شعر عاشقانه زیبا
در این بخش مجموعه اشعار عاشقانه زیبا از شاعرهای ایرانی را آماده کرده ایم. امیدارویم از خواندن این شعرهای کوتاه عاشقانه لذت ببرید.
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منیمن آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منیچقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منیبرای زندگی ی بی جواب و تکراری
به موقع آمدی و بهترین جواب منیروان در اوج خیالم چو رود می مانی
همیشه جاری و مانا در عمق خواب منینفس پس از گذرت از حساب می افتد
و تو دلیل نفس های بی حساب منیرها مکن غزلم را همیشه با من باش
که ختم خاطره انگیزه شعر ناب منی
بهترین و زیباترین عکس و شعر های عاشقانه غمگین رمانتیک و احساسی کوتاه جدید
باز امشب غزلی كنج دلم زندانی است
آسمان شب بی حوصله ام طوفانی است
هيچ كسی تلخی لبخند مرا درک نكرد
های های دل ديوانه ی من پنهانی است
اشعار عاشقانه حافظ : دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
شعر عاشقانه کوتاه
محترم دار دلم کاین مگس قند پرست
تا هوا خواه تو شد فر همایی دارداز عدالت نبود دور گرش پرسد حال
پادشاهی که به همسایه گدایی دارداشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوایی داردستم از غمزه میاموز که در مذهب عشق
هر عمل اجری و هر کرده جزایی داردنغز گفت آن بت ترسا بچه باده پرست
شادی روی کسی خور که صفایی دارد
هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده استاو چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده استخاقانی
دگر از درد تنهایی، به جانم یار میباید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار میبایدز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار میبایدمرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که میگفتم: علاج این دل بیمار میبایدبهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمیبایست زنجیری، ولی این بار میبایدشیخ بهایی
دعوت من بر تو آن شد کایزدت عاشق کناد
بر یکی سنگین دل نامهربان چون خویشتنتا بدانی درد عشق و داغ هجر و غم کشی
چون به هجر اندر بپیچی پس بدانی قدر منرابعه قزداری
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدملیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدموحشی بافقی
شعر عاشقانه
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست
ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالمو تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم
ای مهربان – پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود
و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید
تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسممنتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شومدوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینمسر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..
از داشتن تو…اشک شوق ریزممنتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنموبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
شعر عاشقانه کوتاه زیبا و احساسی فاز دلتنگی
به عاشقان و معشوقه های شهر بگویید…
دلبری برای یکدیگر را…
بگذارند به وقت تنهاییشان!
خیابان،مترو و تاکسی جای دست کشیدن روی ابرو…
سر روی شانه گذاشتن. و لمس شال و گیسو نیست…
شاید یک نفر چشمانش را بست…
شاید یک نفر خاطرش پر کشید…
شاید یک نفر دلش رفت…
شاید یک نفر دلش تنگ شد
شعر عاشقانه حافظ
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارشدلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارشجای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارشبلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارشای که از کوچه معشوقه ما میگذری
