وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

ریشه تاریخی ضرب المثل برو کشکتو بساب

ریشه تاریخی ضرب المثل برو کشکتو بساب

ضرب المثل جالب و خواندنی برو کشکتو بساب نیز یکی دیگر از ضرب المثل هایی است که بسیاری از مواقع به گوشمان رسیده است با ما همراه باشید تا با ریشه تاریخی این ضرب المثل آشنا شوید.

ماجرای ضرب المثل برو کشکتو بساب

 برخی از ضرب المثل هایی که ما در ساعات روزمره خود استفاده می کنیم خیلی معروف و رایج هستند و بسیار پر تکرار تر از بقیه ضرب المثل ها هستند ضرب المثل برو کشکتو بساب یکی از همین ضرب المثل هایی است که خیلی کاربردی و رایج است در این بخش نگاهی به ریشه تاریخی این ضرب المثل می اندازیم .

می گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهایی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می دهد و می گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.

مرد کشک ساب می رود و پاتیل و پیاله ای می خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می کند و چون کار و بارش رواج می گیرد طمع کرده و شاگردی می گیرد و کار پختن را به او می سپارد. بعد از مدتی شاگرد می رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می کند و مشغول فرنی فروشی می شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می شود.

کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می گوید:«تو راز یک فرنی پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ برو همون کشکت را بساب.»


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع