در این مطلب از وبلاگ جامعه در رابطه با مصرف گرایی و اسراف و مد گرایی در جامعه امروز که تبدیل به مشکل بزرگی در جوامع شده میپردازیم و مصرف گرایی و مد گرایی را از جنبه فرهنگی و تاثیر رسانه های اجتماعی مثل سینما و تلوزیون و ... و همینطور آسیب های اجتماعی ان را مورد بررسی قرار میدهیم .با جامعه همراه باشید .
مصرف بهینه و مصرف گرایی دو نقطه مقابل یکدیگر است. در جوامع امروزی مصرف گرایی به عنوان وجه غالب به معضلی بزرگ تبدیل شده که مانند افیونی زندگی افراد را درگیر کرده است.
هر سال میلیونها تومان در بخشهای مختلف صرف اموری میشود که شاید ضروری نیست و بیشتر جنبه مازاد دارد. در دنیای جدید کالاها و اشیا از شکل سنتی خود به عنوان ابزاری برای رفع نیازها خارج شده است و به عنوان نماد و نشانهای بر شخصیت اجتماعی و به مثابه ابزاری جهت نشان دادن منزلت اجتماعی مورد توجه مصرف کننده قرار میگیرد. در جهان امروز مصرف به عنوان یک وسیله هویتساز معرفی شده و مصرفکننده با مصرف و نمایش دادن کالاهای تحت تملکش، در صدد خلق و حفظ هویت خویش است.
مصرف کننده در واقع به سمت الگوی مصرفی هویت بخش و مصرف متظاهرانه روی آورده است؛ این فرهنگ که مصرف را معیار و ملاک شخصیت و کالا را وسیله هویتبخشی در نظر گرفته، موجب افزایش مصرف و پدید آمدن نوعی مسابقه مصرف در میان افراد و جوامع شده است. بر همین اساس یکی از مواردی که تأثیر زیادی در تغییر سبک زندگی ایرانیان داشته و آثار متعدد اجتماعی فرهنگی و اقتصادی نیز بر جای گذاشته، مسئله مصرف گرایی و تغییر الگوی مصرف کالاها و خدمات در میان ما مردم است.
مصرفگرایی، از نظر فرهنگی بر جامعه حاکم میشود
حمیدرضا محمدینژاد، روانشناس میگوید: مصرف گرایی (consumering) به معنای مصرف بیش از حد و عقیدهای است که میتواند بر جامعهای به لحاظ فرهنگی حاکم شود و به بیان سادهتر به معنای خرج کردن و اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و داراییهای مادی است.
وی ادامه میدهد: در مصرف گرایی نوین در کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه افراد بدون داشتن نیاز واقعی به دلایلی مانند رفتار متظاهرانه به خرید میپردازند و دیگر قادر به کنترل خرید خود نیستند؛ درست در اینجاست که روانشناسان این نوع مصرف گرایی را نشانه بیماری و اختلال میدانند و در پی درمان و راهکارهایی در بعد فردی و اجتماعی هستند، چنانچه مصرف گرایی باعث روزمرگی و آشفتگی فکری و جسمی شود و در بعد فردی و اجتماعی سبب ناسازگاری و ناکارآمدی شود باید به فکر اصلاح آن بر آمد.
این روانشناس در خصوص ریشه مصرف گرایی در افراد، تصریح میکند: یکی از علل مصرف گرایی بر اساس نظریه مصرف تعریف شده است؛ احساس نیازی که ناشی از عدم ارضا و یا ارضا بیش از حد نیازهای روانشناختی دوران کودکی است، به گونهای که افراد در دوران کودکی و نوجوانی خود دارای نیازی هستند به نام محدودیتهای واقع بینانه و چنانچه این نیاز به خوبی ارضا نشود، تفکر فرد به سمت زندگی خوب و داشتن بیشتر و حس نیاز به داشتن کالاهای خاص و بیشتر و یا نیاز به حس رضایت از داشتن میرسد.
رسانهها و شبکههای اجتماعی تأثیرگذار در مصرفگرایی
وی با تاکید بر اینکه در جامعه کنونی ایران به رغم ماهیت و جهتگیریهای معنوی انقلابی به علل مختلف ارزشهای مادی رواج و نشر یافتهاند، میافزاید: رسانهها و شبکههای اجتماعی و صدا سیما و تبعیضهای اقتصادی ارزشهای معنوی و رشدی را در سایه قرار دادهاند و افراد کمتر به سمت و سوی مضامین بلند معنوی همچون اسراف، پرهیز از تبرج و اشرافی گری میروند و این میتواند به این معنا باشد که صدا و سیما، ارگانهای فرهنگی و خانوادهها مدام بر طبل زندگی خوب با تمرکز بر مصرف بیشتر میزنند و این موضوع میتواند باعث شکلگیری مردمی مصرف گرا باشد، این معضل میتواند انسان را به سمت بیدغدغه بودن پیش ببرد، همچنین مصرف گرایی در سطح ملی به وارد کننده بودن صرف و از دست رفتن تولیدات داخلی و هدف و قربانی کشورهای توسعه یافته شدن است.
محمودینژاد با توضیح اینکه در حقیقت مصرف گرایی اصالت بیش از حد دادن به مصرف و هدف گذاری برای رسیدن به امکانات رفاهی و داراییهای مادی است که به خودی خود نعمت هستند و چیز بدی نیستند، میگوید: وقتی تمام تمرکز اعضا خانواده بر مصرف و ارزشهای مادی و دستاوردها قرار میگیرد، آنگاه آثار متعدد و گوناگون اقتصادی، سیاسی، روانی و به ویژه جامعه شناسی در جامعه میگذارد که از آن جمله میتوان به تبدیل ثروت و مصرف به ارزش و غلبه آن بر دیگر ارزشها یا حیطههای زندگی همچون روابط اجتماعی و روابط خانوادگی، نمایش ثروت، شکاف طبقاتی و نابرابری اجتماعی و احساس محرومیت و بی کفایت و … اشاره کرد.
وی خاطرنشان میکند: در بعد فردی و خانوادگی با آموزش، مصرف گرایی قطع و کاهش نمییابد، بلکه والدین باید به اصل وجودی خود متمرکز شده و تربیت خود را در دستور کار قرار دهند، آیا در خانوادهها فرهنگ تفاخر و فخرفروشی کمتر شده است؟ آیا تبرج و توجه طلبی در نهاد خانواده کمتر شده است؟ اگر کسی بیش از اندازه به توجه طلبی مایل است باید بدانید که به احتمال بسیار قوی در کودکی نیازی با عنوان ابراز وجود و یا احترام از او منع شده است و امروز به دنبال گمگشته خود در مصرف زدگی و مصرف گرایی و خریدهای زیاد از حد نیاز خود و اعضا خانواده است.
فرد مصرف گرا نیاز به درمان دارد
این روانشناس با بیان اینکه فرد مصرف گرا نیاز به درمان از بعد روانی دارد، اظهار میکند: در خانواده والدین از همان کودکی باید اموری چون تنظیم هیجانات، روابط بین فردی، محیط زیست و نوع دوستی و قناعت و رضایت و در یک کلام خوب زندگی کردن را به صورت غیر مستقیم و در قالب مفاهیم تربیتی و با تمرکز بر خود به کودکان و نوجوانان خود تزریق کنند، امروز خوشبختانه بستههای آموزشی زیادی در قالب رویکردهای مختلفی همچون مالی که به مباحث مالی میپردازد قابل دسترس هستند و یا رویکردهایی که به ارتقا عزت نفس فرد و شناخت دوران کودکی و نوجوانی فرد منجر میشود همچون طرحواره درمانی که به ارضا نیازهای دوران کودکی و نوجوانی افراد میپردازد و از سوی دیگر میتوان با وسایل کمک آموزشی و چند رسانهای مثل فیلم و انیمیشنهای جذاب که به مباحثی چون مصرف گرایی و خطرات آن و نیز بهزیستی روانی و اجتماعی اشاره میکنند، بهره برد.
نقش والدین در مصرف گرا شدن افراد
وی با اشاره به نقش والدین در مصرف گرا شدن، میگوید: کودکان و نوجوانان رفتار والدین را میبینند و همان را اجرا میکند و یا به قول معروف عمده مسائل تربیتی درست در زمانی انجام میگیرد که والدین حواسشان نیست و تنها با آموزش کسی لزوماً تربیت نمیشود، بنابراین والدین باید تمرکز بر رفتار خود داشته باشند و در منزل محدودیتهای واقع بینانه را برای خود و دیگران داشته باشند، نه استانداردهای سخت گیرانه که به رفتاری افراطیتر و مصرف گرایی بیشتر منجر میشود، را داشته باشند و نه بیتوجه به این موضوع پیش بروند، بلکه باید با رعایت حد تعادل و داشتن برنامهای هدفمند از تربیت فرزندان مصرف گرا فاصله بگیرند.
