از شما میخواهم برای لحظهای تصور کنید که یک دیدهبان هستید در دلِ جنگ. وظیفه دیدهبان «فهمیدن» است. او کسی است که میرود تا از کوهها نقشه برداری کند و موانع بالقوه را بشناسد. او میخواهد بداند جایگاه فعلی چیست، چه چیزی در پیش رو قرار دارد و چگونه میتوان به مقصد رسید. خروجی کار او یک «نقشه راه» است.
این بسیار شبیه نقشی است که ما استراتژیستهای محتوا برعهده داریم. اما از آنجایی که ما آدمهای صلح طلبی هستیم، به جای درست کردن نقشههای جنگی؛ استراتژی بازاریابی محتوای وبلاگ و شبکههای اجتماعی تدوین میکنیم.
محصول ما یک پلن دقیق است که برنامه(های) بازاریابی محتوایی شرکت را تعیین میکند؛ یک برنامه روز به روز یا تقویم محتوا که به ما کمک میکند همیشه در مسیر استراتژی بازاریابی محتوای خود قدم برداریم. شاید این کار بیشتر از دو سه ساعت از ما زمان نگیرد. اما پشتِ گوش انداختنش باعث میشود همچنان زمان، انرژی و منابع مالی را صرف کارهایی کنیم که در حقیقت برایمان سودآور نیستند.
امروز قرار است این حلقه را بشکنیم. میخواهیم یکبار برای همیشه نحوه ساخت یک تقویم محتوایی کاربردی را آموزش ببینیم. پس اگر موافق باشید یادگیری را شروع کنیم دیدهبانهای عزیز!
تقویم محتوا یا تقویم سردبیری چیست؟
اول از همه بیاید یک تعریف از تقویم محتوا داشته باشیم. چون ممکن است من در طول مقاله گاهی از اصطلاحات مشابه استفاده کنم. اینطوری به یک زبان مشترک میرسیم:
تقویم محتوا برنامهریزی و زمانبندی کتبی محتواهایی است که میخواهید در آینده منتشر کنید. تقویم محتوا یک نقشه اجرایی است. نقشهای که محتواهای وبلاگ، شبکههای اجتماعی و چاپی شما را هدفمند میکند.
چرا داشتن یک تقویم محتوا مهم است؟
افرادی که با صنعت نشر آشنایی دارند صد در صد اهمیت تقویم محتوا را درک میکنند. روزنامهنگاران و ناشران موفق سالها فعالیت منظم خود را مدیون یک برنامهریزی دقیق هستند.
برای مثال مجله «خانواده سبز» را در نظر بگیرید. این مجله از مرداد 1378 تاکنون بدون وقفه هر پانزده روز یکبار منتشر شده. اگر دستی در کار داشته باشید یا قبلاً مدیریت یک تیم محتوایی را برعهده گرفته باشید؛ حتماً درک میکنید که کار سادهای نیست. چنین نظمی اجرایی نمیشود، مگر با یک تقویم محتوای اصولی و افرادی که به اجرای آن پایبند هستند.
با این حال بسیاری از شرکتها و افرادی که محتوای دیجیتال تولید میکنند، اعتقادی به تقویم محتوا ندارند. خب بله، اگر محتوای پستها خبری و سرگرم کننده باشد، احتمالاً تقویم محتوا چندان به کار نیاید. فقط مهم است که پستهای جذاب و درگیر کنندهای بگذاریم. اما اگر بازاریابی محتوا برای رشد کسب و کار استفاده میشود، داشتن تقویم محتوا ضروری است. میپرسید چرا؟ به این دلایل:
هرگز چیزی از قلم نمیافتد
خاطرتان هست چند هفته دیگر باید به مناسبت روز پرستار، یک کد تخفیف به کاربران پیچ اینستاگرامتان هدیه بدهید؟ کارمندانتان چطور، یادشان مانده گفته بودید یک پست درباره فلان موضوع بنویسند؟ یا پیامتان را در تلگرام فراموش کردهاند؟
ما به حافظه شما شکی نداریم :) اما معمولاً حجم بالای کارهایی که برای انجام دادن وجود دارد، و چالشهای روزانهای که درگیرشان هستیم؛ باعث میشوند برخی لحظات و کارها را فراموش کنیم.
بهرهوری کاری افزایش پیدا میکند
طبق قانون پارکینسون هر کار تا زمانی که برای آن تعیین شده طول میکشد. و این مدت ارتباط چندانی با میزان و ماهیت کار ندارد. از دید این قانون هر چه به مهلت نزدیکتر میشویم، اغلب احساس میکنیم تحت فشار بیشتری قرار میگیریم و انگیزه بیشتری برای انجام کار داریم. (آن درس خواندنهای شب امتحانی را به یاد بیاورید)
این قانون به ما میگوید داشتن یک برنامهریزی برای تعریف و دنبال کردن مهلت کارها، به سرانجام رساندن آن کار را برایمان بسیار سادهتر میکند.
در انرژی و منابع صرفهجویی میشود
نوشتن کار سخت و پرهزینهای است. اگر بدون یک برنامه هدفمند آن را انجام دهید، انرژی و منابع زیادی از دست خواهید داد. در مقابل برنامهریزی تمرکز میآورد. تمرکز روی آنچه که مفید است، و حذف چیزهایی که چندان سود ندارند. حذف کردن، توجه را به باقیماندهها متمرکز میکند. پرهیز، قدرت است. کمتر، بیشتر است!
داشتن یک تقویم محتوا به شما کمک میکند به جای آنکه تمام انرژیتان را صرفاً مشغول نوشتن کنید، از پتانسیلهایتان در جهت دستیابی به اهداف استفاده کنید. با همین حرکت ساده میبینید 20 درصد از تلاشتان، شما را به 80 درصد از نتایج میرساند.
تقویم محتوا یک تصویر کلی از حال و آینده به شما میدهد
تا به حال چیزی درباره "پرسپکتیو دید پرنده" شنیدهاید؟ این اصطلاح معمولاً در معماری و فیلمبرداری استفاده میشود. دید پرنده این امکان را به ما میدهد که از نمای بالا همه چیز را زیر نظر بگیریم. در این زاویه چون شیء کوچکتر دیده میشود، میتوان روی تمام ابعاد آن اشراف داشت.
این دقیقاً همان نمایی است بعد از تدوین تقویم محتوا در اختیار شما قرار خواهد گرفت. تقویم محتوا به شما کمک میکند جایگاه کنونی را بهتر بررسی کنید، تغییرات مورد نیاز را بشناسید، و آیندهای را تجسم کنید که باب میل شما است.
تقویم محتوا همکاری تیمی را بهتر میکند
برای کسانی که مسئولیت یک تیم محتوا را برعهده دارند؛ علاوه بر برنامهریزی پستها، مدیریت و هماهنگی اعضای تیم هم اهمیت دارد.
هر شخصی که در تیم شما حضور دارد باید دقیقاً بداند چه کاری را چه در زمانی و به چه شکلی انجام بدهد. وگرنه شما یک تیمِ سردرگم دارید که هرکس ساز خودش را میزند. اهدافی که دنبال میکنید یکی پس از دیگری شکست میخورند، آن هم فقط به خاطر ناهماهنگی!
چگونه تقویم محتوا بسازیم؟
برای ساخت تقویم محتوا خیلی از جوانب را باید بررسی کنیم که همه اینها در استراتژی محتوا انجام میشود و سپس با توجه به دادههای بدست آمده و اهداف موردنظر تقویم محتوا را میسازیم. اگر بخواهید فقط تقویم محتوا داشته باشید، ناگزیرید بعضی از آن مراحل را هم انجام دهید تا به اهداف بازاریابی خود برسید، که در ادامه بررسی خواهیم کرد.
اگر دوست دارید در استراتژی و مدیریت محتوا هم خبره شوید، دوره حرفهای آکادمی نوین را از دست ندهید. اصلاً پیشنهاد میکنیم خودتان ویدیو زیر را نگاه کنید تا بفهمید قبل از ایجاد تقویم محتوایی، چه مهارتهایی را باید بلد باشید.
خب حالا بهتر است بدون هیچ حرف دیگری برویم سراغ اصل ماجرا، یعنی نحوه ساخت تقویم محتوا.
چون قرار است در پایان این مقاله ما یک خروجی داشته باشیم، من سعی کردم تمام مفاهیم تئوری را در طول روند ساخت بیان کنم. پس لطفاً تمام قسمتهای بعدی را با دقت بخوانید تا چیزی را از دست ندهید.
بهتر است حین خواندن یک قلم و کاغذ هم دم دستتان داشته باشید که موارد ضروری را یادداشت کنید.
مرحله اول: با تعیین اهداف بازاریابی محتوایی شروع کنید
اولین (و البته مهمترین) قدم برای ساخت یک تقویم محتوا، مشخص کردن اهداف بازاریابی محتوا است. اگر این کار را به خوبی انجام دهید، سایر مراحل را راحتتر پیش خواهید برد. بیاید ببینیم چگونه میتوان انجامش داد.
خب در نگاه نخست، هدفِ اصلی همه ما از نوشتن یک چیز است؛ ما پستهای وبلاگی مینویسیم و در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنیم تا تجارت خودمان را رشد دهیم. ما باور داریم محتوا قدرتمند است. میتواند کسب و کار ما را متحول کند. و در نهایت باعث فروش بیشتر میشود. اما در اینجا کلی گویی به کارمان نخواهد آمد.
محتوا تا زمانی که اهداف تجاریِ مشخصی را دنبال نکند، به خودیِ خود قدرت جادویی ندارد. ممکن است بازدید زیادی برایتان بیاورد، برای مردم آموزنده باشد؛ ولی هنوز فقط محتواست، نه چیزی بیشتر!
برای روشنتر شدن ماجرا این سناریو را در نظر بگیرید:
فرض کنید در شرکتی کار میکنید که مدیر عاملش هنوز نمیداند محتوا پادشاه است! شما برای او داستان موفقیت دیوانهوار مارکوس شریدان با بازاریابی محتوا را تعریف کردهاید. ولی او همچنان قانع نشده که محتوا به سود کسب و کارتان است. و باید وبلاگ شرکت را راهاندازی کنید.
احتمالاً او انتظار دارد بداند بعد از صرف بودجه برای تولید محتوا، چه چیزی عاید شرکت خواهد شد؟ که البته کاملاً هم حق دارد. در دنیای کسب و کار هر حرکتی که انجام میدهیم، باید به اهداف مشخصی دست پیدا کرد. همچنین باید در گذشت زمان نرخ بازگشت سرمایه معقولی داشته باشد.
حتی اگر شما مدیرعامل سختگیری ندارید، دو مورد فوق را در نظر بگیرید. تعیین کنید در مقابل آنچه هزینه میکنید و برایش زمان میگذارید، چه چیزی دریافت خواهید کرد. در غیر این صورت به ضرر شرکت خواهد بود.
در ادامه چند نمونه از این اهداف را برایتان مثال میزنم:
- افزایش آگاهی از برند
- بدست آوردن اعتماد کاربران
- ایجاد ارتباط با مخاطبان
- افزایش ترافیک سایت
- افزایش فروش
- وفاداری مشتریان
- کاهش bounce rate سایت
ممکن است شما بخواهید فقط روی 2 مورد تمرکز بگذارید، یا نه همه موارد را استفاده کنید. اما نکتهای که در اینجا حائز اهمیت است، مشخص بودن (Specific) اهداف است. به جای اینکه بگویید میخواهم با مخاطبان ارتباط برقرار کنم، دقیقاً آن را تعیین کنید. مثلاً انتظار داشته باشید بعد از گذشت سه ماه، 500 دایرکت درباره پرسش و پاسخ محصولاتتان داشته باشید. و 350 ایمیل جدید در خبرنامه سایتتان ثبت شود.
خیلی خب، من هنوز فراموش نکردم داشتیم درباره نحوه ساخت تقویم محتوا صحبت میکردیم. بعد از اینکه به خوبی اهداف بازاریابی محتوای خود را شناختید، مراحل بعدی را دنبال کنید.
مرحله دوم: یک لیست از ایدههای مناسب برای نوشتن تهیه کنید
حالا ما به یک لیست نیاز داریم از موضوعاتی که باید در آینده منتشر کنیم. برای تهیه این لیست هر ایدهای به ذهنتان میرسد را یادداشت کنید. یا بگذارید بهتر بگویم: تمام موضوعاتی که فکر میکنید میتواند برای مخاطبانتان جذاب و مفید باشد را.
