با مووی همراه باشید . با معرفی بهترین فیلم ها و سریال های روز دنیا
یک سال پیش / خواندن دقیقه

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

برخی از فیلم‌ها در تاریخ سینما نقاط عطفی را نشان می‌دهند که هرگز جایگزین نمی‌شوند، در حالی که برخی دیگر آنقدر تجربی و شخصی هستند که نمی‌توان آن‌ها را از کارگردان یا نویسندگانشان جدا کرد. مشخصه‌ای که آنها را از بقیه متمایز می‌کند، به خصوص در این دوره و زمان بازسازی‌ها و ریبوت‌ها، دقیقاً عدم امکان تکرار آنهاست: عدم امکان بازآفرینی آن لحظات جادویی که گاهی در هنر هفتم اتفاق می‌افتند.


این ۱۰ فیلم سیاه و سفید، چه به خاطر جادوی کارگردانان و چه به دلیل مضامین پیچیده‌ای که در معرض دید قرار دادند، منحصر به‌ فرد هستند و از آزمون زمان سر بلند بیرون آمدند. آن‌ها به فیلم‌سازان الهام می‌دهند که مرزها را جا به جا کنند، نسل‌های سینه‌فیل را با جذابیت زیبایی‌شناختی خود مسحور کنند و گاهی اوقات حتی نگاه مردم به زندگی را تغییر دهند.

۱۰. Eraserhead

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

جک نانس در فیلم Eraserhead.

اولین فیلم دیوید لینچ چیزی کمتر از یک شاهکار نیست و از آن دسته فیلم‌هایی است که به سادگی قابل بازسازی نیستند. تصاویر سورئالیستی، موسیقی متن آهسته امبینت اینداستریال و نگاه سینمایی عجیب و غریب و منحصر به فرد این فیلمساز آمریکایی فراموش نشدنی و بازتولید آن غیرممکن است.



Eraserhead تقریباً کاملاً به لطف ذهن نابغه کارگردانش می‌درخشد. او فیلم را چنان شخصی و انتزاعی می‌سازد که حتی بهترین تیم هالیوودی هم نمی‌تواند بفهمد از کجا باید شروع کند! (اگر فکر بازسازی به سرشان بزند). در عین حال نمی‌توان از بازی فوق العاده جک نانس در نقش این شخصیت مضطرب چشم پوشی کرد. این فیلم محصول ۱۹۷۷ که تبدیل به شاهکار شد، تنها می‌توانست از مغز دیوید لینچ و روش‌های عجیب و غریب و سورئال او برای به تصویر کشیدن ایده‌هایش، متولد شود.

۹. Raging Bull

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

رابرت دنیرو در فیلم گاو خشمگین.

Raging Bull یا گاو خشمگین فیلم ورزشی راجع به بوکس و یکی از بهترین‌ها در کارنامه هنری مارتین اسکورسیزی است. رابرت دنیرو جیک لاموتا، قهرمان میان‌ وزن جهان بین سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۱ را در دوران اوج و زندگی پس از حرفه‌اش به تصویر می‌کشد. دگرگونی شدید بدن دنیرو و نحوه به تصویر کشیدن این بوکسور ایتالیایی-آمریکایی باعث شد دنیرو جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کند.

این فیلم به دلیل کارگردانی بی‌عیب و نقصش قابل تکرار نیست، مخصوصاً در صحنه‌های خونین و سینمایی بوکس. کارگردان دوربین را همه جا، از جمله روی دستکش‌های بوکس مبارزان، می‌گذارد و در میان خون، عرق و اشک، احساس می‌کنیم که با آنها در رینگ هستیم.

۸. The Turin Horse

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

کسی جز استاد مجارستانی، بلا تار نمی‌تواند از فروپاشی ذهنی فردریش نیچه در تورین، برای خلق یک فیلم سیاه و سفید دو ساعت و نیمی الهام بگیرد. The Turin Horse یا اسب تورین بر روی پدر و دختری متمرکز است که در حومه شهر زندگی فقیرانه‌ای را می‌گذرانند. آنها زندگی یکنواخت و سختی دارند و اسبشان با آن‌ها همکاری نمی‌کند، تماشای کتک خوردن همین حیوان در تورین، فروپاشی عصبی نیچه را برانگیخت.

بزرگترین نقطه قوت فیلم، نقطه نظر بی‌بدیل بلا تار است. هیچ کارگردانی نمی‌تواند لحن عریان و آخرالزمانی این فیلم را تکرار کند و ما تنها می‌توانیم چنین چیزی را در فیلم‌شناسی تار مشاهده کنیم. به همین دلیل است که هیچ کس سعی نمی‌کند فیلم های این کارگردان مجارستانی را بازسازی کند: آنها کامل هستند.

۷. Touch of Evil

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

مارلین دیتریش در فیلم نشانی از شر (Touch of Evil).

احتمالا کمتر از ۱۰ کارگردان روی زمین می‌توانند شات ابتدایی Touch of Evil را تکرار کنند. این شات طولانی بدون شکست از اولین باری که آن را می‌بینید فراموش نشدنی است و نمونه‌ای عالی از تسلط اورسن ولز به سینماست. این فیلم یک جلسه آموزشی برای هر فیلمساز مشتاقی است که می‌خواهد با ژانر نوآر آشنا شود.

فیلمنامه کاملاً پرتنش، نماهای زاویه‌دار هلندی که بر ناراحتی تأکید می‌کنند و بازی فوق العاده بازیگران تنها بخشی از اجزای برنده Touch of Evil را تشکیل می‌دهند. شهرت این فیلم در ژانر نوآر و در تاریخ سینما به قدری بالاست که هیچ کسی جرات نمی‌کند این کار غیرقابل تصور را انجام دهد: بازسازی این شاهکار.

۶. Hard To Be God

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

خدا بودن سخت است (Hard to be God) یک فیلم علمی تخیلی تجربی سه ساعته است که در شهر آکانار رخ می‌دهد. مردم در جامعه‌ای از نوع قرون وسطایی زندگی می‌کنند که توسط مشت آهنین دون ربا (الکساندر چوتکو) اداره می‌شود و هیچ پیشرفت علمی قابل توجهی در آن رخ نداده است. دانشمندانی از زمین با وظیفه کمک به پیشرفت جامعه به آرکانار فرستاده می‌شوند، اما با یک محدودیت: آنها نمی‌توانند کسی را بکشند.

این شاهکار روسی به کارگردانی مرحوم الکسی ژرمن ضیافتی از جزئیات و نکات فنی است. نماهای بلند به آرامی کارشان را انجام می‌دهند در حالی که دوربین به سبک مستندها، سناریوهای عجیب و خشن را با واقع گرایی بی‌بدیل به تصویر می‌کشد. فیلم چنان فضای عجیبی ایجاد می‌کند که تماشاگر فقط می‌تواند در خلسه فرو رود و هیپنوتیزم شود. فیلم خدا بودن سخت است تعریف دو کلمه «غیرقابل بازسازی» است.


۵. Dr. Strangelove or: How I Learned to Stop Worrying and Love the Bomb

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

پیتر سلرز و استرلینگ هیدن در فیلم دکتر استرنجلاو یا: چگونه یادگرفتم دست از هراس بردارم و به بمب عشق بورزم.

فیلم دکتر استرنجلاو درباره یک ژنرال نیروی هوایی است که کاملاً دیوانه شد و اجازه انتقام اتمی علیه اتحاد جماهیر شوروی را صادر کرد که از نظر او به جرم آلوده کردن «مایعات گرانبهای بدن» آمریکایی‌ها از طریق منابع آب، محکوم بودند. در یک اتاق جنگ، سیاستمداران و دکتر استرنجلاو (پیتر سلرز) در مورد این موضوع و نابودی هسته‌ای قریب الوقوع بحث می‌کنند.

در زمان‌های ترس هسته‌ای، برخی از تولیدکنندگان ممکن است ایده بازسازی دکتر استرنج لاو را داشته باشند. اگر چنین ایده‌ای اساساً غیرممکن نبود با وضعیت اسفناک دنیای امروز، حتماً تا الان آن را بازسازی کرده بودند. البته تکرار بازی سلرز غیرممکن است. او نه تنها سه شخصیت را به طور همزمان بازی می‌کند، بلکه مهمتر از همه او شخصیت دکتر را به ما هدیه می‌دهد. این تصویر متعلق به فرهنگ پاپ است و قابل تکرار نیست.

۴. Casablanca

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

اینگرید برگمن در فیلم کازابلانکا.

کازابلانکا به کارگردانی مایکل کورتیز یک شاهکار کلاسیک و بی‌چون و چرای آمریکایی است. همفری بوگارت در نقش ریک بلین ظاهر می‌شود، مالک کلوپ شبانه‌ای با افکار ضد فاشیستی. کلوپ ریک محل ملاقات افراد مختلف است: ژنرال‌های نازی، پناهندگان جنگ و جاسوسان. همه چیز زمانی تغییر می‌کند که معشوق سابقش ایلسا لاند (اینگرید برگمن) به همراه همسرش، یکی از رهبران مشهور مقاومت چک، به این کلوپ شبانه پا می‌گذارند.

آنقدر لحظات فراموش نشدنی در کازابلانکا جمع شده است (به اندازه کل تاریخ سینما!) که حتی پس از ۸۰ سال، بازسازی آن تا ابد زیر سایه نسخه اورجینال قرار می‌گیرد. از پایانی فراموش نشدنی و دیالوگ‌های خاطره انگیز گرفته تا صحنه معروف ریک بلین مست که برای عشق از دست رفته‌اش، ایلسا، اشک می‌ریزد، هیچ چیز در این فیلم اضافه نیست.

۳. Schindler’s List

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

لیام نیسون در فیلم فهرست شیندلر.

فهرست شیندلر داستان واقعی اسکار شیندلر، تاجر آلمانی را روایت می‌کند که بیش از هزار پناهنده یهودی را در طول جنگ جهانی دوم به کار گرفت تا آنها را از هولوکاست نجات دهد. در این فیلم لیام نیسون در نقش شیندلر و رالف فاینز در نقش آمون گوث، ستوان دوم اس اس که از این صنعتگر آلمانی رشوه می‌گیرد تا شیندلر بتواند از کارگران یهودی خود بهتر محافظت کند، ظاهر می‌شوند.

این فیلم سیاه و سفید به کارگردانی استیون اسپیلبرگ یکی از مشهورترین فیلم‌هایی است که تا به امروز ساخته شده. این اثر به دلیل نمایش غم انگیز و بی‌تعارفش از تراژدی هولوکاست و مبارزه ناامیدانه بشر برای بقا در تاریخ ثبت شده است. داستان منحصر به فرد و بی‌نظیر اسکار شیندلر را تنها می‌توان با چنین فیلمی به تصویر کشید، اثری که کارهای خارق‌العاده قهرمان داستان را برای همیشه جاودانه می‌کند.

۲. La Dolce Vita

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

آنیتا اکبرگ و مارچلو ماسترویانی در فیلم زندگی شیرین (La Dolce Vita).

فیلمی که فدریکو فلینی را در ایالات متحده مشهور کرد، La Dolce Vita است. یک کمدی درام که حول محور روزنامه‌نگار تبلویدی (مربوط به نشریات زرد) به نام مارچلو روبینی، با بازی مارچلو ماسترویانی، می‌چرخد. این فیلم ایتالیایی یک هفته از زندگی مارچلو در رم را دنبال می‌کند، جایی که او زندگی سرخوشانه‌ای را می‌گذراند.

La Dolce Vita را نمی‌توان از فلینی جدا کرد، بدون او فیلم ویژگی‌های اساسی خود را از دست می‌دهد. نویسندگان را می‌توان با توانایی آنها در به تصویر کشیدن ویژگی‌های شخصی در فیلم شناخت. پس از مشاهده لحن‌ طنزآمیز، حرکات ظریف دوربین و مضامین فیلم، بلافاصله کارگردان ایتالیایی را خواهید شناخت. فلینی یک نویسنده بود و La Dolce Vita فقط و فقط به او تعلق دارد.

۱. Citizen Kane

۱۰ فیلم سیاه و سفید که باید دست نخورده باقی بمانند |عدم امکان بازآفرینی لحظات جادویی

اورسون ولز در فیلم همشهری کین.

Citizen Kane یا همشهری کین به طور گسترده‌ای بهترین فیلم تاریخ سینما در نظر گرفته می‌شود. کاملاً هم واضح است که اگر کسی بخواهد چنین فیلمی را بازسازی کند باید این حرفه را ببوسد و کنار بگذارد. اورسون ولز در سن بیست و شش سالگی نویسندگی، تهیه کنندگی، کارگردانی و ایفای نقش قهرمان اصلی این فیلم را برعهده گرفت. اگر همه این‌ها کافی نیست باید اضافه کنم که این اولین فیلم او نیز بود.

این اثر کلاسیک بینظیر را نمی‌توان تکرار کرد. دلیلش هم نگاه بی‌بدیل ولز است. ولز که اولین کارش را انجام می‌داد و فیلمسازی را از طریق تماشای فیلم‌های کارگردان‌های دیگر آموخته بود، در صحنه فیلم‌برداری تجربه کسب کرد و دیدگاه جدید و واقعی خود را از سینما به جهان عرضه کرد. ۸۱ سال بعد، همشهری کین هنوز به اندازه روز اول، مدرن است.


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع