کتاب
وبلاگ کتاب من
3 سال پیش / خواندن دقیقه

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب


حتماً برای شما هم پیش آمده است که هنگام خواندن یک کتاب، با جمله­ یا جملاتی مواجه شوید که گویی از عمق جان شما برآمده و آن­چه را در پسِ ذهن­تان می­‌گذرد، به بهترین نحو بیان می­‌کند؛ در این لحظه چه می‌کنید؟ آن را به حافظه می‌­سپارید؟ زیرش خط می‌­کشید یا گوشه­‌ای یادداشت­ش می­‌کنید؟ اگر به خواندن تکه هایی از کتاب ­های معروف علاقه­‌مندید و یا برای انتخاب یک کتاب، بیش از هر چیز دیگری، به متن آن اعتماد می­‌کنید، این یادداشت را از دست ندهید.

یادداشت کردن برشی از کتاب‌ها خاصیتی چندگانه دارد و ماحصل آن، گاه بسیار درونی است و گاه قابل تعمیم. این یادداشت‌ها برای بعضی افراد حکم گنجینه‌­ای شخصی را دارد که رجوع به آن می‌­تواند تداعی‌کنندۀ حس‌­وحال­‌شان هنگام خواندن یک کتاب باشد؛ برای برخی نقش مؤثری در انسجام­‌بخشی به افکار و بیان احساسات­شان دارد؛ و برای عده‌ای دیگر نیز شیوه‌­ای است جهت معرفی یک کتاب به دیگران. این شکل از معرفی، فرصتی است که می‌تواند مخاطبان را به خواندن یک کتاب ترغیب کند یا به آن­‌ها که مرددند کمک کند تا تصمیم قطعی خود را برای مطالعۀ کتاب بگیرند.

برشی از کتاب‌های برگزیده دنیا

گتسبی بزرگ

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

گتسبی بزرگ

نویسنده: اسکات فیتز جرالد

مترجم: رضا رضایی

نشر ماهی


گتسبی بزرگ یکی از شاخص‌ترین آثار ادبی امریکا است که شخصیت اصلی آن را می‌­توان نماد جاه‌طلبی و تلاش بیهوده برای بازسازی «آن­چه از دست رفته است» دانست.



هروقت دلت خواست عیب کسی رو بگیری، یادت باشه که تو این دنیا، همۀ مردم مزایای تو رو نداشته‌ن.


برشی از کتاب معروف «گتسبی بزرگ»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

گتسبی بزرگ اسکات فیتز جرالد



رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید

نویسنده: آبتین گلکار

نشر چشمه


این مجموعه شامل ۹ داستان کوتاه از ۷ نویسنده است که توسط آبتین گلکار و با هدف معرفی نویسندگان معاصر روس به مخاطب فارسی‌­زبان گردآوری و ترجمه شده است.



اشیاء کهنه و بی‌مصرف تسلطی عجیب بر انسان دارند. دور انداختن عینکی که شیشه‌هایش ترک خورده است یعنی اعتراف کنی تمام دنیایی که تابه‌حال از پشت این عینک دیده‌ای برای همیشه پشت سرت بر جا می‌ماند، یا برعکس، از جلوت سر در می‌آورد، در آن قلمرو نیستی که به‌سرعت به سمت تو در حرکت است… خرده‌ریزه‌های گذشته مثل لنگری هستند که روح را به چیزی بند می‌کنند که دیگر وجود ندارد.


بخشی از کتاب «رفتیم بیرون سیگار بکشیم، هفده سال طول کشید»

۱۹۸۴

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

۱۹۸۴

نویسنده: جورج اورول

مترجم: کاوه میرعباسی

نشر چشمه


جورج اورول این کتاب را در آستانۀ شروع جنگ سرد نوشته است و در آن با توصیف یک پادآرمان‌شهر (دیستوپیا) در سال ۱۹۸۴، آیندۀ غرب را در صورت استمرار گسترش تفکر کمونیستی در آن، پیش‌­بینی می­‌کند.



شاید آدم ترجیح می‌داد درکش کنند تا دوستش بدارند.


تکه ای از کتاب معروف «۱۹۸۴»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

۱۹۸۴ جورج اورول



شهرهای بی‌نشان

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

شهرهای بی‌نشان

نویسنده: ایتالو کالوینو

مترجم: فرزام پروا

انتشارات نگاه


این کتاب که باعنوان «شهرهای ناپیدا» نیز به فارسی ترجمه شده، شرح دیده‌ها و شنیده­‌های یک مارکوپولوی خیالی از سفر به مجموعه‌­ای از شهرهای تحت سیطرۀ خانِ مغول، است؛ شهرهایی که گرچه نامی غیرواقعی دارند، اما در گوشه و کنار جهان می‌­توان مصادیقی برای هرکدام پیدا کرد.



دوزخ موجودات زنده چیزی نیست که آمدنی باشد‌؛ اگر دوزخی باشد، هم‌اکنون آمده است، دوزخی که ما هر روز آن را زندگی می‌کنیم، دوزخی که ما از با هم بودن می‌سازیم. دو راه برای گریز از رنج دوزخ هست؛ اولی برای بسیار کسان آسان‌تر است: دوزخ را بپذیرند و طوری با آن یکی گردند که دیگر از دیدنش عاجز شوند. دومی پرخطر است و مراقبت و دل‌نگرانی دائمی می‌خواهد: بگردند و بیاموزند که چه و که، در دل دوزخ، از دوزخ برکنار است و آن‌گاه به یاریش بشتابند و به او مجالی دیگربار دهند.


تکه هایی از کتاب معروف «شهرهای ناپیدا»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

شهرهای ناپیدا ایتالو کالوینو



01:59


هیاهوی زمان

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

هیاهوی زمان

نویسنده: جولیان بارنز

مترجم: پیمان خاکسار

نشر چشمه


کتاب «هیاهوی زمان» اثر جولین بارنز، زندگی پر فراز و نشیب دیمیتری شوستاکوویچ، آهنگساز مطرح روس را در عصر استبدادزدۀ حکومت استالین بر شوروی سابق روایت می‌کند.



روح آدمی ممکن است با یکی از این سه ویران شود: با آن‌چه دیگران در حق تو می‌کنند، با آن‌چه دیگران وادارت می‌کنند در حق خودت بکنی و با آن‌چه خودت داوطلبانه با خودت می‌کنی.


اگر به خودم برگردم

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

اگر به خودم برگردم

نویسنده: والریا لوئیزلی

مترجم: کیوان سررشته

نشر اطراف


لوئیزلی در این مجموعه روایت­‌های خود را از زندگی شهری یا به‌طور کلی‌­تر، بودن در جهان امروز در قالب ۱۰ جستار با محوریت پرسه‌زنی در شهر به تصویر کشیده شده است.



یادگیری زبان بیش از آن‌که به خاطره‌ای از بهشت شبیه باشد، به طرد نخستین شبیه است؛ تبعید ناخواسته و خاموش به داخل نیستیِ موجود در قلبِ همۀ چیزهایی که بر آن‌ها اسم می‌گذاریم. شاید یادگیری حرف زدن کشفِ قدم‌به‌قدمِ این باشد که ما نمی‌توانیم هیچ‌چیزی دربارۀ هیچ‌چیزی بگویم.

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

اگر به خودم برگردم والریا لوئیزلی



یکی مثل همه

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

یکی مثل همه

نویسنده: فیلیپ راث

مترجم: پیمان خاکسار

نشر چشمه


«یکی مثل همه» اولین کتاب از چهارگانۀ فیلیپ راث با محوریت آسیب‌­پذیری و فناپذیری انسان است؛ و با بیانی ملموس به چگونگی گسترش ابعاد ذهنی فقدان‌ها و حسرت­‌های زندگی در گذر عمر می­‌پردازد.



بدترین جنبۀ تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی. یا تحمل می‌کنی، یا غرق می‌شوی. باید تلاش کنی تا ذهن گرسنه‌ات را از نگاه به گذشته بازداری تا نابود نشوی.


تکه ای از کتاب «یکی مثل همه»

آدُلف

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

آدُلف

نویسنده: بنژامن کنستان

مترجم: مینو مشیری

نشر ثالث


رمان آدلف یکی از شاهکارهای رمانتیک قرن هجدهم است که فراز و فرودهای یک عشق شورانگیز را از زبان اول شخص روایت می‌کند.



عشق نقطه‌ای فروزان است و بس، با این حال به‌نظر می‌آید می‌تواند کل زمان را تسخیر کند. تا همین چند روز پیش اصلاً عشقی وجود نداشت، چندی دیگر نیز عشقی وجود نخواهد داشت؛ اما تا زمانی که هست، پرتویش را بر روی گذشته و بر روی آینده‌ای که پس از عشق فراخواهد رسید، می‌تاباند.


برشی از کتاب معروف «آدلف»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب



عامه‌پسند

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

عامه‌پسند

نویسنده: چارلز بوکوفسکی

مترجم: محمدصادق سبط‌الشیخ

انتشارات چلچله


این کتاب آخرین اثر به­‌جامانده از بوکوفسکی است که در آن با بهره‌گیری از طنزی تلخ سعی نموده تا پوچی انسان معاصر را هرچه بیشتر نمایان کند.



اغلب بهترین قسمت‌های زندگی، زمانی بوده‌اند که هیچ کاری نکرده‌ای و نشسته‌ای دربارۀ زندگی فکر کرده‌ای؛ منظورم این است که مثلاً می‌فهمی که همه‌چیز بی‌معناست. بعد به این نتیجه می‌رسی که خیلی هم نمی‌تواند بی‌معنا باشد؛ چون تو می‌دانی بی‌معناست و همین آگاهی تو از بی‌معنا بودن تقریبا معنایی به آن می‌دهد… می‌دانی منظورم چیست؟ بدبینی خوش‌بینانه.


تکه هایی از کتاب معروف «عامه‌پسند»

صبحانه در تیفانی

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

صبحانه در تیفانی

نویسنده: ترومن کاپوتی

مترجم: بهمن دارالشفایی

نشر ماهی


«صبحانه در تیفانی» رمان کوتاهی است که زندگی زنی جوان به نام هالی را روایت می‌­کند و از خلال ماجراهای آن، مخاطب را با لایه‌های پنهان شخصیت این دخترِ به‌­ظاهر ساده و سرخوش آشنا می­‌کند.



آن هفته‌های آخر، اواخر تابستان و اوایل پاییز دیگر خیلی محو در خاطرم مانده‌اند، شاید به این دلیل که فهم متقابل ما به آن عمق دل­پذیر رسیده بود، آن‌جا که واسطۀ ارتباط میان دو نفر بیشتر سکوت است تا کلمه، وقتی سکوتی محبت‌آمیز جانشین درگیری‌ها، گفت‌وگوها و رفت‌وآمد‌های پرتنشی می‌شود که لحظات پُرنمودتر و به ظاهر پُرشورتر دوستی را می‌سازند.

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

صبحانه در تیفانی ترومن کاپوتی



زندگی خوب

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

زندگی خوب

نویسنده: مارک ورنون

مترجم: پژمان طهرانیان

نشر نو


این کتاب با دیدگاهی متفاوت و بر مبنای اخلاقیات فضیلت‌­مدار به زندگی خوب می­‌نگرد و در این راه می­‌کوشد با استناد به سخنان فلاسفه و بزرگان، مخاطب را در مسیر خوب زیستن قرار دهد.



داستان‌ها ارزش اخلاقی بسیار دارند چرا که به ما تجربۀ خیالی/ غیرمستقیم زندگی‌های دیگر را می‌دهند -تو گویی ساکن زندگی کسانی دیگر می‌شویم. از این جهت، داستان‌ها می‌توانند تجربۀ زندگی را در ما وسعت بسیار بخشند. داستان‌ها به ما دریچه‌ای می‌دهند که رو به روح و جان انسان‌های دیگر گشوده می‌شود، یا میکروسکوپی که با آن عملکردهای درونیِ ضمایر درون دیگران را رصد می‌کنیم بی‌آن­چنان مزاحمتی برایشان.


تکه هایی از کتاب «زندگی خوب»

سومین پلیس

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

سومین پلیس

نویسنده: فلن اویراین

مترجم: پیمان خاکسار

نشر چشمه



نویسنده‌ی ایرلندی این رمان، «برایان اونولان» (با نام مستعار «فلن اوبراین»)، با طنزی تاریک به سه مقولۀ زمان، مرگ و هستی در قالب مجموعه‌ای از اتفاقات فانتزی و عجیب پرداخته است.



تا حالا یه سوزن توی تخت خوابت گم کرده­‌ای؟ شک همون­‌قدر ذهن آدم رو آزار می‌ده.


برشی از کتاب «سومین پلیس»

برشی از کتاب‌های معروف ایرانی

در ادامه‌ی یادداشت به تکه‌هایی از کتاب‌های ایرانی اشاره خواهیم کرد.

راهنمای مردن با گیاهان دارویی

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

راهنمای مردن با گیاهان دارویی

نویسنده: عطیه عطارزاده

نشر چشمه


این کتاب روایت­گر زندگی مادر و دختری است که با ساخت داروهای گیاهی در خانه، روزگار می‌گذرانند. انزوای خودخواستۀ مادر و ارتباط تنگاتنگ دخترش با او، زمینۀ پرداختن به یک رابطۀ مبتنی ­بر وابستگی و شکل­‌گیری دوگانۀ عشق-نفرت ناشی از آن را برای نویسنده فراهم آورده است.



مادر می‌گوید با دانستن ابعاد دقیق هرچیز می‌توان آن را فتح کرد. می‌گوید باید خانه را فتح کرد. منظورش از فتح کردن قابلِ سکونت کردن است. اصولاً دربارۀ هرچیزی که باید مالک شود یا به کنترل خودش دربیاورد همین را می‌گوید. مثلاً وقتی بی‌دلیل غمگین می‌شود و چند روزی توی خودش فرو می‌رود عاقبت که با خودش می‌جنگند و از لاکش بیرون می‌آید، می‌گوید خودش را فتح کرده. بعد از چند هفته کار، داروی جدیدی را که غالباً پماد است به عمل می‌آورد می‌گوید آن را فتح کرده. در اصل این را از گوته یاد گرفته که جایی می‌گوید اگر می‌خواهید انسانی آزاده باشید باید هر روز آزادی خود را فتح کنید. باید اول فاتح خود بود، بعد خانه و بعد بقیۀ جهان. این یعنی باید دقیق به کوچک‌ترین علائم بدن خود، تغییرات در وضع باغچه یا حیاط یا دیوار کوچه توجه کرد… باید همیشه به جزئیات دقت کرد. جزئیات اهمیتی ابدی دارند، چرا که تنها در صورت فهم آن‌ها است که می‌توان با کلیات و سرآخر با جهان هماهنگ شد.


تکه‌هایی از کتاب معروف «راهنمای مردن با گیاهان دارویی»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب


بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

بهترین شکل ممکن (مجموعه داستان)

نویسنده: مصطفی مستور

نشر چشمه



«بهترین شکل ممکن» مجموعه‌­ای متشکل از ۶ داستان کوتاه به قلم مصطفی مستور است و مضمون آن، همانند بسیاری از آثار پیشین نویسنده، عشق و تلخی‌­ها و شیرینی­‌های آن است.



یادآوری خاطرات تلخ گذشته اغلب کار معقولی نیست. این خاطرات مثل مین‌های خنثی­‌نشده‌ای هستند که در میدان وسیعی دفن شده‌اند؛ میدانی که دور تا دور آن سیم خاردار کشیده شده‌ است. با این­ حال هر لحظه ممکن است از سر بدشانسی و بی‌­احتیاطی محض کسی برود آن طرف سیم‌­ها و یکی از آن­‌ها منفجر شود و زندگی را -که خیلی هم چیز معرکه‌ای نیست- حداقل برای مدتی، از آن­چه هست تحمل‌­ناپذیرتر کند.


بخشی از کتاب «بهترین شکل ممکن»

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب


کافه پیانو

کافه پیانو نوشته‌ی فرهاد جعفری، داستان زندگی مردی را روایت می‌کند که پس از شکست در زندگی مشترک و کاری خود، کافه‌ای به همین نام را راه انداخته است؛ و هر فصل از کتاب، به ماجرایی با محوریت یکی از مشتریان کافه یا گوشه‌ای از زندگی راوی می‌­پردازد.


بهش گفتم: زندگی ما، زندگی جالبیه هُما. بین تراژدی محض و کمدی ناب؛ دائم داره پیچ‌­و­تاب می­‌خوره. یعنی یه‌جورِ غم‌انگیز، خنده‌داره. یا شایدم یه‌­جورِ خنده‌دار غم‌انگیز باشه. چیزیَم نیست که وسطشو پر کنه. همۀ نکبتی هم که دچارشیم مال همینه… همین که هیچی‌­مون حد وسط نیست هما. هیچی‌­مون.


تکه ای از کتاب معروف «کافه پیانو»

احتمالاً گم شده‌ام

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

احتمالاً گم شده‌ام

نویسنده: سارا سالار

نشر چشمه



شخصیت اصلی نخستین رمان «سارا سالار» زنی است که به ­دنبال هویت گم­شدۀ خود می‌باشد و در این راه، با مرور خاطرات و رویدادهای اثرگذار زندگی‌‌اش، می­‌کوشد به آشفتگی‌های ذهنی خود سامان بخشد.



دکتر گفت: «نباید این­قدر به گذشته فکر کنی». نباید… نباید… بی‌­خود نبود که کم­‌کم داشتم به این نتیجه می‌­رسیدم این دکترهای روانشناس یا فکر می­‌کنند آدم هیچی نمی‌­داند یا فکر می­‌کنند اگر می­‌داند خب پس باید کارهاش دست خودش باشد. مثلاً اگر می­دانی نباید این‌قدر به گذشته فکر کنی، فکر نکن دیگر، و اگر نمی‌­دانی نباید این­قدر به گذشته فکر کنی، بدان و بعد فکر نکن دیگر. به همین راحتی. یکی نیست بگوید آقا من به گذشته فکر می‌کنم و می‌دانم نباید به گذشته فکر کنم و باز هم به گذشته فکر می­‌کنم.


بخشی از کتاب «احتمالا گم شده‌ام»




دیر کردی ما شام را خوردیم

تکه هایی از کتاب های معروف | معرفی کتاب

دیر کردی ما شام را خوردیم

نویسنده: رسول یونان

نشر نیماژ



کتاب «دیر کردی ما شام را خوردیم» ۲۸ داستان کوتاه دارد که نویسنده در هریک، ساده‌­ترین مضامین را از یک زاویۀ دید خاص و منحصربه‌فرد روایت کرده است.



حرف ها از جنس آب­اند. یک‌­جا بند نمی‌­شوند. هرطور شده جاری می­‌شوند و به جایی که باید برسند می‌رسند. ما فکر می‌کنیم حرف‌ها که از دهان‌ها بیرون می‌آیند در گوش­‌ها دفن می‌شوند، اما این­‌طور نیست. آن­ها از گوش‌ها وارد مغزها می‌شوند و چرخی می­‌خورند و دوباره از دهان­‌ها بیرون می‌­زنند. وقتی حرف می‌­زنیم باید مراقب باشیم از انصاف و عدالت دور نشویم چون حرف­‌ها هنگام عبور از لابه­‌لای دندان‌ها تیز می‌شوند و زخمی می‌کنند و باعث می‌شوند تلخی‌ها و کدورت‌ها تا دم پنجره­‌ها جلو بیایند.


برشی از کتاب «دیر کردی ما شام را خوردیم»


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع