دروغ گفتن از دیدگاه قرآن و احادیث
دروغ گفتن یکی از محرمات و آفت های خطرناک زبان است که از گناهان کبیره به شمار می رود. در قرآن و احادیث، دروغ کلید بدی ها و مایه تباهی ایمان محسوب گشته است. این گناه بزرگ انسان را در دنیا و آخرت از رحمت الهی محروم می سازد و اعتماد مردم را نسبت به فرد از بین می برد. با دروغگویی جامعه دچار نفاق می شود و ایمان مردم زایل خواهد شد. یکی از دلایل مهم دروغگویی، عقده حقارت و خود کم بینی انسان است که به عنوان روانشناسی اخلاقی در کلمات معصومین به آن اشاره شده است.
ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از دور انسان، از دست دادن موقعیت و مقام و زمانی نیز به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام از دلایل دیگر دروغ گفتن انسان می باشد که برای تامین هدف مورد نظر خود از آن استفاده می کند.
دروغ ریشه بسیاری از گناهان است، انسانهای دروغ گو، خود را با دروغ بزرگ جلوه می دهند، به همه کس و همه چیز بدبینی و سوءظن دارند و با سخنان دروغ خود تملق گویی می کنند. یکی از روشهای درمان دروغ این است که باید افراد دروغگو را از عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی آن آگاه ساخت. در برخی موارد دروغ موجب نفع شخصی می شود اما بسیار زودگذر است. راه حل دیگر پرورش شخصیت در افراد و کوشش برای تقویت پایه های ایمان در دل افراد دروغگو است که با پاک کردن محیط های تربیتی و معاشرتی از وجود افراد دروغگو به دست می آیدتا به مرور با تاثیر پذیری از محیط این رذیله اخلاقی از وجود آنها پاک شود.
در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت و حقیقت جاری است. با وجود اینکه در ظاهر تضاد و تعارض هایی دیده می شوداما دروغ و خیانت در طبیعت هرگز وجود ندارد.حقایق ناب درباره طبیعت را باید از زبان آفرینش شنید. تمام قوانین علمی و فلسفی برداشت نسبی از جهان هستی و قوانین حاکم بر آن است و طالبان حقیقت با تفکر در اسرار هستی، از آن الهام می گیرند و به غیر از هستی و قوانین حاکم بر آن کاری ندارند.
به طور کلی می توان گفت که بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است و این انسان است که حق و باطل را در هم آمیخته و آن را طور دیگری نشان می دهد، زیرا باطل محض را نمی توان به افراد جامعه نشان داد زیرا ذات حقیقت جوی مردم به خودی خود آن را دفع می نماید.
خداوند سبحان چه با زبان تکوین و چه با زبان تشریع، با بندگان خود در کمال صدقت و درستی صحبت می کندو صداقت را برای بندگان خود بهتر می داند.
حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرمایند:« ولکن یُوخَذُ مِن هذا ضِغثٌ و من هذا ضغث فَیُمزجان ...»(نهج البلاغه صبحی صالح خطبه 50) مردم قسمتی از حق و قسمتی از باطل را گرفته و در هم می آمیزند و از این راه ، باطل را به خورد مردم می دهند.
معنا و مفهوم دروغ
کذب بر وزن وِزر و کَتِف به معنی دروغ گفتن می باشد. صحاح و قاموس و اقرب و ... هر دو وزن را مصدر گفته اند ولی استعمال قرآن نشان میدهد که کذب بر وزن وزر مصدر است.(سید علی اکبر قرشی قاموس قرآن ج7)
کذب بر وزن کَتِف اسم مصدر است به معنی دروغ مثل « یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِب» (سوره نساء آیه 50، مائده 103، یونس60 و69، نحل 116) چون کذب مفعول به یفترون است لذا اسم است نه مصدر یعنی بر خدا دروغ می بندند.
تکذیب آن است که دیگری را به دروغ نسبت دهی و بگویی دروغ می گوید.
