آیا مادر لئوناردو داوینچی، کاترینا، یک برده اهل منطقهی کوهستانی قفقاز در آسیای مرکزی بوده است؟ این آخرین فرضیهای است که در مورد هویت مادر نابغهی عصر رنسانس مطرح میشود. تا به حال فرضیههای بیشماری در مورد این زن اسرارآمیز که تا حد زیادی در تاریخ گم شده، مطرح شده است. اکنون با فرضیهی جدید دوباره شاهد داغ شدن یک بحث قدیمی در بین متخصصان زندگی و آثار داوینچی خواهیم بود.
وبسایت ارزتکنیکا گزارش داد، کارلو وِچه، مورخ، نویسنده و استاد ادبیات ایتالیایی در دانشگاه اورینتال ناپل در جنوب ایتالیا در کنفرانس خبری که روز سهشنبه برگزار شد به خبرنگاران یک سند تا به حال ناشناخته را که اخیراً کشف کرده نشان داد. این سند مبنای فرضیهی جدید کارلو وچه بود. این مورخ و نویسنده ایتالیایی همچنین یک رمان تاریخی درباره زندگی کاترینا با عنوان «لبخند کاترینا، مادر لئوناردو» به رشته تحریر درآورده است.
پیش از این به خوبی دانسته میشد که لئوناردو متولد سال ۱۴۵۲ حاصل رابطهی نامشروع یک سردفتردار اهل فلورانس به نام سر پیرو دِ آنتونیو و زنی به نام کاترینا بوده است. سر پیرو در آن زمان با زنی به نام آلبیرا آمادوری ازدواج کرده بود و پس از مرگ او در سال ۱۴۶۴ سه بار دیگر نیز ازدواج کرد. او از همسران مختلف خود صاحب ۱۶ فرزند شد (که ۱۱ نفر از آنها در همان دوران طفولیت جان سپردند)، علاوه بر این فرزندان مشروع، لئوناردو، فرزند نامشروع او نیز بود که در منزل پدرش بزرگ شد و از تحصیلات بسیار خوبی نیز بهره گرفت.
بسیاری از مورخان کاترینا را دختر یک دهقان ساده دانستهاند که نهایتاً به همسری یک کارگر کوره به نام آنتونیو دی پیرو دل واکا درآمد. اما اینها تنها چیزهایی است که از این زن میدانیم. بنابراین طبیعی است که در طول سدهها هویتهای بیشماری از او کشف شود. شاید جنجالیترین فرضیه در مورد مادر لئورناردو داوینچی به سال ۲۰۱۴ برگردد. در آن سال آنجلو پاراتیکو، مورخ ایتالیایی فرضیهی تازهای مطرح کرد و گفت که کاترینا یک برده چینی بوده است. به گفته پارتیکو، این زن برده را بازرگانان ونیزی از کریمه وارد کردند و به یک بانکدار اهل فلورانس فروختهاند.
کتاب پاراتیکو با عنوان جالب «لئوناردو داوینچی: دانشمند چینی گمشده در ایتالیای رنسانس» در سال ۲۰۱۵ به چاپ رسید. فرضیه پارتیکو تا حدی زیادی بر اساس تحقیقات رِنزو چیانکی از کتابخانه لئوناردو در وینچی بود. او طبق تحقیقات خود عنوان کرده بود که کاترینا برده یکی از دوستان ثروتمند سر پیرو بوده است. این فرضیه همچنین مبنای کتاب دیگری درباره شجرهنامه لئوناردو قرار گرفت که آلساندرو وِزوسی، مدیر مؤسسه میراث داوینچی نوشت.
مارتین کمپ، یکی از محققان برجستهی لئوناردو داوینچی از دانشگاه آکسفورد، رویکرد دیگری در پیش گرفت و در سال ۲۰۱۷ کتابی با همکاری جوزپه پالانتی با عنوان «مونالیزا: مردم و نقاشی» چاپ کرد. او در این کتاب اشاره کرده بود که کاترینا در زمان تولد لئوناردو یک دختر یتیم ۱۵ ساله بوده است. کمپ شواهد اثباتشدهای کشف کرد که نشان میداد در آن دوران، دختر جوانی به نام کاترینا دی میو لیپی با پاپو، برادر کوچکش در فاصلهی کمتر از ۲ کیلومتری شهر وینچی زندگی میکرد. این دختر احتمالاً در یکی از دیدارهای بیشمار سرپیرو از شهر زادگاهش باردار شده باشد. یکی از شواهد کمپ اظهارنامه مالیاتی آنتونیو داوینچی مربوط به سال ۱۴۵۸ بود که تأیید میکرد لئوناردوی پنجساله در منزل او زندگی میکرد.
کارلو وچه نیز عنوان میکند که تحقیقاتش را بر مبنای فرضیهی برده که پاراتیکو و وزوسی مطرح کرده بودند انجام داده است. با این حال، به گفته وچه خود او هم در ابتدای تحقیقاتش چندان موافق این فرض نبود، اما بعداً به سندی به تاریخ ۲ نوامبر ۱۴۵۲ در میان آرشیو دولتی شهر فلورانس برخورد. این سند ۶ ماه پس از تولد لئوناردو تنظیم شده بود و نشان میداد که یک زن برده چَرکَسی به نام کاترینا را از طرف صاحبش، مونا جینوا، همسر دوناتو دی فلیپو دی سالوسترو ناتی، ماجراجو و از اشراف ثروتمند فلورانس آزاد شده است. سردفترداری که این سند را تنظیم و امضا کرده بود، کسی جز سر پیرو، پدر لئوناردو نبود.
کارلو وچه در این خصوص در مصاحبهای به انبیسی نیوز گفت: «وقتی آن سند را دیدم، نمیتوانستم آنچه را که میبینم، باور کنم. من هیچوقت چندان اعتباری برای فرضیهای که میگفت او [کاترینا] بردهای خارجی بوده قائل نبودم. بنابراین، ماهها تمام سعی خودم را کردم تا ثابت کنم کاترینایی که در آن اسناد به او اشاره شده مادرِ لئوناردو نیست، اما در نهایت تمام اسنادی که پیدا کردم مرا به این سمت و سو کشاند تا بالأخره تسلیم شواهد شوم. در آن زمان، بردههای زیادی با نام کاترینا وجود داشتند، اما این تنها سند آزادی بردهای به نام کاترینا بود که سر پیرو در تمام دوران طولانی زندگی خود نوشت. علاوه بر این، سند مملؤ از اشتباهات و اغماضهای جزئی است، نشانهای که شاید او در حین تنظیم سند عصبی بوده است؛ چرا که باردار کردن بردهی یک شخص دیگر جرم بود.»
مارتین کمپ در این خصوص گفت: «کارلو وچه یک محقق خوب است. روایت خیالی او به جاروجنجال پیرامون مادرِ برده [داوینچی] نیاز داشت. اما من همچنان هوادار مادر دهقان هستم که بهتر است، بهویژه به عنوان همسر آینده یک کشاورز ساده. اما داستانی نهچندان قابلتوجه با نیاز مردم به یک روایت هیجانانگیز و جنجالی و همینطور دغدغهی فعلی ما به بردهداری همخوانی ندارد.»
کمپ در پایان صحبتهایش عنوان کرد: «و باید بگویم که هیچ یک از این داستانها بهطور قطعی اثبات نشدهاند.»