محمودینژاد در خصوص نقش مدرنیته در بروز معضل مصرف گرایی، تصریح میکند: آغاز مصرف گرایی به عنوان یک پدیده مدرن در کشور ما را میتوان از سدههای اخیر تا عصر حاضر دنبال کرد و ریشههای اجتماعی و فرهنگی آن را باید در مدرنیته (نوگرایی) یافت، در کشور ما که این روزها از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردار نیست و سختیها و رنجهای بیشماری را مردم متحمل میشوند، طبقه پاییندست جامعه که قشر بزرگی از مردم را تشکیل میدهد، کمتر میشود که به مصرف حداقلی هم میرسد، چه برسد به مصرف گرایی. ولی در برخی طبقه متوسط این مسئله و حواشی آن بیشتر نمود دارد.
وی با تاکید بر اینکه در بعد فرهنگی باید احساس کفایت به همه اعضا جامعه داد تا افراد بتوانند نقش پر اهمیت خود را در جامعه به صورت ویژه ببینند، میافزاید: در احادیث بسیاری داریم که بالاترین درجه حماقت تفاخر است و مصرف گرایی اگر به مصرف بهینه و مورد نیاز افراد برسد، نه تنها هیچ اشکالی ندارد، بلکه نعمتی است که اگر آدمی استفاده نکند کفران نعمت کرده است، مصرف گرایی دو سویه است و یک سوی آن عبارت است از واردات بیرویه کالاهای مصرفی و غیرضروری که ضمن تغییر ذائقه و فرهنگ مردم، به نابودی اقتصاد کشور منجر میشود و دیگری جنبه آن افزایش تولیدات داخلی، شکوفایی بخشهای مختلف تولید، بهبود وضعیت اشتغال، از بین رفتن معضل همیشگی اقتصاد یعنی تورم، قطع وابستگی به درآمدهای نفتی و… را همراه خواهد داشت.
مصرف گرایی یک ناهنجاری است
مجید محمدی، کارشناسارشد جامعهشناسی در خصوص عوامل بروز و گسترش مصرفگرایی در جامعه به خبرنگار ایمنا، میگوید: در ریشهیابی بروز و گسترش فرهنگ مصرفزدگی در یک جامعه عوامل فردی و اجتماعی مختلفی میتواند دخیل باشد که با شناخت آن میتوان به راهکارهای مناسب، جهت اصلاح الگوی مصرف در یک جامعه دست یافت، عواملی از جمله عقدههای روانی افراد، فرهنگ منزلتسازی با مصرف، تبلیغات تجاری و ایجاد احساس نیاز در ترویج ناهنجاری مصرف گرایی نقش دارد و در نهادینه کردن الگوی صحیح مصرف باید به نقطه مقابل این موارد توجه کرد.
وی ادامه میدهد: از جمله عوامل فردی که میتواند در ایجاد مصرفگرایی در میان افراد یک جامعه نقش داشته باشد، وجود برخی عقدههای روانی در افراد است، یکی از این عقدههای روانی، عقدهای است که بر اثر تنگدستیها و محرومیتهایی که فرد در طول زندگی با آن روبرو بوده، بهوجود میآید و در شخصیت فرد ایجاد اختلال میکند و در این صورت شخص سرخورده برای حفظ شخصیت خود به ابزارهایی متوسل میشود که به آن واکنش دفاعی میگویند، در این واکنش فرد دچار اختلال سعی میکند برای سرپوش گذاشتن بر ناکامیها و عقدههای متراکم خود، به عملی دست بزند که او را در اجتماع مطرح کند و یکی از این کارها اسراف و زیادهروی در مصرف است.
