اشعار کوتاه درباره امام حسین (ع)
شیعیان اسلامی ارادت خاصی به امام حسین (ع) دارند و با شروع ماه محرم در پی تدارک و آماده شدن برای عزاداری امام حسین (ع) می شوند. به همین منظور اشعاری به مناسبت ماه محرم در وصف امام حسین (ع) جمع آوری نموده ایم.
لبم لبریز از جام حسین است
عروج نام من بام حسین است
اگر جراح قلبم را شکافد
به روی لوح دل نام حسین است
***
تا جان ز تن برادرت گشت جدا
انگار که جان ز پیکرت گشت جدا
شمشیر ز بودن خودش مانده خجل
چون با لبه اش گل سرت گشت جدا
***
کوچه کوچه دلم پر از غوغاست
هر طرف خیمه عزا برپاست
ماه خون و خروش و ماتم شد
ماه خون خدا محرم شد
***
تا که پرسیدم ز قلبم عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست
لیلی و مجنون فقط افسانهاند
عشق در دست حسین بن علیست
***
در مکتب عشق شاهباز است حسین
مرات دل اهل نیاز است حسین
ســـــــــرداد نــــداد تن به ذلت اری
جــــاوید کنند نماز است حسین
***
این محال است از یکی مان چشم بر دارد،رفیق
آن زمانی که درون روضه میآئیم ما
شخص او بر تک تک ماها نظر دارد رفیق
***
دوباره ماه محرم دوباره بوی حسین (ع)
دوباره نوشش می از سر سبوی حسین (ع)دوباره ماه تاثر دوباره ماه عزا
دوباره سینه زدن در میان کوی حسین( ع)دوباره شهر بپوشد به تن لباس سیاه
رواج هیئت و مسجد ز آبروی حسین (ع)دوباره ذکر حسین بر لبان پیر وجوان
دوباره نغمه “هل من”رسد زسوی حسین (ع)دوباره یاد شهیدان کربلا کردن
دوباره خوی گرفتن به خلق وخوی حسین (ع)دوباره لطف خدائی برای شخص زهیر
ونیک عاقبتی بعد گفتگوی حسین (ع)دوباره حر پشیمان به محضر مولا
عوض نمودن دنیا به تار موی حسین (ع)دوباره قاسم واکبر، عمویشان عباس
فدای حق شده در جنگ با عدوی حسین (ع)دوباره علقمه وقتلگاه شاه شهید
دوباره ناله زینب به جستجوی حسین (ع)گرفتنش به بغل جسم بی سر مولا
دوباره بوسه زدن بر رگ گلوی حسین (ع)دوباره شام غریبان به خیمه ها آتش
زنان دربدر وخواهر نکوی حسین (ع)دوباره یاد اسارت برای آل ا…
ویاد سنگ پرانی به راس و روی حسین (ع)دلم گرفته خدایا زماتم مولا
نما تو قسمت من زائری به کوی حسین (ع)
تلفیق خدا و خون فقط پیکر توست
خورشید گلی از چمن حنجر توستشب وقف مدار چشم هایت مولا
صبح، آینه ی دستِ بهارآور توست
***
دلم دریاچهی غم شد دوباره
قد آیینهها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره
***
سوز همیشه ی جگرم باش یا حسین
من سینه می زنم سپرم باش یا حسین
در طول عمر جز تو پناهی نداشتم
مثل گذشته ها پدرم باش یا حسین
هر روز مادرم سر سجاده گفته است
خیلی مراقب پسرم باش یا حسین
ای نام تو بهانه ی شیرین زندگی
شور محرم و صفرم باش یا حسین
پایین پات سر بگذارم تو هم بیا
بالای جسم محتضرم باش یا حسین
جان مرا بگیر حوالی قتلگاه
این گونه اخرین خبرم باش یا حسین
دستم به دامنت نرسید این جهان اگر
باب الحسین منتظرم باش یا حسین
باشد قرار بعدی ما اربعین حرم
مهر قبولی گذرم باش یا حسین
سربازهای لشکر یا زینب توایم
حرز مدافعان حرم باش یا حسین
شعر بلند و زیبا برای امام حسین
دل بی تـو باشد مرده اي بهتر کـه در گورش کنم
چشمی کـه بیند جز تـو رابا خنجری کورش کنم
افتاده زار و منفعل، در چنگ دیو نفس، دل
دستی بده کاین دیو را از این حرم دورش کنم
دل بحر خون در ماتمت جانِ تشنه اشک غمت
باشد کـه در امواج غم، ازگریه مسرورش کنم
ذکرت کلام الله مـن عشقت کلیم الله مـن
خواهم دلی تا هم نفس با آتش طورش کنم
در سینه دارم آتشی، هرگز ندارد خامشی
پیوسته گرم سوختن با سوزعاشورش کنم
دارم دل دیوانه اي در سیلِ خون ویرانه اي
با اشکم این ویرانه را چون بیت معمورش کنم
دردا کـه دیو نفس دون جانم دریده از درون
با یک نگاهت میتوان این دیو را حورش کنم
مارهوس چون اژدها آورده برروزم چها
بر آن شدم کاین مار را پامال چون مورش کنم
گردیده از دود گنه، پرونده جرمم سیه
با مهرت این پرونده را آیینه نورش کنم
مـن میثم کویِ توام دائم ثناگوی توام
هر حرف را در وصف تـو، صد در منثورش کنم
***
دل مردان خدا راست ز تو نور حیات
یا قتیل العبراتشده محکم ز مناجات تو ارکان صلات
یا قتیل العبراتبابی انت و امی گل گلزار رسول
راحت جان بتولمرتضی سیرت و صورت حسن و حمزه صفات
یا قتیل العبراتما ز نور تو رسیدیم به سر منزل عشق
ای قرار دل عشقچون تو مصباح هدی هستی و کشتی نجات
یا قتیل العبرات
شعر در مورد امام حسین و ماه محرم
مرغ دلم به عشق شما پر کشیده است
تا آسمان کرببلاتان پریده است
من آمدم برای شما نوکری کنم
من را خدا برای همین آفریده است
رنگ عالم شد سیاه
درجهان عاطفه پیراهن غم شد سیاه
تکیه تکیه یاحسین
درغمت پیراهن این شهر کم کم شد سیاه
چونکه بالاتر نداشت
درمیان ماه ها ماه محرم شد سیاه
در مِنا امسال آه
علقمه شد روسپید و روی زمزم شد سیاه
جلد مانند لباس
بر اَمالی و لهوف و بر مُقرّم شد سیاه
پوست درسینه زنی
سرخ شد، شد نیلگون و آخرش هم شد سیاه
بین این رنگین کمان
دل سپید و چشم سرخ و رنگ پرچم شد سیاه
برتن مسلم هم آه
رد تیر و تیغ ها قدر مُسلّم شد سیاه
***
حسین بن علی راظهر عاشورا
به مقتل ذکر جانپرور نماز است
بـــه زیر تیر باران بست قامت
کـه از جان نیز بالاتر نماز است
***
هر کس که حسینی است حقیرش مشمار
در رتبه کبیر است صغیرش مشمار
عنوان گدائی درش آقائی است
آقاست گدای او فقیرش مشمار
***
شعر رجب جعفری برای امام حسین(ع)
هم آیه و هم کتاب می گفت حسین
هم لیلی و هم رباب می گفت حسین
اعضاء و جوارح قتیل ره عشق
در خون خودش خضاب می گفت:حسین
***
شعر نو برای امام حسین
گل خوش رنگ و بوی من حسین است
بهشت آرزوی من حسین است
مزن دم پیش من از لاله رویان
که یار لاله روی من حسین است
من آن مداح مست سینه چاکم
که ممدوح نکوی من حسین است
همه در گفتگوی این و آنند
ولیکن گفتگوی من حسین است
سخن بی پرده می گویم زمستی
می و جام و سبوی من حسین است
چو مرغ حق که از حق میزند دم
طنین های و هوی من حسین است
از آن بر تربتش سایم جبین را
که عز و آبروی من حسین است
احد گوئی از آن باشد شعارم
که پیر و نکته گوی من حسین است
***
یارب دلم از غم حسین محزون کن
در سیـــــنه ی ما محبتش افزون کن
جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم
خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن
***
عاشق اگر شدم ، اثر چشمهای توست
اصلا تمام ، زیر سر چشمهای توست
دلهای سنگ را به نگاهی طلا کنی
این کیمیاگری هنر چشمهای توست
***
فرمانده عشاق، دل آگاه حسین است
بیراهه مرو! سادهترین راه حسین است
از مردم گمراه جهان راه مجوییدنزدیکترین راه به الله حسین است
***
من تشنه لبم آب حیاتم بدهید
