اسرائیل و منافقین تاوان ترور شهید خدایی را میپردازند
پاسخی قاطع و هوشمندانه به تروریستها
شواهد و قرائن ترور دیروز در تهران نشان میدهد بار دیگر پای رژیم صهیونیستی درمیان است. غدهای سرطانی که نطفه آن با ترور و جنایت بسته شده و جز ریشهکنی، علاج دیگری ندارد.
ساعتی از ظهر گذشته بود که پس از شنیدن صدای ویراژ موتورسیکلتها مردم محلهی خیابان مجاهدین تهران، با یک پراید سفید، منقش به خون پاک یکی از سربازان حافظ امنیت ملت ایران مواجهه شدند. سرهنگ پاسدار «صیاد خدایی» از نیروهای برجسته عملیاتی کشورمان در جبهههای مبارزه با تروریسم و افراط گری بود که پس از سالها مجاهدت برای حفظ امنیت مردم و کشور، روز گذشته (یکشنبه) به دست عوامل وابسته به تروریسم جهانی (ایالات متحده و رژیم صهیونیستی) به شهادت رسید.
چرا «صیاد خدایی» ترور شد؟
بر اساس شواهد و قرائنی که در چند ساعت گذشته در رسانهها مخابره شده است میتوان اینگونه برداشت کرد که شیوهی انجام عملیات، همانند الگوهای سابق دستگاه ترور سازمان جاسوسی صهیونیستها (موساد) با همکاری گروهک تروریستی نفاق است. از آنجایی که سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی در هماهنگی کامل با ایالات متحده قرار دارد، حتماً آمریکا نیز در انجام این عملیات نقش مؤثری داشته است. دلیل دیگری که میتواند نقش آمریکا را برای ایجاد اخلال در نظم و امنیت ملی ایران پررنگ کند، سفر «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده به آلبانی و بازدید از کمپ گروهک تروریستی منافقین بود. پمپئو که جایگاه ویژهای در حزب جمهوریخواه آمریکا دارد، در این سفر با سرکردگان منافقین جلسات متعددی داشت.
ابعاد عملیات ترور شهید «خدایی» صرفاً محدود به خیابانهای تهران نیست، بلکه یک تکه از یک پازل بزرگ جهانی است. در این روزها که زمزمههای خروج نیروهای نظامی روسیه از سوریه مطرح است، رژیم صهیونیستی واهمهی بیشتری از تقویت و گسترش مواضع مقاومت در سوریه پیدا کرده است و میتوان این موضوع را به عنوان عاملی در افزایش سطح عملیاتهای جنونآمیز آنها تلقی کرد. این موضوع به قدری برای رژیم صهیونیستی حساس است که در اوج تمرکز این رژیم بر روی پرونده مذاکرات وین، به یک باره دوباره توجه آنها به منطقه جلب میشود و با بمباران سوریه در روزهای اخیر به دنبال کُند شدن روند تقویت مقاومت هستند.
نگرانی صهیونیستها از سفر «بشار اسد» به تهران
نکته مهم بعدی در سفر اخیر «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به تهران نهفته است که میتواند نشانهای از جدیت سوریه برای استمرار و تقویت روابط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران باشد. سفرهای منطقهای رئیس جمهور و توجه ویژه حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی به کشورهای منطقه، میتواند عامل دیگری در عصبانیت این رژیم اشغالگر باشد؛ زیرا در سالیان گذشته و در غفلت دستگاه دیپلماسی کشورمان از منطقه، صهیونیستها به دنبال ایجاد «جای پا» در منطقه بودند. حال اگر بخواهیم اوضاع در سرزمینهای اشغالی را بررسی کنیم پی می بریم، این رژیم در وضعیت آشفتهای قرار گرفته است.
دولت «بنت» یک قدم مانده به فروپاشی
این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که دولت «نفتالی بنت» در آستانه فروپاشی است و هر روز تعداد بیشتری از حامیان سیاسی خود را از دست میدهد. در روزهای گذشته نیز غیداء ریناوی زعبی، عضو عرب حزب چپگرای «میرتس» در کنست اسرائیل و از حامیان دولت ائتلافی با ارسال نامهای به نفتالی بنت، نخستوزیر و یائیر لاپید، وزیر خارجه ضمن انتقاد از «افزایش سیاستهای راستگرایانه در کابینه»، جدایی خود را از دولت اعلام کرد. با استعفای این عضو کنست از ائتلاف حاکم، تعداد حامیان دولت اسرائیل به ۵۹ نفر از مجموع ۱۲۰ عضو پارلمان کاهش یافت. طبق قانون، در صورت رأی مثبت ۶۱ نماینده به پیشنهاد انحلال کنست، پارلمان اسرائیل منحل و انتخابات زودرس برگزار میشود. در صورت چنین شرایطی، انتخابات زودرس آینده پنجمین انتخابات پارلمانی اسرائیل طی ۴۰ ماه اخیر خواهد بود، از این رو بنت با راهاندازی اقدامات نمایشی به دنبال افزایش ضریب نفوذ خود برای جلوگیری از سقوط دولتش است. در طرف دیگر نیز، درگیری فلسطینیان و اشغالگران افزایش یافته است و دامنهی درگیری به کرانهی باختری و سایر مناطق اشغالی که پیشتر در آنها درگیری وجود نداشت، رسیده است و امنیت پوشالی صهیونیستها با عملیاتهای موفق نیروهای مقاومت دچار چالشهای جدی شده است.
اجیرشدگان صهونیستها چه کسانی هستند؟
آنچه این روزها در رژیم صهیونیستی میگذرد حاکی از آن است که آنها در یکی دو ماه اخیر به معنای واقعی کلمه در جهنم به سر میبرند و موج عملیاتهای بی سابقه در قلب سرزمینهای اشغالی تلفات زیادی به آنها وارد کرده، به همین جهت آنها این اقدامات را از چشم ایران و رزمندگان بدون مرز آن میببینند و برای اسرائیل سیاست «مسلح شدن» کرانه باختری بسیار سنگین است از این رو صهونیستها همیشه از عوامل و مزدوران داخلی کشورها برای خرابکاری و ترور استفاده میکنند؛ اجیرشدگانی که حتی ممکن است ندانند برای چه کسی، چه کاری انجام میدهند! محور دیگر درباره عملیات تروریستی مربوط به نیروهای پیاده نظام صهونیستها است، در حالی که دشمن، فرزندان غیور و پاسداران امنیت کشور را ترور میکند، آنهایی که به اشکال مختلف اعم از فضاسازی برای به رسمیت شناختن این رژیم اشغالگر در میادین ورزشی یا حمایت از عوامل جاسوسی آنها مانند احمدرضا جلالی، سنگ این رژیم را به سینه میزنند، عملاً به پیاده نظام و تطهیرگر و تسهیل کننده ترور تبدیل شدهاند!
پاسخ سخت در راه است
نکته دیگر آنکه بدون شک جنایت رژیم صهیونیستی بیپاسخ نخواهد ماند، بنابراین از قلب این رژیم اشغالگر گرفته تا جولان و اربیل و... میتواند و ممکن است میدان پاسخ باشد، آماده باش به تمام سفارتخانههای این رژیم در دیگر کشورها هم میتواند نشانهای از این موضوع باشد. حتی پس از انجام این عملیات تروریستی این پیام از طریق یک مسئول ایرانی در گفتگو با الجزیره اعلام شد که ترور «صیاد خدایی»، عبور گستاخانه از خط قرمز ایران بود و به تغییرات بنیادین در معادلات منطقه منجر خواهد شد. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران برای تأمین امنیت شهروندان خود از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد و در مواقع لزوم با تبر آتشین مانند آنچه که در اربیل به وقوع پیوست، به قطع ریشههای این غده کثیف اقدام خواهد کرد.
سکوت مجامع بین المللی
در عرصه بینالمللی نیز صهیونیستها در جنایتی آشکار، با به شهادت رساندن «شیرین ابوعاقله» خبرنگار شبکه تلویزیونی الجزیره، برگ دیگری از سوابق تروریستی خود را ورق زدند و بیش از گذشته حیثیت خود را لکهدار کردند.
نکته جالب دیگر، سکوت کشورهای مدعی صلح و امنیت است. در حالی که این روزها کشورهای اروپایی برای جلوگیری از به کیفر رسیدن یک جاسوس، گریبان پاره میکنند و با راهاندازی عملیاتهای رسانهای هشتک، به دنبال دخالت آشکار در امور داخلی ایران هستند، در مقابل اینچنین عملیاتهای تروریستی آشکار سکوت میکنند. نکته پایانی درقبال ترور «مجاهد اسلام» گفتمان مقاومت و ایثاری بود که شهید صیاد خدایی و همفکران او-بخوانید سربازان حاج قاسم در خط مقاومت- دنبال میکنند؛ شهید صیاد خدایی سالها در خاموشی و گمنامی جان خود را بر کف گرفت و در صحراهای پُر خطر برای تأمین امنیت ملت ایران و کل منطقه، مجاهدت و نبرد کرد، از این رو بیش از هر چیزی تشنه و منتظر شهادت بود. شهادت همان هدف غایی شهید صیادها و شهید سلیمانیها است. البته دشمن قادر به درک این گفتمان نیست و فرق ما با دشمن در همین موضوع نهفته است. شهادت این پاسدار گمنام بر حرارت قلوب همه مجاهدان و عاشقان نبرد با صهیونیسم افزود و در نهایت به ضرر صهیونیستها تمام میشود و روند نابودی این رژیم و آزادی قدس شریف را تسریع میکند. ترور مدافع حرم و حتی ترورهای مشابه نشان میدهد چرا این رژیم یک غده سرطانی است و نمیتوان و نباید با آنها، به شکل یک کشور برخورد کرد و رابطه داشت و به رسمیت شناخت!
ساعتی از ظهر گذشته بود که پس از شنیدن صدای ویراژ موتورسیکلتها مردم محلهی خیابان مجاهدین تهران، با یک پراید سفید، منقش به خون پاک یکی از سربازان حافظ امنیت ملت ایران مواجهه شدند. سرهنگ پاسدار «صیاد خدایی» از نیروهای برجسته عملیاتی کشورمان در جبهههای مبارزه با تروریسم و افراط گری بود که پس از سالها مجاهدت برای حفظ امنیت مردم و کشور، روز گذشته (یکشنبه) به دست عوامل وابسته به تروریسم جهانی (ایالات متحده و رژیم صهیونیستی) به شهادت رسید.
چرا «صیاد خدایی» ترور شد؟
بر اساس شواهد و قرائنی که در چند ساعت گذشته در رسانهها مخابره شده است میتوان اینگونه برداشت کرد که شیوهی انجام عملیات، همانند الگوهای سابق دستگاه ترور سازمان جاسوسی صهیونیستها (موساد) با همکاری گروهک تروریستی نفاق است. از آنجایی که سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی در هماهنگی کامل با ایالات متحده قرار دارد، حتماً آمریکا نیز در انجام این عملیات نقش مؤثری داشته است. دلیل دیگری که میتواند نقش آمریکا را برای ایجاد اخلال در نظم و امنیت ملی ایران پررنگ کند، سفر «مایک پمپئو» وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده به آلبانی و بازدید از کمپ گروهک تروریستی منافقین بود. پمپئو که جایگاه ویژهای در حزب جمهوریخواه آمریکا دارد، در این سفر با سرکردگان منافقین جلسات متعددی داشت.
ابعاد عملیات ترور شهید «خدایی» صرفاً محدود به خیابانهای تهران نیست، بلکه یک تکه از یک پازل بزرگ جهانی است. در این روزها که زمزمههای خروج نیروهای نظامی روسیه از سوریه مطرح است، رژیم صهیونیستی واهمهی بیشتری از تقویت و گسترش مواضع مقاومت در سوریه پیدا کرده است و میتوان این موضوع را به عنوان عاملی در افزایش سطح عملیاتهای جنونآمیز آنها تلقی کرد. این موضوع به قدری برای رژیم صهیونیستی حساس است که در اوج تمرکز این رژیم بر روی پرونده مذاکرات وین، به یک باره دوباره توجه آنها به منطقه جلب میشود و با بمباران سوریه در روزهای اخیر به دنبال کُند شدن روند تقویت مقاومت هستند.
نگرانی صهیونیستها از سفر «بشار اسد» به تهران
نکته مهم بعدی در سفر اخیر «بشار اسد» رئیس جمهور سوریه به تهران نهفته است که میتواند نشانهای از جدیت سوریه برای استمرار و تقویت روابط راهبردی با جمهوری اسلامی ایران باشد. سفرهای منطقهای رئیس جمهور و توجه ویژه حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی به کشورهای منطقه، میتواند عامل دیگری در عصبانیت این رژیم اشغالگر باشد؛ زیرا در سالیان گذشته و در غفلت دستگاه دیپلماسی کشورمان از منطقه، صهیونیستها به دنبال ایجاد «جای پا» در منطقه بودند. حال اگر بخواهیم اوضاع در سرزمینهای اشغالی را بررسی کنیم پی می بریم، این رژیم در وضعیت آشفتهای قرار گرفته است.
دولت «بنت» یک قدم مانده به فروپاشی
این نکته نیز باید مورد توجه قرار گیرد که دولت «نفتالی بنت» در آستانه فروپاشی است و هر روز تعداد بیشتری از حامیان سیاسی خود را از دست میدهد. در روزهای گذشته نیز غیداء ریناوی زعبی، عضو عرب حزب چپگرای «میرتس» در کنست اسرائیل و از حامیان دولت ائتلافی با ارسال نامهای به نفتالی بنت، نخستوزیر و یائیر لاپید، وزیر خارجه ضمن انتقاد از «افزایش سیاستهای راستگرایانه در کابینه»، جدایی خود را از دولت اعلام کرد. با استعفای این عضو کنست از ائتلاف حاکم، تعداد حامیان دولت اسرائیل به ۵۹ نفر از مجموع ۱۲۰ عضو پارلمان کاهش یافت. طبق قانون، در صورت رأی مثبت ۶۱ نماینده به پیشنهاد انحلال کنست، پارلمان اسرائیل منحل و انتخابات زودرس برگزار میشود. در صورت چنین شرایطی، انتخابات زودرس آینده پنجمین انتخابات پارلمانی اسرائیل طی ۴۰ ماه اخیر خواهد بود، از این رو بنت با راهاندازی اقدامات نمایشی به دنبال افزایش ضریب نفوذ خود برای جلوگیری از سقوط دولتش است. در طرف دیگر نیز، درگیری فلسطینیان و اشغالگران افزایش یافته است و دامنهی درگیری به کرانهی باختری و سایر مناطق اشغالی که پیشتر در آنها درگیری وجود نداشت، رسیده است و امنیت پوشالی صهیونیستها با عملیاتهای موفق نیروهای مقاومت دچار چالشهای جدی شده است.
اجیرشدگان صهونیستها چه کسانی هستند؟
آنچه این روزها در رژیم صهیونیستی میگذرد حاکی از آن است که آنها در یکی دو ماه اخیر به معنای واقعی کلمه در جهنم به سر میبرند و موج عملیاتهای بی سابقه در قلب سرزمینهای اشغالی تلفات زیادی به آنها وارد کرده، به همین جهت آنها این اقدامات را از چشم ایران و رزمندگان بدون مرز آن میببینند و برای اسرائیل سیاست «مسلح شدن» کرانه باختری بسیار سنگین است از این رو صهونیستها همیشه از عوامل و مزدوران داخلی کشورها برای خرابکاری و ترور استفاده میکنند؛ اجیرشدگانی که حتی ممکن است ندانند برای چه کسی، چه کاری انجام میدهند! محور دیگر درباره عملیات تروریستی مربوط به نیروهای پیاده نظام صهونیستها است، در حالی که دشمن، فرزندان غیور و پاسداران امنیت کشور را ترور میکند، آنهایی که به اشکال مختلف اعم از فضاسازی برای به رسمیت شناختن این رژیم اشغالگر در میادین ورزشی یا حمایت از عوامل جاسوسی آنها مانند احمدرضا جلالی، سنگ این رژیم را به سینه میزنند، عملاً به پیاده نظام و تطهیرگر و تسهیل کننده ترور تبدیل شدهاند!
پاسخ سخت در راه است
نکته دیگر آنکه بدون شک جنایت رژیم صهیونیستی بیپاسخ نخواهد ماند، بنابراین از قلب این رژیم اشغالگر گرفته تا جولان و اربیل و... میتواند و ممکن است میدان پاسخ باشد، آماده باش به تمام سفارتخانههای این رژیم در دیگر کشورها هم میتواند نشانهای از این موضوع باشد. حتی پس از انجام این عملیات تروریستی این پیام از طریق یک مسئول ایرانی در گفتگو با الجزیره اعلام شد که ترور «صیاد خدایی»، عبور گستاخانه از خط قرمز ایران بود و به تغییرات بنیادین در معادلات منطقه منجر خواهد شد. طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران برای تأمین امنیت شهروندان خود از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد و در مواقع لزوم با تبر آتشین مانند آنچه که در اربیل به وقوع پیوست، به قطع ریشههای این غده کثیف اقدام خواهد کرد.
سکوت مجامع بین المللی
در عرصه بینالمللی نیز صهیونیستها در جنایتی آشکار، با به شهادت رساندن «شیرین ابوعاقله» خبرنگار شبکه تلویزیونی الجزیره، برگ دیگری از سوابق تروریستی خود را ورق زدند و بیش از گذشته حیثیت خود را لکهدار کردند.
نکته جالب دیگر، سکوت کشورهای مدعی صلح و امنیت است. در حالی که این روزها کشورهای اروپایی برای جلوگیری از به کیفر رسیدن یک جاسوس، گریبان پاره میکنند و با راهاندازی عملیاتهای رسانهای هشتک، به دنبال دخالت آشکار در امور داخلی ایران هستند، در مقابل اینچنین عملیاتهای تروریستی آشکار سکوت میکنند. نکته پایانی درقبال ترور «مجاهد اسلام» گفتمان مقاومت و ایثاری بود که شهید صیاد خدایی و همفکران او-بخوانید سربازان حاج قاسم در خط مقاومت- دنبال میکنند؛ شهید صیاد خدایی سالها در خاموشی و گمنامی جان خود را بر کف گرفت و در صحراهای پُر خطر برای تأمین امنیت ملت ایران و کل منطقه، مجاهدت و نبرد کرد، از این رو بیش از هر چیزی تشنه و منتظر شهادت بود. شهادت همان هدف غایی شهید صیادها و شهید سلیمانیها است. البته دشمن قادر به درک این گفتمان نیست و فرق ما با دشمن در همین موضوع نهفته است. شهادت این پاسدار گمنام بر حرارت قلوب همه مجاهدان و عاشقان نبرد با صهیونیسم افزود و در نهایت به ضرر صهیونیستها تمام میشود و روند نابودی این رژیم و آزادی قدس شریف را تسریع میکند. ترور مدافع حرم و حتی ترورهای مشابه نشان میدهد چرا این رژیم یک غده سرطانی است و نمیتوان و نباید با آنها، به شکل یک کشور برخورد کرد و رابطه داشت و به رسمیت شناخت!