کذّاب مبالغه است یعنی بسیار دروغگو« إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب» .(سوره غافر آیسه 28)
کاذبه مصدر است مثل عاقبه، عافیه و باقیه« إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ - لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَة». ( سوره واقعه آیات 1 و2)
کذب در لغت به معنای عدم مطابقت است و همانگونه که سخن به دروغ متّصف می شود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف می گردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است ، همانگونه که عمل مخالف با سخن و وعده نیز دروغ است.(آیت الله مشکینی ، درسهایی از اخلاق ص 282)
دروغگویی از منظر آیات و روایات:
آیات و روایات بسیاری در زمینه زشتی دروغ سخن می گویند و آیات تکان دهنده ای حتی دروغگو را در ردیف کافران و منکران آیات الهی می شمارند.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می آید که تا به عرش می رسد و خداوند به سبب این دروغ، گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می نویسد.» ( بحار الانوار، ج69، ص263)
همچنین در روایتی دیگر می فرماید:«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می کند.» ( مستدرک الوسائل، ج9، ص50)
مردی از رسول خدا(ص) پرسید:«چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود:دروغ؛ زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.» ( مستدرک الوسائل، 1408ق، ج9، ص89)
در روایتی حضرت علی(ع) فرمود:بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است
امام حسن عسکری(ع) فرمودند:تمام پلیدی ها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.(بحار الانوار، ج69، ص263)
در روایتی دیگر پیامبر اکرم(ص) ریشه دروغ را در کمبودها و پستی های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است:دروغگویی از پستی روح ریشه می گیرد.بحار الانوار، ج9، ص262)
«إِنَّما یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْکاذِبُون»؛( سوره نحل آیه 105):گرچه در این آیه دروغ و افترا بر خدا و پیامبر است ولی به هر حال زشتی دروغ اجمالا در این آیه مجسم شده است و در تعلیمات اسلام به مساله راستگویی و مبارزه با کذب و دروغ فوق العاده اهمیت داده شده است که نمونه های آن را در زیر می آوریم.
دروغ سرچشمه همه گناهان
در روایات اسلامی دروغ به عنوان " کلید گناهان" شمرده شده است، علی (ع) می فرماید:«الصدق یهدی الی البر، و البر یهدی الی الجنة»" (مشکاة الانوار طبرسی صفحه 157). راستگویی دعوت به نیکوکاری می کند، و نیکوکاری دعوت به بهشت".
در حدیثی از امام باقر( ع) میخوانیم:« ان اللَّه عز و جل جعل للشر اقفالا، و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب» "(اصول کافی جلد 2 صفحه 254)؛ خداوند متعال برای شر و بدی، قفلهایی قرار داده و کلید آن قفلها شراب است (چرا که مانع اصلی زشتیها و بدیها عقل است و مشروبات الکلی عقل را از کار میاندازد) سپس اضافه فرمود:دروغ از شراب هم بدتر است" .
امام حسن عسکری (ع) میفرماید:«جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب»(جامع السعادات جلد 2 صفحه 233)"؛ تمام پلیدیها در اطاقی قرار داده شده، و کلید آن دروغ است" .
رابطه دروغ و گناهان دیگر از این نظر است که انسان گناهکار هرگز نمی تواند، راستگو باشد، چرا که راستگویی موجب رسوایی او است، و برای پوشاندن آثار گناه معمولا باید متوسل به دروغ شود. و به عبارت دیگر، دروغ انسان را در مقابل گناه آزاد میکند، و راستگویی محدود.
اتفاقا این حقیقت در حدیثی که از پیامبر (ص) نقل شده ،کاملا تجسم یافته، حدیث چنین است:
شخصی به حضور پیامبر( ص) رسید، عرض کرد نماز می خوانم و عمل منافی عفت انجام می دهم، دروغ هم می گویم! کدام را اول ترک گویم؟! پیامبر( ص) فرمود:دروغ، او در محضر پیامبر( ص) تعهد کرد که هرگز دروغ نگوید:هنگامی که خارج شد، وسوسه های شیطانی برای عمل منافی عفت در دل او پیدا شد، اما بلافاصله در این فکر فرو رفت، که اگر فردا پیامبر( ص) از او در این باره سؤال کند چه بگوید، بگوید چنین عملی را مرتکب نشده است، اینکه دروغ است و اگر راست بگوید حد بر او جاری می شود، و همین گونه در رابطه با سایر کارهای خلاف این طرز فکر و سپس خود داری و اجتناب برای او پیدا شد و به این ترتیب ترک دروغ سرچشمه ترک همه گناهان او گردید.
دروغ سرچشمه نفاق است
چرا که راستگویی یعنی هماهنگی زبان و دل، و بنا بر این دروغ ناهماهنگی این دو است، و نفاق نیز چیزی جز تفاوت ظاهر و باطن نیست.
در آیه 77 سوره توبه میخوانیم:فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِی قُلُوبِهِمْ إِلی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ"(سوره بقره آیه77):اعمال آنها نفاقی در دلهایشان تا روز قیامت ایجاد کرد، به خاطر اینکه عهد خدا را شکستند و به خاطر اینکه دروغ می گفتند".
دروغ با ایمان سازگار نیست
این واقعیت نه تنها در قرآن بلکه در احادیث نیز ثابت می شود:در حدیثی چنین می خوانیم:سئل رسول اللَّه (ص) یکون المؤمن جبانا؟ قال نعم، قیل و یکون بخیلا؟ قال نعم، قیل یکون کذابا؟ قال لا!"(جامع السعادات جلد 2 صفحه 322)؛ از پیامبر پرسیدند آیا انسان با ایمان ممکن است (گاهی) ترسو باشد فرمود:آری، باز پرسیدند آیا ممکن است (احیانا) بخیل باشد فرمود:آری، پرسیدند آیا ممکن است کذاب و دروغگو باشد؟ فرمود نه"!
چرا که دروغ از نشانه های نفاق است و نفاق با ایمان سازگار نیست. و نیز به همین دلیل این سخن از امیر مؤمنان (ع)نقل شده است:
«لا یجد العبد طعم الایمان حتی یترک الکذب هزله وجده»(اصول کافی باب دروغ ج5 ص 291) ؛ بنده ای مزه ایمان را نچشد تا دروغ را وانهد چه شوخی باشد و چه جدی.
دروغ نابود کننده سرمایه اطمینان است
میدانیم مهمترین سرمایه یک جامعه اعتماد متقابل و اطمینان عمومی است، و مهمترین چیزی که این سرمایه را به نابودی می کشاند دروغ و خیانت و تقلب است، و یک دلیل عمده بر اهمیت فوق العاده راستگویی و ترک دروغ در تعلیمات اسلامی همین موضوع است.
در احادیث اسلامی می خوانیم که پیشوایان دین از دوستی با چند طایفه از جمله دروغگویان شدیدا نهی کردند، چرا که آنها قابل اطمینان نیستند.
علی( ع ) در کلمات قصارش میفرماید:«ایاک و مصادقة الکذاب فانه کالسراب، یقرب علیک البعید، و یبعد علیک القریب»(نهج البلاغه کلمات قصار کلمه 37)؛" از دوستی با دروغگو بپرهیز که او همچون سراب است، دور را در نظر تو نزدیک و نزدیک را دور میسازد" .
خدا نکند کسی معروف شود به دروغگویی که هیچ چیز شاید بیشتر از این به حیثیت انسان لطمه نمی زند.( روح الله الخمینی چهل حدیث ص 471)
البته سخن در باره زشتیهای دروغ و فلسفه آن و همچنین علل پیدایش دروغگویی از نظر روانی و طرق مبارزه آن بسیار زیاد است که باید آن را در کتب اخلاق جستجو کرد.
