در بسیاری از موارد شاهد نگهداری مومیایی و یا استخوان های باقی ماندۀ افراد معروف و سرشناسی هستیم که این فراد در زمانی که در قید حیات بوده اند چهره ای مطرح و بزرگی در بین مردم شناخته شده بودند دکارت نیز یکی از آن افراد سرشناس و نخبه ای می باشد که باوجود گذشت چند سال از زمان مرگش هنوز هم اثراتی از باقیمانده جمجه و استخوان هایش تحت نظر و نگهداری میشود.
" دکارت "فیلسوف، ریاضی دان و فیزیک دان بزرگ عصر روشنگری و از پایه گذاران فلسفه اروپای مدرن محسوب می شود.او در سپتامبر 1649 به دعوت ملکه سوئد- برای تعلیم فلسفه به دربار وی در استکهلم رفت.اما زمستان سرد این کشور اسکاندیناوی از یک سو و ضرورت سحرخیزی در ساعت پنج بامداد برای تعلیم ملکه از سوی دیگر، دکارت را که به این نوع آب و هوا و سحرخیزی عادت نداشت، به بیماری ذات الریه مبتلا ساخت.او در سال 1650 در سوئد درگذشت و در استکهلم به خاک سپرده شد، اما این پایان ماجرا نبود.سفیر فرانسه به نام "Hugues" در استکهلم، شبانه جنازه را از قبر بیرون آورده و مخفیانه به فرانسه انتقال داد.در طول 350 سال گذشته استخوان های دکارت همچون انگشتان، جمجمه و ... یکی یکی به فروش رسید.
هم اکنون این جمجمه در پاریس نگهداری می شود و قرار است به "مدرسه نظامی Prytanée" که دکارت در آن تحصیل می کرد منتقل شود. بر روی جمجمه در طول تاریخ شعری به زبان لاتین کنده کاری شده است.به این مضمون :(ترجمه دقیق نیست و مفهوم شعر اینه)از سر بزرگ دکارت، این غنیمت کوچک باقی مانده است اما استعداد و نبوغ او در سرتاسر جهان پیچیده و این بزرگی همیشه در ذهن پارسایان به شادی یاد می شود.
رنه دکارت یکی از موثرترین فیلسوفان و ریاضیدانان در طول تاریخ بوده است او در لاهی فرانسه به دنیا امد او پسر اشراف زاده ای بود که ثروت زیادی هم نداشت در 8 سالگی تحصیل خود را در مدرسه شبانه روزی یسوعی در لافلش اغاز کرد پس از پنج سال تحصیلات عمومی به مدت سه سال در ریاضیات و نظرات جدید علمی آموزش دید. یکی از باورهای جدید علمی احترام زیادی بود که برای آزمایشگری منظور می شد. تفاوت روشهای جدید تجربی با آموزشهای قبلی سبب شد که دکارت به آموخته های قبلی خود شک کند. این شک گرایی و تردید پایهفلسفه بعدی او بود.
دکارت به مسافرت علاقه مند بود و به همین دلیل در سال 1616 به ارتش پرنس موریس هلندی پیوست. بعد از آن در تابستانها به مسافرت می پرداخت و در زمستانها در شهرهایی که دوست داشت آقامت می کرد در سال 1629 به سبب فضای باز و آزاد روشنفکری دوباره در هلند ساکن شد.
دکارت در هلند نخستین کتاب خود را با عنوان قواعد به کارگیری ذهن در سال 1629 شروع کرد که در طول زندگی او منتشر شد در سال 1633 به نوشتن کتاب دیگرش موسوم به جهان پرداخت, اما وقتی از مخالفت کلیسای کاتولیک با کپرنیک با خبر شد نوشتن کتاب را متوقف کرد. سومین کتاب وی گفتاری در روش است که انتشار ان بسیار موثر بود این اثر دکارت را به عنوان وزنه موثری در فلسفه حدید تثبیت کرد در این اثر او در مورد ماهیت دانش و فرایند یادگیری اطلاعات جدید بحث کرده است جمله معروف او می اندیشم پس هستم. برای نشان دادن وجود خود در کنار وجود خداوند ابراز شده است. دکارت سه مقاله بلند در موضوع مطالعات علمی خود و به دنبال کتاب گفتاری در روش منشر کرد. یکی از جزئیات مطالعات او درباره قانون اساسی بازتاب نور است که آن را دکارت کشف کرده است بنابر این قانون زاویه ای که پرتو فرودی نور با خط عمود در نقطه فرود می سازد با زاویه ای که پرتو بازتابیده با همین خط می سازد برابر است.
سومین مقاله ضمیمه گفتاری در روش اهمیت بسیار زیادی برای دانشمندان داشت. زیرا دکارت در این ضمیمه هندسه تحلیلی را که خود ابداع کرده شرح داده است هندسه تحلیلی ترکیبی ازهندسه و جبر است. در این رشته علمی شکلهای هندسی را با قرار دادن آنها بر محورهای مختصات X و Y مورد مطالعه قرار می دهند.
در این دستگاه هر نقطه از یک شکل هندسی را می توان با مشخص کردن فاصله آن از محورهای مختصات پیدا کرد این دستگاه امکان می دهد که شکلهای هندسی به صورت اعداد بیان شوند دکارت اندیشه استفاده از حروف اخر الفبا را برای نشان دادن اعداد مجهول و نماها را برای مشخص کردن توان آنها ابداع کرد.
در سال 1649 ملکه سوئد کریستینا که در سن 23 سالگی بود دکارت را به عنوان معلم خصوصی خود به دربار دعوت کرد. پس از پذیرفتن این دعوت دکارت متوجه شد که ملکه آموزش خود را طبق برنامه از ساعت 5 صبح شروع می کند. متاسفانه دکارت نخستین زمستان استکهلم را تا نیاورد و چهارماه پس از ورود به سوئد به دلیل سرماخوردگی و سینه پهلو درگذشت.