براساس مطالعهای جدید، سه مشکل خاص مربوط به خواب با خطر ابتلا به زوال عقل در ارتباط هستند. این موضوع یکبار دیگر بر اهمیت کیفیت خواب روی سلامتی و تندرستی ما تاکید میکند.
بهگزارش ساینسآلرت، بررسیهای محققان نشان میدهد که استفاده از داروهای خوابآور و ناتوانی در بهخوابرفتن سریع (بیخوابی شروع خواب)، با افزایش خطر احتمال ابتلا به زوال عقل در یک دورهی ۱۰ ساله در ارتباط است؛ درحالیکه ناتوانی در بهخوابرفتن مجدد پس از بیدارشدن از خواب درطول شب، کاهش خطر ابتلا به زوال عقل را بههمراه دارد.
یافتههای مطالعهی جدید ارزش توجه را دارند؛ زیرا این اولین مطالعهای است که رابطهی بین خطر زوال عقل و اختلالات طولانیمدت خواب را درمیان گروهی از بزرگسالان مسنتر ایالات متحده آمریکا بررسی میکند. یافتههای مطالعه با نتایج حاصل از بررسی نمونههای کوچکتر مطابقت دارد و همین موضوع، یافتههای آن را ارزشمند میکند.
راجر وانگ، دانشمند بهداشت عمومی در دانشگاه پزشکی ایالت نیویورک میگوید: «بعد از خواندن نوشتههای علمی موجود، از دیدن یافتههای متفاوت درمورد ارتباط خواب و زوال عقل شگفتزده شدم؛ بنابراین تصمیم گرفتم این موضوع را بررسی کنم.
وانگ افزود: «ما انتظار داشتیم که بیخوابی شروع خواب و مصرف داروهای خوابآور خطر زوال عقل را افزایش دهد؛ اما این موضوع که ناتوانی در بهخوابرفتن مجدد پس از بیدارشدن، خطر زوال عقل را کاهش میدهد باعث تعجب ما شد.»
محققان در بررسی خود، دادههای دهسالهی مطالعهای بلندمدت بهنام مطالعهی ملی سلامت و روند پیری (NHATS) را مورد بررسی قرار دادند؛ بهویژه دادههای مربوط به ۶۲۴۸ بزرگسال بالای ۶۵ سال که در جامعه زندگی میکردند و در شروع مطالعه، تشخیص زوال عقل برای آنها داده نشده بود.
براساس این بررسی، افرادی که از بیخوابی شروع خواب رنج میبردند، ۵۱ درصد بیشتر از سایرین در معرض ابتدا به زوال عقل قرار داشتند. بهگفتهی محققان، این رشد پس از لحاظکردن عوامل اجتماعی-جمعیتشناختی و سلامتی، کاهش داشت و بهحدی رسید که دیگر ازنظر آماری معنیدار نبود.
داروهای خوابآور پس از عوامل اجتماعی-جمعیتشناختی و قبل از عامل سلامتی قرار داشتند و خطر ابتلا به زوال عقل را ۳۰ درصد افزایش میدادند. باید توجه داشت که یافتههای اخیر به این معنی نیستند که اختلالات خواب، عامل تعیینکننده برای ابتلای افراد به بیماری زوال عقل بهشمار میروند؛ بلکه این یافتهها، نشاندهندهی وجود ارتباط بین اختلالهای مختلف خواب و زوال عقل هستند و برای نتیجهگیری قطعی باید سایر عواملی که این ارتباط را تغییر میدهند نیز مورد بررسی قرار گیرند.
یکی دیگر از نتایج مطالعهی جدید، کاهش ۴۰ درصدی خطر ابتلا به زوال عقل برای افرادی بود که پس از بیدارشدن از خواب، قادر به ادامهی خواب خود نبودند. در این مورد نیز متغیرهای اجتماعی-جمعیتشناختی و سلامتی در نظر گرفته شدند. این نتیجه، بیشتر از تمام دادههای بهدستآمده سبب شگفتی محققان شد. آنها در توضیح چنین یافتهای، این احتمال را مطرح میکنند که زمان بیشتر بیداری ممکن است سبب تثبیت عملکردهای شناختی شود؛ بدون اینکه تاثیر مخربی روی کیفیت خواب درطول شب داشته باشد.
مارگارت آن لوویر، محقق دانشگاه پزشکی ایالت نیویورک میگوید: «با تمرکز روی تغییرات اختلالهای خواب، یافتههای ما میتواند به ایجاد تغییرات لازم در سبک زندگی و کاهش خطر ابتلا به زوال عقل کمک کند.»
این مطالعه بهتنهایی برای اثبات وجود رابطهی علت و معلولی بین اختلالات خواب و خطر ابتلا به زوال عقل کافی نیست؛ اما با برجستهکردن رابطهی موجود بین این دو عامل، بر لزوم بررسی بیشتر این رابطه توسط پزشکان تاکید میکند. ذکر این نکته نیز ضروری است که اختلالات خواب، هم در افراد مبتلا به زوال عقل و هم سالمندان شایع است.
یافتههای اخیر محققان میتوانند برای ارزیابی بهتر خطر زوال عقل در افراد مسن مورد استفاده قرار گیرد. پژوهشگران خواستار انجام مطالعات بیشتر درخصوص رابطهی بین اختلال خواب و انواع خاص زوال عقل هستند که در تحقیق اخیر مورد بررسی قرار نگرفتهاند. بهگفتهی وانگ: «افراد مسن، بهدلیل وجود نگرانیهای مختلف دچار اختلال خواب میشوند. برای درک بهتر علل این مشکل، نشانههای آن و محدودکردن پیامدهای درازمدت اختلال خواب، تحقیقات بیشتری باید انجام شود.»
این تحقیق در مجلهی آمریکایی مراقبتهای پزشکی پیشگیرانه منتشر شده است.