چطور مربی فرزند خود باشیم
فرزند شما مثل یک معدن طلای کشف شده است که هنوز به بهره برداری نرسیده است و شما به عنوان مربی فرزند وظیفه دارید با تربیت صحیح این معدن طلا را به بهره برداری برسانید و استعدادهای درونی فرزندتان را شکوفا کنید.
بسیاری از والدین درباره مفهوم صلح طلبی دچار اشتباه می شوند. آنها گمان می کنند اگر تنبیه و مجازات را برای کودکشان متوقف کنند این به معنای آن است که به کودک اجازه بدهند هر کاری را که دلش می خواهد انجام بدهد. اما این برداشت در واقع یعنی شما به عنوان یک والد خود را به دو انتخاب سهل انگاری یا سختگیری محدود کنید.
به کودکتان می گویید «اکنون وقت خواب است» اما او از رفتن به رختخواب امتناع می کند. انتخاب شما چیست؟ اگر او را تنبیه یا تهدید کنید این به معنای آن است که رابطه خود با کودک را خراب کنید و هر شب بر سر مسئله خوابیدن با هم تنش داشته باشید. اگر او را رها کنید، این به معنای بی مسئولیتی شماست.
چون کودک در نهایت حد و مرزها را نمی آموزد. اما چه اتفاقی می افتد اگر محدودیت ها را با همدلی و همراهی مشخص کنید؟ مثلا به کودک بگویید «می دانم برایت سخت است اما دیگر وقت خواب است»، «حق داری که می خواهی بیشتر تلویزیون ببینی اما ما چاره ای نداریم و شب ها باید بخوابیم».
والدین صلح دوست، ممکن است با فرزندشان مخالفت هایی داشته باشد. تنش و نزاع بخشی از هر نوع رابطه ای است. فرزند شما بسیاری از چیزها را در همین مخالفت ها و درگیری های کوچک می آموزد. برای کودک دشوار است که حد و مرزها را بیاموزد اما این چیزی است که والدین باید آن را تعیین کنند و رسم و پایبندی به آن را به کودک بیاموزند. در نتیجه این عجیب نیست که به عنوان والد صلح طلب گاهی با فرزندتان درگیر شوید. مهم این است که راه تعامل درست برای رسیدن به یک توافق عادلانه را بلد باشید.
علاوه بر این شما به عنوان یک والد صلح طلب باید کنترل زیادی روی احساسات خود داشته باشید. این چیزی است که به شما کمک می کند در ایجاد محدودیت ها موفق شوید.
در این صورت می توانید یک خانواده صلح طلب را بیافرینید. بدون شک فرزندتان نیز از شما پیروی خواهد کرد. او نیز یاد می گیرد احساساتش را کنترل کند و رفتارهای پذیرفته شده داشته باشد.
گاهی فرزندتان دوست دارد کاری را که دوست دارد انجام بدهد و بر آن اصرار می کند. در بعضی از موارد شما با خواسته فرزندتان مخالفتی ندارید چون مشکلی برای عدم موافقت وجود ندارد مثل وقتی که او در ساحل دریا دوست دارد شن بازی کند. اما در مواردی شما با او کنار می آیید مثلا وقتی که فرزندتان دوست دارد با کمی شن در اتاقش بازی کند.
در مواردی هم او بر کاری اصرار می کند که مخالف خواسته شماست اما شما باز هم به او اجازه می دهید که این کار را انجام بدهد تا تجربه جدیدی به دست بیاورد مثل وقتی که او می خواهد در آشپزخانه شن بازی می کند. اما در مورد دیگری شما با او کنار می آیید چون انرژی جنگیدن ندارید. مثل زمانی که ترجیح می دهید کمترین بحث را با او بکنید تا در موارد جدی تری انرژی مقابله با خواسته های نامعقول را داشته باشید.
هنر یک والد صلح جو این است که بداند چه زمانی باید در مقابل خواسته کودک بایستد و چه زمانی باید به اوفرصت پیروی از خواسته هایش را بدهد.
بایدها و نبایدهای مهم تربیت فرزندان
تربیت فرزند با صلح و آرامش
والد صلح جو آرام است
وقتی با فرزندتان بر سر موضوعی دچار تنش می شوید کنترل کودک دشوار می شود. این مساله باعث می شود شما هم از کوره در بروید. اگر بدانید چگونه باید خشم تان را کنترل کنید بدون شک می توانید به فرزندتان کمک کنید تا از تنش ها بکاهد. کمی نفس عمیق بکشید و سعی کنید طرز فکرتان را نسبت به مساله تغییر بدهید. همیشه به خودتان یادآوری کنید که او یک کودک است و این شما هستید که باید راه کنترل احساسات و شرایط را بلد باشید.
همدل باشید
اگر فرزندتان احساس کند شما او را درک می کنید محدودیت های شما را بهتر می فهمد. شما باید همدل باشید و طوری رفتار کنید و حرف بزنید که کودک احساس کند درک متقابلی از مساله دارید.
ارتباط خود را حفظ کنید
اگر فرزندتان دائما با شما مخالفت می کند این نشان می دهد که رابطه والد ـ فرزندی شما نیاز به توجه دارد. به احتمال زیادشما زمان کافی را با فرزندتان سپری نمی کنید و یا کیفیت رابطه خوب نیست. حفظ رابطه همیشه به این معنی نیست که با او کتاب بخوانید یا آشپزی کنید. کودک باید عشق و علاقه را از رابطه دریافت کند. اینکه کودک بفهمد شما او را دوست دارید باعث می شود شما را به عنوان حامی خود قبول کند و پذیرای حرف های شما باشد.
تربیت فرزند با صلح و آرامش
اگر در یک بحث و درگیری با فرزندتان دست او را می کشید یا هلش می دهید احتمال اینکه کودک با شما همکاری کند کمتر می شود چون او شما را در کنار خود احساس نمی کند. همچنین او برای دفاع از خودش آماده می شود و فرصت شناخت دلایل منطقی محدودیت ها را پیدا نمی کند. وقتی کودک همیشه با اجبار و زور باید و نبایدها را شناخته است در اینصورت هر بار باید با زور و اجبار پیش بروید.
کودک نباید از قفسه کتابخانه بالا برود. اما شما می توانید یک چهارپایه برای او بخرید. در بسیاری از موارد اگر فقط به جای مخالفت کردن به دلایل اصلی نگرانی تان توجه کنید می توانید یک راه حل برد ـ برد پیدا کنید.
این کار باعث می شود شما قهرمان فرزندتان باشید. او شما را در کنار خود احساس خواهد کرد و از شما به عنوان کسی که برای خواسته هایش تلاش می کند یادخواهد کرد.
در مواردی که راه حل برد ـ برد پیدا نمی کنید باید به او کمک کنید تا در تنش ها با احساساتش کنار بیاید. محدودیت ها باید واضح باشند و او باید آنها را بشناسد. اما شناخت محدودیت ها نباید بی توجه به احساسات عمیق کودک باشند. اگر همدل باشید و کودک شما را پناه خود بداند، محدودیت ها قابل فهم خواهند بود.
گاهی احساس می کنید فرزندتان با محدودیت ها طوری رفتار می کند که گویی دنیا به پایان رسیده و این مساله باعث تنش های بیشتری در رابطه می شود. یادتان باشد که او مثل شما به دنیا نگاه نمی کند.این مساله را درک کنید و با او همدل باشید، حتی اگر کودک از خود شما عصبانی است.
مسئول بودن به معنای آن است که باید رهبر باشید نه یک دیکتاتور. یک رهبر به دیگران توجه می کند، نیازها را درنظر می گیرد و از همه محافظت می کند. شما مسئول زندگی روزمره کودک هستید اما مسئولیت بزرگتر تربیت کودکی سالم است پس به جای اینکه یک دیکتاتور باشید یک مربی و رهبر باشید.