راهی بــــــــــه سفینة النجاتم بدهید
من تذکرۀ کرببلا می خواهم
ای آل محمد (ص) این براتم بدهید
***
شعر زیبا برای امام سوم
دوست دارم تا تـو در خود محو و حیرانم کنی
قطره ام واصل بـه دریایِ خروشانم کنی
دوست دارم ذره باشم تا کـه در امواج نور
در بغل گیری و خورشید فروزانم کنی
دوست دارم پای تا سر قطعه ابری شوم
تا بـه خاک لاله هاي خویش بارانم کنی
دوست دارم تا دم رفتن بگریم در غمت
کز کرامت خنده اي بر چشم گریانم کنی
دوست دارم دور عباست بگردانی مرا
یا کـه هم چون طره اکبر پریشانم کنی
دوست دارم تا شود قلبم چو جسمت چاک چاک
درکنار قتلگاهِ خویش، مهمانم کنی
دوست دارم تا کـه با یاد لبِ عطشان خود
سوزی و آبم کنی یک باره طوفانم کنی
دوست دارم خار صحرا و بیابانت شوم
تا بـه رویم پاگذاری سرو بستانم کنی
دوست دارم در منایِ عشق هم چون گوسفند
پیش پای زائران خویش قربانم کنی
دوست دارم میثم کویِ تـو باشم یا حسین
تا فراز دار عشقِ خود، ثنا خوانم کنی
اشعار غمگین ماه محرم
حاجیان جمع اند دور هم همه
پس کجا رفته حسـین فاطمه
حاجـیان رفتند یکـسر درمنا
پس چرا اورفته سوی کربـلا
او بجای موی سر ،سـر میدهد
قاسـم و عـباس و اکبر میدهد
سعی حـج او صفا باخنجر است
مروه اش قبر علـی اصغر است
***
مجموعه شعر بلند و دلنوشته امام حسین
در خلقت ما سوی سهیم است حسین
در نزد خدا ذبح عظیم است حسین
ای غــــــــرقِ گنه بگیر دامانش را
زیـــــرا چو خدای خود کریم است
***
ای هم به علی هم به خدا دست اباالفضل
ساقی ننوشیده ز می مست اباالفضل
گفتم به دلم کیست گشاینده چنین گفت
تا بوده علی بوده و تا هست اباالفضل
***
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پروندهات امضاء ندارد
***
ای دُرّ خــــــــوشاب یا ابا عبدالله
ای گــوهر ناب یا ابا عبدالله
از نوکر در ماندۀ خود دست بگیر
در روز حساب یا ابا عبدالله
***
انگار تمام شهر تسخیر شده
بنگاه فروش غل و زنجیر شده
از چارطرف حرملهها آمدهاند
بازار پر از نیزه و شمشیر شده
***
بنال ای دل! بنال که اربـعین شـد
که لرزان از غمش عرش برین شـد
بـــنـال ای دل! نـــوا نیـــنوا را
گلـــستان کـرده زینب کـربلا را
بــنـال ای دل ! نوای غــم رسیده
فــلک چون زیـنب کـبری نـدیده
***
به سینه هرکه تمنای کربلا دارد
همیشه در دل خود روضهای به پا دارد
کسی که عشق تو دارد دگر چه کم دارد؟
بدون عشق تو عالم کجا بها دارد؟
شعر و غزل برای امام حسین (ع)
عبد توام اگر زکرم باورم کنی
پا بر سرم بنه کـه زعالم سرم کنی
یا همچو شمع سوخته کن قطره قطره آب
یا شعله اي ببخش کـه خاکسترم کنی
عمری بـه زخم هاي تنت گریه کرده ام
تا وقت مرگ خنده بـه چشم ترم کنی
خار رهم مگر بـه نگاه تـو گل شوم
خاک در توام تـو مگر گوهرم کنی
یک عمر سائل دراین خانه بوده ام
حاشا کـه وقت مرگ جدا زین درم کنی
تنها شرابِ روح مـن از جام چشم توست
چشمی گشا کـه مست از این ساغرم کنی
یک عمر دوختم بـه نگاه تـو چشم خویش
تا یک نگاه در نگه آخرم کنی
از ذره کمترم تـو توانی بـه یک نگاه
برتر زآفتابِ جهان پرورم کنی
هرگز بجز در تـو دری را نمیزنم
اي وای اگر گدای در دیگرم کنی
مـن میثمم امید کـه محشور از کرم
با میثم علی بـه صفِ محشرم کنی
اشعار سوزناک ماه محرم و حضرت حسین
حـــلال جمیع مشکلات است حسین
شـــویندۀ لوح سیئات است حسین
ای شیعه تو را چه غم ز طوفان بلا
جائی که سفینة النجاة است حسین
***
با عشق حسین هر که سر و کار ندارد
خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد
ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیمآتش به محبان حسین کار ندارد
گدای هر شب و روز حسینم
پر از آتش پر از سوز حسینم
اگر خورشیدم و هستم منور
ز سیمای دل افروز حسینم
***
لبم لبریز از جام حسین است
عــروج اوج من بام حسین است
اگــــــر جراح قلبم را شکافد
به روح لوح دل نام حسین است
***
دوباره مـرغ روحم هوای کــربلا کرد
دل شکسته ام را اســـیر ومبــتلا کــرد
زسر گذشته اشک به لب رســیده جـانم
که هـرچه کردبامن فراق کربــلا کــرد
شـودتمام هـــستی فــدای آن دودســـتی
که غرق بوسه بااشک علی مرتضی کرد
نگشت آنی آن دست جدا ازدامن دوست
اگر چه تـیغ دـشمن زپـیکرش جـدا کرد
جــز از برای داور دوتا نگــشت اکـــبر
چه شد که خصـم کافر جبین او دو تا شد
سزد هـمه جوانان حــنا زخــون ببــندند
که جا به حـجله خون یتـیم مـجتبی کرد
فدای لــب آن جــوانی که درنــماز ایثار
زخون وضــو گرفت وبه اکبر اقتدا کرد
فدای شـیرخواری که وقــت جان نثاری
دوچشم خود ببست ودولب به خنده واکرد
فـــدای آن شـــهیدی که زیــر تـــیغ قاتل
سرش بریده گشت وبه شیعیان دعا کرد
فدای جـــسم پاکی که قطعه قطعه گردید
زقطــره خونـــش حـــسین را صــدا کرد
***
ما شیعهزادهایم و همین اعتبار ماست
در راه دوست، دادن جان، افتخار ماست
هرگز به زیر بیرق دشمن نمیرویم
تا پرچم عزای حسینی کنار ماست
***
سرم سودایی جام حسین است
همیشه بر لبم نام حسین است
دلم گر چون کبوتر پر بگیرد
اقـــامتگاه او بام حسین است
***
شعر سوزناک برای امام حسین
اي همه بودو هست مـن، بسته بـه تار موی تـو
زائر کعبه اي ولی کعبه کجا و روی تـو؟
تـو بـه کنار کعبه اي گرم دعا برای مـن
مـن دل شب بـه کوچه ها در پی جستجویِ تـو
کوچه بـه کوچه هر قدم سعی صفا و مروه ام
لحظه بـه لحظه ذکر مـن یکسرِه گفتگوی تـو
حلق مـن ار بریده شد در ره عشق تـو چـه غم؟
وای بحال مـن اگر تیغ برد گلوی تـو
روی تـو غرق بوسۀ خاتم الانبیا شده
حیف بود کـه سنگ کین بوسه زند بـه روی تـو
خصم سر تـو را برد تا کـه بـه هم گره خورد
پنجه قاتل تـو و طره مشک بوی تـو
زائر دست بسته ام رو بـه رویت نشسته ام
در یم خون گشوده ام چشمِ دعا بـه سوی تـو
گو بکشند هر طرف پیکر بی سر مرا
تا بزنم بـه زخم تن بوسه بـه خاک کوی تـو
سر چـه بود کـه تا کنم نثار خاکِ مقدمت؟
جان دو طفل کوچکم فدای تار موی تـو
سوز درون میثمت وقف هماره غمت ن
خل همیشه سبز او آب خورد زجوی تـو
مجموعه اشعار امام حسین (ع)
از ازل در طَلَبَت چشم ترم گفت حسین
هرکجا بال زدم، بال و پرم گفت حسین
مادرم داد به من درس محبت اما
من حسینی شدم از بس پدرم گفت حسین
***
هرکه عاشق بر حسین شد منصبی دارد
احترامی بس مقدس نزد اهل راز دارد
مکتب عشق حسینی بین که هفتاد و دو ملت
در شگفت از این که هفتاد و دو تن جانباز دارد
ای بنازم بر چنین هنگی که پیشاهنگ لشکر
همچون اصغر کودک شش ماهه ای سرباز دارد
***
از داغ حسین اشـــــــــک روانی داریم
و ز ماتم او سوز نمهنی داریم
ما گر چه بد هستیم و لیک چون حسین
مـولای کریم و مهربانی داریم
***
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر اماننامه خریدیم همه
***
در حنجرهی زمانه تابید اصغر
هی گریه نکرد! هی ننالید اصغر
دیگر نگران نباش آرام بگیر
آسودهتر از همیشه خوابید اصغر
***
به دلم آرزوی مرقد کربلا دارم
دلخوشم یه ارباب کریم و باوفا دارم
هر کی ام یا هر چی ام آقا فقط تو رو دارم
این ی بار رو راست میگم، من بخدا دوستت دارم
کاش می دونستی آقا که من چقدر دوستت دارم
همه شب به عشق تو سر به بیابون می ذارم
دستت رو بذار رو قلبم تا که آروم بگیرم
اگه تو نیای حسین(ع) من بخدا زود می میرم
اسم تو هرجا بیاد همون جا کربلای ماست
اینم از معجزه ارباب باوفای ماست
***
آئینۀ حق نما حسین است حسین
جان و تن مصطفی حسین است حسین
مصبـــاح هدایت بشر تا محشر
بـــــــــــــــی شبهه حسین است حسین
***
بیوقفه بیمقدمه هیئت گرفتنیست
هیئت گرفتنیست سعادت گرفتنیستاز موقع ورودیه تا آخر دعا
هر حاجتی در این دو سه ساعت گرفتنیست
شعر بلند در مورد امام حسین (ع)
یگانه بانوی پرچم به دوش عاشورا
به نخل سبز ز ماتم تکیده می ماند
میان خیمه ی آتش گرفته، طفل دلم
به آهویی که ز مردم رمیده می ماند
شب است گوش یتیمان ز ضربت سیلی
به لاله های ز حنجر دریده می ماند
رقیه طفل سه ساله که حوری حرم است
به آن که رنج نود ساله دیده می ماند
امام صادق حق پشت ناقه ی عریان
به زیر یوغ چو ماه خمیده می ماند
شوم فدای شهیدی که در کنار فرات
به آفتاب به خون آرمیده می ماند
هلال یک شبه ی من، ز چیست خونینی؟
نگاه تو به دل داغ دیده می ماند
حکایت احد و اشک چشم خونینش
به اختران ز گردون چکیده می ماند
***
از خرمن خوشه نچیدن سخت است
بر کرب و بلایت نرسیدن سخت است
یک عمر حسین گفتن و از درگه تو
یکـــــــبار جوابی نشنیدن سخت است
***
سعی کن حرص و طمع خانه خرابت نکند
غافل از واقعه روز حسابت نکند
ای که دم میزنی از عشق حسین بن علی
آنچنان باش که ارباب جوابت نکند
***
خالق عشق و محبت یا حسین
ای قتیل دشت غربت یا حسینای گل صحرا نبرد فاطمه
ای صفای آل عصمت یا حسینای که جانت سوخت از لب تشنگی
ای فدای کام خشگت یا حسینآن قدر سوز عطش بالا گرفت
تا که شد بی نور چشمت یا حسینتشنه ام تشنه ترم کن بر غمت
یا بمیرم یا شهادت یا حسینیکشبه راه مرا کوتاه کن
با نگاهی از محبت یا حسیندوست دارم پیشت آیم لحظه ای
تا نمایم با تو صحبت یا حسین
***
خیمــه ماه محرم، زده شد در دل ما
بـــــــاز نام تو شده زینت هر محفل ما
جز غم عشق تو ما را نبود سودائی
عشق سوزان تو آغشته به آب و گلِ ما
***
آبروی حسین به کهکشان میارزد
یک موی حسین بر دو جهان میارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن میارزد
***
می آیم از راهی که خطرها در او گم است
از هفت منزلی که سفرها در او گم است
از لابهلای آتش و خون جمع کرده اماوراق مقتلی که خبرها در او گم است
دردی کشیده ام که دلم داغدار اوستداغی چشیده ام که جگرها در او گم است
با تشنگان چشمه ی «أحلی من العسل» نوشمز شربتی که شکرها در او گم است
شعر در مورد شهادت امام حسین
عقیدهی همه یاران به اتفاق این است
که اشک شور بیاد حسین شیرین استکنار قتلگه او به گریه جان دادن
ز وعدهها که به خود دادهام یکی این است
***
ماه و خورشید سراسر به تماشا آمد
گوییا رایحه ی حضرت مولا آمد
آسمان فرش شد و زیر سم اسبش ریخت
عرشیان همهمه کردند که : سـقا آمد …!
«آب از هیبت عباسی او می لرزید »
که چرا در پی رودی ، خود دریا آمد ؟
چشم در چشم فرات است و دلش در خیمه
یاد آن دم که رقیه به تمنا آمد
***
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشدسجّاد که سجّاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
***
این که خود تشنه ولی جرعه ای از آب نخورد
تا ابد در نظر عشق ، معما آمد !
دست و مشک و علم افتاد ، ولیکن سقا
سربلند است در آن لحظه که زهـرا آمد …
***
در بند کسی باش که در بند حسین است
گلواژهی لبهاش شکرخند حسین است
آنکس که گلت را به یکی «فاطمه» گفتن
آدم بنموده است هنرمند حسین است
***
گودال قتلگاه … گل و بوی پیرهن
در جست وجوی یوسف زیبای بی کفن
پیداست آه … منظری از ماه چاک چاک
خورشید رنگ باخته و تکّه تکّه تن
گرگی نشسته بر تن خورشید و می درد
شال و عبا و پیرهن سرخ آن بدن
گفتند : رستخیز عظیمی است نی نوا …
نه … رستخیز گوشه ای از نی نوای زن
تاریک می شود همه جا … بی کس و غریب
سخت است هم علی شدن و هم حسن شدن
ای ماه سرخ! سر بزن از پشت نیزه ها
ای چاک چاک ماه! کجایی حسین من؟
قرآن بخوان که بشنوم آوای هفت بند
ای آیه مقطعه ، با آن لب و دهن
افتاده عکس ماه ، لب گودی و زنی
در جست وجوی یوسف زهرای بی کفن …
متن و جملات در مورد امام سیوم شیعیان
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم
از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم
***
مردم این جا شیر و شربت می دهند
توی سینی با محبّت می دهند
کربلا اصلاً چنین صحبت نبود
صحبت این شیر و آن شربت نبود
حرمله ، آن جا به جای ظرف شیر
داشت در دستان خود صد شعله تیر
تا گلوی اصغر بی تاب سوخت
حرمله، بر آن گلو یک تیر دوخت
ای خدای من فغان و آه و درد
تیر خشم آمد گلو را پاره کرد
ای حسین! آقای خوبان تسلیت
دیده های زار و گریان! تسلیت
***
عالم همه قطره هست و دریاست حسین
خوبان همه بندهاند و مولاست حسین
ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش
از بس که کرم دارد و آقاست حسین
***
گفتند گلوی اصغرت را
شش ماهه رسیده نوبرت را
آنجا که شکوفه بود و طوفان
آن صحنه ی نابرابرت را
وقتی که به گوش خلق خواندی
آوای زلال کوثرت را
پرواز بلند تیر می دید
پرپر شدن کبوترت را
در سینه ی غنچه ها نشاندی
لبخند قشنگ آخرت را
***
آن نخل به خون طپیده را، میبوسید
آن مشک ز هم دریده را میبوسید
خورشید،کنار علقمه خم شده بود
دستان ز تن بریده را میبوسید