فضای پر ابهام استارتاپها، ارزش گذاری آنها را نسبت به شرکتهای سنتی بسیار متفاوت کرده است. عدم قطعیت آن چیزی است که باعث شده ارزشگذاری استارتاپها را ترکیبی از علم و هنر بدانند. در این نوشتار که توسط تیم تحریریه رتیبا تنظیم شده است، تعریف دقیق ارزشگذاری استارتاپ، ضرورت آن، انواع روشهای ارزشگذاری و خطرات بیش یا کم ارزشگذاری استارتاپ بیان شده است. گروه تحلیلگران رتیبا به پشتوانه ارزشگذاری بیش از ۲۰۰ استارتاپ و همراهی کارشناسان خبره، پروژههای ارزشگذاری را با ترکیبی از علم، هنر و تجربه به اتمام میرساند. پوتفولیوی رتیبا (https://retiba.ir/portfolio/) گواه بر این مدعا است.
فرایند آمادهسازی گزارشهای ارزشگذاری رتیبا، به پشتوانه سالها تجربه به گونهای طراحی شده است که کمترین فشار را به لحاظ درگیری و آمادهسازی مستندات برای کارفرما به همراه داشته باشد. روند انجام کار به این صورت است که پس از تحویل دادههای لازم به کارشناسان رتیبا، پروژه ارزشگذاری به صورت کاملا واقعی و مطابق با نیازهای کارفرما آماده میشود.
تعریف ارزش و ارزش گذاری استارتاپ
در لغتنامه دهخدا کلمه اَرزِش اسم مصدر از ارزیدن است. معنی این کلمه در لغتنامهها به صورت بها، قیمت، برازندگی، قابلیت و مظنه بیان شده است. بنابراین کلمه ارزش (value) در رابطه با هر موضوع و مفهومی که استفاده شود به معنای ارزیدن است. در مثالهای عامیانه از این کلمه زیاد استفاده میشود. این زمین چقدر میاَرزَد؟ این کار چقدر میاَرزَد؟ و مثالهایی از این قبیل که بسیار هستند.
براساس تعریف اینوستوپدیا، ارزشگذاری استارتاپ یا هر کسب و کاری به این معناست که: ارزش اقتصادی آن شرکت چقدر است؟ در هنگام جذب سرمایه، خرید یا فروش سهام باید ارزش شرکت و ارزش سهام مشخص باشد. بر اساس همین ارزش است که بعد از جذب سرمایه با توجه به سرمایه دریافت شده، میزان سهام سرمایه گذار تعیین میشود.
دلیل ارزش گذاری استارتاپها و کسبوکارهای نوپا
کسبوکارها چه سنتی باشند و چه استارتاپی، باید ارزش اقتصادی خود را بداند. دلایل مشترک زیادی برای ارزشگذاری وجود دارد. به طور اختصاصی ارزشگذاری استارتاپها به یک یا چند دلیل زیر است:
• خلق ارزش
• فروش سهام
• ادغام یا تملیک
• وثیقه برای دریافت وام
• ارائه شاخص ارزیابی عملکرد
• افزایش سرمایه یا جذب سرمایه
• عرضه اولیه سهام در بازارهای بورس و فرابورس
دلایل ارزش گذاری استارتاپها خیلی متفاوت از کسب و کارهای دیگر و سنتی نیست اما به دلیل ماهیت استارتاپ و فضای پرابهام اکوسیستم استارتاپی، ارزش گذاری آنها امری پیچیده است.
لیست متداول روشهای ارزش گذاری استارتاپها
از بین روشهای ارزش گذاری استارتاپ، 11 روش متداولتر از سایر روشهای دیگر است. لیست روشهای ارائه شده در زیر بر اساس اولویت روشها نسبت به یکدیگر نیست.
1. برکس یا روش برکوس (Berkus Method)
2. روش ارزشگذاری مقایسهای (Comparable Method)
3. ارزشگذاری به روش منصفانه بازار (Market Fair Value)
4. روش سرمایه گذاری خطرپذیر (Venture Capital Method)
5. ارزشگذاری استارتاپ به روش ضرایب (Multiples Method)
6. ارزش گذاری به روش کارت امتیازدهی (Score Cards Method)
7. روش تجمیع عوامل ریسک (Risk Factors Summation Method )
8. روش تنزیل جریانهای نقدی (Discounted Cash Flows Method)
9. ارزش گذاری استارتاپ به روش هزینه باز تأسیس (Cost To Duplicate)
10. ارزش گذاری استارتاپ به روش ارزش روز تعدیل شده با ریسک (Risk Adjusted NPV)
11. ارزشگذاری استارتاپ به روش نمونهکاوی تحلیلی (Analytical Benchmarking Method)
هر کدام از روشهای ارزش گذاری استارتاپ ذکر شده در بالا، مزایا، معایب و محدودیتهای خاص خود را دارد. انتخاب روش یا روشهای مناسب در ارزش گذاری به عواملی چون سطح بلوغ استارتاپ، دادههای در دسترس، مدل درآمدی، تشخیص کارشناس ارزش گذاری و... بستگی دارد.