دروغ سبب خرابی ایمان می شود
امام باقر(ع) می فرماید« دروغ ویران کننده ایمان است».
دروغ در ردیف شرک به خدا
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند:« آیا شما را از بزرگترین گناهان خبر ندهم ؟بزرگترین گناه شرک به خدا و درفتاری نسبت به پدر و مادر و دروغ گفتن است»( ارشادالقلوب ج1 ص185)
دروغ از پستی انسان است
پیامبر(ص) می فرمایند:« دروغ گو دروغ نمی گوید مگر به سبب پستی نفسش» (اختصاص مفید ص 232)
دروغ هم گناه است و هم مقدمه فتنه ها
حضرت علی(ع) فرمودند:« دروغ انسان را به سوی بدیها هدایت می کند و بدیها نیز به سوی آتش جهنم»(أمالی صدوق ص419)
دروغ بدترین بیماری
حضرت علی (ع) می فرماید« بیماری دروغ ، زشت ترین بیماری است» (غرر الحکم، ص220)
امیرالمومنین علی(ع) در ضمن حدیثی به امام حسن مجتبی(ع) فرمود« از دوستی با دروغگو برحذر باش زیرا او مانند سراب است که در نظرت دور را نزدیک و نزدیک را دور می سازد»
روزی انسان در ارتباط با خدا
رسول گرامی اسلام(ص) فرمودند:« دروغ روزی انسان را کم می کند.»
دروغ بدترین رباها
رسول خدا(ص) فرمودند:« بدترین و بالاترین رباها دروغ است» (زیرا در ربای اقتصادی سرمایه افراد از میان می رود لکن در دروغ اصل ایمان خدشه دار می شودو ربا خوار مالی دارد و آن را زیاد میکند و دروغ گو از هیچ، چیزی درست میکند). أَرْبَی الرِّبَا الْکذِبُ( من لا یحضره الفقیه، ج4، ص377)
دروغ فراموشی می آورد
امام صادق(ع) فرمودند:« خداوند فراموشی را بر دروغ پردازان مسلط می سازد که انسان علاوه بر اینکه لازم است خود از دروغ گفتن بپرهیزد بایستی از همنشینی و دوستی با افراد دروغگو خودداری کند». قَالَ الصَّادِقُ(ع):إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَی الْکذَّابِینَ النِّسْیانَ (کافی، ج2، ص341)
از امام صادق(ع) نقل شده که امیرالمومنین علی(ع) مکرر بالای منبر می فرمود« سزاوار است انسان مسلمان از دوستی با سه کس دوری کند:پر روی بی باک و تبه کار – احمق و دروغگو سپس درباره دروغگو فرمود زندگی کردن با دروغگو برای تو سزاوار نیست چون سخنان تو را برای دیگران و سخنان دیگران را برای تو بازگو می کند و هرگاه داستانی را به پایان رساند ، داستان دیگری به آن می افزاید تا آنجا که اگر راست گوید کسی باور نکند».
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند:« خیانت بزرگی است که با برادرت سخنی بگویی که او تو را تصدیق کند و تو به او دروغ گفته باشی (عبدالله شبر، اخلاق عبادی ص232) و نیز می فرماید:دروغ روزی را کم می کند و ممکن است مومن هر خصلتی پیدا کند و حتی با همان خصلت بمیرد اما به خیانت و دروغ آلوده نمی شود».
تمام انبیاء دروغ را تحریم کردند
امام صادق(ع) فرموده اند:« خدای عزوجل انبیاء را مبعوث نکرد مگر به راستی سخن و اداء امانت به نیک و فاجر» ( کافی ج2 ص 104)
امیرالمومنین(ع) فرمودند:«بزرگترین کژی ها و لغزشها نزد خدا زبان دروغ پرداز است».
امام باقر(ع) می فرمایند:« دروغ مایه ویرانی ایمان است».
سوگند دروغ
یکی از موارد رواج دروغ ، سوگند دروغ است. این عمل از زشت ترین گناهان و فاحش ترین عیوب است.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند:« هر کس سوگندی به خدا یاد کند که به اندازه بال پشه ای دروغ در آن باشد نقطه ای سیاه در قلبش پدید می آید و تا روز قیامت باقی می ماند»
حضرت رسول(ص) فرمودند:« چه خیانت بزرگی است که به برادرت چیزی بگویی که تو را تصدیق کند و تو به او دروغ گفته باشی»
پیامبر(ص)فرمودند:« سه گروهند که فردای قیامت خدا با آنها سخن نمی گوید و به آنها توجه نمی کند و آنها را از گناهانشان تزکیه نمی کند اول کسانی که چون چیزی ببخشند منت می گذارند دوم کسانی که کالای خود را با سوگند دروغ به فروش می رسانند و سوم انسانهای متکبر.»
مواردی که دروغ گفتن جایز است
چنانچه گفته شد دروغ بالطبع از کارهای زشت و ناپسند و عادت به آن از رذایل اخلاق و گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در کار نباشد گفتن دروغ جایز نیست.
مقام ضرورت و ناچاری
قرآن کریم تقیه را در مقام اکراه و اضطرار جایز دانسته و بدیهی است که تقیه از مصادیق دروغ و خلاف واقع است و انسان در مقام اضطرار می تواند عقیده خود را پنهان کند و بر خلاف عقیده و ایمانش گواهی دهد.
از رسول خدا(ص) نقل شده است که:« ما من شیء إلا و قد أحله الله لمن إضطر ألیه»( مکاسب محرمه شیخ انصاری ص265) هیچ کاری نیست جز آنکه خداوند آنرا برای کسیکه ناچار شده باشد حلال کرده است.
در باب رفع ضرر احادیثی به تواتر رسیده که انسان به خاطر جلوگیری از ضرر مالی و جانی و عرضی و... می تواند سوگند دروغ یاد کند.
اصلاح میان مردم
یعنی در صورتی که انسان برای ایجاد الفت و محبت و رفع کینه و کدورت دروغ بگوید و بدین وسیله میان آنها صلح و صفا و صمیمیت برقرار کند که در این موارد دروغ حرام نیست.
در وصیت پیامبر(ص) به علی (ع)آمده است که ای علی خداوند دروغ مصلحت آمیز را دوست دارد و از راست فتنه انگیز بیزار است». (من لا یحضره الفقیه ج4 ص352 و وسائل الشیعه ج8ص265)
خدعه و نیرنگ
شک نیست که جنگ یک ضرورت دینی و اجتماعی است که به دلایل مختلف عقیدتی، سیاسی و اقتصادی و... بر ملتها و جوامع بشری الزام یا تحمیل می گردد و معمولا برای خروج از این تحمیل و رهایی از این مخمصه و سرعت بخشیدن به شکست دشمن از وسایلی استفاده می شود که در مواقع عادی جایز نیست. یکی از این موارد مهم غافلگیری دشمن است که در این راستا عنصر خدعه و نیرنگ می تواند وسیله خوبی باشد. در وصایای رسول(ص)به علی(ع)آمده است:« ای علی سه چیز است که دروغ بر آنها نیکوست:خدعه و نیرنگ در جنگ – وعده به همسر و اصلاح میان مردم»(بحارالانوار ج74ص51)
آثار دروغ در زندگی انسانها
دروغ به جز آثار سوء اخلاقی که در شاکله خود انسان دارد بنیان و شالوده جامعه را ویران می کند مثل موشهایی که سد سبا را با آن استحکام ویران کردند. دروغ در خانه ، دروغ در مدرسه ، دروغ در بازار و محله و اداره و ... نظام خانواده و مدرسه و بازار و اداره و... را از هم می پاشد. دروغ آثار زیانباری از جهت فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی به دنبال دارد .
وعده به خانواده و همسر
در دین مقدس اسلام نفقه(هزینه زندگی)زن و فرزند به عهده مرد است. البته نفقه به تناسب امکانات و در حدّ میانه روی است و بیش از آن لزومی ندارد ولی چون بسیاری از اوقات در اثر زیاده طلبی و چشم و هم چشمی تقاضای خانواده فراتر از امکانات مرد و بیش از حد کفایت است در چنین وضعی مرد بر سر دوراهی قرار می گیرد که یا باید با برخورد منفی و ردّ صریح در برابر خواسته های آنان موضع گیری کند و یا با برخورد امیدوار کننده و وعده های مصلحتی تا حدودی آنها را راضی و قانع نماید. اما باید در نظر داشت که اگر سرپرست خانواده بخواهد هر روز به بهانه های پوچ و بی اساس به خانواده اش دروغ بگوید علاوه بر آنکه از نظر تربیتی آثار بدی در پی دارد حسّ اعتماد و اطمینان را در اعضای خانواده از بین می برد و جایگاه رفیع پدر و سرپرست خانواده را متزلزل ساخته و آنرا در معرض سقوط قرار می دهد و در نتیجه اساس خانواده از بین می رود.
رسوایی
« والله مخرج ما کنتم تکتمون»(سوره بقره آیه 72)
به قول علامه طباطبایی هر جزء نظام هستی با اجزاء دیگر و لوازمش مرتبط است . دروغگو اگر چیزی را پنهان کند لوازمش را چه کند لذا زود رسوا می شود. بر فرض گرگ یوسف را درید پیراهنش چرا سالم است؟ گندم کاشتی پس چرا جو سبز شد همین است که قرآن می فرماید:
« إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ کاذِبٌ کَفَّار»(سوره زمر آیه3)
« إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب»(سوره غافر آیه 28)
بی آبرویی
امام علی(ع):«الکذب یزری بالانسان». (غررالحکم ص229)
دروغ گو در اضطرار است
پیامبر(ص):« راستی آرامش است ولی دروغ هراس است»(کشف الغمه ج1ص535) دروغگو در هیجان است که مبادا حرف امروزش با فردا تضاد داشته باشد.
دروغ از بدترین معایب، زشت ترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است
عذاب ویژه دروغگویان
دروغگو از نماز شب محروم است در نتیجه از برکاتی که این عبادت بزرگ دارد محروم می ماند که از آن جمله سعه رزق است.عیسی بن مریم(ع) فرمود:« کسی که دروغگوئیش زیاد شود حسن و جمال و وقارش نزد خدا و خلق از بین می رود به طوریکه مردم از او متنفر و منزجر می شوند»(سید محمد هاشم دستغیب گناهان کبیره ص295)
دروغگو قابل رفاقت و برادری نیست .حضرت علی(ع):« مسلمان باید از دوستی و برادری دروغگو بپرهیزد زیرا به سبب دروغ گفتن اگر راست هم بگوید باور نمی شود»( اصول کافی باب دروغ ج5 ص 293)
خداوند او را هدایت نمی کند و راه حق را نشان او نمی دهد:«إن الله لا یهدی من هو مسرف کذاب»( سوره غافر آیه 28)
گوش دادن به دروغ
باید دانست همانطور که دروغ بر دروغگو حرام است نقل دیگری هم حرام و همچنین ثبت کردن و نوشتن یا خواندن و گوش دادنش هم حرام می شود
«سمّاعون للکذب» (سوره مائده آیه 41)؛ در مذمت گوش فرادادن به دروغ و با علم به اینکه دروغ است آن را میپذیرند چون اگر علم به دروغ بودن آن نداشته باشند صرف شنیدن دروغ صفت مذموم شمرده نمیشود.
انواع دروغ
انواع و نمونهای متعددی را می توان نام برد اما به عنوان مثال چند نمونه را ذکر می کنیم
دروغهای نامرئی مانند نفاق و ژشتهای خلاف واقع مثل اینکه کسی کتابخانه بزرگی دارد ولی فقط برای زیبائیش تهیه شده است.
