شعر کودکانه با موضوع زمستان
مجموعه ای از شعر کودکانه با موضوع زمستان و سرما را در این بخش روزانه آماده کرده ایم. این جملات و اشعار در مورد سرما و برف است و می توانید این اشعار زیبا را با کودک خود مرور کنید.
ما آدمیم اما همیشه
در کوچه می خوابیم تنها
چون با بقیه فرق داریم
ما آدمِ برفیم و سرماته دیگ یخ با قیمه ی برف
به به عجب شام لذیذی
ای کاش می شد آسمان جان
یک کاسه ی دیگر بریزیخیلی هوا خوب است، خیلی
برف و یخ و یک ذره طوفان
دنیای ما یک فصل دارد
آن هم فقط فصل زمستانمنیره هاشمی
***
برف کله گنجشکی
مثل پنبه می بارد
روی شاخهها انگار
باز، پنبه می کاردمن نشسته ام تنها
در کنار این نرده
نرده مثل پیراهن
برف را به تن کردهاز حیاط می آید
جیک جیک گنجشکان
روی برف می ریزم
خرده ریزههای نانمی خورند گنجشکان
خرده ریز نانها را
گوش میکنم من هم
جیک جیک آنها را.
شاعر : جعفر ابراهیمی
***
باد میاد بارون میاد
آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها
سرما میاد تو خونه هابرف می باره دونه دونه
رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها
آدم برفی تو کوچه هاپرنده ها میرن سفر
میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه
به رنگ مروارید میشه
***
سلام سلام زمستون!
خوش اومدی با یلدا
سفره ی ما که پهنه
تو هم می خوای بفرما
یلدای تو قشنگه
به که چه قد بلنده !
گل های یخ وا میشه
وقتی که اون می خندهشاعر : شکوه قاسم نیا
شعر زیبای زمستانی کودکانه
گنجیشکه توی کوچه مون
قدم زده یواش یواش
من که ندیدمش ، ولی
رو برفا مونده جای پاشچه خوبه که زمستونه
کوچه پر از برف و گله
گنجیشکه ! جای پای تو
رو برفا خیلی خوشگله
***
بازم زمستون اومده خونمون
تو فصل تازه داریم یه مهمون
هر فصلی از سال یه شکل و رنگه
کار خداست هر کدوم یه جور قشنگهسرما میاد تو کوچه ها ابرها تو آسمون ما
باز برف و بارون بازم زمستون
اما تو دل های ما رنگین کمون شادی ها
تو سوز سرما گرم دل مااینجا اونجا هرجا تو قلب بچه ها
رنگین کمونه رنگین کمونه
بازم زمستون اومده خونمون
تو فصل تازه داریم یه مهمونهر فصلی از سال یه شکل و رنگه
کار خداست هر کدوم یه جور قشنگه
سرما میاد تو کوچه ها ابرها تو آسمون ما
باز برف و بارون بازم زمستوناما تو دل های ما رنگین کمون شادی ها
تو سوز سرما گرم دل ما
اینجا اونجا هرجا توقلب بچه ها
رنگین کمونه رنگین کمونه
***
گنجیشکه توی کوچه مون
قدم زده یواش یواشمن که ندیدمش، ولی
رو برفا مونده جای پاشچه خوبه که زمستونه
کوچه پر از برف و گلهگنجیشکه! جای پای تو
رو برفا خیلی خوشگله
***
شعر زمستونه
زمستونه زمستونه
فصل تگرگ و بارونه
هوا شده خیلی سرد
روی زمین پر از برف
چه خوبه کودکستان
وقتی میشه زمستان
کلاغ های سیاه رنگ
بخاری های روشن
وقتی بارون میباره
دلم میخواد دوباره
برم به کودکستان
میان آن گلستان
***
ما آدمیم اما همیشه
در کوچه می خوابیم تنها
چون با بقیه فرق داریم
ما آدم برفیم و سرماته دیگ یخ با قیمه ی برف
