مجموعه پویانمایی فیوچراما (Futurama) ساخته مت گرینینگ (Matt Gorening) و دیوید اکس. کوهن (David X. Cohen) که به زودی برای سومین یا چهارمین بار ریبوت میشود، هرگز قرار نبود مانند سریالی علمی-تخیلی مثل «پیشتازان فضا» درباره آینده گمانه زنی کند. این برنامه تلویزیونی با پسر بیست و چند ساله بدبختی به نام فیلیپ جِی. فِرای (بیلی وست) شروع میشود که به طور تصادفی به مدت یک هزار سال منجمد شده و در سال ۳۰۰۰ از خواب بیدار میشود.
در آینده، او با یک ربات الکلی به نام بندر (جان دی ماجیو) و یک خلبان سیکلوپ بداخلاق به نام لیلا (کیتی ساگال) دوست میشود و هر سه آنها در یک شرکت حمل و نقل به نام Planet Express به مدیریت دانشمند دیوانه و پرخاشگری به نام پروفسور هیوبرت فارنزوُرث (باز هم با صداگذاری وست)، مشغول به کار میشوند.
مجموعه فیوچراما مملو از ارجاعاتی به داستانهای علمی تخیلی و برنامههای تلویزیونی معروف و محبوب (مثلاً شخصیت سرسخت زاپ برانیگان تقلیدی است از ویلیام شاتنر)، و همچنین پر از رفرنس به مسائل علمی و ریاضی است (اعضای اتاق نویسندگان این مجموعه به طور عجیبی همگی تحصیل کرده هستند).
این یک برنامه تلویزیونی بود که به دست آدمهای فوق نِرد (خوره) برای جلب توجه دیگر فوق نردها ساخته شده بود. اگر کمدی بعضاً رکیک را هم به این معادله اضافه کنید، فیوچراما تولید میشود.
در حالی که جهان فیوچراما در طول فصلها و فیلمهای متعددش به طور فزایندهای پیچیدهتر میشود (سر بریده ریچارد نیکسون رئیسجمهور زمین است، فضاپیماها از ماده تاریک استخراج شده از رودههای نیبلونیها سوختشان را تامین میکنند، کلمه «تبر» (ax) جایگزین کلمه «پرسیدن» (ask) خواهد شد. همه قسمتهای پیشتازان فضا به دلیل یک جنگ مذهبی ممنوع خواهند شد)، پیش بینی و حدس و گمان های گاه و بیگاه آن راجع به تکنولوژی به ندرت فراتر از چند حدس تصادفی و سرگرم کننده میرفت.
اما برخی از آن حدسهای تصادفی و خنده دار همانطور که در لیست زیر مشاهده میکنید، واقعاً محقق شدند. خب، هولوفونورهایتان را تنظیم کنید. میخواهیم برویم سراغ نوستر اداموس بازی.
باجههای خودکشی
یکی از جزئیات مقدماتی فیوچراما و یکی از نکاتی که باعث شد استودیو از قبول کردن این پروژه هنگامی که گرونینگ آن را معرفی میکرد مطمئن نباشد، این بود که در سال ۳۰۰۰ باجههای خودکشی در هر گوشهای قرار خواهند داشت.
مفهوم این امر این است که زندگی مدرن آنقدر غیرقابل تحمل شده که اتانازی به امری عادی تبدیل میشود و با پرداخت یک سکه ۲۵ سنتی میتوانید از این باجهها استفاده کنید. باجههای خودکشی این مجموعه تلویزیونی اغلب برای ایجاد کمدی تند و تیز استفاده میشوند و ریشه در احساسات بدبینانه به جا مانده از طنز دهه ۹۰ میلادی دارد. در طول سالها، طرفداران فیوچراما متوجه شدهاند که نویسندگان کمتر و کمتر از این باجهها استفاده میکنند (اگرچه هنوز هم هر از گاهی ظاهر میشوند).
با این حال، اخیراً تایید کردند که در دسامبر سال ۲۰۲۱، یک باجه اتانازی شیک و تخصصی در سوئیس اختراع شد. این باجه یک محفظه هوادار است که کاربر در آن قرار میگیرد و هوای درون آن رفته رفته و در طی ۱۰ دقیقه با نیتروژن جایگزین میشود. این کار ادامه پیدا میکند تا زمانی که خفگی رخ دهد.
شایان ذکر است که اتانازی در سوئیس قانونی است، یکی از هفت کشور در سراسر جهان که به صراحت این عمل را مجاز میدانند. همچنین اتانازی در هشت ایالت، ایالات متحده آمریکا به صورت قانونی قابل اجراست.
در دنیا هیچ دستگاه اتانازی سکهای در گوشه و کنار خیابان وجود ندارد، اما چیزی که به عنوان یک شوخی غم انگیز در فیوچراما آغاز شد، اکنون تقریبا به واقعیت پیوسته است.
LoJack-a-mater مچی
فیوچراما به هیچ وجه اولین برنامه تلویزیونی فانتزی یا علمی تخیلی نیست که یک دستگاه ارتباطی از نوع مچی را به تصویر کشیده باشد. در واقع، رادیو مچی دو طرفه یکی از بزرگترین قدرتهای خارقالعاده دیک تریسی در سال ۱۹۳۱ بود. وسیله مچی لیلا که زمانی آن را Wrist LoJack-a-mator مینامید، به عنوان یک رادیو دو طرفه استفاده میشود، صفحه نمایشی برای «پنگ» و «تتریس»، یک اسکنر (مشابه دستگاه سهکاره در «پیشتازان فضا»)، و یک لیزر جراحی. همچنین برای تماسهای ویدیویی و هر چیز دیگری که نویسندگان در لحظه به آن نیاز داشته باشند استفاده میشود.
دستگاههای مچی مدرن پس از شروع فیوچراما رایجتر شدند، اپل، سامسونگ و سایرین «ساعتهای هوشمند» خود را اختراع کردند که به تلفن همراه شما متصل میشوند و متنها و اطلاعاتی راجع به سلامتی کاربر (از این قبیل دستگاهها اغلب برای تنظیم روتین ورزش استفاده میشود)، و همینطور آخرین خبرها را ارائه میدهند.
دستگاههای ساعت هوشمند مدرن همه کارهایی را که Leela’s Wrist LoJack-a-mator ممکن است انجام دهد را انجام نمیدهند – هنوز خبری از لیزرهای جراحی نشده است – اما قابلیتهایشان خیلی بیشتر از آن چیزی است که دیک تریسی میتوانست تصور کند.
بو-اسکوپ (Smelloscope)
پرکاربردترین اختراع پروفسور فارنزوُرث، بو-اسکوپ، در برج Planet Express قرار دارد. در آیندهای که فیوچراما نشان میدهد مشخص میشود که هر جسم آسمانی عطر و بوی منحصر به فرد خود را دارد و فارنزورث راهی برای تشخیص این بوها از فاصلههای فوق العاده زیاد، پیدا کرده است.
در حالی که نمیتوان ذرات موجود در فضا را تنفس کرد تا در واقع بویی از کیهان به دست آورد، برخی از دانشمندان این نظریه را مطرح کردهاند که با بررسی ذرات فراوان موجود در خلاء ابدی، میتوان تشخیص داد که ممکن است فضا چه بویی بدهد.
نحوه دقیق عملکرد بو-اسکوپ هرگز در فیوچراما توضیح داده نشد، اما طرز کار با یک دستگاه بویایی سنج میدانی به نام رنجر بینی امروزه آماده استفاده برای افراد کنجکاو است. بویایی سنجها کاربردهای مختلفی دارند، از جمله استشمام نشت گاز یا تشخیص مشکلات فاضلابی.
دستگاه قیفی شکل روی بینی نصب میشود و میتوان نفس عمیقی کشید و چیزی را در دوردست بو کرد که با عملکرد شیمیایی تقویت شده است. تا به امروز، بویایی سنجها برای تشخیص بو در فضا استفاده نمیشوند، اما مطمئناً تنها چند قدم تا انجام چنین کاری فاصله داریم.
فیلمهایی که خودت ماجرایشان را انتخاب کنی
در طول فیوچراما، شخصیتهای اصلی برای دیدن فیلم به Loew’s A-0-plex نزدیک خود میروند. وقتی فرای اولین فیلم قرن ۳۱ خود را میبیند، با تعجب متوجه میشود که فیلم هر چند دقیقه یک بار متوقف میشود تا یک نظرسنجی از تماشاچیان انجام دهند. در این نظرسنجی از تماشاچیان پرسیده میشود که داستان باید به کجا برسد.
صدایی که هنگام نظرسنجیها پخش میشود صدای راس لدرمن است. صدایی که زمانی همیشه در سرویس پخش فیلم موویفون شنیده میشد. انتخابها در فیوچراما چندان جالب نیستند و تماشاچیان میتوانند بین تماشای یک سکانس اکشن یا صحنهای که در آن شخصیتها مالیات خود را انجام میدهند، یکی را انتخاب کنند.
فیلمهای تعاملی در طول سالها به طور فزایندهای رایج شدهاند، و بسیاری از بازیهای ویدئویی مدرن به فیلمهایی شباهت پیدا کردهاند که میتوان عناصر جزئی آنها را کنترل کرد.
در سال ۲۰۱۸، Eko دنبالهای تعاملی برای فیلم «WarGames» تولید سال ۱۹۸۳ منتشر کرد که به سادگی «#WarGames» نام داشت. در این ویدیو بیننده میتوانست انتخاب کند که کدام صفحه را از میان مجموعهای از شخصیتهای در حال گفتگو تماشا کند. بسته به اینکه کدام یک را تماشا میکنید، روایت تغییر پیدا خواهد کرد.
چیزی مشابه در سرویس استریم کوتاه مدت Quibi در سال ۲۰۲۰ با فیلم «Wireless» انجام شد. این فیلم به بینندگان اجازه میداد بسته به اینکه بیننده صفحه گوشی خود را چگونه جهت گیری کند، بازیگر درون ماشین یا محتویات تلفن شخصیت را ببیند.
همچنین فیلم نتفلیکس «Bandersnatch»، بخشی از مجموعه آنتولوژی علمی تخیلی بریتانیایی با نام «آینه سیاه» (Black Mirror)، از بینندگان نظرسنجی کرد که میخواهند فیلم کدام مسیر را طی کند. این رویکرد توسط سریال «کاپیتان زیرشلواری» نتفلیکس و همچنین دیگر برنامههای مناسب برای کودکان نیز امتحان شد.
استفاده از الکل به عنوان سوخت
بندر میتواند فلز خم کند. برای انجام همین کار ساخته شده است. او همچنین یک الکلی است، مثل همه رباتها در آینده. به نظر میرسد که مشروبات الکلی به شارژ سلولهای سوختی رباتها کمک میکنند و آنها باید تمام روز به نوشیدن ادامه دهند تا از خاموش شدن جلوگیری کنند.
اگر زیاد بنوشند مست می شوند. اگر خیلی کم بنوشند … مست میشوند. آینده دنیای رباتهای دیوانه، تنبل و مست است. یا در خانه بمانید، یا زندگی را کارناوالی در ریو در نظر بگیرید. هنوز هیچ رباتی با سوخت الکل وجود ندارد، اما استفاده از الکل به عنوان سوخت یک چیز بسیار واقعی است.
در نیوزیلند، برخی از دانشمندان در حال ساخت چیزی هستند که از آن به عنوان brewtroleum یاد میکنند. این ماده از مخمر و دانه اضافی باقی مانده از فرآیند دم کردن آبجو به دست میآید و آن را به یک اتانول فوق العاده تصفیه شده تبدیل میکند. (که متأسفانه باید با بنزین واقعی ترکیب شود – بیشتر یک مکمل است). این دقیقاً جایگزینی برای سوختی تمیز به جای نفت خام نیست، اما تولید آن به محیط زیست آسیب کمتری میزند.
تلفن چشمی (The eyePhone)
در یک قسمت از فیوچراما در سال ۲۰۱۰، کل جهان برای مدت کوتاهی شیفته یک دستگاه هوشمند جدید به نام تلفن چشمی میشود. EyePhone (به طرز دردناکی) در حفره چشم کاربر، درست در کنار کره چشم او جاگذاری میشود و به افراد اجازه میدهد یک صفحه ویدیویی که در هوا معلق است را مستقیماً جلوی صورتشان تماشا کنند.
همچنین از کره چشم به عنوان لنز دوربین استفاده میکند و هر چیزی را که کاربر به آن نگاه کند ضبط میکند. بسیاری از داستانهای علمی تخیلی اکنون مفهوم نمایشگر ویدیویی معلق را در خود گنجاندهاند، به نظر میرسد که گام منطقی بعدی تولید محصولات اینچنینی باشد.
به لطف سامسونگ، چنین دستگاهی اکنون در حال توسعه است. نه یک چیز دردناک در کنار کره چشم، بلکه یک لنز با قابلیت ضبط که با پلک زدن کنترل میشود. ایده این است که میدان دید کاربر را با اطلاعات پر شود- شبیه همان روشی که دادههای اسکن شده چشمان ترمیناتور را پر میکنند! با استفاده از این دستگاه میتوان از هر چیزی که چشمک میزنیم عکس بگیریم.
برنامه اختراع چنین فناوریهایی به سال ۲۰۱۴ برمیگردد و هیچ چیزی در دسترس عموم مصرفکنندگان قرار نگرفته است، اما یک لنز تلفنی رایانهای مطمئناً در آینده ما وجود دارد و استفاده از آن بسیار آسانتر از Google Glass خواهد بود.