در بهار ۱۸۷۸ مسيحي ناصرالدين شاه براي تماشاي نمايشگاه به پاريس ميرود، از برلن ميگذرد. مهمان گيوم اول امپراتور آلمان است و در قصر سلطنتي منزل دارد. … گيوم اول مردي بود درويش مسلك، در قصر سلطنتي سكني نكرد. خانة پدريش عمارتي ساده بود. اخوي در سفر اول بديدن آن عمارت رفته بود، تختخواب آن تختخواب آهني دو توماني بوده است. لباسش وصله ميخورده است، سالي چهار كرور عايدي شخصي داشت و همينقدر سويل( حقوق ). … كارخانهها دستور داشتند براي اولين سال هزار هزار چرخ خياطي، خراطي، افزار نجاري، آهنگري و حرف ديگر تدارك كنند. در عرض سال هر كس به امپراتور عريضة تقاضا ميداد بفراخور حال او افزار كار و سرمايه باو داده ميشد. شخصاً زياد مدبر نبوده است لكن استقامت رأي داشته است. چون بيسمارك را بجا آورد و صميميت او را دانست، نه ملكه، نه وليعهد، نه ساير اجزاء رأي او را نتوانستند تغيير بدهند و بيسمارك به اعتماد او از پروس آشفته، آلمان و امپراتوري مجموع ساخت.
خاطرات و خطرات، حاج مهديقلي هدايت ( مخبرالسلطنه ) ، ص ۲۱ و ۲۲
منبع: داستانهای از تاریخ