به به عجب شام لذیذی
ای کاش می شد آسمان جان
یک کاسه ی دیگر بریزیخیلی هوا خوب است، خیلی
برف و یخ و یک ذره طوفان
دنیای ما یک فصل دارد
آن هم فقط فصل زمستانشاعر: منیره هاشمی
***
از آسمون میباره، برفهای گوله گوله
حیاط ما لیز شده درست مثل سرسره
دلم میخواست برم من، سر بخورم تو برفها
یا شاید هم بسازم آدم برفی زیبا
مامان دلش نمیخواد، که من برم تو حیاط
بهخاطر همین هم کلید روی در گذاشت
مامان جونم، عزیزم، آخه منم دل دارم
چرا نباید کمی، برف تو دستم بذارم
قول میدهم بپوشم، کاپشن و شال و کلاه
دست نزنم به برفها، بدون دستکش حالا
مامان از من قول گرفت، که حرفش و گوش کنم
بدون شال و کلاه، توی حیاط من نرم
حتی اومد کنارم، تا بشه دستیارم
برای آدمبرفی، باید چشمم بذارم
میرم تو آشپزخونه، تا یه هویج بیارم
باید که اون هویج و جای بینیش بذارم
دونههای انارو میتونم من بردارم
بهجای دندونهای کوچیک اون بذارم
دستهای آدم برفی، خیلی خالی میمونه
یهگل میدم تو دستش، یادگاری بمونه
لباس های رنگارنگ
سبز و سفید و قشنگهر کدوم از لباس ها
لازم باشه با هواهوا که سرد و برفیست
لباس گرم و بافتنیستدستکش و شال و کلاه
بپوشیم وقت سرماوقتی هوا گرم می شه
لباس نازک خوبهبا لباس مرتب
هستی تمیز و راحت
***
وقتی زمستان آمد
از گل نشانه ای نیست
بلبل ها را از سرما
بر لب ترانه ای نیست
زمستان آمده باز
کرده پرپر گل ها را
برگ زرد درختان
نشان دهد سرما را
ای بچه های گلرو
آمد فصل زمستان
برف و باران دوباره
می بارد از آسمان
ما بچه ها همیشه
با آن که پرخروشیم
شال و کلاه خود را
فصل سرما می پوشیم
***
شعر کودکانه و زیبای هوای سرد زمستان
گلوله گلوله برف میاد
سرد هوا زمستونهسرمای بی حد هوا
تن آدمو می لرزونهبرف که میاد از آسمون
سفید می شه درختچه هاشادی داره صفا داره
بازی توی پس کوچه هاوقتی زمستون می رسه
همش بخاری روشنهباید پوشید لباس گرم
که وقت سرما خوردنه
***
زمستونم و زمستونم
برفی دارم فراون
به هر طرف رو می یارم
یک اثر از خود می زارم
اگر می خوای تو فصل من
اینجوری نلرزی مثل من
برو پای بخاری
تا من بشم فراری
***
اشعار کودکانه ویژه برف زمستان
از آسمون می باره، برف های گوله گوله
حیاط ما لیز شده درست مثل سرسرهدلم می خواست برم من، سر بخورم تو برف ها
یا شاید هم بسازم آدم برفی زیبامامان دلش نمی خواد، که من برم تو حیاط
به خاطر همین هم کلید روی در گذاشتمامان جونم، عزیزم، آخه منم دل دارم
چرا نباید کمی، برف تو دستم بذارمقول می دهم بپوشم، کاپشن و شال و کلاه
دست نزنم به برف ها، بدون دستکش حالامامان از من قول گرفت، که حرفش و گوش کنم
بدون شال و کلاه، توی حیاط من نرمحتی اومد کنارم، تا بشه دستیارم
برای آدم برفی، باید چشمم بذارممیرم تو آشپزخونه، تا یه هویج بیارم
باید که اون هویج و جای بینیش بذارمدونه های انارو میتونم من بردارم
بجای دندون های کوچیک اون بذارمدست های آدم برفی، خیلی خالی میمونه
یه گل میدم تو دستش، یادگاری بمونه
***
نی نی توی حیاطه
چشمش به آسمونه
