خصوصیات یک وکیل حرفه ای چیست ؟

چه چیزی از شما یک وکیل بزرگ می سازد؟ ذکاوت، مهارتهای اجتماعی و یا مهارت های نوشتاری؟
البته که ما باید به همراه تجربه و فرصت هایی که در اختیارمان قرار می گیرد، به سطح مطمئنی از هوش و انگیزه هم رسیده باشیم اما در حقیقت، صفاتی که یک وکیل خوب را به یک وکیل بزرگ تبدیل می کند، فراتر از حد تصور شماست.
در اینجا پنج صفت وجود دارد که یک وکیل و یا هر شخص دیگری را بالاتر از بقیه افراد قرار می دهد، پرورش این صفات فرصتی را برای درک واقعی مسائل و ارائه راه حل های مؤثر فراهم می کند.

1- دلسوزی:
دلسوزی یک پاسخ عاطفی است که به موجب آن فردی مشکل دیگری را درک می کند و خالصانه به دنبال کمک برای حل مشکل او است. این، بخشی از کاری است که وکلا انجام می دهند. مردم با مشکلات خود و یا برای جلوگیری از مشکلات آینده خود به وکلا مراجعه می کنند، وکلا به حل و فصل مشکلات موجود و پیشگیری از بروز مشکلات احتمالی آنها کمک می کنند، بدون آنکه سطح و موضوع پرونده برای آنها اهمیت داشته باشد.

اگر در قانون تجارت، قانون مالیات و یا هر زمینه دیگری که به قول معروف احساسی نیست و ربطی به عواطف ندارد، کار می کنید، ممکن است فکر کنید که دلسوزی در این حیطه کاری مهم نیست. اما مهم است. وکیل دلسوز بر نحوه احساس دیگران و پذیرفتن دیدگاه مردم تمرکز می کند، هر چقدر هم که با نظرات آنها موافق نباشد.
دلسوزی پایه و اساس مهارت های اجتماعی است. بدون دلسوزی ، شما نمی توانید خود را به جای موکلتان قرار دهید یا مسائل و مشکلاتی را که موکل شما با آن روبرو است، کاملاً درک کنید. بدون دلسوزی ، شما نمی توانید موقعیت طرف دعوی خود را تشخیص دهید، پیش بینی کنید که او چه خواهد کرد و اقدامات پیشگیرانه ای برای بهره مندی موکل خود انجام دهید. بدون آن ، شما نمی توانید بهترین راه حل ها را ارائه دهید.

2- توانایی گوش دادن

مهارت های ارتباطی برای وکالت حرفه ای ضروری است. یکی از مهمترین جنبه های ارتباطی ، گوش دادن است. البته ، موضوع گفتگو ، نحوه و زمان بیان نیز مهم است. اما فقط موقعی می توانیم این کار را درست انجام دهیم که ابتدا خوب گوش کنیم. به موکلان خود گوش دهید. به مخالفان ، همکاران و داوران خود گوش دهید. ما به عنوان یک حقوقدان، باید اطلاعات زیادی را در نظر بگیریم و آن ها را تجزیه و تحلیل کنیم تا داوری و قضاوت خوبی را برای ارائه مشاوره به موکلان خود داشته باشیم. این فرایند با گوش دادن شروع می شود.

3-جسور، اما نه پرخاشگر
اغلب می شنویم که مردم می گویند: ‘او به اندازه کافی پرخاشگر نیست، پس وکیل مؤثری هم نمی تواند باشد.’ این حرف اصلا درست نیست. لازم نیست در وکالت پرخاشگر باشید – گر چه لازم است جسور و خبره باشید- وکلای قاطع و کار بلد با صدایی رسا و محکم ، نظرات خود را با رعایت احترام به شنوندگان بیان می کنند. در سمت دیگر وکلای پرخاشگر به نفع خودشان به عقاید دیگران هجوم می برند و یا نظرات آنها را نادیده می گیرند.

تقریباً مانند کسانی که فاقد دلسوزی هستند ، وکلای بیش از حد پرخاشگر نمی توانند موقعیت دیگری را درک کنند. این امر باعث می شود که آنها در درک مسائل بی اثر شوند و در نتیجه نتوانند یک راه حل مؤثر ارائه دهند. درواقع وکلای پرخاشگر با رفتار های زننده و بی احترامی های مکررشان برای جامعه بسیار مضرر هستند. این امر به روابط بین فردی آسیب می رساند و در نهایت منجر به یک محیط ناکارآمد می شود که حل و فصل یا توافق را غیرممکن می کند.

4- خلاقیت

باید خلاق باشیم تا راه حل های منطقی برای مسائل و مشکلاتی که موکلان ما با آنها روبرو هستند پیدا کنیم. کنترل کردن هر موکل متفاوت است و هر راه حل باید با دقت پیدا شود. از انجایی که ما وکلا بطور کلی یک قشر نسبتاً ریسک پذیر هستیم ، باید یاد بگیریم که وسیع تر و گسترده تر فکر کنیم. بهترین راه برای ایجاد راه حل های منحصر به فرد و منطقی این است که در هر موقعیت به خوبی و دلسوزانه به حرف ها و مطالب گوش دهیم و این باعث می شود تا مسائل و آنچه موکل و طرف دعوا به آن احتیاج دارد را به خوبی درک کنیم. این سطح درک می تواند به راه حل های ماندگاری منجر شود که برای هر دو طرف دعوی مفید باشد و ما غالباً زمانی به بن بست می خوریم که در گوش دادن دقیق و درک موضوع و مباحث شکست می خوریم و در عوض ، خشم بی دلیل و بی جهتی را در خود می بینیم که در انتها باعث از بین رفتن تعامل بین دو طرف می شود.

5-پشتکار

موفقیت با پشتکار حاصل می شود. ما باید مدام کار کنیم، تلاش کنیم و ادامه دهیم. ما باید بتوانیم وقتی هیچ چیز درست پیش نمی رود، کمی استراحت کنیم و آماده و مسلط به ‘جنگ’ ، مذاکره یا هر آنچه که برای پیروزی موکلمان لازم است ، برگردیم.

پس همین حالا شروع کنید و یکی از آن وکلای عالی باشید!