به گزارش ",ورزش"، زمانی که امیر قلعهنویی هدایت استقلال را برعهده داشت، جذب یک بازیکن جوان از لیگ یک و تیم پدیده مشهد باعث شد برخی انتقادها به سمت این مربی پرافتخار برود. بازیکنی به نام محمدرضا خرسند نیا که آن زمان با 23 سال سن در لیگ دسته اول پدیده شده بود و با استقلال قرارداد بست. خرسندنیا طی سالهای 93 تا 95 در ترکیب استقلال درخشید و با اینکه پست تخصصی اش هافبک وسط بود اما با مصدومیت مدافعان سرشناس آن زمان استقلال، مدتی در پست غیرتخصصی به کار گرفته شد.
او اما بعد از سرمربیگری علیرضا منصوریان استقلال را ترک کرد و روندی عجیب و نزولی را طی کرد تا اینکه بالاخره در 35 سالگی تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفت. بازیکنی که روزی به عنوان پدیده به استقلال پیوسته بود، حالا دلخوری های زیادی از برخی افراد دارد.
یک روز بعد از خداحافظی با محمدرضا خرسندنیا همکلام شدیم که مشروح صحبتهای او را در ادامه میخوانید:
**دوست داشتم در اوج خداحافظی کنم اما...
بعد از 14، 15 سال بازی کردن در سطح اول فوتبال، دوست داشتم شرایط خوبی ایجاد شود تا در اوج از فوتبال خداحافظی کنم اما متاسفانه آنچه مد نظرم بود رخ نداد. دوسال پیش مصدومیت کوچکی برایم پیش آمد که بعد از آن خیلی خوب و سریع برگشتم اما متاسفانه بعد از آن دیگر آن طور که باید دیده نشدم و تصمیم به خداحافظی گرفتم.
**آنهایی که مرا میشناختند، کم لطفی کردند
خیلی از اهالی فوتبال نسبت به من و نوع فوتبالم شناخت داشتند اما کم لطف بودند. از تیم های مشهدی هم که فعلا خبری نیست. البته توقعی از کسی ندارم اما کسی سراغم نیامد. به هر حال میتوانستم چند سال دیگر هم بازی کنم اما وقتی دیدم خبری از کسی نیست، تصمیم به خداحافظی گرفتم.
**از نام من و فرزاد حاتمی سوءاستفاده کردند
اول فصل چند پیشنهاد از تیم های لیگ یکی داشتم اما دوست داشتم به شهرخودم کمک کنم و با لطفی که آقای محسن بنگر داشت به وحدت خراسان رفتیم. میخواستم به تیم شهرم کمک کنم و انصافا تیم بدی هم جمع و جور نشد اما عده ای سوءاستفاده کردند. برخی افراد از نام من، فرزاد حاتمی و خیلی های دیگر سوءاستفاده کردند. متاسفانه با اینکه مشخص نبود میتوانند تیمداری کنند یا نه، با ما قرارداد بستند و بعد هم که دیدید چه اتفاقاتی افتاد و تیم منحل شد.
**دوست داشتم سال سوم در استقلال باشم
قبل از آن که به استقلال بپیوندم، پدیده لیگ یک بودم و آنجا یک سکوی پرتاب خوب برای من شد. با نظر آقای قلعهنویی به استقلال پیوستم و توانستم اعتماد کادرفنی را جلب کنم و در ترکیب بازی کنم. با این حال در شرایطی که دو سال خوب در استقلال داشتم، میخواستم در سال سوم هم شرایط را بهتر کنم اما آقای منصوریان که آمدند مرا در لیست مازاد گذاشتند و از آنجا اتفاقاتی برایم افتاد که کم کم از سطح اول فوتبال دور بشوم.
**هیچ وقت محبت قلعهنویی را فراموش نمی کنم
لطفی که آقای قلعهنویی در حقم کرد را هرگز فراموش نمیکنم. آدم نباید فراموش کند چه آدمهایی به او کمک کردهاند.کسی که 5 قهرمانی لیگ برتر دارد، آدم کوچکی نیست و در چنین سطحی خیلی سخت است که شما به یک جوان از لیگ یک اعتماد کنید اما امیرخان این کار را در حق من کرد و از او بسیار ممنونم. کار کردن با او افتخار بزرگی برای من بود. حتی دوست داشتم بعد از استقلال هم دوباره با ایشان کار کنم اما به هر حال قسمت نبود.
**انتخابهای خوبی جلویم نگذاشتند
بعد از ترک استقلال اتفاقات عجیبی را تجربه کردم. انتخاب های خوبی نداشتم و مقصر اصلی خودم هستم اما برخی افراد انتخاب هایی را جلوی پایم گذاشتند که برایم عقبگرد بود. آرام آرام روند خوبی که داشتم متوقف شد و پایین و پایین تر رفتم.
**سلیقه منصوریان بود، درک میکنم
کنار گذاشته شدن من از استقلال توسط علیرضا منصوریان سلیقه او بود. از نظر عاطفی شاید دلخور باشم اما به هر حال از ایشان هم اگر بپرسید میتواند بگوید که در تفکراتش جایی نداشتهام و این مساله را درک میکنم.
**برایم فرش قرمز پهن کردند و رهایم کردند
بعد از ترک استقلال به واسطه اینکه بچه شهر مشهد هستم، دوست داشتم به تیم خودم کمک کنم. با اینکه چند پیشنهاد عالی با ارقام مالی بالاتر داشتم اما پدیده را انتخاب کردم. یک عده برایم فرش قرمز پهن کردند که به پدیده برگرد و من هم به خاطر این افراد از مبالغ کلان گذشتم و به تیم شهرم برگشتم. همان افرادی که به خاطر شان از خیلی چیزها گذشتم و به پدیده برگشتم، وقتی در لیگ یک بازی میکردم، یکی شان زنگ نزد که بگوید در پدیده در لیگ برتر بازی کن. آنجا تیم شهرم و به نوعی خانه ام بود اما خیلی ها در این تیم به من بدی کردند و لطفی در حقم انجام ندادند.
**دوسال تنها تمرین کردم اما کسی سراغم نیامد
من با سه تیم پیکان، پدیده و نساجی از لیگ یک به لیگ برتر صعود کردم، شاید برخی میتوانستند گذشته ام را در نظر بگیرند و دوباره به من اعتماد کنند اما این اتفاق نیفتاد. خدا شاهد است که وقتی مصدوم شدم، دو سال تنها تمرین میکردم اما با خودم میگفتم که بالاخره دری برایم باز میشود اما متاسفانه چنین اتفاقی رخ نداد. با اینکه بازی هایم را برای تیم های مختلف کرده بودم اما در ذهنم دوست داشتم اتفاقات بهتری در سالهای آخر فوتبالم رخ بدهد.
**آنها که برایشان مهم بودم، طرفم نیامدند
دلخوری و ناراحتی ام از آن کسانی است که وقتی روپا بودیم و در چشم، خیلی به من اهمیت میدادند اما در این چند سال هیچ کس سراغم را نگرفت. به هر حال طبیعت فوتبال و زندگی همین است. هرچه جلو تر میروی، منفعت افراد مهم تر میشود.
**میخواهم مربی بدنساز شوم، نه مثل رضا نوروزی
دنبال این هستم تا در کلاس های بدنسازی فوتبال شرکت کنم. علاقه زیادی به فیتنس ورزشی و فوتبالی دارم و این مسیر را جلو میروم. نه دنبال سرمربیگری خواهم رفت و نه اینکه مثل رضا نوروزی در پرورش اندام فعالیت میکنم. میخواهم به عنوان مربی بدنساز در فوتبال فعالیت کنم.
**پسرانم حقم را از فوتبال میگیرند
اسمی نمیآورم تا کسی از قلم نیفتد اما از همه کسانی که در سالهای گذشته برایم زحمت کشیدند. از پدر و مادرم، همسرم که بسیار در این سالها سختی کشید و تمام مربیان عزیزم و رفقایم تشکر میکنم که در این ایام کنارم بودند. فقط دوست دارم محمدیاسین و محمد یوسف دو پسرم حقم را از فوتبال بگیرند. آنها 8 و 6 ساله هستند و بسیار به فوتبال علاقهمند هستند. مطمئنم که حق پدرشان را از این فوتبال میگیرند.