتی از سوی منتقدان دریافت کرد و در گیشه موفق شد. همچنین این اثر فضایی برنده جایزه هوگو برای بهترین نمایش دراماتیک و نامزد جایزه Nebula برای بهترین فیلمنامه شد.
Moon
فیلم Moon: سم بل (سم راکول) در پایان دوره سه ساله خود به عنوان سرپرست تنهای یک معدن هلیوم آماده میشود تا ماه را ترک کند. (کتاب ورود به فضا نوشته رابرت زوبرین به دانکن جونز پیشفرض صنعتی این فیلم را داد.) اما او در لاشه یک نوار قمری گیر افتاده است و در حالی که این فضا به خودی عجیب است، سم باید یک پازل واضح و فوری را حل کند: چند سم دیگر ممکن است در این فضا وجود داشته باشد؟ نتیجه این سناریو خاص یک فیلم هیجانانگیز است، همراه با ترکیبی خلاقانه از جلوهها (از CGI گرفته تا کار مدل گرفته تا ویرایش ساده و ماهرانه) که تماشاگر را در طول فیلم در تعادل نگه میدارد. دانکن جونز هنوز فیلمی بهتر از اولین کار خود تولید نکرده است، و راکول، با وجود تمام موفقیتهای بعدیاش، برای همیشه بهعنوان مرد ماه در خاطره خواهد ماند.
Hidden Figures
فیلم Hidden Figures: سخت است تصمیم بگیریم که کدام یک از حقایق Hidden Figures حیرتانگیزترین هستند. اینکه محاسبات برای هر چیزی که مربوط به برنامه فضایی آمریکا باشد با دست انجام شده است، یا اینکه کسی تا به حال به رنگ پوست افرادی که محاسبات را انجام میدادند اهمیت میدهد.
این فیلم داستان زنان ریاضیدان سیاهپوست آمریکایی را بازگو میکند که طی رقابت فضایی آمریکا و روسیه در ناسا مشغول به کار بودند. در واقع فیلم داستان سه زن آمریکایی و آفریقایی به عنوان تیم انجام مأموریت ناسا را روایت میکند که باید محاسبات ریاضی و فضانوردی را بهطور صحیح به مدار زمین بفرستند. از بازیگران آن میتوان به تراجی پی. هنسون اشاره کرد، در نقش کاترین جانسون، ریاضیدانی که مسیر فضایی را برای برنامهٔ فضایی مرکوری و دیگر مأموریتهای ناسا محاسبه کرد. دیگر بازیگران فیلم اکتاویا اسپنسر در نقش دوروتی وان و جنل مونی در نقش مری جکسون هستند و کوین کاستنر، کیرستن دانست، جیمز پارسونز، گلن پاول و ماهرشالا علی نیز در نقشهای مکمل را ایفا میکنند.
First Man
فیلم First Man: دو سال پس از به چالش کشیدن رایان گاسلینگ در موزیکال La La Land، دیمین شزل او را در نقش نیل آرمسترانگ (فضانورد معروف آمریکایی) انتخاب کرد، در فیلمی که نوید یافتن قلب تپنده و زندگی عاطفی غنی آرمسترانگ را میداد. به این ترتیب، First Man یک فیلم زندگینامهای متفاوت فضایی است. فیلمنامه مبتکرانه جاش سینگر به آرمسترانگ درون فیلم انگیزهای عمیق و شخصی برای رسیدن به ماه میدهد که به هیچ وجه با رکورد تاریخی این شخصیت تداخل نمیکند یا موضوع مشهور آن را بی اهمیت جلوه نمیدهد. گاسلینگ نیز کمک زیادی به فیلم کرده است، چرا که او بازیگری است که میتواند احساسات عمیق را با عمقی حیرت انگیز بیان کند.
اما در مورد صحنههای مربوط به خود فرود بر روی ماه باید گفت: این لحظات نشان دهنده نقطه عطفی در تکنیک سینمایی است. این لحظات به گونهای در فیلم اجرا شدهاند که شما باور خواهید کرد که آنجا بودید و عمیقاً متعجب خواهید شد که چرا آرمسترانگ یا هر کس دیگری سعی کرده است تا به آنجا برود!
Event Horizon
فیلم Event Horizon: افق رویداد فیلمی در ژانر ترسناک، علمی–تخیلی و ماجرایی به کارگردانی پل دبلیو. اس. اندرسون است که در سال ۱۹۹۷ منتشر شد. جهنم کجاست؟ آیا این صفحه دیگری از هستی است یا مکانی واقعی است؟ اینها سوالاتی است که باید در حین تماشای داستان افق رویداد به آن فکر کنید. داستان این فیلم در سال 2047 اتفاق میافتد و خدمهای از فضانوردان را دنبال میکند که پس از ناپدید شدن یک سفینه فضایی، به طور خود به خود در مدار نپتون ظاهر میشوند. با جستجوی سفینه برای یافتن نشانههای حیات، آنها متوجه میشوند که افق رویداد بستر آزمایشی برای یک موتور آزمایشی بوده است که شکافی را در پیوستار فضا-زمان ایجاد کرده؛ و این یک خطر بزرگ است.
افق رویداد، فیلمی برای مخاطبان مهربان و لطیف نیست. این اثر سینمایی روایتگر ماجرایی خونین و بی رحمانه است، زیرا خدمه را با نشان دادن عمیقترین ترسها و شرم هایشان از هم جدا میکند. به طور کلی این فیلن از نظر بصری نیز تماشایی است. به طور کلی این فیلم فضایی به شکلی طراحی شده که بسیار شبیه یک وسیله شکنجه است.
Sunshine
فیلم Sunshine: خورشید در حال مرگ است و زمین در حال یخ زدن است. در آخرین تلاش برای نجات بشریت، خدمه Icarus II به نظر میرسد که باید کاری را انجام دهند که Icarus I نتوانسته است: دوباره خورشید را با پرتاب یک بمب عظیم به داخل آن روشن کنند. این مأموریت فضایی جذاب به کارگردانی دنی بویل و نویسندگی الکس گارلند شانس این را داشت که جایزه اسکار بهترین کارگردانی را نیز از آن خود کند. کارگردان دنی بویل از داستانهایی که معمولاً با طرحی درباره نجات جهان همراه است دوری میکند، در عوض به ما دانشمندان متفکری میدهد که سعی میکنند بهترین تصمیمهای ممکن را در موقعیتهای غیرممکن بگیرند.
سال ۲۰۵۷ است و کره زمین در معرض تهدیدی بزرگ قرار دارد. خورشید مانند گذشته قادر به گرم کردن کره زمین نیست و از این رو ادامه زندگی انسانها نیز با خطر مواجه شده. تنها یک راه امیدبخش برای تغییر وضعیت باقی ماندهاست و آن سفینه فضایی «ایکاروس ۲» است که به سوی خورشید میرود. کیلین مورفی در نقش رابرت کاپا، فیزیکدانی که راهاندازی دستگاه عظیم بمب ستارهای را بر عهده دارد، کریس ایوانز در نقش جیمز مِیس (مهندس)، رز بیرن، میشل یئو و کلیف کرتیس از جمله بازیگران Sunshine هستند.
فیلم Sunshine یک اثر تفرقهانگیز است، برخی از تماشاگران احساس میکنند که یک سوم پایانی فیلم با چیزی که قبل از آن آمده تداعی نمیکند، در حالی که برخی دیگر احساس میکنند که اوج کامل مضامین فیلم است. صرف نظر از اینکه در آن بحث به کدام سمت میل میکنید، این نکته غیرقابل انکار است که Sunshine از نظر بصری خیرهکننده است و بازیهای فوقالعادهای را از کل خدمه Icarus ارائه میدهد، از این رو در فهرست بهترین فیلم های فضایی ما گنجانده شده است.
Solaris
فیلم Solaris: در همان زمان که آمریکاییها پیروزی بازگشت در مسابقه فضایی را جشن میگرفتند، روسهای شوروی با پرسشهای خودشان درباره سفر فضایی و جایگاه کمونیسم در آینده سر و کار داشتند. این مورد بیشتر با فیلم «سولاریس»، یک اثر از سینمای شوروی که محدودیتهای عقلانیت انسانی را در یک تولید بسیار زیبا و دیدنی و تقریباً سه ساعته زیر سوال میبرد، نمود پیدا میکند. تارکوفسکی بیشتر به ایجاد فضایی عمیقاً وسوسهانگیز اهمیت میدهد تا تلههای ژانر؛ بنابراین خود ایستگاه فضایی، با دالانهای فرسودهاش و پژواککنندهاش، مانند خانهای خالی از سکنه است که در آن خاطرات مهجور ساکنان از عشق و سرزمین مادری به معنای واقعی کلمه بیرون میآیند.
در این فیلم دانشمندان یک ایستگاه فضایی در مدار یک سیاره دور دست و ناشناخته قرار میگیرند که دارای خاصیت عجیبی است و با جسمیت بخشیدن به بدترین خاطرات زندگی فضانوردان باعث میشود آنان دوباره با عبور از آن تجارب دردناک مجازات شوند. این فیلم ریشههای خود را مدیون رمانی به همین نام میداند که توسط استانیسلاو لم نوشته شده است. استیون سودربرگ و جورج کلونی در سال 2002 با یکدیگر همکاری کردند تا یک بازسازی هالیوودی از این فیلم ماندگار آندری تارکوفسکی ارائه دهند.
Stowaway
فیلم Stowaway: مسافر قاچاق به کارگردانی جو پِنا، اثری است که تلاش میکند تا به جای نمایش موجودات مخوف فضایی، به پویایی روابط انسان در مأموریت سفر به مریخ نگاهی داشته باشد. به طور خلاصه فیلم «Stowaway» ورود تازهای در مقیاس کوچک به ژانر علمی تخیلی است. این فیلم به سبک درامهای فضایی متشنج و کم نظیر مانند فیلم «ماه» (2009) ساخته دانکن جونز و «جاذبه» (2013) آلفونسو کوارون دنبال میشود، و از گروه بازیگران قابل اعتمادی مانند تونی کولت و دانیل دا کیم برخوردار است.
یکی از اصلی ترین دلایل منحصر به فرد بودن «Stowaway» به دلیل طرح داستانی جذاب و البته باورنکردنی آن است. طرحی که در آن سه فضانورد آموزش دیده با بازی تونی کولِت، آنا کندریک و دانیل دا کیم، درست چند ساعت پس از برخاستن از زمین به قصد سیاره مریخ، مسافری اتفاقی و مجروح را در بدنه سفینه خود کشف میکنند؛ با این حال، به زودی مشخص میشود که سفینه آنها نمیتواند یک مسافر اضافی را تحمل کند. بنابراین با کاهش سریع منابعشان، این گروه باید راهی برای زنده ماندن پیدا کنند، در غیر این صورت همه آنها خواهند مرد؛ و این خود شروعی بر یک آشفتگی مداوم است.
Life
فیلم Life: زندگی یا حیات مضمونی علمی تخیلی دارد که در سال 2017 اکران شد و داستان زندگی 6 محقق از ایستگاه فضایی بین المللی را روایت میکند که به فرماندهی جان مک کی (جک جلینهال) درباره بررسی نشانههای حیات در سیارهها از جمله مریخ، تحقیق و مطالعه میکنند. آنها با تحقیقات و کاوشهای فراوان در مریخ به نتایج موفقیت آمیزی دست پیدا میکنند ولی همین دستاوردها ممکن است منجر به از بین رفتن حیات در سایر سیارهها شود، چرا که کشف آنها گونهای عجیب و کشنده است که با هوش فراوان خود به هیچ موجود زندهای رحم نمیکند.
دنیل اسپینوزا آگاهانه و به درستی توانسته است با دلهره و ترس (ترسی خاص از نوع فیلمهای ام.نایت شیامالان) مخاطبش را غرق در داستان جذابش بکند و او را با خود تا پایان همراه کند و به مانند این فضانوردان تماشاگرش را بدون جاذبه و معلق در محیط ایستگاه فضایی قرار میدهد و با تعلیقهای به موقع و دقیق بر کیفیت کار خود میافزاید.
Mr. Nobody
فیلم Mr. Nobody: این اثر فیلمی در ژانر درام و علمی–تخیلی به نویسندگی و کارگردانی ژاکو وان دورمال و تهیهکنندگی فیلیپ گودو است که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد. فیلم داستان زندگی مرد ۱۱۸ سالهای به نام «نیمو نوبادی» را روایت میکند که آخرین انسان فانی روی کره زمین پس از رسیدن انسان به جاودانگی است. نیمو تقریباً تمام خاطرات گذشته خود را بیاد میآورد. او به سه معشوق زندگی خود، طلاق پدر و مادرش و تحمل سختیهای پس از آن و انتخابهایش در سه تقاطع بحرانی زندگی خود اشاره میکند: ۹ سالگی، ۱۵ سالگی و ۳۴ سالگی. مسیر زندگی او با هر کدام از انتخابهایش تغییر میکند. فیلم روایتی غیر خطی دارد و سرشار از تحلیلهای فلسفی است.
این فهرست شامل فیلم های فضایی است، بالاخره برای همین به اینجا آمدهاید، اما «آقای. نوبادی» نیز یکی از معدود فیلم های زمانی فضایی است. اگرچه فیلم تا حد زیادی روی زمین میگذرد، اما نیمو در نقاطی داستانی درباره سفر فضایی به مریخ مینویسد که به صورت بصری با جزئیات فوق العاده در فیلم ارائه شده است. در شصت و ششمین جشنواره بین المللی فیلم ونیز، «آقای. نوبادی» جایزه طلایی Osella و Biografilm Lancia را به خود اختصاص داد.
Serenity
فیلم Serenity: یک فیلم وسترن فضایی و علمی–تخیلی آمریکایی به نویسندگی و کارگردانی جاس ویدون است. این فیلم دنبالهای بر مجموعه تلویزیونی شبکه فاکس با عنوان فایرفلای به شمار میرود که متشکل از بازیگران یکسانی است و وقایع آن پس از اتفاقات قسمت پایانی سریال دنبال میشود. این فیلم علیرغم عملکرد ضعیفش در باکس آفیس، جایزه هوگو را برای بهترین نمایش دراماتیک و جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. دیالوگهای خندهدار و شخصیتهای جالب این وسترن فضایی را سرگرمکننده و ماجراجویانه کرده است.
در قرن بیست و ششم، بشریت منظومه شمسی جدیدی را مستعمره خود کرده است. سیارههای مرکزی اتحاد را تشکیل دادند و در جنگی علیه سیاره بیرونی مستقلانی که در برابر پیوستن به اتحاد مقاومت میکردند پیروز شدند. این وقایع هسته مرکزی حوادث و ماجراهای این فیلم را تشکیل میدهد.
Guardians of the Galaxy
فیلم Guardians of the Galaxy: «نگهبانان کهکشان» یک ماجراجویی فضایی رنگارنگ است که بیگانگان عجیب و غریب و اقدامات هولناک فرا کهکشانی را به جهان MCU میآورد. این فیلم بر پایه مجموعه کتابهای مصوری به همین نام که توسط کمپانی مارول کامیکس منتشر گردیده ساخته شده و استودیوی مارول تهیهکنندگی آن را برعهده داشتهاست. نگهبانان کهکشان دهمین فیلم در دنیای سینمایی مارول است.
داستان این فیلم پیرامون پسری کوچک به نام پیتر کوئیل است که پس از مرگ مادرش، توسط گروهی از دزدان فضایی به رهبری فردی شرور به نام یاندو، از سیاره زمین ربوده میشود. پس از گذشت ۲۶ سال، پیتر با دزدیدن سنگ قدرت (یکی از سنگهای ابدیت) که داخل گویی گذاشته شده بود، خود را وارد ماجرای تازه و خطرناکی میکند. این فیلم کمیک بوکی عمدتاً شیرین با انبوهی از اکشنهای دیدنی، لحظاتی خندهدار، و همچنین چند صحنه شگفتانگیز زیبا و تکاندهنده، خود را به «یک شیرینی با طراوت از سرگرمی» بدل میکند.
