15 دروغ مالی قبل از سی سالگی
وقتی پا به سومین دهه زندگیتان گذاشتید بالاخره روزهایی می رسند که وقتی به پشت سرتان نگاه می کنید بابت هر آنچه که در زمان خودش ثبت شده یا خوشحال خواهید بود یا ناراحت. بنابراین شاید بهتر باشد گاهی هم پای گوش دادن به حرف هایی بنشینیم که تجربه موجود در آنها می تواند برای آینده تعیین کننده باشد.
30 سالگی سنی طلایی در تمام دورانهای زندگی فرد است چراکه بسیاری از تصمیمات مهم زندگی او در این سن گرفته میشود . ما در 20 سالگی و بیست و چند سالگی گمان می کنیم شغل بعداً سر میرسد، ازدواج بعداً اتفاق می افتد، بچه ها بعداً به دنیا می آیند، حتی مرگ بعداً به سراغ مان می آید پس چه اشکالی دارد اگر این دوره از زندگی مان هدر رود؟ دوره ای که هر بزرگسالی برای رسیدن به بزرگسالی خود، بی شک آن را تجربه و سپری کرده است و هر کودکی احتمالاً روزی آن را تجربه خواهد کرد.
در شرایطی که بخش مهمی از تصمیم گیری ها و تجربه های ما تا سن 35 سالگی اتفاق می افتند، ده سال نخست یک شغل تأثیر چشم گیری بر میزان درآمد ما دارد و بسیاری از ما تا سی سالگی کاری را شروع می کنیم، ازدواج می کنیم یا با شریک آینده زندگی خود آشنا می شویم، مغز دومین و آخرین جهش رشدیش را در دهه 200 عمر ما تمام می کند و بیشترین تغییر شخصیت در قیاس با هر زمان دیگری در زندگی طی دهه20 تا 30 سالگی اتفاق می افتد، آنگاه جای شگفتی بسیار است که چرا 20 تا 30 سالگی را جدی نمی گیریم.
همه ما ممکن است در مراحلی از زندگی مان با خودمان روراست نباشیم اما گاهی برخی از دروغ هایی که به خود می گوییم مخاطراتی را برایمان به همراه خواهند داشت.
ضمن اینکه گاهی می توان چنین دروغ هایی را به سن و بی تجربگی های ناشی از آن نسبت داد. اما زمانی که به 30 سالگی می رسیم شاید اگر بسیاری از کارهایی که هیجانات دهه قبلی زندگی در ما به وجود آورده بود را انجام دهیم دیگر توجیهات سابق خود را از دست داده باشند.
به همین دلیل هم بهتر است با خود صادق باشیم و حال که می دانیم راه های رسیدن به موفقیت چه چیزهایی هستند دیگر به خود نگوییم چرا که با این کار تنها وضعیت مالی خود را به بدتر از آنچه که اکنون هست سوق خواهیم داد.
مسلم است که شما هم همچون هر فرد عاقل دیگری علاقه به پسروی در زندگی مالی خود را ندارید و می خواهید دارایی های تان را تا آنجا که امکان دارد بیشتر کنید.
در این نوشته 15 مورد برشمرده خواهد شد که از جمله دورغ های مالی هستند که ممکن است تا قبل از رسیدن به 30 سالگی به خود بگوییم. البته همین جا هم باید به این موضوع اشاره کنیم که با توجه به اینکه این متن با شرایط اجتماعی-اقتصادی همه جوامع همخوانی ندارد، ممکن است در مواردی برای خواننده ایرانی اندکی رویا گونه به نظر برسد.
با این حال می توان بخش های مفید و قابل تعمیم به فرهنگ و وضعیت اجتماعی و اقتصادی را بدون آنکه خود را توجیه کنیم به کار بندیم. البته اینها در صورتی است که انتظار تغییری مثبت در وضعیت مالی خود را داشته باشیم.
15 دروغی که با رسیدن به سی سالگی نباید درباره پس انداز کردن به خود بگویید
این موارد را با هم مرور می کنیم:
1- اگر از کارم متنفر هستم اما درآمد خوبی از آن کسب می کنم، باید آن را ادامه دهم.
درست است که بازار کار در تمام نقاط جهان وضعیت متزلزلی دارد اما در سن 30 سالگی اگر فردی به کاری که علاقه ای به انجام آن ندارد و برایش استرس فراوانی را به وجود می آورد اشتغال دارد، بهتر است اعتماد به نفس لازم برای نه گفتن به خود و خارج شدن از آن محل را داشته باشد.
به عنوان مثال تجربه یک خانم جوان از تجربه خود از کار کردن در «وال استریت» و داشتن یک شغل پردرآمد می گوید که این شغل سبب شده بود وی اضافه وزن پیدا کرده و افسرده شود.
وی در مورد رضایت خود از تغییر شغل اش بیان می دارد اگرچه 30 درصد کمتر از محل قبلی کار خود حقوق می گیرد اما رضایت بیشتری از کار و زندگی اش دارد.
2- اگر بی توجه هم باشم، وضعیت مالی ام خودش به خوبی پیش می رود.
بسیاری از افراد در 20 سالگی شان توجه چندانی به وضعیت حساب های بانکی و پس اندازهای خود ندارند. زمانی که پا به 30 سالگی می گذارند در می یابند که داخل حساب های بانکی شان مبلغ قابل توجهی وجود ندارد.
در این زمان باید درک کافی از این وضعیت داشت، مسئولیت آن را بر عهده گرفته و به دنبال راهکاری گشت.
با رسیدن به سن 30 سالگی باید بیشتر به فکر پس اندازهایتان باشید
3- باید ازدواج کنم چرا که زمان آن فرا رسیده است.
در میان عموم جا افتاده که 30 سالگی زمانی است که دیگر افراد باید ازدواج کرده باشند اما بسیاری از پس هزینه های زندگی مشترک برنمی آیند. چرا می خواهید لذت زندگی خود را با مبالغی قرض و وام به سمت استرس و نگرانی سوق دهید؟
حتی اگر عاشق فرد خاصی هم شده اید به خود و طرف مقابل این فرصت را بدهید که به ثبات مالی بهتری دست پیدا کنید. دیگر زمان آن نیست که همچون بیست سالگی خود تصمیمات هیجانی بگیرید.
4- قبوض و وضعیت قسط هایم بدون دخالت من به خوبی پیش خواهند رفت.
گاهی در زندگی موقعیتی پیش می آید که نمی توانید قسط های اتومبیل، خانه یا سایر قبوض و بدهی های خود را پرداخت کنید و نمی توانید این تصور را داشته باشید که همیشه همه چیز خوب پیش می رود. حتی ثروتمندترین افراد هم ممکن است با چنین موقعیت هایی مواجه شوند.
5- حتما باید برای خودم یک خانه بخرم چرا که تمام افرادی که به بلوغ کامل رسیده اند این کار را می کنند.
بسیاری از موارد پیش می آید که افراد تمام پس انداز خود را به پیش پرداخت خرید یک آپارتمان اختصاص می دهند و هیچ پس انداز دیگری را برای مواقعی چون سایر قسط ها و قبوض برای خود باقی نمی گذارند.
همچنین اگر در حال سرمایه گذاری روی پروژه مهمی هستید چندان خردمندانه به نظر نمی رسد که مبلغی را که ممکن است در روند آن سرمایه گذاری بسیار کمک رسان باشد را به خرید خانه اختصاص دهید.
6- من تجربه کافی برای شروع یک سرمایه گزاری را ندارم.
حتما لازم نیست که برای شروع به یک سرمایه گزاری نه چندان بزرگ، تجربه های فراوانی داشته باشید.
می توانید با ورود به دهه جدید زندگی، برای دوران بازنشستگی خود پس اندازهایی را از طرق سرمایه گزاری های کوچک آغاز کنید.
7- باید بچه دار شوم چون بچه می خواهم.
هیچ کاری نمی تواند مخرب تر از آوردن کودکی به این جهان باشد در صورتی که برای او برنامه ریزی های مالی ای نشده باشد.
در برخی از کشورهای جهان که جمعیت آنها با رشد منفی همراه است، دولت برای تشویق زوج ها به داشتن فرزند تسهیلات بسیار خوبی را در اختیار آنها قرار می دهد. در برخی دیگر از کشور ها همچون چین هم تا مدتی قبل، سیاست تک فرزندی رواج داشت.
در این مورد هم همچون مورد سرمایه گزاری ها از طریق خریداری بیمه های طولانی مدت یا خرید خانه با سیستم اجاره به شرط تملک بهتر است با توجه به مکان زندگی چنین تصمیم هایی اتخاذ شود.
8- اگر در حساب بانکی ام مبلغ کافی وجود دارد بدان معناست که از پس تمام مسائل مالی ام بر خواهم آمد.
همیشه تلاش کنید در سبک زندگی خود روش هایی را دنبال کنید که از پس آنها برآیید و به اصطلاح لقمه بزرگ تر از دهان تان را بر ندارید.
مهم نیست که اکنون در داخل حساب بانکی تان چقدر وجود دارد اما اهمیت دارد که چقدر برای باقی مانده قسط های خود باید بپردازید تا بتوانید از پس هزینه های آینده خانه یا ماشین جدیدی را که خریداری کرده اید بر آیید.
با آگاهی از محدودیت های خود، می توانید محاسباتی را انجام دهید و برنامه ریزی مالی بهتری را داشته باشید.
9- می توانم خوراکی هایی را که در 16 سالگی ام می خوردم اکنون نیز بخرم و بخورم.
هیچ کسی نمی تواند آینده را پیش بینی کند. آیا تصورش را هم می کردید که از لحاظ جسمی نتوانید غذای تندی را که سال ها پیش به راحتی می خوردید را میل کنید؟ و یا همانند گذشته نتوانید از پله های یک ساختمان به سرعت بالا بروید؟
تحقیقات و پژوهش های علمی نشان داده اند که با افزایش سن، توده های عضلانی بدن تحلیل می رود و بر حجم چربی افزوده می شود. همین امر نیز سبب می شود که بدن کالری کمتری را بسوزاند. خلاصه تر بگوییم که لازم نیست که به اندازه گذشته غذا بخورید.
هله و هوله های ارزانی از جمله چیپس که که تا حدود 20 سالگی هم بسیار می خوردید، می توانید پول خرید آن را در این دوره از زندگی خود پس انداز کنید.
همچنین لازم نیست که وعده های غذایی تان به مفصلی دوران نوجوانی تان باشد و می توانید برنامه غذایی ساده تری داشته باشید و پس انداز بیشتری هم داشته باشید.
سی سالگی یکی از مهم ترین سنین در طول زندگی است
10- من شکست ناپذیر هستم.
برای افرادی که بسیار جوان هستند چندان دور از دهن نیست که در مورد وضعیت سلامتی شان بر این باور باشند که شکست ناپذیرند. چنین تصوراتی گاهی می تواند منجر به مشکلاتی از قبیل ورشکستگی شود.
بسیار خوب است که برای بدترین شرایط هم برنامه ریزی کنید چرا که گاهی یک اتفاق غیرمترقبه مالی می تواند کاملا زندگی مالی شما را به مخاطره بیاندازد.
در برخی از کشورها همچون آمریکا سیستم بیمه سلامت اجباری است و کسانی که این بیمه را نداشته باشند باید خسارات بیشتری را پرداخت کنند.
زمانی که کارفرمای شما، بیمه تان نمی کند بهتر است به فکر دریافت بیمه دیگری باشید چرا که در مواقع نیاز می تواند بسیار کارآمد باشد.
وقتی به 30 سالگی رسیدید دیگر درباره پس اندازهایتان به خود دروغ نگویید
11- من شکست خورده و ناکام هستم و علت این امر آن است که به اندازه همسن و سال های خودم درآمد ندارم.
اگر این رقابت سالم باشد، خوب هم است اما اگر بخواهد تمام لحظات زندگی فرد را درگیر کند، از وی انسانی تنها و شوربخت خواهد ساخت.
به علاوه یکی از مشاوران مالی آمریکا در این باره می گوید، بسیاری از افراد در سنین بین 30 تا 40 سالگی به خود می گویند که چرا بیشتر دوستان من خانه و اتومبیل خوبی دارند و من ندارم؟
به خودتان لطفی کنید، به کار خودتان تمرکز کنید و اینقدر زندگی دوستان تان در «فیس بوک» و «لینک این» را زیر و رو نکنید.
12- لزومی ندارد که برای خودم لباس های جدیدی بخرم.
برای شغلی که دوست دارید لباس بپوشید و آراسته باشید نه برای آن شغلی که اکنون در آن فعالیت دارید.
البته اگر تا 30 سالگی تان به شغل مورد علاقه خود مشغول هستید لازم نیست که با این روش خودتان را گول بزنید. بخش مهم قضیه این است که در دیگران این باور را به وجود آورید که می توانید از پس آن برآیید.
پس با کمدهای لباس تان این کار را تمرین کنید و روی لباس هایی که می پوشید به عنوان یک سرمایه گزاری نگاه کنید تا بخشی از خواسته های آینده خود را نیز پیش برده باشید.
13- اگر اکنون سرسختانه پس انداز کنم، بعدها زمان کافی برای جبران این روزها را خواهم داشت.
این کار درست همانند آن است شما از جوانی خود برای دوران کهنسالی تان دزدی کنید. البته زمانی که وضعیت مالی چندان مناسبی ندارید، کمی به خود سخت بگیرید و هزینه های تان را مورد بررسی مجدد قرار دهید و یا حتی درآمدهای جدیدی را نیز برای خود تعریف کنید.
14- با خرید چیزهای ارزان، مقدار زیادی پول پس انداز خواهم کرد.
برای برخی از چیزها بد نیست که نوع ارزان تر آن را خریداری کنید و کمی پول پس انداز کنید اما برای برخی دیگر از جمله تشک تخت، کامپیوتر و چیزهای این چنینی بهتر است از همان ابتدا و در صورت امکان به سراغ انواع با کیفیت آن بروید.
در بسیاری از موارد اجناسی که کیفیت بالاتری دارند بیشتر برای تان کار می کنند و مجبور نیستید پس از گذشت زمان کوتاهی دوباره مدل جدید آن را خریداری کنید.
15- همه چیز خوب پیش می رود و من می توانم به ولخرجی ادامه دهم.
اگرچه داشتن افکار خوب و مثبت اندیشی در زندگی خوب است اما بیش از اندازه و خصوصا در مورد مسائل مالی می تواند خطرناک باشد.
یکی از مشاوران مالی به اشتباه رایج مالی بسیاری از جوانان اشاره می کند که تصور می کنند موفقیت های مالی ای را که در حدود 30 سالگی بدست آورده اند را در 40 سالگی نیز دنبال خواهند کرد به همین دلیل هم شروع به ولخرجی می کنند.
این مشاور توصیه می کند که بهتر است همیشه پس انداز در برنامه زندگی افراد باشد و کمی از سطح زندگی که اکنون توان پیش بردن آن را دارند پایین تر زندگی کنند.
وی توصیه می کند اندکی برای دوران کهولت پس انداز کنید و هر آنچه باقی ماند را خرج کنید. اما آنچه بیشتر مردم انجام می دهند درست برعکس است چرا که می گویند من می خواهم این را بخرم، آن را بخرم و هرآنچه باقی ماند برای دوران بازنشتگی ام پس انداز خواهم کرد.
ابتدا برای آن دوران حتی اندکی هم که شده پس انداز کنید و سپس حال را دریابید.