دروغهای عملی مانند ریا و تکذیب حرف راست که این هم دروغ عملی است . نوشتن دروغ و اشاره دروغ و تدلیس یعنی زیبا جلوه دادن جنس هم از مصادیق این گروه اند.
دروغهای عادی و رایج مانند تعارفات معمولی و تعریف خواب با کم و زیاد کردن.
دروغهای مکتبی مانند :تحریف و کج فهمی و کتمان.
توریه چیست؟
توریه بر وزن توصیه به سخنی گفته می شود که از ظاهر آن چیزی فهمیده می شود درحالیکه منظور گوینده چیز دیگری است. در معنی توریه چنین گفته اند:توریه عبارت از این است که انسان کلامی بگوید و از آن معنی مطابق واقع اراده نموده ولی آن کلام طوریست که شنونده معنی دیگری از آن می فهمد و منظور گوینده نیز همین است که در عین اراده معنی صحیح ، مخاطب چیز دیگری بفهمد .
مشهور در میان فقهای ما این است که در مواردی که دروغ به خاطر ضرورتی تجویز می شود از توریه باید استفاده کرد و تا توریه ممکن است نباید دروغ صریح گفت.
آیا توریه جزء دروغ نیست ؟
آنچه در اینجا کاملا حایز اهمیت است این است که روشن شود آیا توریه داخل در ادله کذب می باشد به طور کلی سه قول دیده می شود :گروهی معتقدند توریه اصلا دروغ نیست و لذا گفته اند باید در موارد ضرورت چنان سخن بگوید که از دروغ خارج گردد. گروه دوم توریه را داخل در کذب می دانند و گروه سوم می گویند توریه مصداق کذب است ولی میزان قبح و فساد آن از کذب معمولی کمتر است.
راه درمان دروغ
با توجه به عواملی که در ایجاد این صفت و ریشه دارساختن آن موثر است راه درمان آن نسبتا روشن خواهد بود و به طور کلی برای درمان این انحراف اخلاقی باید از طریق زیر اقدام نمود:
توجه به عواقب دروغ
قبل از هر چیز باید مبتلایان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی ، فردی و اجتماعی این رذیله زشت متوجه ساخت و با تدبیر و تفکر در آیات قرآن کریم و سخنان پیشوایان بزرگ دین و تجزیه و تحلیل گذشته و گفتار بزرگان به این نکته برسید که دروغ در پاره ای از موارد هر چند نفع شخصی نیز داشته باشد نفعی آنی و زود گذر است و هیچ سرمایه ای برای یک انسان در اجتماع بالاتر از سرمایه اعتماد و اطمینان مردم نسبت به وی نیست که بزرگترین دشمن آن همین دروغ است.
ایجاد و پرورش شخصیت
یکی دیگر از موثرترین طرق درمان دروغ پرورش شخصیت در افراد است زیرا همانطور که دانستیم یکی از عوامل مهم روانی دروغ، احساس حقارت و کمبود شخصیت است و در حقیقت دروغ گفتن یک نوع عکس العمل برای جبران این موضوع است.اگر مبتلایان به دروغ احساس کنند صاحب نیروها و استعدادهایی در درون خود هستند که با پرورش آنها می توانند ارزش و شخصیت خود را بالا ببرند نیازی به توسل جستن به دروغ برای ایجاد شخصیت قلابی در خود نمی بینند به علاوه باید اینگونه افراد را متوجه ساخت که ارزش اجتماعی یک انسان راستگو بالاتر است ازهر سرمایه مادی و چیزی با آن برابری نمی کند.
کوشش برای تقویت پایه های ایمان به خدا در دل مبتلایان و توجه دادن آنها به این حقیقت که قدرت خدا مافوق تمام قدرتهاست و قادر برحل تمام مشکلاتی است که افراد ضعیف الایمان به خاطر آن به دروغ پناه می برند . راستگویان در برابر حوادث گوناگون بر خدا تکیه دارند ولی دروغگوها در این گونه موارد تنها هستند.