دسته بندی روشهای ارزش گذاری مبتنی بر نوع تحلیل
۱۱ روش ارزش گذاری استارتاپ ذکر شده در بخش قبل را با توجه به نوع تحلیل میتوان به سه دسته تقسیم کرد. این سه دسته عبارتند از:
• روشهای ارزش گذاری مبتنی بر دادههای مالی کسبوکار
• روشهای ارزش گذاری نسبی و مبتنی بر بازار
• روشهای کیفی ارزش گذاری استارتاپ
سه روش کارت امتیازدهی، روش برکوس و روش تجمیع عوامل ریسک در دستهی کیفی ارزش گذاری قرار میگیرند.
روشهای ارزش گذاری منصفانه بازار، روش نمونه کاوی تحلیلی، روش ضرایب و روش مقایسهای در دستهی روشهای نسبی و مبتنی بر بازار قرار دارند.
چهار روش باقی مانده از روشهای ذکر شده در دستهی ارزش گذاری مبتنی بر دادههای مالی کسب و کار جای میگیرند. این روشها عبارتند از: روش تنزیل جریان نقدی، روش سرمایهگذاری خطرپذیر، روش ارزش روز تعدیل شده با ریسک و روش هزینه باز تأسیس.
استفاده از روشهای مناسب برای ارزش گذاری به ماهیت پروژه، سطح بلوغ، بازار هدف و البته دادههای در دسترس برای ارزش گذاری بستگی دارد. استفاده از هریک از روشها مبنی بر ارجحیت آن روش نسبت به سایرین نیست، بلکه با توجه به نظر کارشناس ارزش گذار و دادههای در دسترس، روش انتخاب شده برای آن کیس بهترین روش بوده است.
معایب بیش ارزش گذاری استارتاپ
ارزش گذاری به زبان ساده به ارزش کلی یک شرکت اشاره دارد. یک استارتاپ در صورتی بیش از حد ارزشگذاری میشود که ارزش آن بالاتر از چیزی که واقعا هست و بازار حاضر به پرداخت آن است، درنظر گرفته شود. در بیش ارزش گذاری استارتاپ یاovervaluation، ارزش استارتاپ برای سرمایه گذاران فعلی بیشتر از سرمایه گذاران آینده است.
بیش ارزش گذاری یک استارتاپ دودیست که هم به چشم بنیانگذاران و هم به چشم سرمایه گذاران میرود اما چرا این وضعیت به نفع هیچ یک از طرفین معامله نیست؟
1. کاهش ارزش استارتاپ در مراحل بالاتر را به همراه دارد.
2. احتمال افزایش سرمایه در راندهای بعدی بسیار ضعیف میشود.
3. ورود سرمایهی زیاد حاصل از بیش ارزش گذاری راند اول، موجب ولخرجی زیاد و در نتیجه هدر رفتن زمان و سرمایه میشود.
معایب کم ارزش گذاری استارتاپ
با توجه به دو مفهوم کم ارزش گذاری و بیش ارزش گذاری که در بخشهای قبل توضیح داده شد، کم ارزش گذاری استارتاپ معنای واضحی خواهد داشت. از نگاه برخی از سرمایه گذاران، کم ارزش گذاری استارتاپ یک بُرد برای آنها محسوب میشود. در ظاهر سرمایهگذار بخشی از سهام ارزشمند یک استارتاپ را ارزانتر از ارزش واقعی آن خریداری کرده است. اما در حقیقت سرمایهی کمتری در اختیار تیم استارتاپ قرار گرفته است که به احتمال زیاد قبل از رسیدن به راند بعدی تمام شده و برنامهها نیمه تمام میماند. از طرف دیگر انگیزهی فاندرها و تیم استارتاپی برای ادامه مسیر کاهش پیدا میکند.
دلیل کاهش انگیزهی بنیانگذاران واضح است. سرمایه گذار با کم ارزش گذاری استارتاپ، سهم زیادی از کسب و کار را دریافت کرده است. در مقابل سهم بنیانگذاران کم شده و در راندهای بعدی سرمایه گذاری این سهم رقیقتر هم خواهد شد.
این موضوع به قدری جدی است که حتی سرمایهگذاری در راندهای بعدی هم سخت خواهد شد. زیرا سرمایهگذاران خبره با آگاهی از کم ارزش گذاری در دورهی قبل و علم بر کاهش انگیزه بنیانگذاران حاضر به سرمایه گذاری در این استارتاپ نخواهند شد. بدون تزریق سرمایه جدید راهی به جز شکست پیش روی این استارتاپ نیست.
بنابر دلایلی که ذکر شد استارتاپها باید ارزش منصفانهی خود را بدانند. روشهای متداول در ارزش گذاری استارتاپها بیان شد و به این نکته نیز اشاره گردید که هیچکدام از روشها نسبت به دیگری ارجحیت خاصی ندارند. کارشناسان ارزش گذاری با توجه به شرایط استارتاپ یک یا چند روش را انتخاب میکنند. هر چقدر ارزش به دست آمده منصفانهتر باشد، آیندهی استارتاپ روشنتر و مراحل بعدی سرمایهگذاری راحتتر انجام میشود. براساس آنچه تا اینجا گفته شد، میتوانیم بگوییم بیش ارزش گذاری و کم ارزش گذاری هر دو به ضرر بنیانگذاران و سرمایهگذاران تمام خواهد شد. برای اجتناب از این قضیه و کسب اطلاعات بیشتر در زمینه ارزش گذاری و مشاوره جذب سرمایه استارتاپها اینجا مراجعه کنید.