۵۰ سال پیش اندکی پس از نیمهشب هفتم دسامبر، مأموریت آپولو ۱۷ از روی سکوی پرتاب در فلوریدا برخاست. با حضور یوجین سرنان و هریسون جک اشمیت و رونالد ایوانز، این ششمین و واپسین پرواز فضایی ناسا به سطح ماه محسوب میشد.
سرنان و اشمیت سه روز را در ماه گذراندند و با ماهنوردشان رکوردهای طولانیترین مسافت پیمودهشده در سطح ماه (۷٫۶ کیلومتر) و مقدار سنگ قمری بازگشتی را شکستند؛ اما امروزه احتمالاً آنچه این مأموریت را بیش از همه بهیاد میآورد، این واقعیت است که آپولو ۱۷ آخرین فرود انسانها روی ماه یا حتی سفر انسان به فراتر از مدار نزدیک زمین بود.
یکی از لحظات بهیادماندنی مأموریت، پیغامی بود که سرنان پیش از برخاستن ماژول قمری از روی سطح ماه، به کنترل مأموریت روی زمین فرستاد. او گفت انسان در آیندهی نهچندان دور به ماه بازخواهد گشت. مدتها بعد در صحبت با رسانهها، معلوم شد که منظور او دههها بعد نبود. وقتی سرنان پنج سال پیش در ۸۲ سالگی درگذشت، همچنان آخرین کسی بود که روی ماه قدم گذاشت.
اوایل سال جاری میلادی، عکاسی بریتانیایی به نام اندی ساندرز کتابی با عنوان «آپولو بازسازیشده» منتشر کرد که حاوی ۴۰۰ عکس از مأموریتهای آپولو است. فضانوردان در طول برنامهی آپولو، تقریباً ۲۰ هزار عکس با دوربینهای هاسلبلاد گرفتند. ساندرز از تکنیکهای مختلف ویرایش تصویر، ازجمله انباشت فوکوس از فیلمهای ویدئویی ۱۶ میلیمتری استفاده کرد تا تصاویر این مأموریتهای نمادین را با وضوح بسیار بیشتر از آنچه پیشتر دیده شده بود، بازسازی کند.
ساندرزر به مناسبت پرتاب تاریخی آپولو ۱۷، هشت تصویر با وضوح درخورتوجه از کتاب خود را بههمراه زیرنویس با وبسایت ارز تکنیکا بهاشتراک گذاشت. درادامه، با پلاس وی همراه باشید تا این تصاویر خاطرهانگیز را مرور کنیم.
تصاویر آپولو ۱۷
هریسون اشمیت درحالیکه لباس سرهمیاش را پوشیده، ازطریق راهرو به ماژول قمری وارد میشود تا آن را بررسی کند. او نورسنج مینولتا را بهمنظور ارزیابی نور برای تنظیمات دوربین بهسمت رونالد ایوانز که در راهرو حضور دارد، نشانه گرفته است. کولهپشتی سامانه پشتیبانی حیات سیار یوجین سرنان در نزدیکی آرنج راست اشمیت قرار دارد.
اشمیت از لبه دهانهای به وسعت ۱۰۰ متر و عمق تقریباً ۱۴ متر به اطراف نگاه میکند. در سمت چپ عکس، رد چرخهای ماهنورد تا حاشیهی دهانه و مواد نارنجی و بهگفتهی سرنان، «بسیار تیرهی مایل به آبی» بهچشم میخورند. سرنان میگوید: «از جایی که قرار دارم، تقریباً صد متر در اطراف ضلع غربی حاشیهی دهانه، مواد نارنجیرنگ فراوانی وجود دارند که به درون دهانه سقوط میکنند.»
سرنان: «میخواهم زمین را بگیرم... یک بار امتحان کنیم، بعد بیخیال میشویم و به سر کارمان میرویم. کمی بالاتر بگیر، باشه؟» اشمیت: «نمیدونم یوجین، بذار به تو نزدیکتر شوم... بسیار خب، احتمالاً درست شده است.» اشمیت سرانجام عکس را گرفت و نتیجه، این تصویر از سرنان، پرچم و زمین شد. اشمیت در بازتاب نور از محافظ طلاییرنگ کلاه سرنان درحالیکه زانو زده است و تلاش میکند زاویهی مناسب را بهدست آورد، بهچشم میخورد.
