نگاهی به شروط ضمن عقد برای زوجه
ازدواج یک قرارداد است که حقوق و تکالیفی را بر دوش مرد و زن قرار می دهد، اما رسوم حاکم بر جامعه باعث شده ما کمتر به این مساله توجه کنیم. همه اوایل ازدواج توجه شان به حاشیه های ازدواج است؛ خواستگاری و مراسم عروسی، جهیزیه و... هیچ کس توجه نمی کند که پای یک قرارداد و عقد را دارند امضا می کنند و باید ببینند این قرارداد چه تعهداتی را بر دوش شان می گذارد.
متاسفانه در کشور ما بیشتر مردم عادت دارند نخوانده پای قراردادها را امضا کنند، این مساله در ازدواج بیشتر هم اتفاق می افتد و بیشتر اوقات دختر و پسری که می روند برای ازدواج همان موقع که سند ازدواج شان می خواهد امضا شود سند نکاحیه را که شرایط در آن نوشته شده برای اولین بار می بینند و امضا می کنند و آن موقع هم زیاد از مفاد سند ازدواج سر درنمی آورند، چون از طرفی اصطلاحات فنی و حقوقی است و از طرف دیگر آن موقع دو طرف در حال و هوای دیگری هستند و هر دو طرف مقابل را فرشته می بینند و اصلاً فکر این را نمی کنند که ممکن است اتفاقی بیفتد و همین جوری بندها را پشت سر هم امضا می کنند.
برخی نیز که آگاه به موضوع هستند هم (که معمولاً این آگاهی از طرف مردها است) افرادی اند که یک تجربه ازدواجی داشته اند یا اینکه در خانواده شان به خاطر این بندها مشکلی پیش آمده و حالا حواس شان هست که امضا نکنند یا بکنند. ولی عموماً همه زیر این بندها را امضا می کنند و وقتی مشکلات کم کم خودشان را نشان می دهند تازه آن موقع است که می فهمند با ازدواج یکسری مسوولیت هایی در قبال هم داشته اند و قانونگذار اینها را به آنها تکلیف کرده است، حالا چه عادلانه و چه غیرعادلانه. این اختیارات وسیع آقایان و حقوق کم خانم ها، هرچه هست قانونگذار اینها را قرار داده و طرفی هم که اینها به نفعش هست به بهترین وجه از آن استفاده می کند.
شروط ضمن عقد نکاح
عقد ازدواج از جمله عقدهای معین و لازم در قانون مدنی است و به خاطر اینکه این عقد ارتباط با خانواده و تولد فرزند دارد قانونگذار حمایت های خاص و شرایط خاصی را برای طرفینش قرار داده است. در این عقد لازم معین، ایجاب کننده زن است، یعنی زن اعلام می کند که من می خواهم ازدواج کنم و مرد قبول کننده است ولی در جامعه ما چون مردها معمولاً به خواستگاری می روند فکر می کنیم که ایجاب کننده مرد است.
بر اساس قوانین مدنی ایران این حقوق و تکالیف به صورت برابر بین زن و شوهر تقسیم نمی شود و در واقع زن به موجب عقد ازدواج بسیاری از حقوق مدنی و معنوی خود همچون حق سفر، اشتغال، انتخاب مسکن، ولایت بر فرزندان و جدایی از همسر را از دست می دهد و در قبال آن حقوق مادی همچون مهریه و نفقه را به دست می آورد که در بسیاری از موارد دستیابی به این حقوق مادی هم با مشکل همراه است، برای رفع این نابرابری و برای اینکه یک تعادلی بین این حقوق و تکالیف برقرار شود می توانیم از شروط ضمن عقد استفاده کنیم، یعنی زن و شوهر یک سری مسائل مورد توافق خودشان را که قانون در مورد آنها ساکت است یا نظر قانون در آن زمینه مورد پذیرش آنها نیست ولی مطابق خود قانون توافق خلاف آن هم ممکن است، در سند ازدواج به عنوان شروط ضمن عقد ثبت کنند.
با همه اینها شروط ضمن عقد اما هنوز در جامعه ما رایج نشده اند و حتی بسیاری از افراد تحصیلکرده هم از آن استفاده نمی کنند چون متاسفانه اولاً همه جامعه از این شروط آگاه نیستند و نمی دانند که چنین شروطی را می توانند بگذارند، دوماً هم اینکه وقتی ما می گوییم از این شروط استفاده کنید بسیاری می گویند ما اول زندگی بیاییم و شرط بگذاریم، اصلاً زندگی که با شرط و شروط باشد بهتر است که شروع نشود. در حالی که همین افراد اگر بروند عقدنامه را بخوانند می بینند هر 12 موردی که زن و مرد برای عقد پایش را امضا می کنند شروطی است که مرد به زن وکالت می دهد با اثبات آن شرایط برای طلاق وکالت داشته باشد، یعنی ما آن 12 مورد را برای ازدواج امضا نمی کنیم برای طلاق امضا می کنیم. پس ما این همه شرط و شروط می گذاریم چه فرقی می کند که چند بند دیگر هم اضافه کنیم؟ این شروط که شامل حق مسکن، کار، تحصیل، طلاق، تقسیم دارایی های مشترک در هنگام جدایی و حضانت فرزندان است باید در هنگام عقد نکاح در دفترخانه ثبت اسناد رسمی در قباله ازدواج ثبت شود.
این شروط باید با عبارات حقوقی معینی در عقدنامه نوشته شود و در صورت ذکر نشدن برخی عبارات خاص حقوقی از حیث اعتبار خارج است و نمی توان به آنها استناد کرد.
▪ زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و از قید زوجیت خود را رها کند، به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه.
▪ زوجه اجازه دارد از هم اکنون هرگاه خواست به خارج از کشور برود و نیاز به اجازه مجدد زوج ندارد، چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
▪ زوجه حق ادامه تحصیل تا هر مرحله یی که لازم بداند و در هر مکان و محلی که ایجاب کند مخیر است.
▪ زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و هر کجا که بتواند کار کند، مخیر می کند و اجازه می دهد که مشغول به کار شود.
▪ زوج و زوجه متعهد می شوند هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن کلیه دارایی که بعد از ازدواج دائم زوجین به دست می آورند بین آنها به مناصفه تقسیم شود.
▪ حق انتخاب مسکن و تعیین شهر یا محلی که زندگی مشترک در آنجا ادامه پیدا کند با زوجه خواهد بود.
▪ اگر در آینده زوجین دارای فرزند شدند و طلاق اتفاق افتاد حضانت فرزندان به عهده زوجه باشد و در صورت خروج از کشور نیازی به اذن پدر ندارند. با همه اینها باید به یاد داشته باشیم که شروط ضمن عقد تنها یک راهکار موقت است برای مشکل نابرابری حقوقی که زن و مرد با ازدواج به آن دچار می شوند؛ راهکار موقتی که تا بازنگری و اصلاح قوانین خانواده می تواند کفه ترازوی ازدواج را برای زن و مرد برابر کند.