عاقبت تلخ ازدواج پنهانی پزشک با منشی فریبکار
فریب خوردم، باورم نمیشد این گونه مرا سرکیسه کند! روزی که بهعنوان منشی مطب استخدامش کردم، هیچگاه به ذهنم نمیرسید که او با ترفند خاصی به من نزدیک شود تا جایی که مهربانیها و ازخودگذشتگیهای همسرم را از یاد بردم و...
اینها بخشی از اظهارات پزشک متخصص امور درمانی است که از 3 سال قبل با منشی مطب خودش به طور پنهانی ازدواج کرده بود و اکنون با افشای این ازدواج پنهانی و درحالیکه هووها با یکدیگر در کلانتری درگیر شده بودند، شکایتی را به اتهام اخاذی از همسر صیغهایاش مطرح کرد.
در همین حال «سوسن» همسر اول این پزشک که دستانش از شدت خشم میلرزید درباره قصه زندگیاش به مشاور و مددکار اجتماعی احمدآباد گفت:24 سال قبل، زمانی با «نعیم» ازدواج کردم که او دیپلم داشت و تازه خدمت سربازی را به پایان رسانده بود، اما من حمایتش کردم و با تحمل سختیهای زندگی، نامزدم را به ادامه تحصیل تشویق کردم. بالاخره او در رشته پزشکی یکی از استانهای کشور پذیرفته شد و من هم با خوشحالی همه تلخکامیهای روزگار را تحمل کردم تا 8 سال تحصیل او به پایان رسید. در این مدت همسرم اصرار میکرد تا من هم ادامه تحصیل بدهم؛ ولی حالا 3 فرزند قدونیمقد داشتم و نمیتوانستم درس بخوانم.
این در حالی بود که «نعیم» مدام مدرک پزشکیاش را بر سرم میکوبید و مرا بهخاطرداشتن مدرک دیپلم تحقیر میکرد. بالاخره تصمیم گرفتم پرستاری برای فرزندانم پیدا کنم تا بتوانم به تحصیل بپردازم؛ ولی در همین زمان متوجه شدم که فرزند چهارم را نیز باردار هستم.
این بود که درس و دانشگاه را از ذهنم بیرون کردم و به امور خانهداری و تربیت فرزندانم پرداختم. اما روابط عاطفی بین من و «نعیم» هر روز سردتر میشد این در حالی بود که او در دوره تخصص نیز شرکت کرد و 2 سال بعد بهعنوان پزشک متخصص مطب خودش را هم راهاندازی کرد. در این میان اما روابط او با منشیهای مطبش مرا بسیار آزار میداد چرا که احساس میکردم این گونه رفتارها خارج از عرف و بسیار نامتعارف است. بارها به فکر طلاق افتادم؛ اما خانوادهام مرا حمایت نکردند و من مجبور بودم این گونه تحقیرهای آشکار را تحمل کنم. او با تماسهای پنهانی و پیامکهای زنندهای که برای خانمها میفرستاد مرا زجر میداد.
با وجود این اعتراضها و ناراحتیهایم نیز فایدهای نداشت و اوضاع مدام بدتر میشد تا این که چند سال قبل متوجه شدم «نعیم» از 3 سال قبل زنی را به عقد موقت خودش درآورده است و آن زن هم مهریهای بهاندازه یکخانه مجلل و یک خودروی خارجی از او گرفته و به دنبال سرنوشت خودش رفته بود؛ اما همسرم برای جلوگیری از آبروریزی، همه مهریهاش را به او داد و صدایش درنیامد! از این موارد در زندگی 24ساله ام با «نعیم» باز هم دیده بودم ولی کاری نمیتوانستم انجام بدهم تا این که فهمیدم او برای منشی مطب نیز خانهای در بهترین نقطه شهر اجاره کرده و یک خودروی خارجی گرانقیمت نیز برایش خریده است. خلاصه با تعقیب همسرم، نشانی منزل آن زن را پیدا کردم و به در خانهاش رفتم. آن جا بود که باهم درگیر شدیم و پلیس 110 ما را به کلانتری هدایت کرد.
در این شرایط پزشک متخصص که خود را به کلانتری رسانده بود با بیان این که فریبخورده است و قدر زحمات و مهربانیهای همسر اولش را ندانسته، به مشاور کلانتری گفت:5 سال قبل این زن جوان را بهعنوان منشی استخدام کردم. او خیلی زود با چربزبانی در جریان امور مالی من قرار گرفت بهطوریکه دیگر همه موضوعات اقتصادی و مالی را انجام میداد. پس از گذشت مدتی از این ماجرا، او به من ابراز علاقه کرد و با ترفندهای خاص زنانه، طوری رفتار کرد که من هم به او علاقهمند شدم.
آن زمان نمیدانستم «کبری» چه نقشه شومی در سر دارد به همین دلیل همخانهای در منطقه مرفه نشین شهر برایش اجاره کردم و همه امکانات زندگی را به همراه یک خودروی خارجی در اختیارش گذاشتم؛ ولی او با مهریه سنگینی که داشت مدام مرا در تنگنا قرار میداد تا به خواستههایش عمل کنم من هم که قادر به پرداخت مهریه او نبودم مجبور میشدم سر تسلیم فرود بیاورم. حالا میفهمم که چقدر به همسر اولم ظلم کردهام ایکاش...
باتوجهبه اهمیت این ماجرا بررسیهای قانونی و کارشناسی با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد سید علی سید گلستان (رئیس کلانتری احمدآباد) در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.