تیرماه که میآید جامعه اسلامی ایران و حتی اقصی نقاط جهان نگاهی دیگر به این کشور پیدا میکنند زیرا تاریخ گویای خاطرات تلخ و شیرینی از آن است که همه آنها به روایتی نیازمند استمرار این آیین الهی بوده است. سی تیر و هفت تیر و دو ماه بعدازآن بارزترین پدیدههای گرمی است که سرخی خونهای شهادت به آن جلا و برکت بخشید تا کسانی که وامدار آن هستند امروز را به غفلت فراموش کردن سپری نکنند که چگونه در یکلحظه هفتادودو تن غسل و وضوی شهادت گرفتند و دورهم نشستند تا نهال نورس انقلاب را سیراب کنند که اگر مکتب اصولگرایی هم خلقشده از این جریانات مثبت و در این مملکت نشأت گرفت و روزبهروز پایدارتر شد، بالطبع طالب رهروانی است تا قدر و منزلت قداست آن را بدانند. شهید بهشتی عصارهای بود از اسلام ناب که در ولایت زمان ذوب شد تا آنچه در گفتار و کردار طلب میکرد به شهادت عاشقانه و عارفانه ختم شود. او و همرزمانش هر آنچه که بودند ابراز نمیکردند اما حلاوت تشخیص را برای آیندگانی که ما باشیم به یادگار گذاشتند تا به اصول اعتقادی خود پایبند بمانیم زیرا شهادت عین عبادت است. افتخار یک ملت مسلمان در پناه میراثهای بهجامانده چیزی نیست جز اینکه جهانی را بیدار کرده تا در مقابل حفظ حقوق انسانی خود پایدار باشند و بدانند این مقاومت در مقابل کفر و ظلم است که میشود مقبول واقع گردد. هنوز ماه تیر ادامه دارد و میتواند روز یا روزهای دیگری را درگذر تاریخ خود به ثبت برساند و رقم بزند تا آیندگان پس از هفتم تیر ایام دیگری از این فصل را هم به یادگار داشته باشند.
امروز ملتهای مسلمان جهان و بخصوص ام القرای آن یعنی ایران که سردمدار این نهضت است بیش از همه استحقاق دارد تا برکات انقلاب اسلامی را بیشازپیش لمس کنند زیرا چیزی بهجا نمانده جز خدمت توسط کسانی که در سی تیرها و هفتتیرها حضور نداشتند تا با شهادت عاشقانه به لقاءالله بپیوندند اما میتوانند آنگونه باشند و اجازه ندهند احدی به حقوق این ملت تجاوز نماید حتی اگر یکی از اهالی همین آبوخاک باشد؛ بنابراین کار کردن در نظام جمهوری اسلامی ایران بهجز خدمت یک عبادت است که باید توأم با وضوی مستحب باشد و خادم پلک روی پلک نگذارد و دهان به طعام نگشاید تا کار خلق به سامان برسد. آقای شهردار، حدود یکسال است با عنایت شورای اسلامی شهر به این کرسی جلوس کردهاید اما همچنان وقتی اول صبح روزهای شنبه هر هفته برای ارائه گزارش هفتگی یک کلانشهر دو میلیون و دویستهزارنفری از طریق تلفن با برای رسانه شهر رادیو اصفهان ارتباط برقرار میکنید حرف تازهای برای گفتن بهجز تفسیر روزهای هفته بهمنظور بردن پسماند ندارید که البته این وظیفه حساسی است اما مربوط به معاونت خدمات شهری است و دور از شأن شهردار کلانشهر است که باید به ارائه ایدهها و طرحهای کلان بپردازد! خودتان را جای شهروندانی بگذارید که میپرسند شما که میدانستید نمیشود بهراحتی یک شهر فرورفته تا خرخره در بدهکاری را اداره کرد چرا تحویل گرفتید؟
این کلانشهر دهها نیاز ضروری و روزمره منهای پروژههای نیمهکاره به حال خود رهاشده دارد تا بهجای پرداخت ماهانه حقوق ۲۱ هزار نفر نیروی تقریباً عاطل و باطل منهای نیروهای خدمات کارگری و فضای سبز به رفع آنها بپردازید. شما که به ملاقاتهای هفتگی شهروندان آنهم برای خالی نبودن عریضه در یک اتاق کوچک و حقیرانه طبقه همکف قناعت کردهاید و از دستاندرکاران دفتر مخصوص خواستهاید تا درخواست همکاران شهرداری را هم در همان ملاقاتهای مردمی ثبت کنند پیش خود اندیشیدهاید آیا رئیسجمهور هم همانند شما خدمت میکند که از فرط کار و استرس بالا شبانهروز را از هم تشخیص نمیدهد و تنها در این مدت کوتاه بیستوپنج سفر استانی داشته است؟!
آقای شهردار پیشینه مثبت شما گواهی میدهد که معلم خوب و نمونهای بودهاید اما شهردار بودن با معلمی کردن زمین تا آسمان فاصله دارد و فقط اصولگرا بودن ملاک عمل نیست و دردی را دوا نمیکند که انتخاب بعضی از مدیران دیگرتان همانند انتصاب خودتان اصولی و درست نبوده است! زیرا همین ضعفهای مدیریتی را بهاضافه مواردی حادتر در بر دارد. دلتان را به این هزاران آفرین صد بارکالله و نمونه شدن توسط مؤسسات خودمانی ساخته برندینگ ها خوش نکنید که شهرداران قبلی هم از این بنرها، یادبودها و تشویقهای قاب گرفته زیاد دارند اما تنها میراثی که باقی گذاشتند بدهی کلانی است که شما بدون توجه به پیامدهای آن با دست خالی پذیرفتهاید تا جور اقساط ماهانه آن را پس از گذشتن دوران تنفس دوساله از اول ۱۴۰۱ تا پایان دوران حضورتان بکشید!
همان روزهای اول میخواستم این رنجنامه نصیحت گونه را برای شما بنویسیم اما میدانستیم کامتان از شمیم می ناب انتصاب شیرین است و توجهی نخواهید کرد تا حالا پس از یکسال و نصیحتهای مقطعی و مقدماتی در طول آن و بهصورت موردی و پراکنده در رسانههای محلی و سراسری به مطالبات شهروندی برسیم و بهناچار و بر اساس وظیفه روزنامهنگاری شصت و یکساله ضمن باز کردن سفره دل همچنان ادامه دهیم! سوأل تکراری این مطلب که تا امروز بیجواب مانده اینست که چرا وقتی شهرداری یکی از مناطق که قبل از شما با دریافت جریمه ساخت اجازه داده است در منطقه میراثی خطاهای فاحش در ساخت یک واحد تجاری که خود شما آن را دیده و بهخوبی میشناسید اتفاق بیفتد و همچنان نادیده گرفته شود تا نازککاری آن هم به اتمام برسد و کمیسیون ماده ۱۰۰ هم تنها به رأی حذف سرپناه رضایت دهد از مدیر شهرداری وقت که بیش از نه ماه در دوران شما همچنان حضور داشت و حالا بازنشسته شده نخواستید قبل از رفتن شخصاً دراینباره پاسخگوی تجاوز به حریم و منطقه میراثی باشد و اگر حرف تازه و قابلاعتنایی بهمنظور ارائه به شهروندان از طریق رسانه شنیداری ندارید این کار را هر هفته به یکی از معاونان خود واگذار کنید به شرطی که بدانید آنها حرفی برای گفتن دارند!
فقط اصولگرا نما بودن کافی نیست | روزهای سی تیر و هفت تیر
0 نظر