بر حذر باش که سر میشکند دیوارشآن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارشصحبت عافیتت گر چه خوش افتاد ای دل
جانب عشق عزیز است فرومگذارشصوفی سرخوش از این دست که کج کرد کلاه
به دو جام دگر آشفته شود دستارشدل حافظ که به دیدار تو خوگر شده بود
نازپرورد وصال است مجو آزارش
اشعار زیبای رمانتیک برای یار
بر عشق توام، نه صبر پیداست، نه دل
بی روی توام، نه عقل بر جاست، نه دلاین غم، که مراست کوه قافست، نه غم
این دل، که توراست، سنگ خاراست، نه دلرودکی
جهان بی عشق سامانی ندارد
فلک بی میل دورانی نداردنه مردم شد کسی کز عشق پاکست
که مردم عشق و باقی آب و خاکستچراغ جمله عالم عقل و دینست
تو عاشق شو که به ز آن جمله اینستامیرخسرو دهلوی
~~~~~✦✦✦~~~~~
هر شب به تو با عشق و طرب میگذرد
بر من زغمت به تاب و تب میگذردتو خفته به استراحت و بی تو مرا
تا صبح ندانی که چه شب میگذردهاتف اصفهانی
ای ابر چراست روز و شب چشم تو تر
وی فاخته زار چند نالی به سحرای لاله چرا جامه دریدی در بر
از یار جدایید چو مسعود مگرمسعود سعد سلمان
عشق تو عالم دل جمله به یکبار گرفت
بختیار اوست برما که تو را یار گرفتمن اسیر خود واز عشق جهانی بیخود
من درین ظلمت و عالم همه انوار گرفتسیف فرغانی
اشعار عاشقانه دیوان حافظ
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
خیال روی تو در هر طریق همره ماست
نسیم موی تو پیوند جان آگه ماستبه رغم مدعیانی که منع عشق کنند
جمال چهره تو حجت موجه ماستببین که سیب زنخدان تو چه میگوید
هزار یوسف مصری فتاده در چه ماستاگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماستبه حاجب در خلوت سرای خاص بگو
فلان ز گوشه نشینان خاک درگه ماستبه صورت از نظر ما اگر چه محجوب است
همیشه در نظر خاطر مرفه ماستاگر به سالی حافظ دری زند بگشای
که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوستواله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست******
ملوانی شوریده
خلبانی سر به هوا
شاعری عاشق
قصابی دل رحم
کارگری ساده…
آدمهای زیادی در من هستند
که عاشق هیچ کدامشان نیستیجلیل صفر بیگی
شعر عاشقانه کوتاه
همگان به جست و جوی خانه میگردند
من کوچه خلوتی را میخواهم
بی انتها برای رفتن
بی واژه برای سرودن
و آسمانی برای پرواز کردن
عاشقانه اوج گرفتن
رها شدنسیدعلی صالحی
~~~~~✦✦✦~~~~~
کاری کن
ساحل
رویای رسیدن به تو نباشد
در دریا
چاره جز
عاشق بودن
نیستکیکاووس یاکیده
~~~~~✦✦✦~~~~~
این عشق ماندنی این شعر بودنی
این لحظههای با تو نشستن سرودنیستمن پاکباز عاشقم از عاشقان تو
با مرگ آزمای با مرگ
اگر که شیوه تو آزمودنیستحمید مصدق
مجموعه شعرهای زیبا در وصف یار
چندان به تماشایش برنشستیم
که بامدادی دیگر برآمد
و بهاری دیگراز چشم اندازهای بی برگشت در رسید
از عشق تن جامهای ساختیم روئینه
نبردی پرداختیم که حنظل انتظار
بر ما گوارا آمدای آفتاب که برنیامدنت
شب را جاودانه میسازد
بر من بتاب
پیش از آنکه در تاریکی خود گم شوممحمد شمس لنگرودی
به خاطر مردم است که میگویم
گوش هایت را کمی نزدیک دهانم بیاردنیا
دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود
و مردم نمیدانند
چگونه میشود بی هیچ واژه ای
کسی را که این همه دور است
این همه دوست داشتلیلا کردبچه
~~~~~✦✦✦~~~~~
در این هستی غم انگیز
وقتی حتی روشن كردن یک چراغ ساده «دوستت دارم»
كام زندگی را تلخ میكندوقتی شنیدن دقیقه ای صدای بهشتیات
زندگی را تا مرزهای دوزخ میلغزاند
دیگر نازنین من
چه جای اندوه؟
چه جای اگر؟
چه جای كاش؟
و من…این حرف آخر نیست!
به ارتفاع ابدیت دوستت دارم
حتی اگر به رسم پرهیزکاری های صوفیانه
از لذت گفتنش امتناع كنممصطفی مستور
آغوش تو تخفیف عمر من است
دچارت که باشم ….
هر شب سالی نوری است،
میان کهکشان راه شیری بوسه هایت…
شعر و اشعار کوتاه و زیبای عاشقانه رفتن
گاهی باید از همه چیز دل کند و رفت !
باید پلهای پشت سر را خراب و کرد
و هیچ راه برگشتی هم باقی نگذاشت !
حتی اگر دوستش داشته باشی
اشعار حافظ شیرازی در مورد عشق
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
الا یا ایها الساقی..
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلهابه بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلهامرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد میدارد که بربندید محملهابه می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلهاشب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل هاهمه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل هاحضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
غم عشق..
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کردآه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرداشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یار
طالع بیشفقت بین که در این کار چه کردبرقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کردساقیا جام میام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کردآن که پرنقش زد این دایره مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کردفکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
زیباترین متن های رمانتیک
خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
به قصد جان من زار ناتوان انداختنبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود
زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوختتنم از واسطه دوری دلبر بگداخت
جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
******
بهترین جای دنیاست
آغوش چشمانت
آن جا که دلم
رؤیا بپا میکند
در حصار لب هایت
بهشتی به پهنای
از بوسه تا عشق !
******
کام دوست…
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوستواله و شیداست دایم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوستزلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانهای افتادهام در دام دوستسر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوستبس نگویم شمهای از شرح شوق خود از آنک
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوستگر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرف گردد از اقدام دوستمیل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوستحافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز
زان که درمانی ندارد درد بیآرام دوست
شعر عاشقانه زیبا برای یار
چو لعل شکرینت بوسه بخشد
مذاق جان من ز او پر شکر بادمرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر بادو گر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس
ز حقه دهنش چون شکر فرو ریزدمن آن فریب که در نرگس تو میبینم
بس آب روی که با خاک ره برآمیزدفراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد
******
راه عشق …
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیستهر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیستما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیستاز چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیستاو را به چشم پاک توان دید چون هلال
هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیستفرصت شمر طریقه رندی که این نشان
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیستنگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو
حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست
جانا تو را که گفت که احوال ما مپرس
بیگانه گرد و قصهٔ هیچ آشنا مپرسز آنجا که لطف شامل و خلق کریم توست
جرم نکرده عفو کن و ماجرا مپرس
******
شعرهای عاشقانه زیبا
جلوه معشوقه …
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشتگفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشتیار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشتدر نمیگیرد نیاز و ناز ما با حسن دوست
خرم آن کز نازنینان بخت برخوردار داشتخیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عجب در گردش پرگار داشتگر مرید راه عشقی فکر بدنامی مکن
شیخ صنعان خرقه رهن خانه خمار داشتوقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر
ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشتچشم حافظ زیر بام قصر آن حوری سرشت
شیوه جنات تجری تحتها الانهار داشت
صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفتگر طمع داری از آن جام مرصع می لعل
ای بسا در که به نوک مژهات باید سفتتا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره نرفتدر گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
زلف سنبل به نسیم سحری میآشفتگفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفتسخن عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنفتاشک حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
شعر عاشقانه کوتاه
عاشقت هستم
عاشق هر آنچه هستی
عاشق هر آنچه انجام می دهی
تو بانوی جذاب زندگی ام هستی
فریبندگی و عشق تو زندگی ام را با ارزش کرده
تو عشق من و بهترین دوستم هستی
همسرم
همیشه عاشقت هستم!
شعر تک بیتی رمانتیک
بوسه یعنی وصل جانان وصل عشق
بوسه یعنی یک شدن در درس عشق
شعرهای عاطفی و احساسی زیبا
کافیست
صبح که چشمانت را باز میکنی
لبخندی بزنی جانم
صبح که جای خودش را دارد
ظهر و عصر و شب هم
بخیر میشود
محمد خسرو آبادى
شعر عاشق
عشق من نسبت به تو مانند دریای مواج است
عشقی عمیق و قدرتمند و جاودان
که در برابر طوفان ها و بادها و باران ها
همیشه زنده خواهد ماند
قلب های ما سرشار از پاکی و عشق هستند
و من با هر ضربان قلب بیشتر از قبل عاشقت می شوم
اشعار احساسی
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشمتمام آرزوهای منی، کاش
یکی از آرزوهای تو باشممحمدرضا شفیعی کدکنی
شعر عاشقانه برای همسر
زمانی که برای اولین بار دیدمت
از دور همانند فرشته بودی
وقتی نزدیک تر شدم
قلبم بیشتر و بیشتر به تپش افتاد
همان لحظه بود که فهمیدم
بقیه عمرم را عاشق تو خواهم بود
با لمس دستان تو همه زندگی ام دگرگون شد
و اکنون، برای همیشه می خواهم کنارت باشم.