منتظره برف بیاد
از ابر دونه دونهبه ابر میگه: چرا کم برف های سردتر
برف می آری واسه مون
زمستونه! لم نده
بی کار توی آسمونبرف های دیروز تو
هی چیکه چیکه آب شد
آدم برفی ای که
ساخته بودم خراب شدبرف های سردتر بریز
توی حیاط خونه
برفی که زود آب نشه
یکی دو روز بمونهشاعر: ناصر کشاورز
***
اشعار بارون و برف کودکانه
باد میاد بارون میاد آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها آدم برفی تو کوچه ها
پرنده ها میرن سفر میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه به رنگ مروارید میشه
***
نی نی توی حیاطه
چشمش به آسمونه
منتظره برف بیاد
از ابر دونه دونهبه ابر میگه :چرا کم برف های سردتر
برف می آری واسه مون
زمستونه ! لم نده
بی کار توی آسمونبرف های دیروز تو
هی چیکه چیکه آب شد
آدم برفی ای که
ساخته بودم خراب شدبرف های سردتر بریز
توی حیاط خونه
برفی که زود آب نشه
یکی دو روز بمونهشاعر: ناصر کشاورز
***
برف، برف، برف
سرد و دیدنی
پنبه دانه ای
نرم و چیدنیهدیه اش به شب
قصه ای دراز
هدیه اش به باغ
چادر نمازصبح زود، باز
آفتاب شد
برف خواب ماند
برف آب شدفاطمه غلامی
***
برف آمده شبانه رو پشت بام خانه
برف آمده رو گلها رو حوض ها و باغچه ها
زمین سفید، هوا سرد ببین که برف چه ها کرد
رو جاده ها نشسته رو مسجد و گلدسته
برف قاصدِ بهاره زمستان ها می باره.
چندین شعر زمستان کودکانه کوتاه برای پیش دبستانی
»چندین شعر زمستان کودکانه کوتاه برای پیش دبستانی«
گنجیشکه توی کوچه مون
قدم زده یواش یواش
من که ندیدمش ، ولی
رو برفا مونده جای پاش
چه خوبه که زمستونه
کوچه پر از برف و گله
گنجیشکه ! جای پای تو
رو برفا خیلی خوشگله
»شعر زمستان کودکانه برای پیش دبستانی ها«
کلاغه از رو نرده
داد زد و گفت : چه سرده !
دستکش و پالتو می خوام
یه چکمه ی نو می خوام
از روی نرده ، قار قار
رفت و رسید به بازار
هر چه دلش خواست خرید
پوشید و منپر پر پرید
»اشعار کودکانه درباره زمستان مناسب برای بچه ها پیش دبستانی«
وقتی زمستان آمد
از گل نشانه ای نیست
بلبل ها را از سرما
بر لب ترانه ای نیست
زمستان آمده باز
کرده پرپر گلها را
برگ زرد درختان
نشان دهد سرما را
ای بچه های گلرو
آمد فصل زمستان
برف و باران دوباره
می بارد از آسمان
با آنکه پرخروشیم
شال و کلاه خود را
فصل سرما می پوشیم
»شعر زمستانی کودکانه کوتاه«
زمستونه زمستونه
فصل تگرگ و بارونه
هوا شده خیلی سرد
روی زمین پر از برف
چه خوبه کودکستان
وقتی میشه زمستان
کلاغ های سیاه رنگ
بخاری های روشن
وقتی بارون میباره
دلم میخواد دوباره
برم به کودکستان
میان آن گلستان
»شعر زمستان برای بچه های دوره پیش دبستانی«
لباس های رنگارنگ
سبز و سفید و قشنگ
هرکدوم از لباس ها
لازم باشه با هوا
هوا که سرد و برفیست
لباس گرم و بافتنیست
دستکش و شال و کلاه
بپوشیم وقت سرما
وقتی هوا گرم می شه
لباس نازک خوبه
با لباس مرتب
هستی تمیز و راحت
«شعر زمستان کودکانه برای کودکان پیش دبستانی و ابتدایی»
مژده بده مادر جون
اومده باز یه مهمون
