شاید این جمله را بارها و بارها از زبان زنانی در خیابان، اتوبوس، مترو، دوست و همسایه شنیده باشید: «شوهرم دیوونم کرده». حقیقتاً چه زمانی مردی به این میزان میتواند با همسر خود رفتار آزار دهنده داشته باشد که معاشرت با وی یک زن را به مرز دیوانگی، دلخوری و ناراحتی بکشاند؟ ما در اینجا مکث برای بهتر کردن شرایط 12 راهکار جهانی برای نجات از رفتار آزار دهنده شوهر را شما خواهیم گفت پس تا انتها با ما باشید.
ناکارامدی روابط بین زوج ها به چه میزان می تواند بالا باشد که یک زن در معاشرت و زندگی کردن با همسر خود احساسات خوشایندی را تجربه نکند. مهم این است که آیا تمام این ناکارآمدی از طرف مرد خانواده است و یا هر زنی به عنوان همسر نیز وظایفی به عهده دارد و خود یک کفه ترازویی است که می تواند زندگی را سامان ببخشد.
گلایه کردن مشکلی را حل نمی کند. تعامل با همسر، استفاده از راهکارها یا کمک گرفتن از زوج درمانگر یا مشاور خانواده می تواند به شما کمک کند.
اگر در زندگی مشترک احساسات ناخوشایندی را تجربه میکنید باید به بررسی، شناخت احساسات و دلایل آن ها بپردازید، نادیده گرفتن احساسات و یا تبدیل احساسات اصیل به گلایه های تمام نشدنی باعث میشود هیچگاه نتوانید علت اصلی مشکلات خود را پیدا کنید و به حل آن ها بپردازید.
شناخت احساسات خود
بررسی کنید:
- چه رفتاری از همسرتان شما را رنج می دهد؟
- این رفتار در شما چه احساسی را به وجود می آورد؟
- این احساسات در بدن شما چگونه ظهور پیدا می کند؟
- این احساسات و رفتارها شما را یاد چه کسی می اندازد؟
- آیا پیش از این احساساتی از این دست را تجربه کرده بوده اید؟
این سوال ها باعث می شود شما به صورت تحلیلی به خود و احساسات خود نگاه بیندازید و دوربین نگاهتان را از همسر خود بردارید و فرصتی مناسب متوجه خودتان شوید. ممکن است رفتارهای همسر صرفاً به دلیل آزار شما نباشد و یا این تفکرات شما و احساساتی هستند که باعث می شود شما از هر رفتاری رنج ببرید.
شناخت احساسات چه کمکی به بهبود روابط میکند؟
قطعاً به هر میزانی که شما بتوانید خود را بشناسید اطرافیان و نزدیکان خود را بهتر میشناسید. به طور مثال زمانی که بدانیم چه رفتاری ما را رنج می دهد و ریشه این رنج در چه فصلی از زندگی ما است دیگر دلیل هر ناراحتی را به دیگران نسبت نمی دهیم.
اگر من دچار خشم از مردان باشم و دلیل این خشم از مرد ستیزی در دوران کودکی من نشأت گرفته باشد که می تواند ریشه در روابط عاطفی من و پدرم دارد، دیگر از تمام رفتارهای همسر خود خشمگین نمی شوم، زیرا او صرفاً مرا به یاد گذشته و پدرم می اندازد و این من هستم که باید به درمان گذشته و روابط عاطفی با پدرم بپردازم.
پس از شناخت و پیدا شدن مسئله اصلی قطعاً رنج های گذشته التیام پیدا می کنند و دردهای اکنون کاسته می شوند و روابط عاطفی و اجتماعی بهبود پیدا خواهد کرد.
1. دستیابی به احساس آرامش
اگر مایل هستید در روابطتان با همسر خود به احساس آرامش دست پیدا کنید باید آرامش را در درون خود جستجو کنید. این جملات شعار نیستند بلکه راهکارهایی برای پیدا کردن آرامش در درون شما هستند.(شناخت از خود) شما می توانید از یوگا، مدیتیشن و تمرین های ذهن آگاهی زیر نظر یک متخصص استفاده کنید.
