حقیقتی درباره طلاق یا ادامه زندگی به خاطر فرزندان
والدین پس از به دنیا آمدن فرزند تمام تلاش خود را برای خوشبختی و شادی آنها انجام می دهند چرا که کودک امروز پدر و مادر فرداست و برای داشتن فردایی پر از صلح و امید و نشاط باید کودک در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود. متاسفانه گاهی این امر ممکن نیست و والدین به دلایل مختلفی با یکدیگر مشکل داشته و زندگی پرتنشی را تجربه می کنند.
برخی از این والدین زندگی خود را به خاطر بچه ها تحمل می کنند تا آنها کودک طلاق نباشند و با مشکلات جدایی روبرو نشوند اما برخی دیگر عقیده دارند به خاطر بچه ها باید از یکدیگر جدا شوند تا روح کودک در تنش و دعوا آسیب نبیند. به نظر شما آیا تحمل زندگی مشترک ناسالم و ناشاد بیشتر به نفع فرزندانمان است یا خارج شدن از یک ازدواج ناموفق؟ اگر می خواهید پاسخی برای سوال خود بیابید این بخش از خانواده پلاس پلاس وی را مطالعه نمایید.
طلاق گرفتن بهتر است یا تحمل یک زندگی ناموفق؟
برای رسیدن به این سوال ابتدا به تاثیرمنفی طلاق و جنگ و دعوای والدین می پردازیم.
تاثیرمنفی طلاق بر روی فرزندان
طلاق و جدایی بر فرزندان می تواند تاثیرات منفی را داشته باشد که در زیر به آنها اشاره می کنیم:
- مشکلات روحی
- احساس ناامنی
- ترس از دست دادن والدین
- اضطراب جدایی
- تنهایی و افسردگی
- احساس گناه و بلا تکلیفی
- افت تحصیلی و عدم تمرکز
- خشم
تأثیرات دعوای والدین بر کودکان
جنگ و دعوای والدین در طولانی مدت تأثیر منفی بر سلامت و تربیت کودک می گذارند که عبارتند از:
- تخریب رابطه کودک با یکی از والدین و بی اعتمادی به او
- روی آوردن به مصرف مواد مخدر در سنین کم
- ابتلا به اختلالات روانی مانند بیش فعالی کمبودتوجه (ADHD)، اضطراب، افسردگی، وسواس اجباری(OCD)
- تأثیر منفی بر سیستم ایمنی بدن به دلیل استرس عاطفی
- کاهش عملکرد تحصیلی کودک
- ابتلا به مشکلات جسمی مانند مشکلات خواب، درد معده یا سردرد
- الگوبرداری از والدین و پرخاشگری
- اختلالات اضطرابی و افسردگی
- فحاشی و بد دهنی کودک
- بروز احساس گناه در کودک
- اختلالات خوردن
تحمل زندگی مشترک به خاطر فرزندان، درست یا غلط ؟
اگر ادامه زندگی مشترک شما بدون تنش و دعوا ممکن نیست و شما اغلب اوقات با همسرتان دعوا دارید و تنها به دلیل اینکه بچه ها دچارعواقب جدایی و طلاق نشوند، به زندگی مشترکتان ادامه می دهید و فکر می کنید این زندگی به نفع کودکانتان است، باید بگوییم در اشتباه هستید زیرا ناشادی، افسردگی و عدم رضایت و احساس بدبختی شما به مراتب تاثیری مخرب تر بر بچه ها می گذارد تا طلاق.
شما اگر احساس خوبی در زندگی مشترک نداشته باشید و حتی اگر دعوایتان را از کودک خود پنهان کنید، او متوجه می شود که شما ناراحت و ناراضی هستید. برخی والدین نیز در برابر کودکان از همسر خود بدگویی کرده و با او دعوا می کنند و به یکدیگر ناسزا می گویند و در آخر به کودک خود می گویند که برای خاطر خوشبختی شما می سوزم و می سازم و جوانی خود را فدا می کنم.
والدین با این نوع رفتار نه تنها سبب پرخاشگری و مشکلات روانی و ترس و استرس در فرزندان می شوند بلکه سبب خواهند شد که فرزند به این دلیل که آنها زندگی خود را فدای شان کرده اند احساس گناه نمایند.این احساس گناه سبب می شود فشار زیادی به آنان وارد شود.
تحقیقات نشان داده است که کودکانی که شاهد طلاق پدر و مادرشان بودند، بزرگسالی احساس بهتری نسبت به خودشان و حتی پدر و مادرشان دارند. این گونه کودکان نگرش و عملکردی سالم تر در قبال عشق و روابط نسبت به کودکانی دارند که پدر یا مادرشان به تحمل زندگی مشترک ناشاد ادامه داده اند.
کودکانی که روابط والدینشان ناسالم است، در بزرگسالی نسبت به عشق بی اعتماد هستند و به دلیل الگوهای مخرب و نادرست در زمینه عشق و موفقیت در ازدواج در ابراز و نشان دادن عشق و احساس ضعیف و ناتوانند.
باید بدانید سال ها طول می کشد تازخم های روحی – روانی که ازدواج ناشاد پدر و مادر برای فرد باقی می گذارند التیام یابد. اگر شما از کسانی که والدینشان همواره دعوا داشته اند، بپرسید که ترجیح می داد کودکی ناشاد را با دو والد تجربه کند یا با یک والد زندگی سالم تری داشته باشد، او طلاق و زندگی سالم با یک والد را ترجیح می دهد.
ممکن است کودکان خردسال راضی به جدایی نباشند اما آنها با بزرگتر شدن متوجه می شوند که پدر و مادرشان با تحمل زندگی مشترک ناسالم چقدر احساس بدبختی می کرده اند و دلشان برای آنان می سوزد که چرا به آن روابط دردناک ادامه دادند و از هم جدا نشدند.
سخن آخر
منظور ما از بیان مطالب بالا این نیست که شما را به طلاق و جدایی تشویق کنیم، والدین باید برای اینکه کودکانشان زندگی بهتری تجربه کنند و به راحتی دوران شیرین کودکی را از دست ندهند، با یک مشکل کوچک داد و دعوا راه نیاندازند و کار را به طلاق و جدایی نکشند. شما وظیفه دارید برای خاطرخوشبختی بچه هایتان تا سر حد امکان تلاش کنید و هر کاری از دستتان برمی آید انجام دهید تا ازدواجی موفق داشته باشید.
هر دو والد باید مهارت های گفتاری خود را افزایش دهند و مشکلات را در کنار هم حل کنند و برای حل مشکلات پیچیده خود از یک مشاور مطمئن و دلسوز کمک بگیرند.
اگر زن و مرد هیچ گونه تفاهمی با یکدیگر نداشته و تحمل زندگی مشترک برایشان سخت بود و زندگی سمی و پر تنشی را برای خود و بچه ها ساخته اند، بهتر است فداکاری نکنند چون این کارشان به نفع کودکان نیست زیرا سال ها طول می کشد تازخم های روحی – روانی که ازدواج ناشاد پدر و مادر برای فرد باقی می گذارند، التیام یابد.