مهماني حق چه باصفا شد
ميلاد امام مجتبي شد
(اين عيد بر عاشقان مبارک)
***
سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش
عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر لبخند سرافراز علی علیه السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بیشائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.
***
ولادت امام حسن مجتبی
آمده نوگل ولا
روح و روان مصطفي
نور دو چشم مرتضي
فروغ چشم من رسد
زينت انجمن رسد
حسن رسد، حسن رسد
شاه جوانان جهان
امام جمله انس و جان
قدم گذارد به جهان
ز مقدم او، زمين چو گلشن، بگو به زهرا، چشم تو روشن
ولادت امام حسن (ع) مبارک
***
ماه رحمت، سفره اش گسترده شد
زنده از فيضش جهان مرده شد
آسمان پرگشته از شادي و شور
آمده از لطف حق ميلاد نور
***
شمس عفت زگريبان، قمر آورده برون
نخله ي فاطمه، اول ثمر آورده برون
بوالحسن را حسني داده خداوند و حسن
از افق، رخ پي اهل نظر آورده برون
آمد آن ماه که ماه رمضان کرد دو نيم
چون نبي معجز شق القمر آورده برون
***
ولادت مظهر جود و کرم و بخشش، مبارک … التماس دعا
***
دوش بر گوشم رسيد اين مژده از جان آفرينم
کايد از ره آن نگار دلنواز و نازنينم
گفتم اي مه از کدامين آسمان باشي؟ بگفتا
شمس ايوان ولايت، عُروَة الوثقاي دينم
من همان ماه تمامم، جلوه ي ماه صيامم
شاهد صلح و قيامم، وجه رب العالمينم
طاعات قبول
عيدتون مبارک
***
میلاد تو را خداوندِ ازل و ابد با موبه موی موشکافی دانش خویش حساب کرده بود تا تو در وقتی پدیدار شوی که برای قهرمانی
سالها بعد حتی ثانیهای درنگ در کار نباشد. باران سختی بر زبان آورد و خاک را به شنیدن واداشت؛ و خاک سراپا گوش از سر
اطاعت سکوت کرد. باران مژدهای بر لب داشت که پروانهها و پرستوها ناگاه سرازیر زمین شدند. هنوز باور نداشت. خاک هنوز
حیرت زده بود که صدای لبخند آغازین تو زندگی را متولد کرد. همه ایستادند. همه سکوت کردند و لحظهای بعد هیاهوی تماشای
تو عالم را بزمگاهی ابدی بدل کرد. چه قدر ستاره بر زمین نازل شد چه قدر شکوفه از کویر سر زد. چه قدر نیایش و استغاثه به
اجابت رسید لحظه رسیدن تو.
بهار است که تمام زمین را پر از خود کرده. هیچ فصل دیگری نیست. هیچ اندوهی نیست. هیچ نومیدیای در کار نیست تویی
که رویش و برکت آوردهای تویی که فرا رسیدهای برای فراوان شدن باران ها. برای حاصلخیزی تمام مزارع و بی کرانگی گندمها
در سفرهها و خانه ها… تو که قرارِ ازلی با انسان داری که پاسدار حرمت عشق و عزتِ آدمیت و یاد خداوند باشی. تو که خون
رشادتی در رگهای آسمانها و زمین.
عشق سرگردان شده در حضور تو. دست و پا گم کرده و مضطرب، نمیتواند تو را آن گونه که سزاواری سجده کند. عشق اگرچه
دلیل خلقت عالم است در برابرت به زانو افتاده که تو دلیل خلقت عشقی… عشق، آفریده شده تا معنای نام تو باشد، تعبیر
بودنت. تفسیر حضورت… عشق بار سنگینی به دوش دارد برای بیانِ تو… و تو بر شانههای عشق نشسته و میروی که تاج
فرمان روایی را بر سرت بگذارند و امارت و عمارت جهان را به دستهای معمار تو بسپارند.
نامت اکنون همچون سفینهای مهربان بر روی آبهای جهان در سفر است. نامت مثل کشتی نجات در تمام دریاها و رودهای
عالم پیش میرود و امواج هراس را پس میزند. تمام توفانهای مبادا را پشت سر مینهد و غریقان و بی پناهان را با خود به
ساحل امن میبرد.
اکنون که آمدهای همه غمها رفته اند. رنجهای زمانه مرده اند؛ که تو پاسدار نور و ایمان، پاسدار انسان همیشه تنها ایستادهای
بر فراز افقهای زندگی و تمام ستیزهای با عشق را از جهان میرانی و تبعید میکنی.
صدای فرا رسیدنت چه خوب گوشهای زمین را شنوا کرده برای شنیدن حقایقی که چند صباحی دیگر آوار مصیبتی بر سر
انسان خواهد بود. انسانی که همیشه کور و کر است و قدر ناشناس. انسانی که هرگز عشق را که به کرات از خداوند بر زمین
نازل میشود قدر نمیداند و توای عشق!ای نورسیده!ای موهبت خداوندی! برای پاس داشتن آبروی آفرینش برای نگهبانی
حقیقت آمدهای و هیچ واهمهای از احتمالات خطر نداری. تو که عقاب قلههای دور از چشم رسی تنها برای آنکه حافظ زمین
باشی بال و پرت را روی خاک پهن کردهای وگرنه پروازگاه تو در دورهای آسمانی است که هیچ دیده زمینی به تماشایش قد
نمیدهد.
***
رمضان معطر شده است از عطر خوش بوی یاسمن اهل بیت (ع)، از حُسن «حسن» که گام بر گستره زمین نهاده و جهانی را
منور ساخته است.
فرشتگان به پای کوبی پرداخته اند و اسحار این شب ها، پیام آور نور و روشنی اند.
در نیمه رمضان، نور حق جلوه کرده است و دومین امام نور، پای بر زمین نهاده و آن را متبرک کرده است.
او امام مجتبی (ع)، سید نجیبان است و به یمن این میلاد، شیعیان علی (ع) از شادی در قالب تن نمیگنجند و شادی نوشان
کوثر محبت اویند.
میلاد حسن (ع)، مهر ناامیدی بر پیشانی شب زده و راه روشن «صراط المستقیم» را به همگان نشان داده است. آری! «در
صراط المستقیم،ای دل کسی گمراه نیست.» اینک میلاد خجسته و شکوهمند امام برگزیده، زینت عرش الهی، فرزند جمیل
پیامبر است.ای روی ماه منظر تو، نوبهار حُسن خال و خط تو مرکز لطف و مدار حُسن»
***
امام حسن علیه السلام میوه مبارک قرآن و عترت است؛ فرقان عدل و امامت. حق است، فرزند حق است، مرامش حق است و
کلامش حق. نامش حق است و پیامش حق، که باید ادامه دهنده راه حق شود. ولادتش در ماه نزول حق بود، ماه قرآن، ماه
روزه، ماه نماز و آزمونهای سخت الهی؛ تا شکوه آفرینش خدا را به تجلی بگذارد.
همانند قرآن صامت نزول کرد و فرقان ناطق میان حق و باطل گشت. حقی که نمادش علی علیه السلام بود و باطلی که تندیس
اش ـ. بت اش ـ. معاویه، طاغوت بنی امیه بود. امام حسن علیه السلام حجت خداوند در زمین است؛ خلیفة الله فی ارضه و
«معاویه» نکبت آیین شیطان در شام بود؛ که سزاوار لعنت است و نفرین.
و اینک بقیع با تمام غربتش آکنده از عطر یاد امام
حسن علیه السلام است و مدینه سرشار از لحظات نورانی ولادتش. مبارک باد یاد و نامش که در نیمه ماه قرآن، بدر کاملی در
آسمان امامت بود و از عطر حضور و نور ظهورش تا قیامت نگاه شیعه نورانی است. نور باد یاد و نامش در دل عاشقان که عشق
زیبنده نام «حسن» است و بس. مولا جان! میلادت مبارک!
***
دروازههای آسمان گشوده میشود و زمین، در ستاره باران میلادی بزرگ، به هلهله مینشیند.
در نیمه راه برکت خیز رمضان، رایحه شکوفههای یاس است که کوچههای مدینه را آکنده است.
حسن علیه السلام با چشمانی علوی میآید و افق، رسیدن ارجمندش را دف میکوبد. صدای آمدنش، طنین مهربانی و کرامت
است. شانههای صبورش را زمین به تجربه مینشیند؛ آن چنان که سمفونی سکوتش را.
او با نگاهی از جنس باران میآید و آبهای آزاد جهان، ماهیان تشنه دلش را میزبان میشوند.
***
نمیدانم اگر تو نمیآمدی، آیا زمین به ماه، روی خوش نشان میداد؟ آیا چیزی میداد که از رخوت در بیاییم؟
کریم اهل بیت علیهم السلام میوه دل واپسینْ پیامبر! عالم، مدیون کرامت توست. میلادت مبارک.
***
به حق شادی میلادت، قفل بسته چشمان ما را با عنایت و کرمت بگشای تا طعم سفره مهربانی تو را بچشیم؛ که هیچ زخمی
از بارش کرامت بارانی ات بی مرهم نمیماند؛ یا کریم اهل هدایت!
قبله حاجات آن صفت کریمانه را که در اسما و صفات ذات الهی شنیدهای، در ظهور وجود مبارک حسن علیه السلام ببین!
***
ماهِ روزه بود و ماهپارهای از ورای ابرها پدید شد
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد
مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود
از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
***