می نشینم همه شب گوشه ی این تنهایی
به امیدی که تو روزی زسفر باز آیی
دل به تو بستم و خلق رهایم کردند
آخر عشق همین است همین تنهایی
در اضطراب چه شب ها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود می زنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد....؟
بی تو ای صاحب زمان
بیقرارم هر زمان
از غم هجر تو من دلخسته ام
همچو مرغی بالو پر بشکسته ام...
یا اباصالح المهدی ادرکنی
دارد حنای توبه و شرمی که داشتم
پیشت عزیز فاطمه بی رنگ می شود
با هر گناه فاصله می گیرم از شما
کم کم وجب وجب، دو سه فرسنگ می شود
...
صبرم از کاسه دگر لبریز است
اگر این جمعه “نیاید” چه کنم ؟
آنقدر من خجل از کار خودم
اگر این جمعه “بیاید” چه کنم ؟
یا اباصالح ادرکنی
داشتم کنج حرم جامعه را می خواندم
برگ در برگ مفاتیح پر از شبنم شد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده به او کار جهان درهم شد
یعقوب ترین چشم جهان قسمت ما باد
چون یوسف گمگشته ی ما یوسف زهراست
حس می کنم...
کتاب زندگی ام این روزها کُند ورق می خورد_ که به تـــو نمی رسم...
سکوتــــــــــــ ِ صدای هر ورق طولانیست ...
_ فاصله _
و بعد، تنها یک ورق...
زجر آور است، این نرسیدن هایم...
خط بزن مرا، در میان فاصله ها...
تا به تــــو برسم....
اللهم عجل لولیک الفرج
تمام چرخش جهان،از سرگیجه نبود توست...
یا مهدی (عج)
سر راهت در انتظارم … برده هجرت صبر و قرارم …
جز ظهورت ای گل زهرا … به خدا حاجتی ندارم
افسوس که از امام خود دور شدیم
ازبهر زیارت رخش کور شدیم
ایز رخش به دیگران نباید گیریم
از زشتی فعل خویش مهجوریم.
پیامک زیبای دلتنگی جمعه امام زمان(عج)
چرا شب مانده و فردا نمی شه
گره از کار دنیا وا نمیشه
زمین و آسمونو گشتم؛ اما
کسی چون یوسف زهرا(س) نمی شه
دوباره دیر شد، باران نبارید
دلم تبخیر شد، باران نبارید
به چشم آسمان ها خیره ماندم
نگاهم پیر شد، باران نبارید.
“یا مهدی (عج الله)”
چرا حرفهایم راپنهان کنم؟ مهربانم همیشه برای تو خواهم نوشت چرا از تو نگویم وقتی دریاهای دنیا در قلب تو جریان دارد
چرا من یک قطره پرهیاهو نباشم؟
پرواز هیچ پرنده ای را حسرت نمی برم وقتی قفس، چشم های تو باشد ...
من دوستت دارم را دلاویزترین شعر جهان یافته ام
اگر حجاب ظهورت وجود تار من است
خدا کند که بمیرم !
چرا نمی ایی؟
اللهم عجل لولیک الفرج
عصر جمعه دل هوای دیدنت را مے کند اما چہ سود !
سهم ما از این دو روز عمر، هجران تو بود ...
عجل لولیک الفرج ...!
آقای من ...
در رستاخیزی که عطرِ شکوفه های یاس،
با گلاب ناب و خالص،
در هم آمیزد،
و نقش روزگاران،
همه، گلِ نرگس شود،
و در آن اردیبهشتِ بهشتی...
که تو بیایی...
من، رستگار خواهم شد ...
بر چهره پر ز نور مهدی صلوات ... بر جان و دل صبور مهدی صلوات ...تا امر فرج شود مهیا بفرست ... بهر فرج و ظهور مهدی صلوات...
تـــــمآم تــــرسِ من از روزی ســــت کـــــه بیآیی…
امــــــآ من نـــــبآشم
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی رسد به حضورت دعای ما ؟
شنبه ، دوباره شنبه دوباره سه نقطه چین ...
بی تو چه زود می گذرد هفته های ما !
هذا یوم الجمعه ...
می خواستم بگویم دلم برایت تنگ شده
می خواستم بگویم مُردم از چشم به راهی
می خواستم بگویم آقا نمی آیی؟
این بغض اما نمی گذاشت....
اما کاش این جمعه اخرین جمعه انتظار بود ...
.اللهم عجل لولیک الفرج.
ما که گفتیم از اهالی کوی انتظاریم
پس چرا صفحات انتظار در فراقش
پر گشته از بی مهری و غفلت و تنهائی مولا...
اقا جان روزها از پی هم میگذرن پیر شدیم اقا پس کدامین جمعه خواهی امد اللهم عجل لولیک الفرج
مولا جان..
ببخش ما را به خاطر همه بی تو بودن ها ، تو با ما بودی و ما با تو نبودیم...ببخش ما را به خاطر همه عهدشکنی
هایمان ، بارها و بارها عهد بستیم و عهد خود شکستیم ....ببخش ما را به خاطر همه ناله های علی وارت که
برای بخشش خلق خدا در درگاه معبود داشتی.
مهدی جان ، آقای من بیا
درد ما را خداوند دوا خواهد کرد / بر ظلمت ما شمع عطا خواهد کرد
فردا همگی به چشم خود می بینیم / شمع با چشم جهان بین چه ها خواهد کرد
یا اباصالح المهدی ادرکنی