2. ایجاد فضایی آرام برای کم کردن تنش ها
هیچ کسی مسئول انتخاب ها و تفکرات ما نیست و ما باید هر روز به دنبال راهی برای کم کردن تنش های اطراف خود باشیم تا میزانی از آرامش را تجربه کنیم. در نظر داشته باشید که دامن زدن به تنش ها و وارد شدن به بازی های روانی مشکلی را کم نمی کند. پس دست از سیاست های نادرست زنانه بر دارید.
3. دیدن ابعاد مثبت زندگی
هر رابطه ای هر چند سخت می تواند ابعاد مثبتی نیز به همراه داشته باشد، ابعاد مثبت زندگی خود را ببینید و یا اگر در دیدن ابعاد مثبت زندگی خود ناتوان شده اید از یک مشاور روانشناس خانواده برای بینشی متفاوت راهکار بگیرید و به دنبال دستاوردهای جدید برای بهبود روابط خود باشید.
4. تکانشی رفتار نکردن
اگر شما به صورت هیجانی، یکباره و تکانشی رفتار میکنید و تصمیم میگیرید و یا عصبانی می شوید به دنبال میزانی از صبر بروید. رفتارهای تکانه ایی، هیجانی و یکباره بازخوردهای مثبت دائمی ندارند و می توانند در معاشرت با دیگران شما را ناامید کنند.
5. پایین آوردن میزانی از خودخواهی
خودخواهی ها و زیاده خواهی های خود را ببینید و بدانید دقیقاً در چه وضعیتی در زیاده خواهی هستید که احساس میکنید همسرتان شما را دیوانه میکند. شاید این احساس شخصی شما باشد و یا اگر کسی دیگر در شرایط شما می بود احساس خوشبختی، هیجان و یا شادی را تجربه میکرد. پس سیکل کلی رفتار از منظر منطقی بودن باید برسی شود.
6. دانستن این موضوع که به همان میزان که شما در رنج هستید دیگران نیز در رنج هستند
قطعاً هیچ کسی در جهان هستی بدون مشکلات و در آرامش کامل به سر نمی برد مگر اینکه روش های دستیابی به کمال و سعادت را بداند. باید آگاهانه بدانید دیگران نیز به میزان خود در رنج هایی هستند که یا خود متحمل شده اند و یا ناچاراً در آن شرایط قرار گرفته اند.
7. حمایت کردن دیگران
حمایت کردن، دوست داشتن، ابراز علاقه و کمک به دیگران می تواند به میزان قابل توجهی تفکرات منفی را از روی دیگران در نگاه شما بردارد و به عشق و علاقه و حمایت به دیگران تبدیل کند، از هر راه ممکنی برای کمک به دیگران اعلام آمادگی کنید و در این شرایط پیش قدم باشید.
8. تغییر شرایط یکباره نیست
دانستن این نکته که رنج های قدیمی و مشکلات به مرور بر ذهن و روان ما اثر می گذارند باعث می شود به این باور دست پیدا کنیم که برای درمان آن ها باید زمان لازم و کافی را صرف کنیم تا به بهبود برسیم.
انتظار معجزه و دستیابی یکباره به یک رابطه مؤثر بسیار نا به جا است و باید صبورانه در بهبود خود و روابط خود بکوشیم تا در لحظاتی از زندگی آرامش را احساس کنیم.
9. مسئولیت پذیری
یکی از نکاتی که در خانواده درمانی و همچنین در مشاوره های فردی به کرات اشاره می شود مسئولیت پذیری و قبول نقش خود در هر رابطه ایی است. با مسئولیت پذیری و قبول نقش خود می توانیم سهم خود را از مؤثر بودن و نبودن در رابطه به دست بیاوریم.
- اینکه من به چه میزان در این احساس ناخوشایند مسئول هستم؟
- چه رفتاری از من میتواند این رابطه را غیر مؤثر کند؟
- چه احساسی در من میتواند به رشد رابطه کمک کند؟
و سوالاتی از این دست باعث میشود بدانیم به چه دلیل در این رابطه قرار داریم، انتخاب ما چه بوده است و ما در حال حاضر مسئول انتخاب خود هستیم یا خیر، بنابراین برای بهبود آن باید قدم های مهمی برداریم.
10. اقدامات روانشناسی در بهبود روابط
واضح است روابطی که به گره های کور برمیخوردند و یا هر دو نفر در آن احساس ناامیدی را تجربه میکنند این احساس را در هر دو نفر ایجاد می کند که اینجا پایان خط است و راهی به جز جدایی پس از بحث های بی نتیجه ندارند.
اما علم روانشناسی، تحلیل شرایط و مشاوره خانواده میتواند واضحاً اثر گذاری مستقیم و مثبتی در روابط ما با خودمان و با اطرافیانمان داشته باشد. تلاش برای رسیدن به یک نتیجه مشخص در بهبود روابط و قدم گذاشتن در راه درمان به واسطه راهنمایی یک مشاور روانشناس می تواند هر شرایطی را به واسطه تغییر بینش در قدم اول بهبود ببخشد. بنابراین با اعتماد به خود و روانشناس خود می توانید از اضطراب ها، گلایه کردن ها و دوست نداشتن ها دور بمانید و یک رابطه مؤثر و مفید را تجربه کنید.
11. به جای تلاش برای بهبود شریک زندگی خود، روی بهبود خود متمرکز شوید
این وسوسه کننده است که سعی کنید شریک زندگی خود را تغییر دهید تا او کمتر آزاردهنده باشد. شما حتی ممکن است فکر کنید، «او از انتقادات و راهنمایی های من سود نخواهد برد؟» «آیا او نمی خواهد بهتر رفتار کند (یا به نظر برسد، یا حرف یزند، یا احساس کند)؟» اما سعی کنید این را در نظر بگیرید: با این فکر که شریک زندگیتان فکر می کند شما باید بهتر باشید چه حسی دارید؟
اگر شریک زندگیتان معتقد بود که باید از انتقادات و راهنمایی های وی پیروی کنید، چه حسی در شما ایجاد می شد؟ چگونه می توانید به ارزیابی او پاسخ دهید؟ بیشتر افراد احساس ناراحتی، عصبانیت، خجالت کشیدن یا شرمساری می کنند. آیا این چشم انداز عاطفی است که شما می خواهید برای رابطه تان ایجاد کنید؟ در عوض، خودتان آن تغییری را داشته باشید که می خواهید از طرف مقابل ببینید و با انجام کارهایی مانند این، از یکدیگر پشتیبانی کنید: «من در حالی که شما به فکر خودتان هستید، روی بهبود شخصی و رشد شخصی خودم متمرکز می شوم.»
12. به یاد داشته باشید شما متحد هستید، نه دشمن
شما در یک طرف هستید و در همان تیم تلاش می کنید، درست است؟ این هدف را از هر نظر حفظ کنید. آن را به یک نیت تبدیل کرده و اغلب آن را تجدید کنید.
این رویکردها می تواند به شما کمک کند تا چرخه ناراحتی مزمن را بشکنید و شروع به ترمیم آسیب های ناشی از شکایت های مزمن کنید. اگر در رابطه شما از فشارهای اضافی مانند ارتباط ضعیف، ترک عاطفی، اعتیاد، حسادت یا عصبانیت رنج می برید، ممکن است به مداخله حرفه ای نیز نیاز داشته باشید که می توانند به شما کمک کنند تا به طور قابل توجهی احساس بهزیستی خود را در روابط خود بهبود بخشید.
چند راهکار دیگر برای بهبود روابط بین زن و شوهر
- شنونده خوبی باشید. هرکدام از زوج ها علاقه دارند که حرف های آن ها شنیده شود و قضاوت نشوند. همسرانی که شنونده خوبی هستند معمولا روابط عاطفی قوی تری با یکدیگر دارند و می توانند به راحتی مشکلاتشان را با صحبت کردن حل کنند.
- خواسته هایتان را به زبان بیاورید. برخی از مردان و زنان تمایل دارند بدون اینکه موردی را مطرح کنند، همسرشان آن را انجام دهد. باید بتوانید به راحتی درباره خواسته هایتان صحبت کنید تا همسرتان از تمایلات قلبی شما آگاه شود.
- بحث های گذشته را فراموش کنید. بسیاری عادت دارند که در هر بحثی، پای بحث ها و دلخوری های گذشته را دوباره پیش بکشند. این موضوع باعث می شود که تنش بیشتر شود و هیچ مشکلی حل نشود.