اشمیت در حال گشودن پنلهای خورشیدی روی فرستندهی برقی مختصات سطحی است. یک آنتن دوقطبی متقاطع با چهار سیم به طول ۳۵ متر روی الگویی متقاطع از رد چرخ ماهنورد قرار گرفت که سرنان عمداً ساخته بود. سرنان فهرست وظایف روی دست خود را بررسی میکند: «بسیار خب، نوشته عکس مکانیاب را به ماژول قمری ببرید.» سرنان درپایان فعالیتها روی ماه میگوید: «میخواهی پیاده برگردی یا سوار ماهنورد بشوی؟» اشمیت: «اوه پیاده برمیگردم.»
سرنان: «بیا ببینیم در اینجا حیات وجود دارد یا نه عزیزم... و باتوجهبه نحوه فرمانپذیریاش، فکر میکنم چرخهای عقب هم فرمان میگیرند... چه میبینی جک؟» سرنان ماهنورد و فرمانپذیری آن را آزمایش میکند (هر جفت چرخ میتواند در جهت مخالف بچرخد تا قدرت مانور وسیلهی نقلیه بهبود یابد). اشمیت: «بهسمت من بیا عزیزم! انگار داره حرکت میکنه... از روی من رد نشو!» بالای شانه راست سرنان، کوه خرس بهچشم میخورد و تقریباً ۷ کیلومتر در سمت راست، تودهکوه جنوبی قرار دارد.
اشمیت و سرنان لباسهایشان را درآوردند و پیش از آنکه به ایوانز در مدار ماه ملحق شوند، جای خوابشان را برای استراحتی هشتساعته برپا کردند. سرنان: «در تمام عمرم این همه گردوخاک ندیده بودم. هیچوقت.» حسگرهای زیستپزشکی فرمانده خسته زیر لباس خنککنندهی مایع او بهچشم میخورند. کلاهها و لباسها روی پوشش موتور ماژول صعود قرار گرفته و دریچه در بالا مشاهدهپذیر است.
اشمیت: «سوزش [موتور]! ما در راهیم هیوستون!» ایوانز: «خوشحالم که هر دو شما به اینجا برگشتید... پسر، اون چلنجر فضاپیمای قشنگیه! باید ازش عکس بگیرم!» ماژول قمری ناموزون و بدقواره در تاریکی فضا قرار دارد. با کمی بهبود در تصویر، فرمانده سرنان اکنون پشت پنجره در حال فرماندهی و هدایت فضاپیما از روی سطح ماه برای آخرینبار، بهچشم میخورد. سرنان: «میتونی منو ببینی؟» ایوانز: «بله، میتونم درست همونجا ببینمت!»
پس از سیگنالبرداری، در مدار شصتوششم خدمه طلوع زمین و هلال تماشایی آن را مشاهده کرد. ایوانز: «هیوستون، آمریکا، ظاهراً دوباره با شما هستیم... درواقع میدانیم که هستیم. همان موقع که بالا آمدیم، عکس شما را گرفتیم!» این عکس در نزدیکی ریتز، دهانهای برخوردی که فراتر از لبه رؤیتپذیر ماه از روی زمین قرار دارد، گرفته شد. موسیقی بیدارباش برای روز آخر در مدار، «آتشم را روشن کن» از گروه دورز بود که با مانور پیشرو برای تزریق به مدار زمین تناسب داشت.
هشت تصویری که مشاهده کردید، بخش کوچکی از مجموعهعکسهای تاریخی شگفتانگیزی بودند که در کتاب ساندرز وجود دارند. انسان خیلی وقت است که به ماه نرفته؛ اما بهزودی با برنامهی آرتمیس سرانجام دوباره میتوانیم روی سطح ماه گام برداریم.