بهترین موضوعات برای وبلاگ نویسی و پست شبکههای اجتماعی، مطالبی هستند که برای مخاطبان نوشته میشوند. برای همین هم است که در بازاریابی محتوا هیچ چیز مهمتر از شناخت مخاطب نیست.
یکی از راههای شناخت مخاطب، تعریف آن است! یعنی در میان انبوه کاربرانی که از اینترنت استفاده میکنند، فقط آن دسته از افراد را هدف قرار دهید که ویژگیهای مد نظر شما را دارند. استراتژیستهای محتوا این کار در قالب طراحی پرسونای مشتری انجام میدهند.
هنگامی که شما متوجه شدید مخاطبانتان چه کسانی هستند، به چه چیزهایی نیاز دارند و به دنبال چه چیزی میگردند؛ پس حتماٌ میتوانید برایشان محتواهای جذابی بنویسید.
برای اینکه بهتر بتوانید متوجه شوید کاربران شما به چه محتواهایی نیاز دارند، چند روش کاربردی معرفی میکنم:
تحقیق کلمات کلیدی:
تحقیق کلمات کلیدی (Keyword Research)، مطمئنترین روش برای پیدا کردن ایدههای وبلاگ نویسی است. به کمک تحقیق کلمات کلیدی متوجه خواهید شد کاربران در حوزه کسب و کار شما چه کلماتی را در گوگل جستجو میکنند. میزان جستجوی هر کلمه چقدر است. و بدست آوردن رتبه برای هر کلمه تا چه حد سخت است.
با این کار شما فقط بر اساس علاقه و تقاضای کاربران محتوا تولید میکنید. و تا حد زیادی خیالتان راحت خواهد بود که در صورت کسب رتبههای برتر گوگل، محتواهایتان خوانده خواهند شد.
اگر میخواهید درباره کلمات کلیدی و کار با ابزارها، همه چیز را یاد بگیرید ما در دوره آموزش تحقیق کلمات کلیدی به صورت عملی به شما آموزش خواهیم داد. این دوره برای نویسندههای محتوا و اصولاً هرکسی که در هرجای بیزنس خود با کلمات کلیدی کار میکند...از نان شب هم واجبتر است. میگویید نه؟ ویدیو زیر را ببینید تا مطمئن شوید:
سایتهای پرسش و پاسخ:
سایتهای پرسش و پاسخ و همچنین انجمنهای تخصصی (Forums) معدنی برای کسب ایده محتوا نویسی هستند. با فعالیت در این سایتها میتوانید مستقیم با دغدغههای مخاطبان خود آشنایی پیدا کنید و متوجه شوید چه موضوعاتی ذهن آنها را درگیر کرده است. به این ترتیب محتوای بعدی شما، همان چیزی است که گرهای از کار مردم باز میکند.
این شیوه مورد علاقه من برای یافتن موضوع است. وقتی کاربری در انجمنی سوالی میپرسد، برای آن محتوایی تهیه میکنم و لینکش را برایش ارسال میکنم. با این کار علاوه بر اینکه از سایت انجمن بک لینک دریافت میکنم، ترافیک کوچکی به سایتم سرازیر میشود.
الهام از مخاطبان:
این روش شبیه به دو مورد قبلی است، منتها کمی اختصاصیتر. زمانی که کاربران وبلاگ یا پیج به شما بازخورد میدهد، خواستههایشان را ارزیابی کنید. آنها معمولاً در قالب سوالاتی که در کامنتها، دایرکت یا صفحه تماس با ما از شما میپرسند؛ مسائل اصلیشان را مطرح میکنند. وقتی یک سوال چندین بار تکرار میشود، میتواند موضوع بعدی پست شما باشد.
اگر تازه در شروع کار هستید و هنوز فیدبک زیادی برایتان ارسال نمیشود، میتوانید همین روش را با بررسی کامنتهای سایتها و پیجهای دیگر امتحان کنید.
موضوعات پرطرفدار:
یکی دیگر از راههای پیدا کردن موضوع برای تولید محتوا، بررسی موضوعات پرطرفدار یا همان ترند است. اگر میخواهید در تولید محتوا یک قدم از رقبا جلوتر باشید، این روش را حتماً امتحان کنید.
برای فهمیدن موضوعات پرطرفدار در سطح وب میتوانید از Google Trends استفاده کنید. در گوگل ترند میتوان فهمید موضوعات داغ، در یک بازه زمان مشخص در کشورهای مختلف، چه چیزهایی هستند. از دیگر قابلیتهای این ابزار بررسی روند علاقه مردم به یک موضوع است. وقتی شما یک موضوع را در گوگل ترند وارد میکنید، متوجه خواهید شد آیا روند جستجویش در حال افزایش است یا نه.
همچنین برای پیدا کردن و آنالیز هشتگهای ترند در شبکههای اجتماعی ابزارهایی مثل hashtagify یا keywordtool به شما کمک خواهند. این ابزارها برای بررسی هشتگها در اینستاگرام، توییتر و یوتیوب کاربرد دارند.
مرحله سوم: هسته محتوای خود را دریابید!
بسیار خب ما تا به اینجای کار برای ساخت تقویم محتوا، ابتدا اهداف بازاریابی محتوایی خود را مشخص کردیم. و سپس یک لیست از موضوعات پستها تهیه کردیم. الان وقتش رسیده که با توجه به اهدافمان، لیست موجود را از فیلتر بگذرانیم. به این ترتیب موضوعات که ما را زودتر به خواستههایمان میرسانند، اولویت بیشتری میگیرند. و موضوعاتی که برایمان سودآوری کمتری دارند، میمانند برای آینده.
در واقع ما قصد داریم تمرکزمان را روی آنچه اهمیت و سودآوری دارد معطوف کنیم. این کار با درک هسته محتوا اتفاق میافتد.
هسته محتوا تقاطع بین هدف تجاری شما و علاقه مخاطب است. آن چیزی است که مشتریان اهمیت میدهند و آنچه که شما باید در مقابل به آنها ارائه بدهید.
وقتی شما هسته محتوای خود را مشخص میکنید، از دو خطر بزرگ جلوگیری میکنید:
- دام ترافیکِ بیهوده: خاطرم هست سال گذشته در یک جلسه مشاوره با سایتی مواجه بودیم که در صنعت خود حرف اول را میزد. برای تمام کلمات کلیدی اصلی رتبه اول را داشتند. اما هیچ فروش و تماسی از طریق سایت وجود نداشت! این همان دام ترافیک است. یعنی ما محتوای با کیفیتی میسازیم ولی در محتوایمان توانایی تبدیل مخاطب به مشتری را ندارد.
- دام محتوای تبلیغاتی: اگر تمام محتوای وبلاگ و شبکههای اجتماعی شما در تحسین شرکت خودتان نوشته میشود، دقیقاً دچار این دام شدهاید. واقعیت این است کاربران علاقهای ندارند دائماً از ویژگیهای فوقالعاده محصولات / خدمات شما مطلع شوند. آنها یکسری نیاز و علاقه دارند، محتوای شما باید پاسخگوی خواستههای آنان باشد. در غیر این صورت کاربران نمیتوانند با برند شما ارتباط برقرار کنند و آن را نادیده میگیرند.
هنگامی که شما هسته محتوایی خود را پیدا کردید، موضوعات ناب را جدا کنید. موضوعاتی که علاوه بر اینکه در راستای استراتژی بازاریابی شرکت هستند، همزمان مورد پسند کاربران قرار میگیرد. تنها این محتواها را در تقویم محتوای خود بگنجانید و هر چیزی با اهداف فعلیتان تطابق ندارد را کنار بگذارید.
مرحله چهارم: از قیف بازاریابی محتوا غافل نشوید
بازاریابی محتوا، هنر تبدیل است. تبدیل خوانندگان به خریدار. این فرایند گام به گام و به آرامی اتفاق میافتد. شما باید در هر مرحله، با یک پیام مناسب در زمان مناسب، کاربران بالقوه سایت یا شبکههای اجتماعی خود را به خرید تشویق کنید. با کمک قیف بازاریابی محتوا میتوانید این کار را سادهتر انجام دهید.
قیف بازاریابی محتوا مفهومی است که نشان میدهد کاربران پس از آشنایی با یک برند تا خرید محصول از آن برند، چه مراحلی را طی میکنند.
در هر مرحله از قیف ما انواع خاصی از محتوا را نیاز داریم. هنگامی که تقویم محتوای خود را تهیه میکنید؛ باید از تمام سطوح قیف محتوا بنویسید تا فرایند تبدیل کاربران به خوبی انجام شود.
1. آگاهی: بالاترین قسمت قیف
در اولین ارتباط فقط سعی کنید خوانندگان را از وجود برند خود آگاه کنید. اینجا افراد مطلقاً چیزی درباره برند شما نمیدانند. راستش را بخواهید هنوز علاقهای هم ندارند که بدانند. وگرنه هرروز باید زمان زیادی برای آشنایی با شرکتها بگذارند! در حالی که آنها نیازهای خودشان برایشان اهمیت دارد.
در این مرحله محتوای شما هم باید برای رفع نیازهای مخاطب نوشته شده باشد. محتوای شما باید آنها را به این نتیجه برساند که میتوانند [با راهحلهای صادقانهای که ارائه دادهاید] مشکل خود را حل کنند.
در واقع آنچه بیشترین اهمیت را دارد، جلب اعتماد افراد است. به این ترتیب توجه آنها به برند جلبشما میشود و میتوانند شما را به عنوان یک مشاور درستکار بپذیرند.
برخی از محتواهای پیشنهادی که در مرحله کشف استفاده میشود:
- پستهای وبلاگی
- پادکستها
- اینفوگرافیک
- پست شبکههای اجتماعی
- ویدیوهای آموزشی
- خبرنامه
- ایبوک و راهنماهای طولانی
2. بررسی و ارزیابی: میانه قیف
این مرحله از قیف مرتبط با مشتریان بالقوه است. افرادی که قصد دارند محصول/خدماتی خریداری کنند ولی هنوز در حال بررسی هستند.
محتوایی که برای این افراد تولید میکنید، باید کم کم توجه آنها را به سمت محصولات شما بکشاند. در اینجا هدف این است به مخاطبان بگوییم اگرچه میتوانند با راهحلهای موجود مشکل خود را حل کنند، اما محصول شما هم این کار را با مزایای مناسبی انجام میدهد.
توجه داشته باشید در این مرحله مخاطبان هنوز به شما به عنوان فروشنده اعتماد ندارند. بنابراین باید غیر مستقیم از فروش محصولاتتان صحبت کنید. یعنی همانطور که گفتم فقط محتوایی تولید کنید که از وجود محصولات شما باخبر شوند. و تمایل پیدا کنند اطلاعات بیشتری درباره آن بدست بیاورند.
محتواهای زیر برای مشتریان بالقوه شما مناسب هستند:
- مطالعات موردی
- راهنمای محصول
- ویدیوهای نمونه
- فایلهای دانلودی نمونه
- ایمیل پیشنهاد محصول
- کد تخفیف
- وبینار
- ایونت
3. تبدیل: پایینترین قسمت قیف
قسمت پایینی قیف بازاریابی محتوا، جذابترین بخش است. جایی که شما سعی میکنید مخاطبان را به مشتری تبدیل کنید.
در این مرحله به خوبی میدانیم افرادی که در قیف بازاریابی ما باقی ماندهاند، خریدار هستند. یعنی به محصول / خدماتی که ارائه میدهیم نیاز دارند. تنها کاری که باید انجام بدهیم این است که آنها را به خرید از سایت یا پیج خودمان متقاعد کنیم.
در اینجا محتوای شما باید به صورت یک پیشنهاد ارائه شود. پیشنهادی که نتوان آن را رد کرد. پس باید به خوبی مزایا و ویژگیهای آن را به شیوههای گوناگون بیان کنید. حتی کمی نسبت به رقبای خود خودخواهانه رفتار کنید.
البته در نظر داشته باشید علاوه بر بحث فروش، همچنان باید در نقش یک مشاور برای مخاطبان باقی بمانید و بتوانید به آنها کمک کنید مشکلات خود را حل کنند.
انوع محتواهایی که کاربران را به خرید مجاب میکند:
- نسخه نمایشی
- داستان مشتریان
- مشخصات
- مقایسه
- نقد و بررسی محصول
- توضیح شرایط فروش
مرحله پنجم: مسئولیت افراد تیم محتوای خود را مشخص کنید
ما تا به اینجا تمام پیش نیازهای ساخت تقویم محتوا را با موفقیت ایجاد کردیم. تنها کاری که الان باید انجام دهیم تقسیم وظایف بین اعضای تیم محتواست.
اول از همه بررسی کنید با منابع انسانی فعلی میتوانید استراتژی بازاریابی محتوایی خود را پیاده کنید یا نه. اگر کمبود منابع موجود روند دستیابی به اهداف را کُند میکند، نسبت به استخدام افراد جدید اقدام کنید.
نکته مهم در اینجا این است که دقیقاً بدانید به چه افرادی نیاز دارید. با منابع مالی موجود میتوانید چند نفر را به تیمتان اضافه کنید. آیا توانایی مدیریت آنها را دارید؟
با توجه به نیاز، بودجه و توانایی مدیریت خود میتوانید افراد زیر را به تیم محتوایتان اضافه کنید:
استراتژیست محتوا: استراتژیست محتوا وظیفه هدایت تیم برای اجرای این پلن را بر عهده دارد. او بهترین محتواها و کانالهای توزیع محتوا شناسایی میکند و همچنین روشهای تبدیل مشتریان را تعیین میکند.
نویسنده محتوا: خب این مورد واضح است. نویسندگان محتوا افرادی هستند که از دانش، خلاقیت و قدرت نویسندگی خود برای نوشتن محتواهای تاثیرگذار استفاده میکنند. آنها باید چشماندازهای استراتژی بازاریابی محتوا شرکت شما را در نظر بگیرند، و در نوشتههای خود اجرا کنند.
ویراستار: حتی بزرگترین نویسندگان دنیا هم نباید خودشان آثارشان را ویرایش کنند. دلیلش این است که وقتی محتوا نویس متنی را آماده میکند، چشمش به متن عادت دارد و نمیتواند مشکلات آن را به خوبی متوجه شود. ویراستاران در اینجا وظیفه دارند غلطهای املایی و دستوری متن را اصلاح کنند. یکی دیگر از وظایف ویراستار هماهنگی اعضای تیم است. آنها تقویم محتوا را تدوین میکنند و اطمینان پیدا میکنند همه مطالب به موقع منتشر میشوند.
متخصص سئو: این افراد با الگوریتم موتورهای جستجوگر آشنایی کامل دارند و میدانند چه محتوایی میتواند ورودی ارگانیک برایتان بیاورد. متخصص سئو بعد از بررسی نوشته، راهکارهایی برای بهینهسازی مقاله ارائه میدهد تا برای کلمات کلیدی مناسب رتبههای برتر را بدست بیاورد. البته شما میتوانید در هنگام استخدام نویسنده، افرادی را انتخاب کنید که توانایی نوشتن محتوای سئو شده را دارند.
گرافیست: تیمهای محتوایی که به طراحیهای بصری اختصاصی نیاز دارند، میتوانند یک طراح به تیم خود اضافه کنند. مطمئناً شما میتوانید با استفاده از ابزارهای رایگان، گرافیکهای خوبی ایجاد کنید. اما با این حال این گزینه هرگز نمیتواند جایگزین یک گرافیست ماهر باشد. گرافیستها وظیفه طراحی تصاویر و ویدیوهای سایت، وبلاگ، پستهای شبکههای اجتماعی، به علاوه طراحی اینفوگرافیک و کارهای چاپی مثل بروشور را برعهده دارند.
مدیر یا مسئول شبکههای اجتماعی: همانگونه که متخصصین سئو نحوه عملکرد موتورهای جستجو را میشناسند؛ مدیر سوشال با الگوریتمهای شبکههای اجتماعی آشنایی دارد. آنها میدانند چگونه میتوان در اینستاگرام، یوتیوب، لینکدین و سایر شبکهها، پیج شرکت را بین کاربران و الگوریتمها عزیز کنند.
اینها اشخاص اصلی برای تشکیل یک تیم بازاریابی محتوا بودند. در حالی یک فرد همه فن حریف میتواند به تنهایی بخش زیادی از کارهای این عناوین شغلی را پیش ببرد.
واقعاً لزومی ندارد شما برای همه این عناوین شغلی، یک نفر در تیم خود داشته باشید. معمولاً تیمهای بزرگ این کار را انجام میدهند. اما در تیمهای کوچک و استارتاپی وظایف بر اساس عنوان شغلی تقسیم نمیشوند. بلکه افراد میتوانند چندین نقش داشته باشند.
به هرحال چیزی که در نهایت اهمیت دارد این است که همه وظایف بین اعضای موجود تقسیم شوند. همه افراد تیم مسئولیتهای خود را بدانند. به این ترتیب قادر خواهید بود برنامه دقیقتری در تقویم محتوایی خود وارد کنید.
مرحله ششم: یک ابزار ساخت تقویم محتوا انتخاب کنید
اگر موافق باشید باهم ابزارهای مختلف ساخت تقویم محتوا را مورد بررسی قرار دهیم. من سعی میکنم کاربردها و ویژگیهای تمام این ابزارها را کامل معرفی کنم تا راحتتر بتوانید ابزار مناسب خود را پیدا کنید.
اما جدا از اینکه از کدام ابزار استفاده خواهید کرد، پیشنهاد میکنم حتماً یک نمونه از تقویم محتوایی خود را روی دیوار شرکت بچسبانید یا روی تخته وایت بُرد بنویسید تا همیشه جلوی چشم اعضای تیمتان باشد.
Microsoft Excel
اولین روش برای ساخت تقویم محتوا، استفاده از اکسل است. به خصوص برای فریلنسرها یا افرادی که قصد دارند برای سایت و شبکههای اجتماعی شخصی خود تقویم بسازند اکسل گزینه مناسبی به نظر میرسد. حداقل بدون اینکه وقت زیادی بگیرد و نیاز به دانش خاصی داشته باشد، به شما اجازه میدهد یک جدول زمانی ساده و کارآمد برای محتوهایتان درست کنید.
Google Sheets
اگر میخواهید یک تقویم محتوا مثل جدولهای اکسل داشته باشید که همیشه در هر کجا به آن دسترسی داشته باشید و همچنین بتوانید با دیگر اعضای تیمتان به اشتراک بگذاریدش؛ از این ابزار استفاده کنید.
google sheets آنلاین است. همیشه آخرین نسخه تغییرات خود را میتوانید ببینید. میتوانید app آن را روی موبایل خود نصب کنید و در برنامه محتوای خود تغییراتی بدهید. میتوانید برای سایر اعضای تیمتان سطح دسترسیهای مختلفی تعیین کنید تا آن را ویرایش کنند، یا که نه فقط محتویات تقویم را مشاهده کنند.
ابزار دیگری که برایتان کار مشابهی انجام میدهد Excel Live مایکروسافت است. اما خب من همیشه محصولاتِ گوگل را به رقبا ترجیح میدهم. به خاطر اینکه بیشتر با یکدیگر هماهنگ (sync) هستند، و میتوان آنها را به سایر ابزارهایی که در ادامه آشنا خواهیم شد متصل کرد.
Google Calendar
کلِ کاری که ما میخواهیم انجام دهیم این است که یک تقویم بسازیم و روی آن جدول زمانی پستهایمان را وارد کنیم، درست؟ پس یکی از معمولیترین روشها، استفاده از برنامههای تقویم مثل همین google calendar است. اینگونه دیگر نیازی نیست وقت چندانی برای طراحی تقویم بگذاریم، مستقیم میرویم سر اصل ماجرا.
برای ساخت تقویم محتوا، تقریباً هر نیازی که داشته باشیم تقویم گوگل کارمان را راه میاندازد. اول از همه اینکه از تقویم شمسی و زبان فارسی پشتیبانی میکند. این امکان را دارید از یادآور (reminder) اضافه کنید. تقویم محتوای خود را به سایر ابزارهای گوگل مثل Google Taks و جیمیل متصل کنید. همچنین یک رویداد (مثل نوشتن یک پست وبلاگی) را با دیگران به اشتراک بگذارید تا در اطلاع آن قرار بگیرند.
افزونه Editorial Calendar برای وردپرس
این گزینه برای کاربران وردپرسی بهترین انتخاب است. یک تقویم ساده و تمیز درست در پیشخوان سایتتان که همیشه دمِ دست است تا با سرعت بیشتری برنامهریزی کنید.
مهمترین مزیتی که استفاده از این افزونه دارد، مربوط به یکپارچگیاش با وبلاگ است. زمانی که شما Editorial Calendar را باز میکنید، تمام پستهای وبلاگتان را روی تقویم مشاهده خواهید کرد و در همان لحظه میتوانید هر تغییری که نیاز باشد روی آنها اعمال کنید؛ مثلاً تاریخ انتشارشان را با درگ دراپ (drag-and-drop) جابجا کنید، وضعیت نمایش پست را تغییر بدهید، تغییراتی در متنِ نوشته بهوجود بیاورید و یا یک پست جدید برای چند هفتۀ دیگر تنظیم کنید.
اگر به دنبال یک تقویم محتوای همه جانبه میگردید StoryChief به شما کمک زیادی خواهد کرد. این ابزار قبل از هر چیزی یک جدول زمانی در اختیارتان قرار میدهد که میتوانید روی آن برنامهریزی پستها را وارد کنید. همچنین اعضای تیمتان را مدیریت کنید و برای آنها وظایف گوناگون تعریف کنید.
اما امکانات StoryChief به همینجا ختم نمیشود. StoryChief بیشتر از اینکه فقط یک تقویم محتوا باشد، در واقع یک ابزار بسیار قدرتمند برای بازاریابان محتواست. این ابزار از برنامهریزی تا توزیع و اندازهگیری محتوای وبلاگ و شبکههای اجتماعی به کار میآید.
بعد از اینکه شما تقویم محتوای خود را ساختید، میتوانید وبلاگ و شبکههای اجتماعیتان را به StoryChief متصل کنید تا پستهایتان در ساعت و روز مقرر، به صورت خودکار در همه کانالها منتشر شوند. کانالهایی مثل وبلاگ (وردپرس، جوملا و دروپال)، شبکههای اجتماعی اینستاگرام، فیسبوک، توییتر و لینکدین.
این ویژگی برای افرادی که از دقیقه نود انجام دادن کارها بدشان میآید، بسیار کاربردیست. معمولاً وقتی ما تصمیم میگیریم یک پست درست کنیم، با استرس کارهایش را به پایان میرسانیم تا به برنامهمان متعهد باشیم. حالا اگر شانس بیاوریم در زمان به اشتراکگذاری در مترو نباشیم و به سیستم دسترسی داشته باشیم! اما این دغدغه به درستی در اینجا شناخته شده. شما میتوانید با استفاده از این زمانبندی، چند روز یا چند هفته زودتر پستهایتان را ایجاد کنید تا به موقع منتشر شوند و همیشه کارهایتان منظم باشد.
یکی دیگر از امکانات StoryChief تجزیه و تحلیل محتواهای منتشر شده است. بعد از اینکه شما محتوای خود را در وبلاگ و شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشتید، با کمک این ابزار میتوانید تعامل کاربران را اندازهگیری کنید. این ابزار اطلاعات دقیقی از میزان خوانده شدن، زمان صرف شده، بازدیدها و کلیک کاربران در اختیارتان میگذارد. به این ترتیب متوجه خواهید شد ارتباط مردم با پستهایتان در کانالهای مختلف چگونه بوده است و چطور باید آن را بهبود ببخشید.
البته StoryChief تنها ابزار موجود برای برنامهریزی و توزیح محتوا نیست. اپهای دیگری مثل buffer، agorapulse و hootsuite هم امکانات مشابهی ارائه میدهند. با این تفاوت که در این میان تنها StoryChief سرویس رایگان نامحدود (از نظر زمانی) در اختیار کاربران خود قرار میدهد.
استفاده از ابزارهای مدیریت پروژه
بدون شک ابزارهای مدیریت پروژه (project management app) منظمترین روش برای ایجاد تقویم و سازماندهی همکاران و کارهای پیشرو را اختیار تیمها قرار میدهند.
فرض کنید شما یک تیم جم و جور پنج نفرِ دارید که میخواهید برای اینستاگرام و یوتیوب محتوای ویدیویی بسازید. با کمک این ابزارها میتوانید یک پروژه برای برنامهریزی محتوای خود ایجاد کنید. و به هر تعداد که نیاز دارید تقویم تعریف کنید (مثلاً یک تقویم برای برنامهریزی پستهای اینستاگرام و یک تقویم جداگانه هم برای یوتیوب). سپس برای هر یک از اعضای تیم سطح دسترسی مشخصی تعریف کنید و taskهایی که باید انجام بدهد را تعیین کنید، آن هم با ریز جزئیاتیِ مثل تاریخ، ساعت و هر توضیحاتی که دوست دارید.
اکثر ابزارهای مدیریت پروژه چند روز قبلتر از مهلت انجام یک تسک، آن را یادآوری میکنند. و در نهایت از شما میخواهند وضعیت پروژه را (انجام شده/انجام نشده) مشخص کنید. این ویژگی باعث میشود شما دائماً در جریان پیشرفت کارهای تیم و پروژه باشید. و اگر نقطه ضعفی در قسمتی وجود داشته باشد، خیلی راحت بتوانید آن را شناسایی کنید و برای بهبودش تصمیم بگیرید.
بیایید نگاهی اجمالی به چندین ابزار مدیریت پروژه پرکاربرد بیندازیم. ابزارهایی که با آنها میتوانید تقویم محتوای خوبی بسازید، و هم تیم محتوای خود را مدیریت کنید:
Terllo
ترلو در ایران بسیار شناخته شده است. بیشترِ شرکتهایی که با آنها کار کردم، از این ابزار به عنوان تقویم محتوای وبلاگ و شبکههای اجتماعیِ خود استفاده میکردند.
فکر میکنم یکی از دلایلی که باعث محبوبیت ترلو شده رابط کاربری بصری قابل فهم و سادهاش است. Terllo برای هر پروژهای که تعریف میکنید، یک داشبورد شبیه به یک تابلوی وایت بُرد در اختیار شما قرار میدهد. شما میتوانید روی آن ستونهای مختلف ایجاد کنید و برنامههایتان را مثل برچسب و کارت بچسبانید.
زمانی که کارتها را ایجاد کردید، همانطور که چند دقیقه قبل صحبت کردیم؛ شخص یا اشخاصی را که باید روی آن Task کار کنند را مشخص میکنید و و یک دِدلاین (فرصت نهایی تحویل کار) در نظر میگیرید. همچنین این امکان را دارید که برای هر کارت چک لیستی از نکات مهم اضافه کنید، و فایلهای مورد نیاز را ضمیمه کنید تا در دسترس اعضای تیمتان باشد. سایر اعضای تیم هم قادر خواهند بود برای هر Task کامنت ارسال کنند و درباره آن تعامل داشته باشید.
همه چیز خوب به نظر میرسد، نه؟ نکته هیجانانگیز اینجاست که استفاده ترلو برای تیمهای 10 نفرِ رایگان هست و اجازه دارید فایلهایی با حجم 10 مگابایت را آپلود کنید.
Asana
خب ابزار بعدی که قرارِ با آن آشنا شویم، گزینه مورد علاقه من هست که برای پروژههای شخصیام استفادهاش میکنم؛ یعنی آسانا.
خوبیِ آسانا این است که همان امکانات ترلو را باز هم با رابط کاربری بهتری به شما میدهد: برخلاف ترلو که در آن پروژهها را با نمای تختهای ایجاد میکنید، در آسانا این امکان را دارید که پروژهها را به صورت لیستی، تایم لاین و در تقویم هم بسازید. همیشه یک تقویم شخصی کاربردی برایتان وجود دارد که میتوانید برنامههای آینده خود را روی آن مرور کنید. و از همه مهمتر یک Inbox بسیار قوی که شما را از همه چیز باخبر میکند تا چیزی از دستتان در نرود.
ثبتنام و استفاده در آسانا برای تیمهای 15 نفرِ بدون محدودیت زمانی رایگان است. همچنین شما این قابلیت دارید پروندههای 100 مگابایت را با همتیمی های خود به اشتراک بگذارید.
تسکولو
تسکولو یک ابزار ایرانی برای مدیریت پروژههاست. از نظر امکاناتی بسیار شبیه به ترلو و آسانا است اما خب ویژگیهایی دارد که بعضی افراد و تیمها استفاده از آن را ترجیح میدهند.
توی دو ابزار قبلی که برای مدیریت پروژه و ساخت تقویم محتوا معرفی کردیم، ما با محدودیتهایی مواجه هستیم. محدودیتهایی مثل پشتیبانی نکردن از زبان فارسی، نداشتن تقویم شمسی و مسئله همیشگی سالهای گذشته یعنی تحریم!
بسیاری از این ابزارها به کاربران ایرانی خدمات ارائه نمیدهند. و احتمالاً مجبور باشید برای استفاده از آنها آیپی خود را به کشور دیگری تغییر دهید. گذشته از آن اگر بخواهید نسخه پریمیوم این ابزارها را خریداری کنید، پرداخت هزینه آن سخت و سنگین خواهد بود. در حالی که در هنگام استفاده از تسکولو با هیچکدام از این مسائل مواجه نخواهید شد.
استفاده از تسکولو برای تیمهای نوپای 10 نفرِ رایگان است و شما میتوانید مدیریت کارها، زمان کاری، فایلها و مکالمات تیمی خود را در آن سازماندهی کنید.
نسخه وب تسکولو
بسیار خب. من در لیست بالا سعی کردم چندین ابزار مدیریت پروژه که کم و بیش با آنها آشنایی داشتم را معرفی کنم. در صورتی که به دنبال ابزارهای بیشتری میگردید میتوانید Microsoft Project، Basecamp، MeisterTask و در میان ابزارهای ایرانی پیگیر و بالونت را هم امتحان کنید.
مرحله هفتم: اطلاعات مورد نیاز را در تقویم محتوا وارد کنید
در آخرین مرحله تنها کافی است برنامهریزی محتواییتان را وارد تقویم محتوا کنید. دستِ شما در نحوه چینش این اطلاعات کاملاً باز است، فقط من در ادامه به چند مورد مهم اشاره میکنم. میتوانید بسته به آنچه در ذهنتان دارید چند فیلد را کم یا زیاد کنید.
-
عنوان پستها
خب اول از همه یک فیلد را اختصاص بدهید به موضوعی که قرار است درباره آن بنویسید.
پیشنهاد میکنم در تقویم محتوایی خود، لیستی از پستهای قدیمی خود را برای بهروز کردن وارد کنید. آپدیت کردن پستهای وبلاگی باعث میشود ترافیک بیشتری جذب کنید. همچنین بازنشر مجدد محتوا در شبکههای اجتماعی نیز به دیده شدن بیشتر شما کمک خواهد کرد.
-
توضیحات
این قسمت را اختصاص دهید به یک چک لیست از مواردی که باید در هنگام تهیه پست رعایت کنید. هر ایدهای که به ذهنتان میرسد را بنویسید. ذهن جای مناسبی برای نگهداری آنها نیست. بعدها ممکن است فراموش کنید قرار بود چه نکاتی را در این پست رعایت کنید.
همچنین وارد کردن توضیحات کافی باعث میشود همه چیز آنقدر واضح باشد که استهلاک ارتباطات اضافه بین اعضای تیم حذف شود.
من عادت دارم در توضیحات پستهایی که در تقویم محتوا میگذارم، کلمات کلیدی و تیترهای داخلی مربوطه را نیز بنویسم. با اینکار در زمان تهیه پست فقط تمرکزم را روی نوشتن معطوف میکنم.
-
زمان انتشار
اگر مخاطبان پابندی میخواهید حتماً زمانبندی دقیقی در تقویم محتوا خود بگنجانید و به آن متعهد باشید. به این ترتیب کاربران وبلاگ و دنبال کنندههای شما میدانند هر سه شنبه شب منتظر چه چیزی باشند. یا میدانند که اول هر هفته باید صفحه شما را چک کنند چون قرار است درباره موضوع مورد علاقهشان حرف بزنید.
این زمان را طبق پیک ترافیک هر کانال در نظر بگیرید. برای مثال کارمندان عادت دارند در پایان روز کاری، لینکدین خود را چک کنند. یا افراد بعد از بیدار شدن از خواب، و قبل از خواب معمولاٌ اینستاگرام را چک میکنند. خوانندگان وبلاگ در روزهای جمعه و تعطیل، کمتر به موضوعات آموزشی علاقه نشان میدهند. شما باید ابتدا بهترین زمان پست گذاری در شبکههای اجتماعی و وبلاگ را بشناسید، سپس طبق آن برای انتشار پستهای خود برنامهریزی کنید.
علاوه بر این موضوع داشتنِ یک زمانبندی مناسب باعث میشود گوگل هم شما را دوست داشته باشد! گوگل برای مدتی رفتار سایت شما را زیر نظر میگیرد تا متوجه شود میزان فعالیت شما چگونه است؛ هر چند وقت یکبار وبلاگ خود را بهروز میکنید. آنوقت رباتهای خزنده گوگل طبق همان زمانبندی مجدد سایت شما را بررسی میکنند تا تغییرات جدید را در ایندکس خود قرار دهند.
-
چه کسی باید انجام دهد
اگر خودتان به تنهایی تمام کارهای مربوط به محتوای وبلاگ و شبکههای اجتماعی را انجام میدهید، این فیلد را فاکتور بگیرید. ولی خب در صورتی که یک تیم محتوا دارید حتماً تعیین کنید چه کسی باید کدام موضوع را بنویسد.
در هنگام تقسیم وظائف لطفاً مثل من جو گیر نشوید! موضوعات را بر اساس پتانسیل خود و اعضای تیمتان در تقویم بگذارید، نه آنچه که بهتر است. اگر کارهای دیگری برای انجام دادن دارید و در هفته بیشتر از یک پست فرصت نمیکنید بنویسید؛ همان را در نظر بگیرید. برنامهتان آنقدر فشرده نکنید که از تقویم محتوا عقب بمانید.
-
کانال انتشار
یک فیلد جداگانه را اختصاص دهید به کانال انتشار پست. حتی گاهی ممکن است در شرایطی که تقویم محتوایی بسیار شلوغ است، نیاز باشد برای هر کانال یک تقویم تعریف کنید. مثلاً یک تقویم برای پستهای وبلاگ، و یک تقویم دیگر برای پستهای شبکههای اجتماعی. سعی کنید با ساخت چندین تقویم برای کانالهای مختلف، و یا با استفاده دستهبندی کردن کانالها؛ تقویتان را منظم و قابل فهم بسازید.
-
نوع محتوا
افراد در کانالهای مختلف، به یک شکل رفتار نمیکنند. کاربران وبلاگ از خواندن متنهای طولانی جذاب اذیت نمیشوند. در مقابل اینستاگرامیها چرخیدن را ترجیح میدهند. نگاهِ سرسری انداختن به تصاویر و ویدیوها، تا زمانی که چیزی توجهشان را جلب کند. آنها معمولاً متنهای طولانی را نادیده میگیرند. با این حساب نمیتوان یک پست درست کرد و آن را در همه جا کپی پیست کرد. حرف میتواند همان حرف باشد، اما نوع ارائه آن باید مناسب با کانال باشد. در تقویم محتوا برای هر چیزی که قرار است بسازید، این نکته را در نظر داشته باشید. دقیقاً مشخص کنید چه نوع پستی را در کجا منتشر خواهید کرد.
-
دسته بندی
از دید کاربران اینکه پشت سر هم 5 پست از نمونه کارهای خود در اینستاگرامتان منتشر کنید، خسته کننده به نظر میرسد. موضوعات مختلف باید متناسب با یکدیگر منتشر شوند. این تناسب بر اساس سودمندی، و همچنین علاقه کاربرانتان اولویتبندی میشوند.
برای مثال مشخص کنید در هفته سه پست آموزشی بگذارید و یک پست برای معرفی نمونه کارها. در مرحله بعد حتی باز هم ریزبینتر شوید. مثلاً سه پست دستهبندی باید در زمینه نحوه رشد کسب و کار، تولید محتوا و گوگل ادز باشند. و پستهای نمونه کار یک هفته در میان درباره طراحی سایت و بهینه سازی سایت.
پرسونای مخاطب
-
در نظر بگیرید وبلاگ و صفحات شبکههای اجتماعی شما در زمینه تکنیکهای کنکور فعالیت میکند. مخاطبینی دارید که در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی درس میخوانند.
اگر برای سه هفته تمام فراموش کنید چیزی درباره دروس انسانی منتشر کنید، جمع زیادی از کاربران خود را ناامید کردهاید! در حالی که اضافه کردن یک فیلد برای پرسونای مخاطب در تقویم محتوا خود، خیالتان راحت هست که به قدر کافی به همه کاربران خود توجه خواهید کرد.
-
هدف پست
بعد از انتشار هر پست انتظار دارید با چه چیزی مواجه شوید؟ هر مطلب قرار است چه چیزی برایتان به ارمغان بیاورد؟
برای هر پست جدی?