لیندا کیانی بازیگر نقش شعله در سریال پایتخت 2 که تا به حال حاضر به مصاحبه نبود در نهایت به خاطر احترام به خوانندگان راضی به گفتگوشد که در ادامه می خوانید:
معمولا در ایران سری سازی زیاد تجربه خوبی از آب درنمی آید و همچنان قسمت اول فیلم ها و وسریال های دنباله دار جذابتر از باقی قسمت هاست اما درباره «پایتخت 2» عکس این اتفاق افتاد و قسمت دوم پرطرفدار و جذابتر از آب درآمد.
فکر می کنی مهمترین دلیل این اتفاق چیست؟
- وقتی آقای مقدم تصمیم بگیرد که کاری را برای دومین بار شروع کند حتما به نتایج جدی رسیده که می خواهد این کار را عملی کند، چون اینقدر تجربه در چنته اش هست که بی گدار به آب نزند؛ همینطور محسن تنابنده و دیگر باتجربه های گروه تولید. وقتی من به این گروه وارد می شوم هم نتیجه اعتمادی است که به همه این آدم های حرفه ای دارم. درست می گویی، من این را می دانم که این اتفاق ریسک است و تا الان هر کسی که این کار را انجام داده نتیجه خوبی نداشته اما آقای مقدم اینقدر حرفه ای است که به کاری که انجام می دهد اطمینان کامل دارد.
چقدر با من موافق هستی که تغییر مدام لوکیشن در قسمت دوم و از این شهر به آن شهر رفتن عامل جذابیت این سریال شده است؟
- این تغییر لوکیشن ها خیلی کمک می کند اما به نظرم اینقدر داستان جذابیت داشت که حتی اگر این سفرها هم اتفاق نمی افتاد باز هم مخاطب سریال را دنبال می کرد. شما نگاه کنید می بینید که «پایتخت 1» هم مورد توجه واقع شد با اینکه فقط در تهران بود اما موافقم لوکیشن حتما موثر است.
اغلب سکانس های حضورت در این سریال با آن دوقلوها بود. کار کردن با بچه خیلی سخت است؛ نه؟
- کار کردن با بچه که واقعا سخت است اما این دوتا اینقدر دوست داشتنی هستند که دلم برایشان تنگ شده است. از وقتی فیلمبرداری تمام شده روزی نیست که من به عکس هایم با این دوتا نگاه نکنم و یادشان نباشم. اینقدر جفتشان باهوش بودند که گاهی واقعا دلم برای آن شیطونی های شیرین شان هم تنگ می شود.
ماجرای آن عکسی که از تو در اینترنت پخش شده و همه می گویند همسرت است، چیست؟
- من ازدواج نکرده ام و این عکس را در پشت صحنه یک تله فیلم با ایمان حضرتی گرفتم، همین.
چرا اینقدر در سینما کم فروغی و در تلویزیون پرفروغ؟
- سینمایی هایی که به من پیشنهاد می شود اینقدر معمولی است که ترجیح می دهم در یک سریال خوب بازی کنم تا یک فیلم معمولی. الان دچار یک ترس بزرگ از بازی کردن در سینما شده ام، اینقدر روی پیشنهادهای سینمایی ام فکرح و تحقیق می کنم که در نهایت هر بار به این نتیجه می رسم که نروم بهتر است. حس می کنم در سینما یک ذره بین خیلی قوی روی کار آدم است که هر چقدر هم خوب باشی ممکن است به خاطر کم کاری بقیه زیر سوال بروی. من تجربه این را داشته ام که به خاطر یکی دوتا از کارهای سینمایی ام که خودم هم می دانم خیلی بد بوده زیر خنجر انتقادات وحشتناک رفتم. روی تیم خیلی حساس شده ام.
روی فیلمنامه به شدت زوم می کنم و همینطور بازیگرانی که قرار است با آنها کار کنم. وقتی می بینیم که بازیگران تراز اول با سر پیشنهاد بازی در کارهای سیروس مقدم را در تلویزیون می پذیرند خب چرا باید بیایم و ریسک کنم و در سینما کاری را بپذیرم که آخرش اتفاق دلچسبی از آب درنمی آید؟