اشعار و متن مداحی مناسب شهادت حضرت علی(ع)
شب قدر شب گشوده شدن در های رحمت خداوند مهربان است ، شب نوازش بندگانی است که فقط چشم امیدشان برای بخشش به معبود یگانه است ، شبی که دیگر تاریخ هرگز به چشم نخواهد دید.
شب قدر، شب نزول قرآن بر پیامبر اکرم صلی االله، آنچنان با عظمت و با شکوه است که عبادت در این شب برابر با هزار ماه راز و نیاز است. این شب دارای اعمال بیشماری است که به جا آوردن آن در کارنامه ی اعمال ما ثبت می شود و خداوند به واسطه این اعمال دعاهای ما را اجابت می کند.
ضمن عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن شب های قدر ، پیشنهاد می کنیم در ادامه این بخش از پلاس وی مداحی هایی که در وصف این شب های عزیز در اختیارتان قرار داده ایم را بخوانید و بهره مند شوید ، امید آنست که در این شب های معنوی ما را هم از دعاهای خیر خود بی نصیب نگذراید.
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
از تو سر و ز مادر من سینه ای شکست
تا صبح حشر بر سر بر سینه می زنم
جدم که نیست در بر تو مادرم که نیست
دارم به جای چند نفر سینه می زنم
من در مدینه یاد گرفتم که هیچ وقت
زخمی که شد عمیق مداوا نمی شود
گر چند ضربه هم زده بودن باز هم
پیشانی تو بیش از این وا نمی شود
گفتند گفته ای که مرا کوچه می برند
می خواهم از بیان خودت بشنوم بگو
گفتند گفته ای که تماشام می کنند
میخواهم از زبان خودت بشنوم بگو
بابا خودت بگو سر بازار می روم
بابا خودت بگو که گرفتار می شوم
بابا خودت بگو به سرم سنگ می زنند
بابا بگو بدون علمدار می شوم
علی اکبر لطیفیان
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
رادمردی مهربان با دست های پینه دار
در میان کوچه های شهر غربت رهسپار
کیسه های نان و خرما روی دوش خسته اش
کیست این مرد غریبه ، با لباسی وصله دار؟
کهکشان ها شاهد غم های بی اندازه اش
ماه می گرید برایش چون دل ابر بهار
نیمه شب ها لابه لای نخل ها گم میشود
چاه می داند دلیل گریه های ذوالفقار
در کنار چاه هرشب ایستاده جبرئیل
تا تکاند از سر دوش علی گرد و غبار
چند سالی هست بعد ماجرای فاطمه
لرزشی افتاده بر آن شانه های استوار
قامت سرو بلندش در هلال افتاده است
زیر بار رنج های تلخ و سخت روزگار
جای رد ریسمان های زمخت فتنه ها
سال ها مانده است بر دست کریمش یادگار
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
دور عمامه تو آسمان می گردد
یک نخ از جامه تو به جهان می ارزد
به این بشارت قسم به اعتبارت قسم
من در پناه توام به ذوالفقارت قسم
ای عالی اعلا علی عالی علی مولا علی
اول علی آخر علی ای ساقی کوثر علی
ای قبله اهل یقین
مولا امیر المومنین
از غم خون جگری حسنت جان میداد
خبر بی پدری به یتیمان میداد
یتیم چشم انتظار بدون تو بی قرار
ببین همه تشنه اند ای ابر رحمت ببار
چشم فلک اتش فشان
تو می روی دامن کشان
پیش از آنکه بروی زینبت رفت از حال
فاطمه گریه کنان امده استقبال
هنگام رفتن شده زهرای تو امده
داغت عجب اتشی به جان عالم زده
شد ناله خیر النساء
جانم فدات یا مرتضی
قصه واقعه را دم آخر گفتی
ماجرا را تو به هر دو برادر گفتی
گفتی برای حسین تو ماجرای حسین
بردی دل عالمی به کربلای حسین
ای جان حسین جانان حسین
عالم سنه قربان حسین
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
شکسته قلب محراب خونه دله سجاده
ستون هفت آسمون روی زمین افتاده
پیشونی مولا رو شکسته زخمی کاری
خون دل از زخمِ سر و محاسنش شد جاری
علی رو از پا انداخت تیغ به زهر آغشته
ولی خودش میگه من و دوریِ زهرا کشته
شده آماده دوباره برای دیدن زهرا
مسجد کوفه میخونه علی مولا علی مولا
واویلا واویلا تهدمت والله ارکان الهدی
محرم رازش تنها دلِ صبور چاهِ
تنها ترین جلوه ی حق علی ولی اللهِ
کسی اسیرش باشه از دو جهان آزاده
دلامون از بچگی با محبتش آباده
عالم و میگردونه نخ عبایِ مولا
خدا دو دنیا رو سپرد به بچه هایِ مولا
پدر امت اسلام پدر حضرت صائب
روی سربندا نوشته علی بن ابی طالب
واویلا واویلا تهدمت والله ارکان الهدی
محاسنِ خونینه بابا رو زینب دیده
قصه ی بعدی قصه ی سر نیزه و خورشیده
محراب اگه امشب از خونِ علی دریا شد
اما دلا بسوزه که سر حسین دعوا شد
میون رگ های ما عشق نجف می جوشه
نجف دلا رو میبره زیارت شیش گوشه
دل ما صحن و سرایِ پسر مولا حسینه
ضربانِ سینه ی ما یا حسینه
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
تقصیر سیاهیای دلمه
اگه اشکم دیگه جاری نمیشه
واسه هر کس که پشیمون اومده
دره خونه تو بازه همیشه
شب قدره اومدم صدات کنم
شب قدره اومدم نگام کنی
تو خودت گفتی بیا من اومدم
تا یه فکری واسه غصه هام کنی
سایه سرم فقط تویی خدا
اگه قرآن و میذارم رو سرم
پیش تو بی آبرو شدم ولی
دارم اسم اهل بیت و میبرم
انقدر گناه گرفته قلبمو
شبیه قدیما عاشق نمیشم
گاهی وقتا با خودم فکر میکنم
دیگه اون نوکر سابق نمیشم
اونی که یه عمره دور بوده ازت
حالا با دل بی قراری اومده
شب قدری با یه عالمه گناه
دیگه بنده فراری اومده
خوبی دیدمو بدی دیدی فقط
من بدم آره ولی منو ببخش
قسمت میدم به اسم اعظمت
تو رو به جان علی منو ببخش
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین
دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین
بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو
تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین
به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت
دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین
کَس نفهمید که عباس چگونه آمد
بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین
خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد
دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین
دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را
دخترش دید و….خودش آخرش اُفتاد زمین
چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید
چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین
ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد
از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین
دید پایین قدمهاش سَنان می خندید
دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین
حسن لطفی
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب قدر و شب وصل و شب دیدار یار آمد
پس از آن بیقراری ها سحرگاه قرار آمد
ببین یارب که به شوق تو دل خون دیده تر دارم
دگر از کوفه و این غربت خدایا عزم سفر دارم
نداند قدر مرا این شهر مرا از کوفه بگیر امشب
به خوابم آمده پیغمبر دعایش را بپذیر امشب
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب پایان هجران و غم من عاقبت آمد
شب فزت و رب الکعبه گفتن عاقبت آمد
ز بعد این همه سال آخر به پایان آمده تنهایی
خوشا آن دم که تو یا زهرا به استقبال علی آیی
سراپا شوقم و بی تابی که از نو روی تو را بینم
به شوق روی تو بردارم سر از این سجده خونینم
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
شب قدر آمد و یارب مرا کاش این شرف باشد
که تقدیرم زیارتنامه خواندن در نجف باشد
نجف گفتم دل من لرزید به یاد صحن و سرای تو
سپردم دل به هوای تو،نهادم سر به وفای تو
مدد کن یا علی یا حیدر به پای دل به سویت آیم
چه در دنیا و چه در عقبا بگویم شیعه مولایم
علی ای ساقی کوثر علی مولا علی مولا
امیرالمومنین حیدر علی مولا علی مولا
محمد مهدی سیار
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
اونی که مجنونه میدونه دیوونه میمونه
رها و تنها و رسوا و شیدا و مجنونه
شبیه بارونم ، همیشه میخونم به دریای لطفت همیشه مدیونم
به دنبال اسمت همش سرگردونم
نمیره از یادم تو کردی آبادم
توی زندون بودم تو کردی آزادم
به اسمت حساسم ، بدستت دل دادم
اونی که مجنونه میدونه دیوونه میمونه
رها و تنها و رسوا و شیدا و مجنونه
حسین یا ثارالله ، حسین یا ثارالله …
تویی که بالایی بالایی اعلایی مولایی
گداتم محتاج دستاتم از بس تو آقایی
به چشمم باریدی ، به قلبم تابیدی
تو مثل دریایی ،شبیه خورشیدی
به حال و روز من سر و سامون میدی
میخوام آدم باشم ، بهت محرم باشم
تا جون دارم پای همین پرچم باشم
توی محشر بین شهیداتم باشم
اونی که مجنونه میدونه دیوونه میمونه
رها و تنها و رسوا و شیدا و مجنونه
حسین یا ثارالله …
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
بگذر از خیر سفر دست نگهدار علی
ای به خون خفته ولی عازمِ دیدار علی
مست هشیار علی، خفتهی بیدار علی
شاه خوبان بگشا پلک و دگرباره بیا
از پس ابر برون، ماه شب تار علی
ماهتابی تو ولی مثل غروب خورشید
شده از خون شفق موی تو سرشار علی
آفتابی تو که با هرنفس تازه، رُخَت
زردتر میشود از زردی دستار علی
به فقیران و یتیمان و اسیران سوگند
بگذر از خیر سفر دست نگهدار علی
چشم بگشا، حسن است این که پس از رفتن تو
زهر نوشد ز کف دشمن غدار علی
این حسین است که بعد از تو به دست این قوم
میشود کشتهی کین، تشنه و بی یار علی
حسن صنوبری
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
نفساش مونده رو لبهاش
خیسه از اشک شده پلکاش
می گیره با سر آستین اشک از گوشه چشماش
که مبادا نبینه اومده زهراش
نفساش مونده رو لبهاش
شده دلواپس اشکای یتیماش
یتیما هر کی میخونه برا باباش
اومدم که بنالم اومدم که ببارم
غیر تو توی عالم من کسی رو ندارم
نفساش مونده رو لبهاش
داره ظرف شیر میلرزه توی دستاش
پیش چشمای پسرهاش
که لباشون زیر دندون و نگاشون به اشکاش
نفساش مونده رو لبهاش
شده دلواپس اشکای یتیماش
یتیما هر کی میخونه برا باباش
اومدم که بنالم اومدم که ببارم
غیر تو توی عالم من کسی رو ندارم
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_
حیدر ، داری میری و کوچه خیس بارونه
حیدر ، نگاه کن دل آسمون چه گریونه
مثل زمستونه
حیدر ، غم قلب حسینتو کی میدونه
حیدر ، حسن حالتو میبینه و دل خونه
زینب پریشونه
امون از این فتنه و تیغی که شکسته قلب بنی هاشم رو
یاد مُغـیره باز می اُفتم وقتی میبینم اِبن مُلجَم رو
... وای وای وای وای ، وای وای وای وای ...
حیدر ، میدونم دلت از دنیا چقدر سیره
حیدر ، داره انگاری جون از بدنت میره
چشمات به در خیره
حیدر ، نرو بی تو هوای کوچه دلگیره
حیدر ، ببین دست یتیما کاسه ی شیره
اشکات سرازیره
به یاد اون نگاهی هستم که منتظر یه کاسه ی آبه
یه دختر سه ساله که تشنَه ست ، یه طفل شیرخواره که بیتابه
... وای وای وای وای ، وای وای وای وای ...
حیدر ، نگاهت پُره از غرور و احساسه
حیدر ، میدونم همه دلشوره ی تو واسه
باغ گل یاسه
حیدر ، ببین دست حسین تو دست عباسه
حیدر ، تو عالم اونکه به امامش حساسه
عباسو میشناسه
اونی که دست از بدنش افتاد اما بازم علم رو محکم داشت
دلِ حرم به بودنش خوش بود وقتی به روی دوش پرچم داشت
... وای وای وای وای ، وای وای وای وای ...