وی فور یو
9 ماه پیش / خواندن دقیقه

اشک بهاره رهنما در خندوانه درآمد + عکس

اشک بهاره رهنما در خندوانه درآمد + عکس

شب گذشته بهاره رهنما مهمان برنامه خندوانه شد و زمانی که رامبد درباره دخترش پریا از او پرسید اشک خانم بازیگر درآمد.

بهاره رهنما مهمان برنامه خندوانه شد

برنامه خندوانه با اجرای رامبد جوان شب گذشته 18 تیرماه 96 ساعت 23 روی آنتن شبکه نسیم رفت . رامبد جوان در این برنامه میزبان بهاره رهنما بازیگر طنزپرداز کشورمان بود . بهاره رهنما بعد از سلام و احوال پرسی با مردم از حال و هوای این روزهایش گفت و ادامه داد :در حال حاضر مشغول درس خواندن برای کنکور دکترا هستم ، تئاتر بازی میکنم ، روزنامه نگاری میکنم ، در دانشگاه درس میدهم و از مادرم مراقبت میکنم...

مدیریت زمان به شیوه بهاره رهنما

انجام این همه کار همزمان باعث تعجب رامبد جوان شد و پرسید چطور اینهه کار را مدیریت میکنید؟ بهاره رهنما گفت :به نظرم بخشی از آن با برنامه ریزی و عمل کردن به برنامه ریزی انجام شده است اما بخش دیگر آن ذاتی است و به خستگی ناپذیر بودن من بازمی گردد . خیلی از اوقات که پریا دخترم کنار من است از کار کردن خسته میشود و غر میزند که مامان من انرژی و توان شما را ندارم و نمیتوانم . من در حال حاضر دو لیسانس ( ادبیات و حقوق قضایی ) و دو فوق لیسانس ( ادبیات نمایشی و فیلمنامه نویسی ) دارم و میخواهم در کنکور دکترا هم قبول شوم. من همیشه زمان کمی برای کنکور هایم داشتم اما توانستم در آنها موفق شوم و برنامه ریزی به من بیشترین کمک را کرد.

رامبد جوان از بهاره رهنما پرسید شما حامی خانم ها هستید که گفت :خیلی ها از دست من شاکی هستند که چرا اینقدر درباره آقایون مینویسی ، درست است که من تا حدودی مدافع حقوق خانم ها هستم اما نه به معنای فمنیسم بودن بلکه همیشه مدافع حقوق خانم هایی هستم که حقشان نادیده گرفته شده است.

حس و حال بهاره رهنما بعد از رفتن دخترش پریا

بهاره رهنما

بهاره رهنما در برنامه خندوانه

وقتی رامبد جوان درباره پریا دختر بهاره رهنما پرسید اشک خانم بازیگر درآمد و گقت :پریا تازه وارد 19 سالگی میشود و در وین آهنگسازی میخواند . در ایران که بود همیشه از این قضیه ناراحت بود که هیچکس استعداد خود من را نمیبیند و همه من را فقط با نام پدر و مادرم میشناسند . غربت خیلی سخت است و دوری پریا برای من خیلی سخت بود چون من جور دیگری عاشق پریا بودم . من همیشه دوست داشتم داماد سرخونه داشته باشم و همیشه میگفتم اگر پریا ازدواج کرد باید طبقه بالای خانه من زندگی کند و با خنده گفت اگر زمانی دامادم تکون بخوره ،خودم تکونش میدهم . اما دست تقدیر زندگی را جوری رقم زد که پریا از من دور شود. پریا دختر عاقلی است و به اندازه من احساساتی نیست .

من در نبود پریا خیلی گریه کرد و هیچ جوره نمیتوانستم با نبودنش کنار بیایم . شبی که پریا رفت تا چند ساعت رانندگی میکردم و گریه میکردم اما الان کمی توانسته ام با این قضیه کنار بیایم.

در بخشی از برنامه بهاره رهنما دیالوگی از مرحوم شکیبایی را در برنامه خواند و در پایان برنامه قول داد که در خیریه ای که با زنان سرطانی کار میکند برای شاد کردن دل آنها برایشان کتاب هایش را بخواند.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع