پلاس وی
2 سال پیش / خواندن دقیقه

بیرون کشیدن زندگی روزمره از زیر خاک‌های یک محوطه باستانی در یونان

بیرون کشیدن زندگی روزمره از زیر خاک‌های یک محوطه باستانی در یونان

مَت اِستِرن در نیویورک تایمز می‌نویسد: همزمان با بالا آمدن خورشید، امواج گرما بر تپه‌ی پوشیده از درختان سرو، پیرامون من شکل می‌گیرند. آب‌های فیروزه‌ای دریای یونان در افق غربی می‌درخشند و در شرق، تا چشم کار می‌کند، درختان زیتون منظره را پوشانده‌اند. در میان صدای کر کننده جیرجیرک‌ها که یادآوری می‌کنند در گرم‌ترین بخش از تابستان مدیترانه قرار داریم، صدای آهنگین کلنگ‌هایی شنیده می‌شود که خاک سرخ پِلوپونِز در یونان را زیر و رو می‌کنند.

با وجود گرمای خفه‌کننده، گروهی از باستان‌شناسان، دانشجویان و کارگران محلی، مشغول حفاری در بقایای «ایکلِنا»، شهری با قدمت عصر برنز هستند که روزگاری بر تمام چشم‌انداز پیرامون حکمرانی می‌کرد و بنابر نوشته‌های هومر، بیش از ۳۰۰۰ سال پیش، در جنگ افسانه‌ای تروجان تاثیرگذار بوده است. امروزه این سکونتگاه در زیر خاک آرام گرفته و به پژوهشگران فرصت ارزشمندی برای مطالعه‌ی طوفان‌های سیاسی گذرای یونان باستان و زندگی پیچیده مردم میکینی داده است؛ مردمی که در مرز‌های تاریخ و افسانه‌ها زندگی می‌کردند.

در پایان عصر برنز در یونان، برابر با سال‌های ۱۷۰۰ تا ۱۱۰۰ پیش از میلاد، تمدن میکینی در شبه‌جزیره پلوپونز شکوفا شد. خاندان‌های متعددی بر قلمروی محلی خود حکومت می‌کردند و در نتیجه جامعه میکینی دچار جنگ و ستیز بود. پادشاهانی چون آگامِمنون از میکینی و نِستور از پیلوس در پی گسترش قلمروی خود بر تمام این سرزمین بودند. همچنین این دوره سرشار از پیشرفت‌های فرهنگی و فناوری بوده است که می‌توان به توسعه معماری بنا‌های یادبود (به شکل کاخ‌ها و آرامگاه‌های گنبدی)، پیشرفت در سفالگری و توسعه «خط ب» که نخستین نمونه مکتوب از زبان یونانی باستان است، اشاره کرد.

هِنریش اِشلیمان در سال ۱۸۷۶، حفاری در شهر افسانه‌ای میکینی را آغاز کرد و با کشف قبر‌های دایره‌ای پر از گنجینه شاهان باستانی، توجه جهانیان را به تمدن میکینی جلب کرد. در یک و نیم سده پس از اکتشافات بزرگ اشلیمان، حفاری سایر محوطه‌های سلطنتی میسنی (مانند تیرینس، گْلا و پیلوس)، دانش ما از جهان در عصر برنز را گسترش داد.

هر چند کاوش‌ها در این محوطه‌ها، شناختی کلی از سیاست و زندگی اشراف میکینی را فراهم کرده است ولی شواهدی از زندگی عموم مردم را آشکار نمی‌سازد؛ شواهدی که از نظر بسیاری، برای درک چگونگی ظهور و سقوط تمدن میکینی ضروری شمرده می‌شوند. باستان‌شناسان در سه دهه گذشته به امید پر کردن خلأهای موجود درباره تمدن‌های اولیه یونانی، به جای کاخ‌ها و آرامگاه‌ها، نگاه خود را به شهر‌ها معطوف کرده‌اند. تا کنون فقط تعداد کمی از این شهر‌های باستانی بصورت گسترده حفاری شده‌اند.

در تابستان ۱۹۹۹، مایکل کاسموپولوس، استاد باستان‌شناسی یونان در دانشگاه میسوری در سنت‌لوییز و عضو آکادمی هنر و علوم آمریکا، به همراه تعدادی از همکاران و دانشجویان، جستجویی را در تپه‌های مِسینیا (منطقه‌ای در سواحل جنوب غربی یونان) هدایت کرد. بطور ویژه، این گروه به درختستان زیتونی در نزدیکی روستای کوهستانی ایکلنا متمرکز شدند که اسپیریدون ماریناتوس، باستان‌شناس یونانی در دهه ۱۹۵۰ در آن، محوطه‌ای باستانی دارای مقادیر انبوه از سفالینه‌های متعلق به عصر برنز کشف کرده بود. در نخستین بازدید از محوطه، دکتر کاسموپولوس متوجه خاکریز بزرگی در میان درختان زیتون شد و بر اساس تعداد چشمگیر سفالینه‌های دوره میکینی، او حدس زد که سکونتگاه مهمی زیر پای او مدفون شده است.

حفاری‌های سازمان‌یافته در سال ۲۰۰۹ نشان دادند خاکریز‌های ناشناخته در واقع بقایای یک تراس سیکلوپی بودند؛ ساختمان‌های چند طبقه‌ای که از تخته‌سنگ‌های بزرگی ساخته شده بودند که به اعتقاد یونانیان باستان، فقط غول‌های سیکلوپ توانایی حمل آن‌ها را داشتند. این سازه‌ها معمولا فقط در کاخ‌ها و پایتخت‌های مهم میکینی یافت شده‌اند. با استفاده از روش‌های مغناطیس‌سنجی و مقاومت الکتریکی که برای جستجوی سازه‌های مدفون، مورد استفاده قرار می‌گیرند، پژوهشگران زمین‌های پیرامون را برای مشخص کردن مرز‌های محوطه باستانی و برنامه‌ریزی برای تمرکز حفاری‌ها بررسی کردند. نتیجه این بررسی‌ها شگفت‌انگیز بود؛ نه‌تنها چندین ساختمان دیگر اطراف تراس وجود داشتند، بلکه هزارتوی سازه‌ها تا مساحتی نزدیک به ۱۳ هکتار ادامه داشت.

ایکلنا یک کاخ منفرد و سکونتگاه اشراف نبود، بلکه یک شهر کامل شامل خانه‌ها، خیابان‌ها و کارگاه‌ها بود.

در ۱۶ سال گذشته، پژوهش‌ها در ایکلنا، جامع‌ترین حفاری‌ها در یک پایتخت محلی میکینی بوده‌اند. حفاری‌های انجام‌شده بر و پیرامون تراس سیکلوپی از منطقه‌ای اشراف‌نشین، متشکل از میادین، جاده‌های روسازی‌شده و بنا‌های اداری دارای تالار‌های بزرگ در مرکز سازه برای گردهمایی‌های رسمی را آشکار کرده‌اند. زیر محوطه، از لوله‌های سرامیکی برای انتقال آب تازه استفاده شده و شبکه‌ای از زهکش‌های سنگی، سامانه استادانه فاضلاب را تشکیل داده‌اند.

گروه پژوهشگران، در فضای داخلی بسیاری از اتاق‌ها، بقایای نقاشی‌های دیواری رنگارنگی را پیدا کردند که مناظری از کشتی‌ها، ماهیان و مردم را به تصویر می‌کشیدند. بنابر شیوه‌ای که بنا‌ها و دیوار‌ها روی یکدیگر ساخته شده بودند، پژوهشگران دوره سکونت در این محوطه را بین سال‌های ۱۸۰۰ تا ۱۲۰۰ پیش از میلاد تخمین زده‌اند. وجود دیوار‌های فروریخته متعدد و ساختمان‌های سوخته، نشان‌دهنده چندین دوره ساخت و تخریب در این محوطه است.

پژوهشگران در گودال زباله‌سوزی در کنار سازه‌ای، به یافته‌ای استثنایی رسیدند؛ تکه‌ای از لوحی سفالی به خط ب که به نظر مربوط به قردادی تجاری با قدمتی معادل ۱۳۵۰ پیش از میلاد بود. این لوح از قدیمی‌ترین شواهد کشف‌شده از سازوکار‌های اداری در قاره اروپا است.

زیر یک درختستان زیتون در نزدیکی کاخ‌ها، گروه پژوهشگران مجتمع مسکونی و تجاری بزرگی را یافتند که فرصتی نادر برای مطالعه فرهنگ عامه مردم میکینی فراهم می‌کرد.

دکتر کاسموپولوس در این‌باره می‌گوید: «اگر بخواهیم جامعه‌ای باستانی را بازسازی کنیم و چگونگی توسعه آن را دریابیم، نمی‌توانیم فقط به کاخ‌ها و بنا‌های یادبود نگاه کنیم. برای این کار باید نگاهی متوازن به زندگی روزمره داشته باشیم».

بررسی سفالینه‌ها در ایکلنا نشان می‌دهد با وجود اینکه بعضی از آن‌ها از مسیر‌های بازرگانی در مدیترانه آمده‌اند، بطور کلی صنعتگران محلی، سازه‌های خود را با استفاده از خاک رس همان منطقه ساخته‌اند. استخوان‌های بازیابی‌شده حیوانات و بقایای گیاهان زغال‌شده، اهمیت گاو‌ها، گوسفندان و خوک‌ها را در کشاورزی محلی میکینی‌ها نشان داده و از رواج زیتون و انگور میان آن مردم خبر می‌دهند. کشف دست‌سازه‌های خاصی چون دوک‌های نخ‌ریسی سفالی، به شناسایی مکان ساخت الیاف کمک می‌کند و مجسمه‌های پیدا‌شده در کنار استخوان‌های سوخته، نشان‌دهنده مناطقی با اهمیت مذهبی هستند.

بررسی لایه‌های معماری تخریب‌شده، نشان می‌دهد که ایکلنا تا پیش از تهاجم و ضمیمه شدن توسط پادشاه پیلوس، مستقل اداره می‌شده است. این یافته دیدگاه جدیدی درباره چگونگی شکل‌گیری تمدن میکینی ایجاد کرده و این تصویر را ارائه می‌کند که به جای رشد به شکل یک سرزمین واحد، مجموعه‌ای از فرمانروایان رقیب، با یکپارچه‌سازی پایتخت‌های کوچک‌تر محلی چون ایکلنا، قدرت را پیرامون خود متمرکز کردند.

پروژه ایکلنا تحت هدایت انجمن باستان‌شناسی آتن، با مجوز شورای نظارت میکینی و وزارت فرهنگ و ورزش یونان، گروهی از پژوهشگران با تخصص‌هایی مانند عصر برنز مدیترانه، کاشی‌ها، معماری، تجزیه زیست‌مولکولی، ژئوشیمی، سنجش از دور، حفظ آثار باستانی و سایر رشته‌ها را به خدمت گرفت. طی چهار هفته حفاری، بین ۱۵ تا ۲۰ باستان‌شناس حرفه‌ای از ایالات متحده، یونان و کانادا در کنار کارگران محلی از روستای ایکلنا به فعالیت پرداختند. این فعالیت‌ها که به رهبری دکتر دِبورا روسیلو، دستیار مدیر پروژه و متخصص رژیم‌های غذایی باستانی و استخوان‌های جانوران، انجام شد، هر روز شاهد حضور متخصصان جدیدی در آزمایشگاه و بایگانی پروژه بود که اشیا بیرون کشیده از محوطه را پردازش و مطالعه می‌کردند.

به گفته دکتر کاسموپولوس، دانشجویان نیز نقش مهمی در این حفاری‌ها ایفا کردند و این محوطه برای کسانی که علاقه داشتند روزی باستان‌شناس حرفه‌ای شوند، نقش «مدرسه میدانی» را ایفا کرد. او و همکارانش می‌خواستند دانشجویان به ارتباط فرهنگ‌های باستانی و جامعه امروزی و زندگی خود پی ببرند.

گروه از ابتدا با به خدمت گرفتن افراد بومی برای کار در محوطه و دعوت از مردم محلی برای تماشای حفاری‌ها، سعی در همراه کردن ساکنان روستای امروزی ایکلنا با این پروژه داشت. برای بعضی از مردم، فرصت‌های درآمدی نزدیک به محل زندگی، مهم‌ترین عامل کشش بود ولی بسیاری دیگر، جذب شهر باستانی و فرصت پیش‌آمده برای ارتباط با نیاکان خود شدند.

دکتر روسیلو می‌گوید: «تماشای پذیرفتن محوطه باستانی توسط روستاییان به عنوان بخشی از جامعه خود، بسیار لذت‌بخش بود. در طی این سال‌ها، ایکلنا نوعی بیداری مجدد را تجربه کرده و شهر جدید با نشاط به زندگی بازگشته است».

همچنین، افراد بومی، نقش خود را به عنوان سرپرست و پاسدار این میراث پذیرفته‌اند. زمستان هر سال که پژوهشگران به خانه‌های خود باز می‌گردند و محوطه غرق در سکوت می‌شود، روستاییان ایکلنا به دیدبانی از محوطه می‌پردازند و از آن به عنوان امتدادی از محل زندگی خود نگهبانی می‌کنند.

یکی از آرزو‌های دکتر کاسموپولوس، تبدیل این شهر باستانی به موزه‌ای روباز است که مردم بتوانند از آن بازدید کنند و درباره فرهنگ میکینی بیاموزند. به نظر او، باستان‌شناسی باید جوامع گسترده‌تری را مشارکت دهد.

مقامات استان پلوپونز به تازگی بودجه مورد نیاز برای ساخت جاده‌ای به این محوطه را تصویب کرده‌اند. با برنامه‌ریزی‌هایی که برای گسترش دسترسی‌ها انجام شده، ایکلنای امروزی امیدوار است گردشگری تاریخی، گذشته‌ پر قدمت روستایشان را با جهانیان به اشتراک بگذارد و فرصت‌های شغلی بیشتری برایشان ایجاد کند.

دکتر روسیلو می‌گوید: «تاریخ متعلق به همه است. باستان‌شناسی اگر در اختیار مردم قرار نگیرد، ارزش خود را از دست می‌دهد. یکی از مهمترین کار‌هایی که می‌توانیم انجام دهیم، تشویق مردم به مراقبت از تاریخ و گذاشتن احترام واقعی به آن است».


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع