وی فور یو
یک سال پیش / خواندن دقیقه

متن ادبی برای جشن عاطفه ها+ شعر زیبا

متن ادبی برای جشن عاطفه ها+ شعر زیبا

جشن عاطفه ها زیباترین راه برای عشق ورزی و مهربانی به همنوعانمان است ،به بهانه ی روز جشن عاطفه ها با گرمای دست هایت، چراغ خاموش کومه نشینان را روشن کن.

متن و شعرهای زیبا مناسب جشن عاطفه ها

مردم ایران، مردمی بخشنده و مهربانند و همیشه در فکر دستگیری از مستمندان و فقرا هستند. در ایران قبل از آغاز سال تحصیلی و به مناسبت باز شدن مدارس مراسمی به نام جشن عاطفه ها با هدف کمک به دانش‌آموزان محروم برگزار می شود. به مناسبت برگزاری جشن عاطفه ها در این بخش از پلاس وی متن های ادبی زیبا و تاثیرگذاری را منتشر ساخته ایم که ویژه این ایام مهربانی می باشند.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

تو را سپاس باید گفت؛ تو را که دلی به پاکی شبنم داری؛ تو را که به نگاه های معصومانه کودکان محروم می اندیشی.

فردا بهشت از آن توست. قیامت، دست های مهربانت به نیکوکاری تو شهادت می دهند. فردا از آن توست ای نیکوکار.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کرامت از خرمن شما خوشه می چیند. نیکوکاری از آسمان عطوفت شما می بارد و مهربانی، دست به دامان شماست.

شما که شادمانی را میهمان سفره نیازمندان کردید و عاطفه را شرمنده خود ساختید. درود فراوان پروردگارتان بر شما باد و خجسته باد بر شما روز نیکوکاری.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

جشن عاطفه ها فرصتی است برای عشق ورزی و مهربانی به کسانی که نیازمند دستان گرم همنوعانشان هستند،به بهانه ی روز جشن عاطفه ها چشم های گریان کودکان محروم، امروز چشم به راه دستهای نوازشگری است که همواره به بهانه ای،مهربانی را بین خود و همنوع خود تقسیم می کنند.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

جشن عاطفه ها

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

رگهایمان از خون انسانیّت لبریز است. نبضمان هر لحظه با یاد دیگران می زند. هوای حیاط دل هایمان لبریز از مهربانی است. در هر تپش، قلبمان فداکاری را فریاد می زند. از باغچه هامان بوی سیب عاطفه می آید. دریای چشمانمان تا ساحل غربت محرومان موج می زند. ما اهالی سرزمین نیکوکاری هستیم که سروده ایم :

بنی آدم اعضای یکدیگرند

که در آفرینش ز یک گوهرند

تو کز محنت دیگران بی غمی

نشاید که نامت نهند آدمی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

اینجا باغ عاطفه است. درختانِ احساس، شکوفه کرده اند. بر گلبرگ های ایمان،شبنم محبّت چکیده است. پرنده های نیکوکاری، فضای باغ را از نغمه های توحیدی خود پر کرده اند و باغبان لبخندزنان فریاد می زند:

مژده! مژده! بهار نزدیک است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

فردا سرانگشتانت شکوفه خواهد داد. فردا سبز خواهی شد. تو را می گویم، ای نیکوکار! تو که صمیمانه خوشی هایت را به سفره محرومان می ریزی. دستان نیازمند هر شب برایت به دعا بلند خواهد شد و چشم های کودکان بی بضاعت این مهربانی را هرگز فراموش نخواهد کرد.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ای دل، تو سزاوار کرامتی. نگاه های منتظر، به تو خیره مانده است. اینک در جشن نیکوکاری دل های خسته را در میهمانی خود پذیرا باش و بدان لبخند را بر لب های خشکیده بباران. فردا که بهار آید دستان خود را سبز خواهی دید.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

باید نگریست. باید با دقت به مهربانی اینان نگریست. کدام زبان می تواند این همه عاطفه را سپاس گوید؟ گل های احساس را ببین که از شرم عرق کرده اند. امروز، «حی علی خیرالعمل» است. امروز روز نیکوکاری است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

امروز طراوت میهمان دل های ماست. امروز از آسمان عطوفت می بارد و درختان عاطفه را می بینی که میوه های ایثار نثار می کنند. امروز زمینیان آسمانی شده اند. امروز خدا در همین نزدیکی ها نعمت می پاشد. امروز فرشتگان طبق طبق نیکی به آسمان می برند. امروز، روز نیکوکاری است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

آفریننده مهر، آن زمان که انسان را سرشت، محبت را در قلبش نوشت و مُهر کرد راز قلب انسان را؛ قلبی که می تپد برای قلبی دیگر، قلبی که به درد می آید از رنج قلبی دیگر. قلبی که شادمان می شود از شعف قلبی دیگر. قلبی که می گذرد از تمام داشته هایش، برای قلبی دیگر. آری این است راز آفرینش انسان؛ انسانی که شایسته امانت است و مسجود فرشتگان.

انسانی که چونان خورشید هیچ گاه از بخشش ذره ذره تابندگی اش بی نور نخواهد شد؛ زیرا تمام قلبش سرشار از نور خداست. انسانی که سخاوت دستانش، به سخاوت آسمان طعنه خواهد زد و تقسیم لبخندش، گره از چین پیشانی ها خواهد گشود. انسانی که برای استجابت آرزوهای انسانی دیگر، باران خواهد شد تا سرزمین ترک خورده یأس، رنگ شادمانی و شکوفایی بگیرد. انسانی که برای آسایش دلی بی آرامش پر از مهر خواهد شد تا در پناه چشمان مهربانش غم ها کوچ کنند.

انسانی که در سرمای دستان دخترکی گل فروش یخ خواهد زد و در گرمای چشم پسرکی فال به دست، ذوب. انسانی که در عبور از امتداد نگاه هایی منتظر برای همیشه خواهد ایستاد؛ نگاه هایی که گاه منتظر فرزندند و گاه منتظر پدر یا مادر و گاه خواهر یا برادر. انسانی که در قطره قطره اشک کودکی یتیم غرق خواهد شد و با آه برخاسته از غربت پیرمرد یا پیرزنی، آب. انسانی که سد خواهد کرد راه تکثیر فقر را؛ به وسعت انسانیت و دلی مالامال از محبت.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

لوازم تحریر

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

بخشش را از خورشید بیاموز

محبت را بی ارزیابی پخش کن،

دروازه های‌ قلبت رابه روی همه ی بگشا

و باورداشته باش خدایی که دراین نزدیکیست،

بهترین ها را برایت رقم زده است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چه می شد اگر نبود دل بستگی ما آدم ها به هم؟

شاید «با هم بودن» را بر صفحه های فطرت مان نوشته اند که

«بی هم بودن» تلخ است و تحمل ناپذیر.

از من تا تو فاصله ای نیست، جز برداشتن یک قدم به عشق.

زمستان سرد و سوزان تنهایی را فقط به هم پیوستن

دست های من و توست که گرم خواهد کرد.

زمین سرد است، اما آتش مهر قلب های مؤمن در سراسر گیتی نه تنها کلبه های خویش،

که کلبه همسایگان را نیز برقرار و برافروخته نگاه خواهند داشت.

آری، سیاره خاکی ما بر مدار وحدت دل های عاشق می گردد؛

دل های زنده به عشق انسانیت.

زمین، ملک همه فرزندان آدم است و این ملک مشاع، تنها با

نوع دوستی خواهد پایید و با گذشت.

آنچه بهتر زیستن را در این سرزمین دور برایمان فراهم می آورد،

این است که همگی مان زیر یک سایبان بنشینیم؛ سایبان محبت و نیکی.

کلبه هایی سرد و خاموش، با دست هایی ترک ترک و پینه بسته.

این کوچه های باریک، روایت رنج های توست؛

وقتی که نمی دانی سفره خالی ات را چگونه بر کودکانت بگشایی.

به ریگزاران داغ دلت می اندیشم؛ به تو که روح فسرده ات را به دندان گرفته ای

و شب های بی مهتابت را هیچ چراغی روشن نمی کند.

آمده ام که دستان خاکی ات را در دست های مهربانی ام بگیرم

تا روزهای سردت را خورشید امید، چراغان کند.

آمده ام تا آفتاب را بر سفره های عشق، قسمت کنیم.

آدمی بنده محبت است و هر چه نتواند سنگ خارای قلبش

را بگشاید، محبت خواهد توانست.

هر چه رنگ و لعاب دیگر، همچون برگ های پاییز می ریزند،

ولی رنگ و بوی محبت، هرگز کهنه نخواهد شد

و حافظه جهان، دست های نیکوکار را از یاد نخواهد برد.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

جشن مهربانی

در میان مردمانم برپاست

همه دستها،

دستگیر یتیمان و فقراست

طبق طبق

همه جا گل عطوفت شکوفا است

رده پای مهربانی

در جاده ای مهرورزی پیداست

از این جشن پرشور،

همه جاغوغاست

رخسار زرد یتیمان

گلگون و شیداست

جشن عاطفه ها

و مهمان نوازی یتیماست

مهربانی سالهاست

که در میان مردم ماست

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

تقلا کن برای مستمندان

که اجر این کمک باشد دو چندان

چه آدمها که بی کیف و کتابند

پی گندم چو موری در شتابند

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

گاهی خدا می خواهد

با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد

وقتی دستی را به یاری می گیری،

بدان که دست دیگرت در دست خداست…

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

مهربان که باشی

روزت زیباست

آسمانت رنگ دیگری دارد

روزت رویایی ست

دنیایت عاشقانه می شود

مهربان باش

مهربانی رسم قشنگ دلهای پاک است

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چه سخت است آدمی با دست خالی

نپرسند از غمش یک لحظه حالی

یتیمان را کسانی می شناسند

که از درد یتیمی می هراسند

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کمک کردن

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

امروز در مزرعه عشق، بذر نیکوکاری می پاشند، تا فردا در بهار دل ها، گل های معنویت شکفته شود.

سرسبزی فردا مدیون همت مردان و زنانی است که شادی های خود را بر کویر نیازهای هم وطنان خود می پاشند. فرخنده باد این شور و خجسته باد روز با طراوت نیکوکاری.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

پیام دین ما می باشد احسان

اگر داری کمک کن ای مسلمان

کمک را از علی می باید آموخت

که بخشید عمر خود را هرچه اندوخت

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ولی من مطمئنم یک نفر هست

که گیرد از رفیق بینوا دست

به یاد دوستان دستی برآرید

نهال عاطفه در دل بکارید

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

نباشد همی نیک و بد، پایدار

همان بِه که نیکی بُوَد یادگار

دراز است دست فلک بر بدی

همه نیکویی کن اگر بِخرَدی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

کسی کوی دولت ز دنیا بِبُرد

که با خود نصیبی به عُقبی ببرد

درون فروماندگان شاد کن

ز روز فروماندگی یاد کن

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چه چیز بالاتر از آنکه خدا شما را دوست می دارد؟

شما را می گویم؛ شما که دستانتان لبریز مهربانی است.

شما که تاب نگاه های منتظر خانواده های نیازمند را ندارید.

شما که محبت خود را از ارزانی سفره های مردم محروم می کنید.

شما که آفریننده روز نیکوکاری هستید.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

در هیاهوی بهار

که شکوفا شود از باغ هزاران گل عشق

نغمه ی شور زند بلبل عشق

و نسیم نوروز

بزند با صد شوق

شانه بر کاکل عشق

خاطر خسته تو را می خواند

دل بشکسته تو را می خواند :

جشن نیکوکاری است

جلوه ی همیاری است

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

برای رسیدن

به بلندای بخشندگی

باید از آز وجود خویش

بگذری.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

بیا قسمت کنیم هر خنده ای را

نرنجانیم دلــــی از بنده ای را

بیا با گرمی دست محبّت

بگیریم دست هر شرمنده ای را

بیا همّت کنیم تا مستمندی

نپوشد جامه های ژنده ای را

بیا در قلب پیران و فقیران

برویانیم گل سر زنده ای را

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

بخشندگی،

انتشار بوی خوش بنفشه

بر ته کفشی است

که لگدمالش کرده است.

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

به نام حضرت باری تعالی که حال بینوا دریاب حالا

دوباره جشن نیکوکاری آمد زمان همدلی و یاری آمد

بیا ای دانش آموز دبستان شکوفا کن گلی در این گلستان

گلستان قشنگ مهربانی بود از هدیه های آسمانی

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

پیام دین ما می باشد احسان

اگر داری کمک کن ای مسلمان

کمک را از علی می باید آموخت

که بخشید عمر خود را هرچه اندوخت

تقلا کن برای مستمندان

که اجر این کمک باشد دو چندان

چه آدمها که بی کیف و کتابند

پی گندم چو موری در شتابند

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چه آدمها که نان شب ندارند

به یاری شما چشم انتظارند

چه آدمها که بیمار و ضعیفند

اگر چه ناتوان اما شریفند

چه آدمها که تنها و یتیمند

به احسان شما اکنون سهیمند

بیاییم با کمک کردن به یاران

بهاری نو بسازیم در بهاران

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

چه خوش باشد به جشن مهربانی

کنیم با بینوایان همزبانی

تهی دستان کنون چشم انتظارند

برای عیدشان عیدی ندارند

چه سخت است آدمی با دست خالی

نپرسند از غمش یک لحظه حالی

یتیمان را کسانی می شناسند

که از درد یتیمی می هراسند

_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_

ولی من مطمئنم یک نفر هست

که گیرد از رفیق بینوا دست

به یاد دوستان دستی برآرید

نهال عاطفه در دل بکارید


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع