هوشتانه | |
---|---|
زادهٔ | نامشخص؛ دوران هخامنشیان |
درگذشت | نامشخص؛ دوران هخامنشیان |
ملیت | ایران |
پیشه | کیمیاگر، فیلسوف، مغ، جادوگر، نویسنده |
عنوان | اوستَن، اوستانوس (به یونانی) |
از هوشتانه یا اوستَن به عنوان نخستین نویسنده در جادوگری یاد میشود و همواره به عنوان یکی از اصلیترین مراجع کیمیاگری مطرح بودهاست و آثار بسیاری به او نسبت داده شدهاست. مردم باستان کاوش سنگ جادو (سنگی که دارندهٔ آن میتوانست با بهرهوری از آن فلزات را به زر تبدیل کند و با دستیابی به انوشگی عمری دراز داشته باشد) را از او میدانستند
هوشتانه یا اوستَن کیست؟
هوشتانه یا اوستَن، یک کیمیاگر، فیلسوف و مغ ایرانی در زمان هخامنشیان بود. نام دیگر هوشتانه هیوسایتانه به یونانی و هیوستانیوس به زبان مقدونی است.
او که یکی از کیمیاگران سلسلهٔ مغان بهشمار میرفت، در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان او را همراهی کرد و در آنجا به آموزش کیمیاگری و جادوگری پرداخت. مکتب آموزشی او چنان مورد استقبال قرار گرفت که بنا به گفتهٔ پلینی، بسیاری از فیلسوفان یونان همچون فیثاغورث، امپدکلس، دموکریت و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند. وی همچنین در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را بر عهده داشت.
از وی به عنوان نخستین نویسنده در جادوگری یاد میشود و همواره به عنوان یکی از اصلیترین مراجع کیمیاگری مطرح بودهاست و آثار بسیاری به او نسبت داده شدهاست. مردم باستان کاوش سنگ جادو (سنگی که دارندهٔ آن میتوانست با بهرهوری از آن فلزات را به زر تبدیل کند و با دستیابی به انوشگی عمری دراز داشته باشد) را از او میدانستند.
واژهٔ «اوستن» از ایرانی باستان با تلفظ «H)uštāna)» یا «(ه) اوشتانَه» به معنی «با جایگاه و وضعیت خوب» است. این نام در پارسی نو به گونهٔ «آستان» یا «آستانه» بازماندهاست و به همان معنی پیشین یعنی «جایگاهی نیکو» به کار میرود. این نام در منابع ایلامی و بابلی نیز بازتاب یافتهاست. در یونانی به صورت «Οστάνης» (اوستانوس) و در زبانهای اروپایی «Ostanes» (اُستانس) گفته میشود.
هوشتانه یا اوستَن در منابع دیگر
هرمودورس
هرمودورس (سدهٔ ۴ پیش از میلاد) از شاگردان افلاطون، در کتاب «حکمت بیگانه» به اوستن بهعنوان نامی رایج در سلسلهٔ مغان اشاره میکند که از زرتشت تا زمان فتح اسکندر امتداد یافته بودند. او زرتشت را مربوط به ۵۰۰۰ سال پیش از سقوط تروآ میداند و اوستن را در میان نخستین نامهای اعضای این سلسله قرار میدهد.
بلوس مندس
بلوس مندس (سدهٔ ۴ پیش از میلاد) میگوید که چگونه از اوستن مغ دانش فرا گرفت. او ماجرای کشف متون حکیمانهٔ باستانی را اینگونه بازگو میکند:
«هنگامی که ما در معبد بودیم، یک ستون کوچک اتفاقی شکست، که ما توجهمان جلب شد که درونش خالی بود. اما اوستن آشکار کرد که در درون آن کتابهای باستانی گرانبهایی حفظ شده و آنها را با شکوه خاصی به همگان نشان داد. با خمکردن ما برای نگاه به درون، از اینکه دیدیم چیزی را جا انداخته بودیم غافلگیر شدیم، چراکه در آنجا به این سخن بسیار ارزشمند [منسوب به اوستن] پی بردیم: «طبیعت در طبیعت افسون میشود، طبیعت بر طبیعت فاتح میشود، طبیعت بر طبیعت چیره میشود».
پلینی بزرگ
پلینی مهتر (سدهٔ یکم پس از میلاد)، در کتاب تاریخ طبیعی، زرتشت را به عنوان مخترع جادو معرفی میکند، اما میگوید نخستین نویسندهٔ جادو -چیزی که او از آن به عنوان راه و رسم مغان یاد میکند-، اوستن است تا جایی که بخش بزرگی از متون جادوگری را به او نسبت میدهد. آنگونه که پلینی شرح میدهد اوستن یکی از همراهان خشایارشا در حمله به یونان (سدهٔ ۵ پیش از میلاد) بودهاست که جادو، «این فریبندهترین هنرها را» به یونانیان معرفی کرد. پلینی همچنین از اوستن به عنوان همعصر و همنشین اسکندر مقدونی (اواخر سدهٔ ۴ پیش از میلاد) یاد میکند، که احتمالاً فرد دیگری با این نام را با او اشتباه گرفتهاست.
پلینی تعریف اوستن از جادو را نیز بیان میکند: «آنچنان که اوستن گفت، انواع گوناگونی از آن وجود دارد، او ادعای غیبگویی از آب، ارواح، هوا، ستارهها، چراغها، حوضها و تیشهها، یا بسیاری از دیگر روشها، و همچنین صحبت با ارواح و درگذشتگان را دارد.»
به گفتهٔ پلینی معرفی «مهارت عفریتی» توسط اوستن به یونانیان نه تنها هوسی در آنها برای جادو برانگیخت، بلکه یک دیوانگی محض در آنها به وجود آورد، تا جایی که بسیاری از فیلسوفانشان همچون فیثاغورث، امپدکلس، دموکریت، و افلاطون برای مطالعهٔ آن به خارج سفر کردند، و سپس برای آموزش آن بازگشتند. همچنین اوستن در یونان، آموزگاری دموکریت (مبتکر نظریهٔ اتم) را نیز بر عهده داشت.
پلینی در کتاب تاریخ طبیعی اینگونه مینویسد:
«بر پایهٔ نتایج پژوهش من، نخستین کسی که در این موضوع نوشت و آثارش تا به امروز به جا مانده، اوستن است. او خشایارشا را در جنگ علیه یونانیان در کنار شاهزاده همراهی میکرد؛ او بذرهای این هنر عفریتی را در هر کجا که میرسید میپراکند و همه را مبتلا میکرد. نویسندگان، زرتشت دیگری را اندکی پیش از او قرار میدهند. اما بهطور قطع کسی که با الهامبخشی خود در مردم یونان نه فقط عشق، بلکه دیوانگی برای این علم را به وجود آورد همین اوستن است. در عین حال من توجه کردهام که در این علم چه در گذشته و چه حال، بیشترین درخشندگی و شهرت برای مکتوبات را تنها این یک نفر پیدا کرد. (...) آنگونه که اوستن آموزش دادهاست، انواع مختلفی از جادو وجود دارد: جادوهایی که آب، ارواح، هوا، ستارهها، چراغها، حوضها، تیشهها، یا بسیاری از دیگر روشها را برای غیبگویی به کار میگیرد، و بعلاوه صحبت با ارواح و درگذشتگان.»
فیلوی بیبلوس
از جملهٔ آثار منسوب به اوستن، اکتاتک -به معنای نوشتهای در هشت کتاب- بود که فیلویِ بیبلوس، در یک یا بیش از یک نسل پس از پلینی بدان اشاره کردهاست. او میگوید که این کتاب آموزش میدهد که خدا یک قوشسر (نوعی عفریت رایج در گوهرهای جادوگری) با تمام فضایل فلسفی یونان بوده است.
هوشتانه یا اوستن در دیگر منابع
از اواخر سدهٔ یکم میلادی به بعد، از اوستن به عنوان مرجعی برای احضار روح و دیگر گونههای غیبگویی، اختربینی، ساخت طلسمشکن، و اسامی رمزی و ویژگیهای جادویی گیاهان و سنگها یاد میشد. پلینی به اوستن و اقسام مختلف جادو از نظر او اینگونه اشاره میکند: غیبگویی از آب، هوا، ستارهها، چراغها، و دیگر ابزار، بعلاوهٔ ارتباط با مردگان (احضار روح)، استفاده از بدن انسان و مواد گوناگون حیوانی و داروها.
شهرت او تا بدانجا فراگیر شد که در اواخر سدهٔ ۴ میلادی «او به یکی از مراجع بزرگ کیمیاگری تبدیل شده بود» و «بیشتر مکتوبات کیمیاگری سدههای میانه تحت نام او در گردش بود».
مرجعیت او در متون کیمیاگری عربی و پارسی هم ادامه یافت. برای نمونه میتوان به رسالهای عربی تحت عنوان «کتاب الفصول الاثنی عشر فی علم الحجر المکرم» (کتاب دوازده فصلی در پیرامون سنگ مکرم) اشاره کرد.
آثار به جای مانده هوشتانه یا اوستَن
متأسفانه نسخه از زبان پارسی کهن از او به جای نمانده و مجموعههایی که در دسترس است اغلب ترجمههای عربی از روی متون سریان، فارسی اوستایی و یونانی میباشد.
لیست کتابها اوستن به نقل از کتاب تاریخ نگارش های عربی از فؤاد سزگین عبارتند از:
کتاب الجامع: این کتاب توسط اصغر همتی در سال ۱۳۸۰ ترجمه شد
مصحف فی الصناعه الالهیه
کتاب فی الکیمیا
رساله فی الخواص الحروف
کتاب علم صنعه: البته از این کتاب چیزی در دسترس نیست اما در کتاب الخواص جابر از آن نقل شدهاست.