شعر زیبای عاشقانه برای عشقم
ای روی خوب تو سبب زندگانی ام
یک روزه وصل تو طرب جاودانی امجز با جمال تو نبود شادمانی ام
جز با وصال تو نبود کامرانی امبی یاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
محسوب نیست آن نفس از زندگانی امدردی نهانیاست مرا از فراق تو
ای شادی تو آفت درد نهانی امانوری
شعر زیبای عاشقانه
ز هم نمی توانم باور کنم که واقعا اتفاق افتاده باشد
ما همدیگر را ملاقات کردیم و ناگهان تو
بخش خاص و مهم زندگی ام شدی
عزیزم
عشق تو باعث شادی هر روز من است.
دوستت دارم
شعر عاشقانه بزرگان
چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگشبکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان
همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگشخاقانی
شعر زیبا برای همسر عزیزم
همسر عزیزم
تنها نگاه کردن به چشمانت، لبخند به لب هایم می نشاند
و آغوش گرمت مایه آرامش من است
و با بوسه شیرینت در آسمان ها پرواز می کنم
و با لمس تنت بر فراز ابرها سیر می کنم
وقتی کنار تو هستم
احساس می کنم هر لحظه عاشق می شوم، بارها و بارها
شعر کوتاه سعدی
یار با ما بی وفایی میکند
بی گناه از من جدایی میکندشمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی میکندسعدی
شعر عاشقانه برای همسر از مولانا
هم نظری هم خبری هم قمران را قمری
هم شکر اندر شکر اندر شکر اندر شکریمولانا
شعر معاصر عاشقانه
بمون ولی به خاطرِ غرور خستهام برو
برو ولی به خاطرِ دل شکستهام بمونبه موندن تو عاشقم، به رفتن تو مبتلا
شکسته ام ولی برو، بریدهام ولی بیاچه گیج حرف میزنم، چه ساده درد میکشم
اسیر قهر و آشتی میون آب و آتشم!تو را نفس کشیدم و به گریه با تو ساختم
چه دیر عاشقت شدم، چه دیرتر شناختم…“عبدالجبار کاکایی”
غزل عاشقانه زیبا
ممکن ز تو چون نیست که بر دارم دل
آن به که به سودای تو بسپارم دلگر من به غم تو نسپارم دل
دل را چه کنم بهر چه میدارم دل
شعر عاشقانه زیبا برای همسر
منم تنها ترین تنهای تنها
و تو زیبا ترین زیبای دنیامنم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایقنگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم
شعر عاشقانه زیبا برای همسر
منم تنها ترین تنهای تنها
و تو زیبا ترین زیبای دنیامنم یلدای بی پایان عاشق
تو بودی مرحم زخم شقایقنگاهت را پرستم ای نگارم
فدای تار مویت هرچه دارم
دو بیتی عاشقانه زیبا
بگیر این گل از من یاد بودى
که تنها لایق این گل تو بودى
فراوان آمدند این گل بگیرند
ندادم چون عزیز من تو بودى
اشعار احمد شاملو
“تو را دوست دارم ”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته می کند …“احمد شاملو”
شعر عاشقانه زیبا
عشق تو چیزی دارد که به من آرامش میبخشد
حتی اگر همه جهان بلرزد
من با عشق تو محکم و استوار بی ترس میخوابم