Arrival
فیلم Arrival: در بسیاری از فیلمهای موجود در این فهرست، نوع بشر به کهکشانهای مختلف میرود و سیارات بیگانه و ساکنان آنها را کشف یا واکاوی میکند. اما در فیلم علمی تخیلی معمایی دنی ویلنوو، این بیگانگان فضایی هستند که به اینجا میآیند. نکته فیلم این است که آیا آنها هدایایی به همراه دارند یا دندانهای خود را برای فرو کردن در زمین بیرون کشیدهاند؛ این چیزی است که باید در طول داستان این فیلم مشخص شود. در این بین تفسیر زبان بیگانه فضایی بر عهده یک زبان شناس (امی آدامز) و یک فیزیکدان (جرمی رنر) است. به طور کلی این اثر نوع متفاوتی از فیلم فضایی است که تمرکزش بر روی زمین اما متوجه رابطه با موجودات فضایی است.
District 9
فیلم District ۹: منطقه ۹ یک فیلم در ژانر علمی-تخیلی محصول مشترک هالیوود با کشور آفریقای جنوبی در سال ۲۰۰۹ است. کارگردان این فیلم که در ۱۴ اوت ۲۰۰۹ اکران شده، نیل بلومکمپ و نویسنده داستان آن نیز نیل بلومکمپ و تری تاچل هستند.
موجودهای فضایی بیش از بیست سال است که با سفینهای بزرگ به زمین آمدهاند و آن را بر فراز حومه شهر ژوهانسبورگ پایتخت آفریقای جنوبی به حالت معلق در هوا نگهداشتهاند. در سال اول ورودشان مردم زمین منتظر حمله فضاییان یا پیشرفت بزرگی در فناوری به خاطر تماس با آنها هستند. اما هیچیک از این دو اتفاق نیفتاد و فضاپیمای آنها همچنان تا ماهها در آسمان بیحرکت میماند تا اینکه پس از ماهها جامعه جهانی تصمیم به گشودن درهای فضاپیما میکند. آنها فضای درون فضاپیما را مملو از موجودات فضایی مییابند که دچار فقر و مریضی هستند. هیچکس توضیحی برای اینکه به چه دلیل دچار چنین سرنوشتی شدهاند نمییابد. و این ماجرا هسته این داستان است.
در این فیلم که محوریت آن موجودات فضایی است؛ به مسائل حاشیه نشینی فقر و سو استفاده کارخانجات اسلحه سازی و به استثمار کشیده شدن انسانها اشارههای واضحی شده است و این که انسان میتواند در حضور بیگانگان نیز خطرناک ترین موجود برای خودش باشد.
Avatar
فیلم Avatar: آواتار جیمز کامرون، از نظر تئوری، یک فرنچایز است، اگرچه تنها اولین فیلم آن در واقع اکران شده است. البته قسمت دوم این اثر فیلمبرداری شده و به پایان رسیده است و قرار است در دسامبر 2022 اکران شود و قسمت سوم در حال تولید است. هر کسی که فیلم پرفروش آواتار در سال 2009 را دیده باشد، مضامین نه چندان ظریف آن را درک کرده است. یکی دیگر از قهرمانان مرد جوان و سفیدپوست آمریکایی به یک سیاره عجیب و غریب و خارجی میرود تا به جمع آوری منابع آن کمک کند. سپس، او با مردم محلی ملاقات میکند، راه و رسمهای آنها را میآموزد، عاشق یکی از آنها میشود و تبدیل به یک «برگزیده» میشود.
آواتار جیمز کامرون به دنبال شخصیت جیک اسکالی، یک سرباز فلج است که به سیاره پاندورا سفر میکند تا وارد برنامه آواتار شود. از طریق یک پیوند عصبی، او میتواند با بدنی که شبیه ساکنان بومی سیاره، یعنی ناویها است، جفت شود. در حالی که هدف او ملاقات با مردم محلی و متقاعد کردن آنها برای دسترسی مردمش به منابعشان است، در عوض با یک ناوی بومی به نام نیتیری پیوند محکمی برقرار میکند. این دو در نهایت عاشق هم میشوند و این موضوع باعث میشود جیک در مقابل انسانها قرار بگیرد. داستان فیلم مسیر کلاسیک پوکوهانتس را دنبال میکند، اما دنیای غنی و عاشقانه مفصل آن بین جیک و نیتیری، داستان را تازه و مخاطرات را بالا نگه میدارد.