این جامعهشناس در خصوص فرهنگ منزلتسازی با مصرف، میگوید: در دنیای جدید کالاها و اشیا از شکل سنّتی خود که بهعنوان ابزاری برای رفع نیازها بهکار میرفتند، خارج شده و مصرف کالا و خدمات، دیگر تنها ارضای یک دسته از نیازهای زیستی نیست، بلکه کالاها و مصرف آنها بهعنوان نماد و نشانهای بر منزلت و شخصیت اجتماعی و بهمثابه ابزاری جهت نشان دادن منزلت اجتماعی مورد توجه مصرفکننده قرار میگیرند و در جهان امروز، مصرف بهعنوان یک وسیله هویتساز معرفی شده و مصرفکننده با مصرف و نمایش دادن کالاهای تحت تملک خود درصدد خلق و حفظ هویت است.
وی با تاکید بر اینکه در جوامع امروزی افراد به سمت الگوی مصرف هویتبخش و مصرف متظاهرانه روی آوردهاند، میافزاید: این فرهنگ دنیای جدید، که مصرف را معیار و ملاک شخصیت و کالا را وسیله هویتبخشی در نظر گرفته است که باعث افزایش مصرف و پدید آمدن نوعی مسابقه مصرف در میان افراد جوامع شده است.
افزایش مصرف گرایی تأمین کننده منافع سرمایهداری
محمدی خاطرنشان میکند: تبلیغات تجاری نیز یکی از مواردی است که امروزه افراد را به سمت مصرف گرایی سوق میدهد و بیشک تبلیغات تجاری با هدف معرفی کالا و خدمات از ضرورتهای عصر حاضر است، اما اینگونه از تبلیغات با بهرهگیری از برخی شگردها و پارهای مضامین و محتواها، موجبات گسترش مصرفگرایی را در جامعه بهوجود آوردهاند.
وی تصریح میکند: ایجاد احساس نیاز در افراد از طریق پیامهای بازرگانی باعث فاصله گرفتن از کارکرد اصلی تبلیغات که معرفی کالاها و خدمات بوده، شده است و بیشتر به وسیله ایجاد احساس نیاز در مخاطب تبدیل شدهاند و از این طریق به افزایش مصرف گرایی که تأمین کننده منافع سرمایهداری است، دامن میزنند.
پیامدهای مصرف گرایی در جامعه
این جامعه شناس مصرفزدگی و تجملگرایی را یک پدیده ضداجتماعی، ضدفرهنگی و ضداقتصادی میداند و میگوید: مصرف گرایی آثار و نتایج زیانباری برای فرد و جامعه در پی دارد که از جمله آن میتوان به افزایش وابستگی به بیگانگان اشاره کرد که جامعه را بهسمت گسترش الگوی مصرف برونزا یا وارداتی سوق میدهد، مصرف گرایی باعث وابستگی یک جامعه خواهد شد و وقتی در جامعهای لایههای گسترده اجتماعی بهسمت مصرف فراوان و بیتوجه به امکانات تولید داخلی گام بردارند و بهلحاظ کمی یا تنوع کالایی، مصرفی را طلب کنند، آن جامعه ناگزیر به واردات کالا خواهد شد که این موضوع باعث وابستگی بیشتر آن کشور نیز میشود.
وی با بیان اینکه وابستگی حاصل از مصرف گرایی زمینهساز سلطه فرهنگی بیگانگان بر جوامع مصرف گرا است، ادامه میدهد: بخشی از فرهنگ بیگانه از طریق واردات کالا به کشور منتقل میشود، البته عوامل متعددی در ایجاد و بروز الگوی مصرف برونزا نقش دارد که یکی از آنها میتواند مصرفزدگی باشد که باید با آن مقابله شود.
مقاله ای کامل در مورد مد و مدگرایی
مد و مدگرایی پدیدهای است که کمابیش در میان همه اقشار جامعه وجود دارد، اما دراین میان، جوانان و نوجوانان بیش از دیگران به مد اهمیت میدهند و مدگرا هستند. امروزه جوانان با گسترش وسایل ارتباط جمعی و فناوریهای جدید رایانهای، ارتباطات گستردهای با جوامع و فرهنگهای گوناگون یافتهاند و موقعیت آنها در شناخت و فهم ارزشها، باورها و انتخاب هنجارهای مطلوب، پیچیده تر و مشکل تر شده است و چه بسا زمینههای موجود، باعث شده تا جوانان و نوجوانان به رفتارها و هنجارهای متضاد با ارزش های جامعه خویش رو آورند.
این پاسخ ها گرچه سطحی به نظر می رسند، اما در یک تحلیل روان شناختی نشان دهندهى نوعی از «تعلّق گروهی»، «نوجویی»، «تنوّع طلبی» و گرایش جوانان به «امروزی شدن» است و کاملاً یک پدیدهى طبیعی و نابهنجار در جهت ارضای این نیازها محسوب می شود؛ (۱) اما از آن جا که هماره کالای مد شده، شیوه های رفتاری، هنجاری و ارزش های خاصی در بین جوانان و نوجوانان رونق و شیوع می یابد و مد، عاملی می شود برای انتقال هنجار و ارزشی از جامعه ای به جامعه ای دیگر، بررسی زمینه ها و پیامدهای مدگرایی، یکی از موضوعات مهم در جامعهى ما محسوب می شود که این نوشتار، نگاهی است گذرا به همین موضوع.
تعریف مد و مدگرایی
«مد»ها الگوهای فرهنگی ای هستند که توسط بخشی از جامعه، پذیرفته می شوند و دارای یک دورهى زمانی نسبتا ًکوتاه اند سپس فراموش می شوند. (۲) بنابراین، «مدگرایی» آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و طرز زندگی و رفتار خود را طبق آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آن که الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن یکی پیروی نماید.
گستره مد
گسترهى مد به اندازهى گسترهى زندگی انسان است و تمامی شئونات آن را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه، در: علوم و فنون نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبک منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و … قابل تسرّی است.
پوشاک و آرایش، شاخص کالای مد شونده
با وجود آن که مد و مدگرایی کل گسترهى زندگی اجتماعی را در بر می گیرد، پوشاک و سبک و شیوهى آرایش، شاخص ترین کالای مد شونده محسوب می شود.
عوامل و زمینه های مدگرایی
در یک نگاه کلّی و جامع نگر، مدگرایی را می توان ناشی از عوامل و زیر ساخت های تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی و روان شناختی دانست.
ریشه های تاریخی مدگرایی به سال های بسیار دور بر می گردد. با نگاهی به تاریخ ایران، در عصر سلطنت فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه که پای ایرانیان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه که دورهى حسّاسی را در تاریخ ایران رقم زد، فصل متفاوتی در مدگرایی ایرانیان گشوده شد. از آن زمان که رضا شاه با سلطهى سیاسی بر کشور، نحوه و شکل لباس پوشیدن مردم ایران را تغییر داد، تاکنون، مدهای مختلف در ایران (و بخصوص در بین قشر جوان)، رایج گردیده است.
مدگرایی و غرب گرایی
گرچه مدگرایی و غرب گرایی دو مفهوم جدا از هم و دارای تعاریف متمایز از یکدیگرند، اما سیر تحولات تاریخی- اجتماعی در ایران به گونه ای سرنوشت این دو مفهوم را با هم گره زده است که هرگاه سخن از مدگرایی به میان می آید، مفهوم غرب گرایی نیز به ذهن، تبادر می کند، زیرا پس از رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار گرفت و جامعه به تدریج، اندیشه ها، طرز زندگی و نوع لباس را تغییر داد.
همین طور در ایران و کشورهایی نظیر آن، رشد صنعت در رأس شعارها قرار گرفت و خیلی زودتر از آن، نوع تفکر، طرز زندگی و آداب لباس پوشیدن، دستخوش تغییر شد.
میل به اروپایی شدن در جامعهى ایرانی باعث شد که به جای بازسازی و نوسازی چارچوب اقتصادی-اجتماعی جامعهى خود، به نماها و نمادها و ظواهر صنعتی شدن توجه کنند که مهم ترین نمای اروپایی شدن، پوشیدن لباس های اروپایی و ترویج مدهای غربی به شمار می رفت.
ایرانیان بر این باور شدند که باید خود و فرهنگشان را اروپایی کنند، تا بدین ترتیب از ضعف و عقب ماندگی رهایی یافته، در ردیف کشورهای پیش رفته قرار گیرند.
بنابراین «مدگرایی» و «غرب گرایی» در ایران، در یک بستر فکری و دوشادوش هم رشد کرده اند. در حال حاضر نیز بیشترین مدهایی که در جامعه و بخصوص در بین جوانان رایج می شود، برگرفتته از الگوهای غربی با همان انگیزه است.
مد و مدگرایی را می توان از جهتی مولود مدرنیسم دانست؛ زیرا مدرنیسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختی که برخاسته از زیستن در «اکنون» و گسستن از «گذشته» است و صریحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل می افتد. «مدرنیته» که شکل عینیت یافتهى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوری، تجدّد و سلیقه و مد است. از این رو مدرنیته همواره خود را در ستیز و چالش با کهنگی، رکود، قدمت و سنّت و پیروی از هنجارهای پایدار قرار می دهد و کشش و تمایل آن به سوی تجدّد و نوآوری در فرهنگ و ارزش های اجتماعی است. بنابراین، مدگرایی و نوآوری در تفکر و رفتار (به معنای رایج آن) به عنوان نماد و اندیشهى مدرنیسم قلمداد می شود (۴) و از آن جا که جوامع غربی موطن و مظهر مدرنیته و مدرنیسم بوده اند، فرایند مدرنیزاسیون (مدرن سازی) و اشاعهى طرح ها و مدهای نو، در واقع با غربی سازی و غرب گرایی کاملاً هم افق و بلکه معادل خواهد بود، و این، خود می تواند از زاویهى دیگر، رابطهى مدگرایی و غرب گرایی را نشان دهد.
نقش تولید کنندگان در اشاعه مد
شرکت های تولیدی از طرق روان سنجی و شناخت روحیات افراد جامعه و با توجه به همین روحیهى نوگرایی و میل به امروزی شدن در جوانان، هر روز، یک فرم شلوار، پیراهن، کفش، کلاه، عینک، آباژور، کاغذ دیواری، گوشی تلفن و… را عرضه می کنند و اندک تغییری از جانب آنها، یک مد جدید می شود و حتّی گاهی برای آن که کالای تولیدی شان زودتر در جامعه مد شود، از یک فرد مشهور (مثل یک هنرمند سینما یا ورزشکار)، با اعطای مبلغ زیادی پول، می خواهند که برای یک بار هم که شده، از آن کالای جدید استفاده کند و در فیلم یا صحنهى تلویزیون، ظاهر شود.
یکی از دلایل عمده ای که تولید کنندگان و طرّاحان خارجی توانسته اند در سطح جهانی برای خود، جایی باز کنند و مد آفرینی داشته باشند، آشنایی آنها با مبانی روان شناختی «تأثیرگذاری» و به کارگیری روش ها و اصول فنّی مناسب در کار است، در حالی که تولید کنندگان داخلی و محدود، معمولاً به الگوبرداری و تقلید از آنها می پردازند و به نحوی مدهای غربی را در جامعه ترویج می کنند.
رسانه ها و ترویج مد
شبکه های تلویزیونی، مطبوعات و پایگاه های فعّال اینترنتی، انواع مدهای جدید را تبلیغ می کنند و از این طریق، زمینه را برای گرایش خانواده ها و بخصوص جوانان به سوی مدهای نو مهیا می سازند.
اسلام، مدگرایی و امروزی شدن
حال، این سؤال مطرح است که مدگرایی، تجدّد و امروزی شدن، تا چه اندازه مطلوب است؟ و نظر اسلام در این زمینه چیست؟ در یک نگاه کلی، اسلام با همه نوع مد، مخالف نیست. اسلام، امروزی شدن و نوگرایی در سبک و شیوهى لباس پوشیدن را نیز به صورت کلّی پذیرفته است. آنچه اسلام با آن مخالف است، پشت پا زدن به ارزش ها (مثل: پوشش شرعی، پرهیز از اسراف، و …)، رعایت نکردن اخلاق اجتماعی، آزادی مطلق در روابط دختر و پسر، و همانند سازی با بیگانگان است. حال اگر این پدیده های انحرافی در قالب مد به خود جوانان داده شوند و میل فطری «نوگرایی» و نیاز «امروز شدن» به لجنزار انحرافات سوق یابد، اسلام با آن مخالف است.
پس مدهای خوب داریم و مدهای بد! امروزی شدن نیز همین گونه است. گاه، امروزی شدن، رابطهى انسان را با گذشته اش (که همان سابقهى تاریخی و هویت فرهنگی اوست)، قطع می کند و گاه در امتداد دیروز و با حفظ تعلّقات انسان به سنّت ها و نوع ارزش های پیشین است. اسلام با این نوع تجدّد و امروزی شدن که در راستای ارزش ها و با حفظ اصول و مبانی اعتقادی باشد، هیچ گاه مخالف نیست.