این مطلب راجع به دخترانی است که دغدغههایشان کم نیست و آرزوهای برخیشان شاید دست نایافتنی؛ اگرچه آنها برای رسیدن به موفقیت و رفع موانع پیشرویشان تلاش میکنند، اما باور دارند که تا فتح قله برابریها، راه ناهموار و طولانی است.
نمیدانم وقتی از چالشهای پیشروی دختران در جامعه سخنی به میان میآید دقیقاً چه چیزی در ذهنتان نقش میبندد؟ امنیت؟ آزادی؟ اشتغال؟ رفع شکاف جنسیتی یا …؟ اما همیشه گفتهاند و ما نیز شنیدهایم که دختران و زنان ایرانی طی سالهای اخیر توانستهاند پیشرفت قابل توجهی کسب کنند؛ اگرچه این جمله حرف جدید و موضوع قابل انکاری نیست، اما اینکه آنها برای فتح قله موفقیت باید از چه موانعی عبور کنند و با چه چالشهایی مواجه شوند، دغدغه اصلی آنهاست.
روز دختر بهانهای شد تا به سطح شهر بروم و پای حرفها و خواستههای دختران بنشینم. آنچه در ادامه میآید گوشهای از ناگفتههای دختران سرزمینمان است:
به گزارش ایسنا، «پریناز» ۱۷ ساله که هر سال برای آمدن روز دختر ذوق گرفتن هدیه از مادربزرگش را داشته، امسال به طور کلی این روز را فراموش کرده و همه دغدغهاش کنکور است. وقتی از او میخواهم از مشکلات و آرزوهایش به عنوان یک دختر در جامعه بگوید، میخندد و صدای قهقهاش در میان تلاطم افکارش ناپدید میشود و میگوید: «من الان همه دغدغهام کنکوره و وقت نمیکنم به چیز دیگهای فکر کنم» چند ثانیهای به زمین خیره میشود و به محض اینکه به یاد مشکلات بزرگترش میافتد میگوید: «میدونی چیه؟ من مامان بابام کیش زندگی میکنن و خودم تهرانم، این دغدغه مالی و هزینههای خونه رو که همیشه احساس کردم، به نظرم مشکل زندگی من بیشتر جنبه فرهنگی داره، من بیشتر با خانوادهام مشکل دارم و فکر میکنم فرهنگمون بوده که این اتفاقاً تو زندگی من رخ بده. هرچند که خودم خواستم از پدر و مادرم جداشم چون حرف همو نمیفهمیدیم.»
ادامه میدهد: «از وضعیتم راضی نیستم اما مجبور بودم بین بد و بدتر، بد رو انتخاب کنم. چرا باید شکاف بین نسلی و تفاوت فرهنگی بین نسلی آنقدر عمیق باشه که پدر و مادرم نتونن حرفها و نیازهای یه دختر رو بفهمن؟»، من تک بچهام و همه زندگیم رو سعی کردم برای تغییر افکار پدر و مادرم تلاش کنم، اما وقتی خودشون نمیخوان من که کاری از دستم برنمیاد».
پریناز اما همیشه یک کاش در زندگیاش وجود داشته است، اینکه ای کاش" زندگیاش اینطور نبود… ای کاش فرهنگ جامعهاش تغییر میکرد و ای کاش خانوادهاش به خاطر فرهنگ سنتی عرصه را بر او تنگ نمیکردند تا بتواند زندگی راحتتری داشته باشد.
«ساناز» یکی دیگر از دختران این سرزمین است که اگرچه در زندگیاش با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کرده و هر روز از فروش دستبندبافتههایش در کنار خیابان پول درمیآرود، اما علاقهای به صحبت کردن ندارد و میگوید: «از چی باید حرف بزنم؟، اصولاً صحبتهای ما دخترا شنیده نمیشه…، به نظرم مسئله دختر امروز ما با مسئله زن امروز و جوان امروز مشترکه.» او به صورت کلی موضوع نبود آزادی را مشکل اصلیاش بیان میکند و پس از آن هم سکوت.
«فاطمه» ۲۶ ساله و «محدثه» ۲۸ ساله نیز دخترانی هستند که مشکل اصلی دختران جامعه را "امنیت" میدانند، فاطمه میگوید: «اون خطری که تو جامعه یه دختر رو تهدید میکنه، هیچوقت یه پسر رو تهدید نمیکنه. موضوع بحث احساس امنیت است».
محدثه با تأیید حرف فاطمه، صحبتهای او را قطع میکند و میگوید: «ای کاش سطح فرهنگ مردم بالاتر میرفت و دید مردم بازتر میشد، هنوز در جامعه دخترها رو ضعیفتر میدونن، حرف شنوی که از پسرها وجود داره رو از دخترها نمیبینیم، البته از اول همینطور بوده و روال جامعه به همین شکل ادامه پیدا کرده و در دورهای که زن و مرد هردو پیشرفت کردن هنوز برابری وجود نداره.»
«سمیه» که امسال روزهای آخر دوران کارشناسی ارشدش را میگذراند، به ایسنا میگوید: «من یک برادر بزرگتر از خودم دارم که ازدواج کرده و شهر دیگهای زندگی میکنه، بیشتر نگرانیام از آینده والدینم هست، اینکه بعد از ازدواجم چه کسی از اونها مراقبت میکنه.»
او که این روزها دغدغهاش امنیت شغلی، ازدواج و آینده خود و خانوادهاش شده، ادامه میدهد: «من مادر آینده این جامعه هستم و باید محکمتر از این حرفا باشم، باید روی انرژی خودم کار کنم و مثبتنگر باشم، به نظرم برای رسیدن به اوج، مسیری طولانی دارم البته قبلاً مثبتنگر بودم اما چند وقت اخیر به خاطر نبود بازار کار در رشته تحصیلیام این دیدگاه در من کمتر شد.»
«نسرین» و «زهرا» نیز که چند سالی از دوستیشان با یکدیگر میگذرد، حدوداً ۲۰ سال دارند؛ وقتی از آنها میخواهم از دغدغههایشان به عنوان یک دختر بگویند، چند ثانیهای میخندند و به فکر فرو میروند، گویی نمیدانند از کدامشان بگویند، زهرا اما بعد از چند ثانیه به نسرین نگاه میکند و میگوید: «من به عنوان یک دختر در جامعه امروز چندان احساس محدودیت نمیکنم، اما به نظرم برای همه جوانها دغدغه مشترکی وجود دارد و آن هم عدم امنیت شغلی است.» نسرین صحبت زهرا را قطع میکند و میگوید: «مثلاً داداش و زنداداش من هردو تو یه شرکت مشغول به کارند، اما زن داداشم همیشه میگه احترامی که در محل کار به شوهرش گذاشته میشه رو به اون نمیذارن. به نظرم هنوز نگاه تبعیضی میان دختر و پسر وجود داره و اون ارزشی که برای پسرها قائلاند برای دخترها کمتر هست، البته نمیشه گفت دخترها تو کشور اصلاً پیشرفتی نکردن، اما هنوز بین بعضیها نگاه برابری میان دختر و پسر جا نیفتاده».
او با بیان اینکه در کشورم احساس آزادی بسیاری دارم و از این موضوع رضایت دارم، میافزاید: به نظرم به اندازه کافی آزادی در کشور هست و بیشتر از اندازش تفریط محسوب میشه. مگه دیگه چی میخوایم؟.
اما مهرداد فلاطونی- روانشناس اجتماعی در گفتوگو با ایسنا، از دیدگاه روانشناسی به مسئله دختران در جامعه میپردازد و با اشاره به اینکه دغدغهها و چالشهای دختران نسبت به سایر اقشار جامعه رنگ و بوی خاصی دارد، بیان میکند: نقش دختران در جامعه ایران به دلیل داشتن تفکر چند بعدی، در حال پررنگ شدن است، اگر آنها بتوانند بر روی استعدادهای بالقوه خود تمرکز بیشتری داشته باشند به طور حتم در آیندهای بسیار نزدیک میتوان ادعا کرد که دختران نسبت به مردان شایستهتر و لایقتر هستند.
فلاطونی درباره جایگاه دختران در جامعه توضیحاتی ارائه میکند و میافزاید: دختران ما در جایگاه امروز بسیار متفاوتتر از دختران گذشته میاندیشند و این تغییر دیدگاه یعنی آنها توانستهاند بخشی از جایگاه اصلی خود را بیابند. اگرچه هنوز دختران در بخشهایی با نابرابری و تبعیض در جامعه دست و پنجه نرم میکنند اما نباید این را فراموش کرد که رفع کامل مشکلات پیشروی دختران به یکباره اتفاق نمیافتد و نیازمند روند تدریجی است؛ به طور کلی تغییرات هر جامعهای باتوجه به زیرساختارها، نرمافزارها و سختافزارهای موجود رخ میدهد.
وی میافزاید: دختران امروز جامعه نسبت به سالهای گذشته محرزتر شدهاند و حضور آنها در دانشگاههای عالی یکی از نمونههای ارتقاء آنها در جامعه به شمار میرود، اما اینکه آنها چقدر خود را باور دارند و به خود بها میدهند؟ یکی از مسائل مطرح جامعه دختران است. این درحالیست که اغلب آنها در این زمینه، جامعه را مقصر میدانند. اساساً زمانی که بخشی از جامعه (دختران) خود را باور نداشته باشند و ندانند که در چه جایگاهی قرار دارند، شرایط و ساختار اجتماعی را به طور کلی تغییر میدهند.
البته فلاطونی تفاوت جنسیتی را یکی از مسائل غیر قابل انکار موجود در ایران و جهان میداند و معتقد است که این موضوع موجب افزایش چالشهای پیشروی دختران شده است.
وی با بیان اینکه روانشناسی تکاملی نیز به موضوع تفاوت جنسیتی پرداخته است، ادامه میدهد: اگرچه در هزاره اول و دوم زنان همه کاره جامعه و خانواده خود بودند، اما همواره در تمام تاریخ بشریت مردان بر سر قدرت بودهاند، که این اعمال قدرت موجب شد از ابتدای هزاره سوم عملکرد زنان و مردان در جامعه به طور کلی تغییر یابد، به گونهای که زنان کارهای خانهداری و بچهداری و مردان وظیفه تأمین مخارج خانه را برعهده گرفتند و این نقطه عطفی در پیدایش تفکیک جنسیتی کارها ایجاد کرد.
فلاطونی با بیان اینکه تفکیک جنسیتی به تنهایی موضوعیت اشتباهی ندارد، میافزاید: "نگاه جنسیتی" مسئلهای است که در تمامی جوامع وجود دارد، اما اینکه جامعه تا چه میزان برای نقشها و رنگهای جنسیتی ارزش قائل باشد موضوع مهمی است که باید به آن پرداخت، زیرا در بسیاری از مواقع دختران و زنان خود را اسیر نگاههای جنسیتی میکنند و به آن دامن میزنند، آنها با برچسبگذاری مردانه بر کارهای ساده به دیدگاههای جنسیتی در جامعه دامن میزنند این درحالیست که با نگاهی بر الگوهای دختران موفق دنیا شاهدیم بسیاری از دخترانی که در طبقات پایین جامعه زندگی میکنند با افزایش قابلیتها و استعدادهای بالقوه خود سعی در کاهش نگاه جنسیتی دارند.
به گفته این روانشناس نگاههای جنسیتی در برخی مواقع توسط دختران در جامعه ترویج میشود، به طوریکه موضوع ناز و نیاز مبنی بر اینکه "دختران ناز و پسران نیازند" موجب ترویج نگاه جنسیتی و ابزاری دختران شده و همین روند در دراز مدت منجر میشود که نقشهای جنسیتی میان دختران و پسران افزایش و اعتماد به نفس دختران کاهش یابد.
فلاطونی در ادامه به موضوع آزادی اشاره میکند و میگوید: گروهی از دختران بر این باورند که آزادی وجود ندارد، اما باید دید مقصود از آزادی چیست؟ با آزادی چه چیزی را به دست میآوریم و چه چیزی را از دست میدهیم؟ این آزادی لزوماً در نوع رفتار ما چه تأثیری دارد؟ اگر بخواهیم با این دیدگاه به جامعه بیندیشیم میبینیم که در صورت وجود آزادی بیش از حد در بسیاری از مواقع بسیاری از دختران از آزادی بی حد و حصر ناراضی میشوند، چراکه با آزادی دختران، پسران نیز آزادی بیشتری به دست میآورند و این روند تبعاتی را در جامعه به همراه دارد.
این روانشناس بر این باور است که اگرچه وجود آزادی موجب افزایش پیشرفت و تعالی در دختران میشود اما فقدان یا کمبود آزادی نیز نمیتواند مانع پیشرفت شود، چه بسا دختران ورزشکار ایران که در مسابقات بینالمللی با پوشش کامل وارد صحنه شدهاند و توانستهاند در مقامات بالا مدال طلا کسب کنند، آیا آزادی بیاندازه مانع مدالآوری این دختران شد؟ اینکه تنها به نداشتنها و محدودیتهایمان دامن بزنیم استعدادها شکوفا نمیشود و با چنین دیدگاهی به حالت سکون، افسردگی و... سوق پیدا میکنیم و درنهایت در سنین بالاتر با کوله باری از عقدههای جوانی مدام خود را سرزنش میکنیم که ای کاش بسیاری از کارها را در مقطع درست انجام میدادیم.
این روانشناس اجتماعی درباره تأثیر تشکلهای دخترانه در پیشرفت آنها بیان میکند: شکلگیری بیشتر تشکلهای دخترانه سبب خواهد شد که بارش فکری آنها در کنار یکدیگر اتفاق بیفتد چراکه حضور دختران در تشکلها موجب افزایش برد دانشگاهها، کاهش مشکلات شغلی و تامین امنیت شغلی آنها میشود. به نظر انجیاوها نباید تنها برای جوانان ایجاد شوند بلکه باید برخی از آنها به اختصار برای دختران جوان شکل گیرند تا به صورت کاملاً تخصصی در حوزهای به فعالیت بپردازند و از این طریق اندیشههای خود را به یکدیگر نزدیک کنند و به مرحله خودباوری در شرایط موجود دست یابند.
این درحالیست که احمد بخارایی- جامعه شناس در گفتگو با ایسنا، درباره دغدغه دختران نظرات متفاوتی دارد. او بر این باور است که خواستهها و دغدغههای دختران در جامعه به دو بخش عام و خاص تقسیم میشود. خواسته عام به همان خواستهای اطلاق میشود که همه دختران و پسران به آن نیاز دارند؛ اینکه میخواهند وجودشان به رسمیت شناخته شود و احساس کنند در جامعه دیده میشوند، به آنها توجه میشود و جامعه برای مشارکت آنها ارزش قائل است و نهایتاً به این نقطه میرسد که جوان احساس کند به لحاظ اجتماعی وجود دارد و هویت اجتماعی خود را پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه هویت اجتماعی در چند بخش تقسیمبندی میشود، گفت: هویت اجتماعی به فطر، تعلقات اجتماعی و دیده شدن در جامعه باز میگردد، این درحالیست که هویت در جامعه ما به ویژه برای دختران با بحران، تزلزل و تشکیک مواجه است.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه جامعه ما دارای فرهنگ «مردمحور» و «مردسالار» است، افزود: در این فرهنگ شاهد تبعیض و فاصله میان دختران و پسران هستیم، اما به طور خاص کاهش شکاف جنسیتی میان دختر و پسر در حوزههای مختلف در سطح خرد تا کلان خواسته اصلی دختران است. اگرچه هم دختران و هم پسران به نوعی با بحران اجتماعی مواجه هستند اما این بحران برای دختران بیش از پسران احساس میشود.
بنابر اظهارات بخارایی، در فرهنگ «مردسالار» تمام روابط میان دختر و پسر براساس روابط مردانه تعیین میشود و در محیط خصوصی میان زوجین نگاه مردانه به سمت زن سوق مییابد اما در محیطهای فراتر مانند محیطهای کاری، فرهنگ مردسالار سبب دریافت حقوق کمتر علیرغم جذب مشتری بیشتر میشود حال آنکه زنان در این محیط ها مطیعتر هستند که البته دیدگاه مردسالاری ریشه در باورها و اعتقادات دارد که در قالب نظام سیاسی متبلور میشود.
وی تاکید کرد: اما در هر صورت برای برون رفت از هر بن بستی، سه راه کار در سه سطح خرد، میانه و کلان وجود دارد. در سطح کلان، تغییر ساختارها مد نظر است که نیازمند کنشگریهای فردی و جمعی توام با مخاطرهپذیری و هزینهپردازی جدی است اما در سطح میانه، کنشگریهای فردی و جمعی دختران در قالب کمپینها و مشارکتهای انتقادی است که تلاش میشود صداها بیشتر به گوش برسند. در سطح خرد نیز هر دختری میتواند با کنش فردی خود به ابراز نظر بپردازد و از عکس العملهای پیرامونی نهراسد.