Space Sweepers
فیلم Space Sweepers: تا بی نهایت و فراتر از آن به روایت سینمای شرق آسیا؛ فیلم رفتگرهای فضایی یا «Space Sweepers» دارای جهانی است که طبقه کارگر برای زنده ماندن به تهمت و ریختن خون سوق داده میشوند، در حالی که تریلیونرهای خوش ظاهر به سطوح بالایی میروند که به خداباوری مصنوعی میرسند. بدون شک Space Sweepers پاسخ معنوی صنعت فیلم آسیا به جنگ ستارگان لقب خواهد گرفت، بنابراین ممکن است Space Sweepers فیلمی بعدی جنگ ستارگان نباشند، اما این یک فیلم علمیتخیلی لذت بخش است.
در سال 2092، هنگامی که محیط زمین به یک زباله سمی تبدیل شده است، نخبگان ممتاز بشریت به آغوش شرکتی به نام UTS هجوم میآورند، شرکتی رهبری شده توسط شخصی به ظاهر ناجی، اما شرور تحت عنوان جیمز سالیوان (ریچارد آرمیتاژ)، یک شرکت بشردوستانه که ممکن است برچسب نامی با عنوان ایلان ماسک امروزی را نیز داشته باشد. اساساً UTS به ثروتمندان یک مدینه فاضله در ستارگان وعده میدهد با کلنیهای فضایی ایده آلیست در مدار زمین، در حالی که فقیرترین طبقات در زمین زندگی خود را از دست میدهند، و برای گذراندن عمر باید به دنبال پسماندهای باقی مانده در جو زمین باشند.
Treasure Planet
فیلم Treasure Planet: دیزنی سالها پیش جرات کرد با برداشت علمی تخیلی خود از فیلم کلاسیک «جزیره گنج» رابرت لوئیس استیونسون، کاری متفاوت انجام دهد. جیم هاکینز همراه با خدمه یک کشتی فضایی به یک سفر خارقالعاده در کهکشان میرود ولی او یک نقشه گنج به همراه دارد و برای پیدا کردن سیاره گنج به این سفر میرود اما خدمه کشتی نیز به دنبال گنج هستند.
این نسخه اپرا گونه فضایی از جزیره گنج کلاسیک به لطف نوابغ دیزنی موفق میشود داستان رابرت لوئیس استیونسون را در حین تزریق برخی سکانسهای کیهانی به چیزی سرگرمکننده و دیدنی تبدیل کند. ستاره واقعی این فیلم ترکیب شگفت انگیز انیمیشن سنتی دو بعدی و چشم نواز با ابزار کامپیوتری مدرن است. این ترکیب آزادی زیادی را برای تصاویر فراهم میکند و بسیاری از شاتهای دیدنیتر را به وجود میآورد. این انیمیشن به واسطه دوبلهای خاطره انگیز در دهه هشتاد توسط گلوری – در ذهن خیلی از کودک و نوجوانان آن نسل کشور ما ایران جا خوش کرده است.
High Life
فیلم High Life: حیات والا فیلمی در ژانر علمی-تخیلی ترسناک به کارگردانی کلر دنی و با بازی رابرت پتینسون و ژولیت بینوش است که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. این فیلم بر گروهی از جنایتکاران تمرکز میکند که به مأموریتِ سفر با فضاپیما به سوی یک سیاهچاله فرستاده میشوند. در طی مأموریت، آنها در آزمایشهای علمی شرکت میکنند و این آزمایشات و ماجرا به آسودگی به پایان نمیرسد. حیات والا نخستین فیلم انگلیسیزبان کلر دنی است، و توسط دنی و همکار قدیمیاش ژان-پل فرژو نوشته شدهاست.
فیزیکدان و متخصص سیاهچاله (اورلین برو) به عنوان مشاور این پروژه بوده و هنرمند دانمارکی-ایسلندی الافور الیاسون فضاپیمای فیلم را طراحی کردهاست. مضامین این فیلم شامل تولید مثل، حبس و آزمایش در فضایی با واقعیتهای خاص خودش انجام میشود. به عبارت دیگر، اگر با آن همراه شوید، با یک سفر فضایی بر خلاف سفرهای دیگر روبرو میشوید.