10 عادت آزار دهنده سخنگوها در سخنرانی که سخنرانان حرفه ای مرتکب نمیشوند
شما نباید همیشه روی صحنه علنی باشید، اما قطعا می خواهید از صفات و عادت هایی که مانع برقراری ارتباط موثر می شود جلوگیری کنید.بعضی از بزرگترین اشتباهات ما به عنوان سخنرانان، به صورت کورکورانه به دنبال «حکمت سخنرانی متعارف» است، در حالی که دیگران به دلیل عدم توجه به ادراک مخاطبان به نتیجه می رسند.
شما قبلا می دانستید که سخنرانان باید توجه زیادی به کلمات استفاده شده و نحوه ارتباطشان داشته باشند. اما ممکن است متوجه نشوید که عادت های عصبی چگونه می توانند پیام شما را منحرف کنند. برای در نظر گرفتن این موارد، در این بخش از پلاس وی لیست 10 مورد از عادت های آزار دهنده و جایگزینی برای هر یک از آنها وجود دارد.
1. اوم، می دانید، آه، منظورم این است که :
این کلمات پرکننده و صداها دیوانه کننده هستند ،اگر نمیتوانید بیانیه خود را بدون چنین چیزهایی بگویید، مخاطبتان احتمالا دیگر به حرفهایتان گوش نخواهند داد.چیز بهتری وجود دارد؟بله؛سکوت.
یک مکث به خوبی می تواند تقویت کننده پیام باشد، تمرکز بیشتر بر ایده های کلیدی است و به مخاطبان اجازه می دهد تا در مورد آنها فکر کنند.اگر فقط اجازه دهید سکوتتان بین افکار و جملاتتان وجود داشته باشد، مخاطبان آن را دوست خواهند داشت.
2. نوع، نوعی، مدلی:
من به تازگی یک سخنرانی را شنیدم که در آن مدام این کلمات گفته می شد. چه شما آن را انجام دادید و یا خیر، این کار باعث می شود که قدرت خود را در جملات و حرف هایتان نامطمئن کنید، حتی ساده ترین اظهارات را نیز تضعیف می کند. آیا می خواهید به عنوان یک سخنران معتبر دیده شوید؟این عبارات بی فایده را از سخنرانی روزانه و همچنین تعاملات رسمی خود حذف کنید.
3. کلمات مرسوم، و عبارات بامزه:
در دنیای کسب و کار، شما می خواهید خود را معتبر کنید ؛با گفتن این کلمات و عبارات از واژگان خود شروع کنید:
کاملا! "آیا شما کار را گرفتید؟"
"کاملا!" بسیاری از سوالات نیاز به پاسخ ساده بله یا خیر دارند، نه جملاتی دیگر.
درباره این فکر کنید:"یه جورایی" با "نه" مساوی نیست، و "کاملا" با "بله" مساوی نیست.
"خبر خوب این است." خبر بد است، این جمله حیله گرانه ای است و تاثیری ندارد.
با استفاده از "خوشبختانه"، خروجی های مثبت شامل...، شروع کنید.
"من اینجا هستم که به شما بگویم." چیز خوبی است که بگویید شما ایجا هستید - من متعجب خواهم شد. مخاطبان در حال حاضر می دانند که چرا شما اینجا هستید؟ پس چرا جملاتتان معلوم است؟
به من اجازه دهید. " اجازه دهید به شما چیزی را بگویم." شما به اجازه من برای گفتن چیزی نیاز ندارید، به خصوص اگر من پولی را پرداخت کرده باشم.
جلو بروید. "جلو بروید و به او زنگ بزنید." مشکلی مشابه با "به من اجازه دهید"، اما برای دلیلی مثبت - شما اجازه می گیرید در زمانی که آن درخواست نشده است.
4. بلند صحبت کردن:
این روش دیگری است که اعتبارتان را تضعیف می کند - پایان دادن به هر جمله با تن صدای در حال افزایش، به طوری که به نظر می رسد سوال است. بسیار سخت که هر کسی که می داند شما در چه موردی صحبت می کنید را متقاعد کنید ؛ علاوه بر این، به دلیل طبیعت تکراری آن، این عادت همه بلند صحبت کردنتان را یکسان می سازد.
اصلاحش بسیار ساده است:اگر سوال می پرسید، افزایش تن صدا خوب است ؛ اگر شما در مورد چیزی که گفته اید مطمئن نیستید، بلند نگویید.تمایز بین این دو، با تن صحبت کردن انجام می شود.
5. جعلی بودن یا بهتر بگوییم واقعی نبودن :
سخنرانان هیچ چیزی بدون مخاطبانشان نیستند ، شما نمیتوانید با کسی ارتباط برقرار کنید اگر واقعی نباشید.این مانند تلاش برای گفتگو با یک بازیگر در یک بازی است:شما می توانید صحبت کنید، اما نمی توانید واقعا از شخص بشناسید، زیرا آنها بازی می کنند.
تماشاگران واقعی شما را می خواهند، نه کپی از یک سخنران حرفه ای. لباستان، زبانتان، محتوا و رفتار شما و همه چیزتان باید واقعی باشند، نه آنچه که اکثر سخنرانان دیگر انجام می دهند و قطعا از لحاظ سیاسی درست نیست.
6. پاورپوینت با چندین لغت در اسلاید :
برخی از سخنرانان اصرار دارند مخاطبانشان در طول بسیاری از سخنرانی ها متنی را بخوانند.متن روی صفحه به این معنی است که من نسبت به آن بیشتر توجه می کنم، زیرا صحبت های شما معنی ندارد.
اگر اسلاید ها شما را بیشتر قانع نمی کنند، آنها را حذف کنید. نباید پاراگراف، جمله یا بیش از چند کلمه در هر اسلاید وجود داشته باشد. این کلمات باید توجه مخاطبان را بر روی آنچه که شما در حال صحبت در مورد آن هستند، متمرکز کند.
7. صحبت های بی وقفه:
شما این اشتباه را هر ساله در مراسم های اسکار می بینید و این دردناک است با این حال بسیاری از سخنرانان، تشکر از همه را در سخنان خود شروع می کنند:"من می خواهم از مادرم که من را بدنیا آورد تشکر کنم."این کاری بد برای بازیگران هالیوودی است، و هیچ راهی برای تبدیل کردن مردم مثل شما وجود ندارد.محتوای صحبت شما تنها چیزی است که آنها را واقعا مانند شما می سازد.
8. داستان، داستان، داستان! :
این یک مثال کلاسیک از حکمت متعارف سخنران ها است:هرچه بیشتر داستان تعریف کنید، بهتر است. واقعیت این است که هر کسی داستانهای خوبی ندارد یا داستانپرداز ماهری نیست.
وقتی یک مخاطب قصه ای را می شنود که مستقیما به پیام شما یا زندگی اش مربوط نمی شود، شروع به فکر کردن درباره این موارد می کنند:
- چه کسی اهمیت می دهد؟
- نکته اش چیست؟
- چرا چنین سفر طولانی برای این سخنرانی انجام شد؟
شما مجبور به استفاده از داستان برای تاکید بر امتیاز خود نیستید ؛ شما می توانید داد بزنید، از ویدئو، تصاویر، هنر، و یا انجام یک میلیون چیز دیگر برای ایجاد یک خاطره به یاد ماندنی استفاده کنید.
9. بالا بردن دست ها :
به موجب مشارکت دادن مخاطبان، من فکر می کنم می توانید از مخاطبان خود بخواهید نت برداری کنند، بحث کنند، یا جواب هایی برای سوال هایتان بدهند.اما درخواستتان برای بالا بردن دست هایشان اصلا خوب نیست.
10. مطرح کردن سوال های بسیار زیاد:
پرسیدن سوالات خیلی زیاد:مردم آمده اند که با سخنان شما، جواب هایشان را دریافت کنند، نه اینکه از آنها سوال بپرسید. پرسیدن چند سوال تحریک کننده می تواند کار خوبی باشد، اما برخی از سخنرانان یک لیست بی پایان از سوالات اصلی را می پرسند.قبل از اینکه یک سوال بپرسید، از خودتان بپرسید که آیا راهی بهتر برای تحریک واکنشی وجود دارد یا خیر. سوالات خود را محدود به مشارکت و یا بحث کنید.
عادت کنید:
- در حالی که شما عادت های بد یا مزاحم خود را از بین می برید، ضروری است که آنها را با یک عادت خوب جایگزین کنید:
- آنچه شما می گویید و به صورت منظم انجام می دهید را ارزیابی کنید. بهترین راه این است که از خودتان فیلمبرداری و انتقاد کنید.
- برای بدست آوردن چشم اندازی ارزشمند، از مخاطبان، نه سخنرانان دیگر، برای بازخوردهای صادقانه دریافت کنید.
- انتقادات وحشتناک تر، خیلی بیشتر می توانند باعث بهبود شوند.
- به یاد داشته باشید که سخنرانان و مربیان دیگر معمولا قویترین طرفداران حکمت سخنران متداول هستند، بنابراین توصیه های خود را با اندازه گیری سالم از شک و تردید جذب می کنند.