شعر سنگ قبر حضرت ابوالفضل العباس(ع)
حضرت ابوالفضل (ع) در واقعه کربلا فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین(ع) بود. هنگامی که برای آوردن آب به سوی نهر علقمه رفت توسط سپاه عمر سعد به شهادت رسید.
قبیله بنی اسد پس از به خاکسپاری امام حسین (ع) اقدام به دفن سایر شهدا و همچنین دفن حضرت ابوالفضل (ع) نمودند و جسم آن حضرت را در همان محل شهادت به خاک سپردند.
محل دفن حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کربلا و نزدیک حرم امام حسین(ع) قرار دارد. مرقد مطهر حضرت ابوالفضل (ع) و امام حسین(ع) همیشه مورد احترام و تقدیر شیعیان است و مسلمانانبین آرامگاه حضرت ابوالفضل (ع) و امام حسین(ع را بین الحرمین می نامند.
در مکان خاکسپاری حضرت ابوالفضل العباس (ع) در کربلا و روی مضجع مطهر و مبارک ایشان، صندوقچه چوبی و خاتم کاری قرار داده شده که دارای طول 3 متر، عرض 2.20 و ارتفاع 2 متر است.
صندوق چوبی میناکاری شده دیگری در این صندوق قرار دارد که مزین به نقوش هندی و آیه زیر از قرآن کریم شده است:
«هَل أَتَی عَلَی الإِنسَانِ حِینٌ مِنَ الدَهرِ لَم یَکُن شَیئًا مَذکُورًا» یعنی «آیا زمانی طولانی بر انسان گذشت که چیز قابل ذکری نبود» (سورة الإنسان - آیه 1)
متن و ترجمه شعری که روی سنگ قبر حضرت ابوالفضل (ع) نوشته شده است
زیر این صندوق چوبی، اتاقک مقبره ای قرار دارد که پیکر پاک حضرت ابوالفضل العباس (ع) در آن آرمیده است؛ در آنجا قطعه ای از سنگ مرمر مستطیلی قرار دارد که بر این مقبره شریف و در طول بقعه حرم قرار گرفته است، بر روی این سنگ مرمر ابیات زیر نقش بسته است:
طاولی قبة السماء اعتلاء واکسفی الشمس رفعة واجتلاء
در بلندی فراتر از گنبد آسمان برو و بلندی و شکوه آسمان را بپوشان.
انت للخلد صخرة اثبتتها قوة الحق فی الحیاة بناء
تو برای جاودانگی، مانند صخره ای هستی که نیروی خداوند در زندگی بنیان آن را ثابت نگه داشته است.
فیک کنز الإیمان طلسُمه الله فضاعت فیه القرون هباء
خداوند طلسم گنج ایمانی است که در دستان تو قرار دارد و قرن ها از آن گذشته است.
هو رمز البقاء فی فلک لم یحو الا ما سوف یلقی الفناء
او رمز ماندگاری فلک است و اگر او نبود به طور یقین فلک از بین می رفت.
بطل الطـف فیک والطف افق جاوز الافق أنجماً وسمآء
ها هنا قد ثوی أبا الفضل دُنیاً تـسحر الروح روعة وصفاء
ها هنا مشرق العقـیدة زهوُ بشـعاع غطی الوجــود سـنـاءُ
این مکان محل طلوع عقیده و دارای پرتوی است که وجود را سرشار از نور می کند.
هاهنا جسمـه الموزع مکنوزُ علیه ظل الالهُ أفاء
در اینجا پیکر پاره پاره ی حضرت ابوالفضل(ع) نهفته است و سایه خداوند روی آن گسترده شده است.
والیدان المقطوعتان تشیران لمعنی أعیی الحروف أداءُ
و دو دوست قطع شده او اشاره به معنایی دارد که حروف از بیان آن ناتوان هستند.
أیها الصخرة العظیمة باهی بعلاه الأملاک والأنبیاء
ای صخره عظیمی که فرشتگان و انبیا به واسطه بزرگی اش به خود افتخار می کنند.
رفع الله للحکیم مقامـاً دونه یخـــــــشع الزمان أحتــذاء
پروردگار مقام حکیم را بالا برد تا روزگار در برابرش سر فرود آورد
ایة الله ما تحداه باغ بقواه الا تـلاشی عیاء
نشانه ی خداوند که هیچ ستمگری با نیروهای خود قادر به مقاومت در برابر او نبود.
أشاء أن یسبق الحیاة بمعنی عنه أعــــنی تفکـیرها أیــــــحاء
با آوردن معنایی در باره او، می خواهم از اندیشه و اشارات زندگی پیشی بگیرد.
بعد ما أنشأ الضریح نشیداً أسکر الفن روعة وبهـــاء
پس از آنکه ضریح حضرت ابوالفضل سرودی را ایجاد کرد که عظمت و شکوه و جلال هنر را مست کرد.
أرسل الآیة التی رفعتها قدرة الحق فی الخلود لواء
نشانه ای را فرستاد که قدرت حق پرچم آن را در جاودانگی افراشته کرد.
صخرة ابدعتها فکرة الفن فلاحت قصـیدة غراء
صخره ای که ایده فن آن را ابداع کرد و قصیده ای غرور انگیز را نمایان کرد.
وعلیها رف مجـــد أبی الفضل فتزداد شــــــــــــــــــوکة وعلاء
چنانچه در بخش دین و مذهب نمناک خواندید در این قصیده با ذکر بزرگواری ابوالفضل عباس(ع) موجب افزایش شوکت و عظمت آن شده است.
صان فیها للجعفریة شأنا قد اغاض الحـساد والاعداء
حفظ شان و منزلت شیعه جعفری در آن موجب خشم حسودان و دشمنان گشته است.
بارک الله فی عزیمة ابـراهیم أذا حاکت القضاء مضاء
صارع الحادثات تلاشت دونه وازدها بها کبریاء
با حوادث قضا و قدر درگیر شد و درمقابلش متلاشی شدند و کبریا به واسطه آن اراده به خود افتخار کرد.