سوغاتی چی آورده؟
برف و تگرگ و بارون
از ننه سرما می گه
قصه های فراوون
اسم قشنگش چیه
زمستونه زمستون
»شعر زیبا زمستان کودکانه برای پیش دبستانی ها«
باد میاد بارون میاد
آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها
سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه
رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها
آدم برفی تو کوچه ها
پرنده ها میرن سفر
میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه
به رنگ مروارید میشه
»زیباترین شعر زمستان کودکانه برای پیش دبستانی«
الستون و ولستون باز اومده زمستون
سه ماه فصل پاییز تمومه بچه ها جون
فصل پاییز سراسر مهر و آبان و آذر
حالا ما این سه ماه را گذاشتیمش پشت سر
پرنده ها هراسون از سردی زمستون
باید دونه بریزیم تو لونه ها براشون
چرخ چرخ عباسی خدا منو نندازی
باهم دیگه هم بازی آدم برفی میسازیم
شب ها دراز و بلند دی و بهمن و اسفند
»جدیدترین شعر زمستان کودکانه کوتاه برای پیش دبستانی ها«
برف آمده شبانه
رو پشت بام خانه
برف آمده رو گل ها
رو حوض ها و باغچه ها
زمین سفید، هوا سرد
ببین که برف چه ها کرد
رو جاده ها نشسته
رو مسجد و گلدسته
برف قاصد بهاره
زمستان ها می باره
»شعر های زمستان کودکانه برای پیش دبستانی ها«
از آسمون ميباره، برفهاي گوله گوله
حياط ما ليز شده درست مثل سرسره
دلم ميخواست برم من، سر بخورم تو برفها
يا شايد هم بسازم آدم برفي زيبا
مامان دلش نميخواد، كه من برم تو حياط
به خاطر همين هم كليد روي در گذاشت
مامان جونم، عزيزم، آخه منم دل دارم
چرا نبايد كمي، برف تو دستم بذارم
قول ميدهم بپوشم، كاپشن و شال و كلاه
دست نزنم به برفها، بدون دستكش حالا
مامان از من قول گرفت، كه حرفش و گوش كنم
بدون شال و كلاه، توي حياط من نرم
حتي اومد كنارم، تا بشه دستيارم
براي آدمبرفي، بايد چشمم بذارم
ميرم تو آشپزخونه، تا يه هويج بيارم
بايد كه اون هويج و جاي بينيش بذارم
دونه هاي انارو ميتونم من بردارم
بهجاي دندونهاي كوچيك اون بذارم
دست هاي آدمبرفي، خيلي خالي ميمونه
يهگل ميدم تو دستش، يادگاري بمونه
«چند شعر زمستانی کودکانه برای پیش دبستانی و بچه های دوره ابتدایی»
سلام سلام زمستون!
خوش اومدی با یلدا
سفره ی ما که پهنه
تو هم می خوای بفرما
یلدای تو قشنگه
به که چه قد بلنده !
گل های یخ وا میشه
وقتی که اون می خنده
«شعر زمستان کودکانه کوتاه برای بچه های دوره پیش دبستانی و ابتدایی»
داره میادیواش یواش
زمستون با سرماهاش
شما بپوش شال و کلاه
آماده باشیم سر راهش
آخرین فصل زمستون کوچولو
سه ماه داره همیشه کوچولو
اولین ماهش دی ماه میشه
بهمن و اسفند ماه های بعد میشه
داره میاد یواش یواش
زمستون با سرماهاش
باد میاد بارون میاد
آب از توی ناودون میاد
یخ میزنه رودخونه ها
سرما میاد تو خونه ها
برف می باره دونه دونه
رو پشت بوم هر خونه
با هم می سازن بچه ها
آدم برفی تو کوچه ها
پرندهها میرن سفر
میرن به جای گرمتر
کوه و کمر سفید میشه
به رنگ مروارید میشه