روایت شهادت کارگران معدن در ماه عسل
برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی روز گذشته بیستمین قسمت خود را روی آنتن برد. احسان علیخانی در ابتدای برنامه از مردم برای کار بزرگی که برای آزادی زندانیان انجام دادند تقدیر کرد و گفت:طی کمپین کمک به زندانیان تنها در چند روز با همراهی مخاطبان ماه عسل قریب به هزار نفر آزاد شدند و نزدیک به دوازده میلیارد تومان کمک مردمی صورت گرفت.
روایت یک کارگر معدن و دو آتش نشان از روز حادثه
برنامه ماه عسل روز گذشته میزبان خانواده یک کارگر شهید در معدن و یک کارگر فداکار معدن بود که در بخش پایانی برنامه دو آتش نشان فداکار نیز به جمع مهمانان برنامه اضافه شدند.
کارگر معدن حاضر در برنامه روز حادثه ریزی معدن را اینگونه روایت کرد:روز حادثه زمانی که شیفت کاری ام به پایان رسیده بود و قرار بود که به منزل بروم مطلع شدم که معدن ریزش کرده و همکارانم درون معدن مانده اند . به همین دلیل تصمیم گرفتم برای کمک به همکارانم به داخل معدن بروم . وجود گاز در معدن و ریزش کار را برای نجات همکارانم سخت کرده بود و من در معدن به شدت حالم بد شد و یکی از همکارانم که در حال حاضر به شهادت رسیده اند کمک های زیادی برای نجات من انجام داد.
روایت تلخ ریزش معدن در ماه عسل
همسر ، پدر و برادر یکی از شهدای معدن در برنامه حضور داشتند و از کار سخت معدنچیان و بازی کردن با جانشان در برنامه گفتند. همسر کارگر شهید در معدن درباره روز حادثه گفت:بچه ما مریض بود و قرار بود که به همراه همسرم او را به دکتر ببریم. وقتی همسرم از حادثه ریزش معدن اطلاع پیدا کرد درحالی که شیفت کاری اش نبود لباس پوشید و آماده رفتن شد. من تلاش زیادی برای نرفتن همسرم کردم اما راضی نشد و گفت باید برای نجات همکارانم به معدن بروم .
در بخش بعدی برنامه و بعد از پخش یک آیتم دو مهمان دیگر به جمع مهمانان اضافه شدند. دو آتش نشان که در روز حادثه پلاسکو در صحنه حضور داشتند روی صندلی ماه عسل نشستند و از روز تلخ برای پلاسکو گفتند.
روایت دو آتش نشان از روز حادثه پلاسکو در ماه عسل
یکی از آتش نشان های مهمان ماه عسل گفت:پنج شنبه صبح ساعت 8:40 دقیقه از طریق بی سیم متوجه آتش سوزی پلاسکو شدم و فورا به محل حادثه رفتم . در طبقه 11 پلاسکو وضعیت واقعا بحرانی بود و آموزش ندیدن بسیاری از افراد کار را برای ما دشوارتر میکرد.
آتش نشان دیگر که مهمان ماه عسل بود روز حادثه پلاسکو را اینگونه روایت کرد:در طبقه نهم که زیارت عاشورا خوانده میشد ازدحام جمعیت بسیار زیاد بود . وقتی من وارد این طبقه شدم حضور زیاد مردم مشکلات فراوانی برای ما به وجود آورده بود . شعله های آتش ، لباس ها و سقف های کاذب نفوذ را برای ما دشوارتر کرده بود. در این حادثه بسیاری از آتش نشانها در حالی منطقه کاری شان نبود و شیفت کاریشان به پایان رسیده بود تا پای جان فداکاری کردند.