به گزارش "ورزش"، رضا عنایتی هفته گذشته از هدایت نفت مسجدسلیمان استعفا داد تا پایان کارش در این تیم خیلی زود رقم بخورد. او حالا در یک گفتگوی طولانی با روزنامه فرهیختگان، در مورد مسائل مختلف صحبت کرده است؛ از ماجراهای خانوادگی تا استعفای اخیر و البته موضوع تیم ملی و آینده شخصی رضا عنایتی.
این گفتگو را در ادامه میخوانید:
از نفت مسجدسلیمان صحبت را آغاز کنیم. چطور شد پیشنهاد این تیم را پذیرفتید و چطور شد که درنهایت بعد از همکاری کوتاهمدتی از این تیم جدا شدید؟
خیلی اهل مرور اتفاقات گذشته نیستم. در هر صورت همیشه دوست دارم تجربیات و اتفاقات جدیدی را به دست بیاورم. انسان تا در شرایط مختلف کار نکند به آن پختگی لازم نمیرسد. من واقعا دوست دارم از همه جهات، همه کارهایی که میخواهم انجام بدهم و همه اتفاقاتی که قرار است در مقوله مربیگری برایم بیفتد را تجربه کنم. بنابراین انتخاب نفت مسجدسلیمان هم با فراغ بال و یک حس بسیار خوبی بود. با وجود اینکه در این خصوص با دوستانم و آنهایی که از آنها مشاوره میگیرم هیچکدام تمایلی به این اتفاق نداشتند اما خودم دوست داشتم تجربه جدیدی را در امر سرمربیگری به دست بیاورم. به همین دلیل هم از لحاظ خودم این تجربه برایم یک نوع موفقیت بود هرچند به عقیده دوستان میتوانستم انتخاب بهتری داشته باشم. این درحالی است که از اول فصل پیشنهادات بهتری هم داشتم اما قسمت شد در خدمت تیم مردمی و خوب نفت مسجدسلیمان باشم. در ادامه شرایط آنگونه که ما دوست داشتیم پیش نرفت. من هم دوست ندارم در هر وضعیتی کار کنم بنابراین فکر کردم در آن برهه زمانی و بعد از بازی با نساجی به نفت کمک کنم و با وجود آن که انرژی خوبی را از مردم مسجدسلیمان گرفتم اما شرایط طوری نبود که بتوانم کمک کنم. درنهایت بعد از بازی با نساجی خیلی دوستانه از هم جدا شدیم. در واقع بعد از این دیدار استعفا دادم که استعفایم بهسختی قبول شد؛ چراکه دوستان دوباره تماس گرفتند و باز هم خواستار ادامه همکاری شدند اما واقعیت این بود که نمیتوانستم بیشتر از اینها به نفت مسجدسلیمان کمک کنم و تصمیم به جدایی گرفتم.
از روزی که به نفت مسجدسلیمان پیوستید مشکلات پشتپرده از همان ابتدا و در بدو همکاریتان وجود داشت تا جایی که هر آن انتظار استعفا یا قطع همکاری میرفت.
بالاخره یک سرمربی وقتی میخواهد در جایی کارش را آغاز کند در وهله اول باید آرامش داشته باشد. شرایط نفت مسجدسلیمان هم ویژه بود یعنی کار خیلی سختی بود که تیم را به جدول برگردانیم. دوستان هم البته قولهایی داده بودند که اتفاقاتی بیفتد. با وجود اینکه من آدمی نیستم که بخواهم بعد از اینکه کار تمام شده و از هم جدا شدیم درباره مسائل مختلف صحبت کنم چون کار درستی نیست اما شرایطی که ما لازم داشتیم و اتفاقاتی که باید میافتاد تا وضعیت ایدهآل شود و با شرایط آرامش خاصی کار کنیم درنهایت این اتفاق نیفتاد و به همین خاطر از دوستان عذرخواهی کردم چون دیگر نمیشد با نفت مسجدسلیمان ادامه همکاری داد.
فلسفه شما در انتخاب نفت مسجدسلیمان این نبود که اگر ناجی شدید اسمتان در تاریخ فوتبال ثبت شده و اگر هم موفق به نجات نشدید عنوان کنید این تیم کارش تمام بود و دیگر کاری از دست کسی برنمیآمد؟
خیر من هیچ وقت چنین دیدگاهی نداشتهام. من اصلا احتیاجی نداشتم که چنین انتخابی کنم و شاید اگر صبر میکردم اتفاقات بهتر و بزرگتری برایم رخ میداد. فلسفه من این بود که بتوانم حرکت مثبتی را انجام بدهم چون همه اهالی فوتبال وقتی شما نتیجه بگیرید میگویند کارتان مثبت بوده است. ولی من حرکتی را که رو به جلو باشد را حرکت مثبتی میدانم. قبل از اینکه من هدایت این تیم را بپذیرم نفت مسجدسلیمان حدود 30 گل دریافت کرده بود این درصورتی است که در 3 بازی بعد از قبول هدایت نفت اصلا گل نخوردیم. ما در بازی با پیکان در دقیقه 50 دهنفره شدیم و تا پایان بازی از تیم خوب پیکان با یک نفر کمتر گلی را دریافت نکردیم. فکر میکنم گامی را که برداشتیم تا تیم از آن شرایط خارج شود مثبت بود. ما فقط 3 روز بود که با نفت قرارداد امضا کرده بودیم که اولین بازی خود را انجام دادیم و 3 روز بعد با تیم هوادار بازی کردیم یعنی اصلا نمیتوانستیم کار تاکتیکی خاصی را انجام بدهیم. در این مدت فقط از لحاظ روحی و روانی با بچهها کار کردیم که این صحبتها جواب داد. در این مدت ما به آرامش و یک شارژ مالی خوب نیاز داشتیم که این اتفاقات با تلاشهای مدیرعامل وقت باشگاه افتاد این در شرایطی هست که ایشان هم نمیتوانست دستتنها همه بار باشگاه را به دوش بکشد. در ادامه بازیکنان یکی دو بار دست به اعتصاب زدند که این هم در شان و شخصیت من نبود که به تمرین بروم و ببینم بچهها تمرین نمیکنند. درنهایت این اتفاقات باعث شد تا کاری از دست من برنیاید.
البته بدشانس هم بودید چون به محض ورود به نفت مسجدسلیمان با تیمهای مدعی مثل استقلال و پرسپولیس بازی کردید.
در هر صورت در لیگ برتر همه بازیها سخت هستند و من خیلی به این چیزها فکر نمیکنم ضمن اینکه بازی با تیمهای قدرتمند میتواند در شرایطی، انگیزه تیمی شما را چندبرابر کند. من روی این موضوع منفی نگاه نمیکنم. پارسال اگر یادتان باشد با هوادار، بعد از بازی رفت با پرسپولیس که با تساوی دو بر دو به پایان رسید، دیگر تیممان به شرایط خوب خود برگشت و بهقدری وضعیتمان خوب شد که دیگر هر تیمی نمیتوانست بهسادگی ما را ببرد و تیممان شخصیت گرفت. این حسن بازیهای بزرگ هست. از سوی دیگر اگر آمادگی نداشته باشید شما وارد حاشیه و دوران افت میشوید. بنابراین دیدگاه من به بازیهای بزرگ این است که بتوانیم انگیزه را برگردانیم. نفت مسجدسلیمان مشکلات زیادی دارد کما اینکه نفت آبادان همچنین مشکلاتی را دارد و باید فکر اساسی برای وضعیت تیمهای نفتی شود. با وجود اینکه اسم این تیمها نفتی هستند اما مشکلات وحشتناک مالی دارند که این اتفاق خوبی برای تیمهای خوزستانی بهخصوص این دو تیم نیست و باید برای آنها فکر اساسی کنند تا این تیمها هم بتوانند مثل سایر تیمهایی که از سمت دولت ارتزاق میشوند و امتیاز میگیرند به اندازه خودشان این اتفاق برایشان بیفتد.
نیمه دوم بازی با استقلال در تهران بهقدری خوب بودید که همه را امیدوار کردید اما در ادامه باز هم شکستها ادامه پیدا کرد.
جدا از این بازی، در بازی با پرسپولیس هم با وجود پنالتیای که از دست رفت، طی 20 تا 25 دقیقه ابتدایی حریف را در زمین خود حبس کرده و دیدید که شش یا هفت کرنر زدیم که این اتفاق خوبی بود. باز هم تاکید میکنم همه چیز به شرایط روحی و روانی برمیگردد و اگر فقط مقداری دوستان روی این موضوع حساستر بودند شاید شرایط متفاوتتر میشد. نمیخواهم بیشتر از این در این خصوص صحبت کنم. گذشتهها گذشته و امیدوارم شرایط برای هر دو تیم نفتی ما در آینده بهتر شود.
در مربیگری تا چه اندازه جاهطلب هستید؟ بهنظر نمیرسد که چنین شخصیتی داشته باشید؟
برعکس خیلی هم آدم جاهطلبی هستم. فلسفه مربیگری با دوران بازیگری خیلی متفاوت است. من خودم را جاهطلب میدانم و خیلی فکرها در سرم دارم که اگر عمری باشد انشاءالله در آینده خواهید دید ولی میخواهم تاکید کنم که فلسفه بازیکن بودن با مربیگری خیلی تفاوت دارد. وقتی بازی میکنید انگیزههای خاصی را در سر دارید و جایی را برای خودتان تعیین میکنید و تلاش میکنید تا آن را انجام دهید، اما در مربیگری شما باید با 40 عقیده و فکر و ذهن مختلف درگیر هستید تا همه را برای موفقیت در یک مسیر قرار دهید و این فوقالعاده کار سختی بهشمار میرود. اگر امکانات و شرایط در مربیگری فراهم نباشد شما نمیتوانید به خواستههایتان برسید. هرچقدر تمرین خوب بدهید، هرچقدر خوب صحبت کنید و هرچقدر آنالیز خوبی داشته باشید ولی وقتی مثلا بازیکن دروازه خالی را جلوی نفتآبادان بیرون میزند، روی نیمکت شما دیگر کاری از دستتان برنمیآید. وقتی بازیکن پنالتی را گل نمیکند کاری از دست مربی برنمیآید. اینها نشان میدهد ذهن بازیکن درگیر است و شما نمیتوانید ذهن آنها را درست کنید. پس این دو موضوع دو مقوله متفاوت از هم هستند. شما باید شرایط را مهیا کنید و تیم آرامش داشته باشد و آن زمان به مربی میتوانید نمره دهید. تیمی را که من به لیگ برتر آوردم تا 40 سال گذشته و آینده کسی نمیتواند این کار را انجام دهد، چون جز مربیگری، مالک و مدیر هم خودم بودم و همهکاره تیم بودم، اما این تیم یک حسنی داشت که همه تیم همدل بودند یعنی با شرایط من خودشان را هماهنگ کرده بودند. سرپرست تیم وقتی به هتل میرفت که پول را حساب کند بهقدری بهخاطر من و تیم چانه میزد که گاهی خودم خجالت میکشیدم، چون شرایط تیم را میدانست که چطور است. در همه مباحث، مجموع تیم همینشکلی یکدل کار میکردند. از همه مهمتر ابزار کار من که بازیکنانم بودند من را درک کرده و با تمام وجود برایم بازی کردند. به همین دلیل به یک موفقیت تاریخی رسیدیم. ما نه کارخانه پشتسرمان بود و نه ارگانی. خودمان بودیم و خودمان. نزدیک 40 نفر آدم که به یک خودباوری رسیده بودیم که باید این کار را انجام دهیم درنهایت باعث شد تا شیرینترین صعود به لیگ برتر با یک مجموعه کاملا ساده و یکدل رقم بخورد.
الان هم پیشنهادی دارید؟
پیشنهاد که بههرحال میآید. یکی دو جایی جسته و گریخته صحبتهایی شده است اما سعی میکنم حساسیت بیشتری برای انتخابهایم داشته باشم.
گویا پیشنهادهای خارجی هم از تیمهای اماراتی داشتید.
از لیگ دسته اول امارات بود که خودم تصمیمی برای این کار ندارم که به لیگهای پایه یا زیرگروه امارات بروم.
درباره استقلال صحبت کنیم. بهنظر میرسد افکار تاکتیکی ساپینتو بهخوبی در استقلال جا افتاده باشد. آیا این تیم میتواند امسال هم بهعنوان قهرمانی برسد؟
استقلال به خودباوری خوبی رسیده اما این که بخواهیم درباره قهرمانی صحبت کنیم خیلی زود است. خوشحالی و ناراحتی در فوتبال یک هفته است. وقتی میبرید یک هفته خوشحالید و وقتی میبازید تا یک هفته انگار کشتیهایتان غرق شده است. بنابراین نمیتوان پیشبینی کرد که در پایان لیگ چه اتفاقی میافتد کما اینکه تیمهایی مانند سپاهان، پرسپولیس و گلگهر از تیمهایی هستند که با شتاب زیادی کار خود را میکنند و اگر غفلت کنید به هدف نمیرسید. البته استقلال هم چند هفتهای میشود که از لحاظ فوتبالی و هماهنگی تیم فوقالعادهای شده است. استقلال امروز تیمی است که بهمعنای واقعی یک تیم هستند و دارند کار خودشان را انجام میدهند، این درحالی است که تا روز پایانی نمیتوانید بگویید چه اتفاقی میافتد اما اگر غفلت کنید جام را از دست دادهاید.
اما جای امیدواری وجود دارد؟
بله، درست است. شکل کار بهگونهای است که میبینیم همه تیم همدل هستند و همه توان خود را میگذارند تا آنچه مربی میخواهد را پیاده کنند و اتفاقا در این هفتهها موفق هم بودهاند.
فردی بهعنوان سرمربی تیمملی انتخاب شده که سالها با او کار کردید.
این اتفاق قابل پیشبینی بود. بهنظر من در ایران هیچکس به اندازه امیر قلعهنویی لیاقت نشستن روی نیمکت تیمملی را ندارد. البته با همه احترامی که برای همه مربیان ایرانی قائلم و باز هم تاکید میکنم که همه مربیانی که امروز در لیگ برتر کار میکنند میتوانند سکان هدایت تیمملی را داشته باشند اما قلعهنویی با توجه به شرایط و تجربهای که دارد و جامهای زیادی که آورده مطمئنا شایستهترین آدمی بود که میتوانست به این مهم برسد.
از آخرین جام این سرمربی سالهای زیادی سپری میشود بههمیندلیل میگویند دوران قلعهنویی تمام شده است.
خیر، اینطور نیست. از قلعهنویی چهکسی را شایستهتر پیدا میکنید؟ البته دو سه گزینه دیگر مثل گلمحمدی هم داشتیم که میتوانستند به تیمملی کمک کنند، اما انتخاب امیرخان انتخاب هوشمندانهای بود و برای وی آرزوی موفقیت میکنم.
قلعهنویی با تیمملی موفق میشود؟
اگر شرایطی را که برای مربیان خارجی در تیمملی فراهم کردیم در تیمملی دوسوم آنها را هم برای قلعهنویی فراهم کنند مطمئنا او میتواند موفق باشد.
خمز، ساپینتو یا مورایس گزینههای بهتری نبودند؟
من زیاد با این موضوع موافق نیستم. بحث خصوصیات اخلاقی و شرایط روحی و روانیای که بازیکنان ملی ما دارند موضوع مهمتری از بحث فنی بهشمار میرود. چون بازیکنان ما به بلوغ فوتبالی رسیدهاند، بنابراین یکنفر را میخواهند که از لحاظ فنی و بیشتر روحی و روانی به آنها کمک کند تا آنها را به یک مسیر خوب بیاورد.
از معین عنایتی صحبت کنید. او میتواند جا پای شما بگذارد؟
معین هم شرایط خوبی دارد البته در فوتبال ایران معمولا این اتفاق نمیافتد و اگر امیر عابدزاده هم موفق شد به این دلیل بود که زود به خارج از کشور رفت در غیر این صورت او هم نمیتوانست در این فضای مسموم فوتبال ایران جا پای پدرش بگذارد. من هم سعی میکنم خیلی زود معین را به خارج از کشور بفرستم. اینجا یکی دو تا صحنه از دوستان خودم دیدم که برایم خیلی سنگین بود.
معین میتواند رکوردهای شما را در استقلال بشکند؟
هیچکس نمیتواند رکورد من را بشکند و مطمئنم تا چندین و چند سال دیگر هم هیچکس نمیتواند رضا عنایتی شود، اما من به آینده معین خیلی امیدوارم.