مرتضی پاشایی در روزهای 14، 15 و 16 اردیبهشت ماه در سالن «انتظار» شهرستان کرمانشاه روی صحنه رفت تا پذیرای دوستدارانش در این خطه از کشور باشد.
این خواننده که در ماه های گذشته حواشی و شایعات زیادی را پشت سر گذاشته، در حالی در این شهر غربی به اجرای برنامه پرداخت که به دلیل استقبال قابل توجه از این برنامه، او مجبور شد به جای 4 سانس، 7 سانس در این شهر کنسرت برگزار کند و تمام بلیت های این کنسرت ها ظرف 48 ساعت به فروش رسید.
از نکات قابل توجه این برنامه، اجرای ساعت 10 صبح این خواننده در روز دوم این برنامه بود که باعث شد او در یک روز در 3 سانس (10 صبح و 6 و 9 شب) روی صحنه برود.
برگزاری منظم و به دور از هرگونه حاشیه و بی نظمی از جمله نکات مثبت این برنامه بود تا بسیاری از اهالی رسانه که برای پوشش خبری این برنامه در محل کنسرت ها حضور داشتند، این برنامه ها را جزو منظم ترین برنامه هایی بدانند که تاکنون برای پوشش رسانه ای به آنجا اعزام شده اند.
این خواننده با قطعه «باید کاری کنی» روی صحنه آمد و در ادامه قطعات پُرطرفدارش از آلبوم «یکی هست» و سایر تک قطعاتش را به اجرا در آورد و در اواسط اجرایش رو به حاضرین گفت:«من کلا دو بار به شهر شما سفر کرده ام. اولین سفر من به دوران سربازی ام برمی گردد و مطمئن ام که نمی دانستید من در کرمانشاه سرباز بوده ام! از آن سال ها خیلی گذشته و حالا اولین کنسرت ام را در این شهر برگزار می کنم و از این بابت خوشحالم.»
پاشایی در ادامه برنامه اش نیز با اجرای قطعاتی چون «جاده یکطرفه» و «ستایش» توانست لحظات بااحساسی را برای دوستدارانش خلق کند تا همین فضای مثبت و صمیمی باعث شود در اواخر برنامه رو به حاضرین بگوید:«این برنامه یکی از بهترین برنامه هایی بود که تاکنون روی صحنه برده ام و بابت این انرژی خوب و ویژه از شما ممنونم.»
اولین گفتگوی خواننده آلبوم «یکی هست» بعد از شایعه های تمام نشدنی درباره بیماری اش:
مرتضی پاشایی:فقط به عشق هوادارانم مبارزه می کنم
حالا از یک اجرای موفق برگشته و ساعت یک صبح است. اینجا لابی هتل «پارسیان» کرمانشاه است. به جز چند خدمه هتل کسی بیدار نیست و «مرتضی پاشایی» رو به روی من نشسته و می خواهد برای اولین بار درباره همه شایعه های چند ماه گذشته صحبت کند. کدام حاشیه ها و شایعات؟ صحبت ها و روایت های مختلفی درباره او سر زبان ها افتاد. خبر فوت اش بارها در فضای مجازی دست به دست شد. از او به عنوان یک بیمار سرطانی نام برده شد و خیلی ها حتی اوایل اردیبهشت را آخرین روزهای فرصتی دانستند که پزشکان به او داده اند! صحبت هایی تلخ و ناراحت کننده که باعث شد خیلی از طرفدارانش دوران سختی را سپری کنند. اما اصل ماجرا چه بود؟ چرا هیچوقت درباره اش صحبتی نشد؟ سکوت این خواننده چه دلیلی داشت؟
سوال اولم را می خواهم درباره خودت بپرسم. «مرتضی پاشایی» از کجا شروع شد؟
خدا خواست. این جواب کلیشه ای است، ولی واقعاً جواب دیگری برایش ندارم. ملودی هایی داشتم و ساختم و منتشر شد. مردم دوست شان داشتند. برای خودم جالب بود. می خواهی یک اعتراف بکنم؟
بگو.
بعضی وقت ها به این فکر می کنم که این ملودی از کائنات به من رسیده. با خودم می گویم خدایا این از کجا آمد؟
برویم سر اصل موضوع؟
(می خندد). برویم.
مرتضی! در ماه های گذشته به قدری در مورد تو صحبت و روایت های مختلفی منتشر شده که همه دچار یک سردرگمی پیچیده در مورد احوالات جسمی تو شده اند. لطفاً یک بار برای همیشه درباره این صحبت ها و بیماری و مشکلات جسمی ات شفاف و صریح حرف بزن؟
همه آدم ها در زندگی شان دچار برخی اتفاقات و مشکلات می شوند. خبر بیماری ام به یک باره به من داده شد، ولی این موضوع آنقدرها هم تلخ و مهم نبود که خیلی ها حتی ماجرای فوت من را هم پیش کشیدند!
خُب این بیماری تا چه حد جدی و خطرناک بود؟
من آدمی هستم که در هر شرایطی سعی می کنم از زندگی لذت ببرم. هر مشکلی هر چقدر هم که بزرگ و سخت باشد، حل شدن اش دست خود آدم هاست.
خُب بعد از اینکه فهمیدی مشکل جسمی ات جدی است، چه تغییری در زندگی ات رخ داد؟ نگاهت به دنیا و زندگی تغییر کرد؟ هدف گذاری ات برای آینده ات چطور؟
ببین من دچار یک بیماری شده بودم که باید دوران نقاهت اش را پشت سر می گذراندم. تحت نظر بودم و هیچ تغییری در زندگی من رخ نداد. زندگی من طوری است که همیشه سعی دارم آن را به بهترین شکل بگذرانم. انرژی ای که در این مدت از طرف هوادارانم به سمت ام آمد، باعث شد خیلی روحیه بگیرم. اگر آنها نبودند، باور کنید خودم را می باختم. فقط به عشق هوادارانم مبارزه می کنم. همه چیز هم تحت کنترل است. خدا را شکر می کنم بابت این اتفاق و تغییر که باعث شد از این به بعد حواسم به خودم و و ضعیت سلامتی ام باشد.
این ماجرا تغییری در رویه کاری ات به وجود آورد؟
نه. من تور کنسرت هایم را داشتم و مراحل درمانی ام را در این مدت طی کردم. دکترها هم وقتی می دیدند که تا این حد انرژی دارم، کارشان را بهتر پیش می بردند. همزمان روی آلبوم هم زوم کرده بودم. قرار بود تابستان منتشر شود که حتماً این اتفاق خواهد افتاد. منظورم این است که بیماری اصلاً باعث نشده از کارهایم عقب بیفتم.
در مورد آینده چه فکری داری؟ در هر شرایطی باز هم قرار است از زندگی ات لذت ببری و در پی آرزوهایت باشی؟
ما ایرانی ها عادت داریم به شایعات دامن بزنیم. من کنسرت هایم را دارم و آلبومم را هم با قدرت منتشر می کنم. عمر دست خداست. من همه چیزم را از خدا دارم و باقی را هم به خودش سپرده ام. ولی باز هم تأکید می کنم. لطف طرفدارانم را در این اوضاع مساعد روحی و جسمی ام هرگز از یاد نمی برم. آنها باعث شدند که بتوانم سرپا بایستم.