پرنسسها جزء حیاتی و جداییناپذیر انیمیشنهای محبوب و کلاسیک دیزنی هستند. طرفداران در طول دوران کودکی خود بارها و بارها داستانهای افسانهای و زیبای آنها را تماشا کرده و آشنایی کاملی با این شخصیتهای دوستداشتنی دارند. جالب است بدانید که تمام شخصیتهای دیزنی در طیف گسترده داستانهای آن از یکدیگر متمایز هستند و هر کدام خصوصیات مربوط به خود را دارند.
با وجود این تمایز بین شخصیتها، یک چیز مشترک میان تمام پرنسسهای دیزنی وجود دارد و آن هم حضور حیوانات به عنوان دوست و همراه در کنار آنهاست. برخلاف باور برخی از مخاطبان، این حیوانات شخصیتهای بسیار مهمی در انیمیشنها هستند، زیرا آنها به نوعی نقش معلم و راهنمای پرنسسهای داستان را ایفا میکنند و با نصایح و راهنماییهای خود کمک شایانی به آنها میرسانند. علاوه بر آن، پرنسسها در داستانها اکثرا تنها هستند و دوستان واقعی زیادی ندارند، بنابراین حضور این حیوانات در کنار آنها از این نظر نیز موهبت بزرگی محسوب میشود.
از سیندرلا، که با نامادری و خواهران ناتنی بدجنسش زندگی میکرد تا موآنا، که از کودکی با عشق و محبت خانواده و مردم بزرگ شده بود، اما احساس میکرد که با آنها متفاوت است و از این لحاظ همیشه احساس تنهایی میکرد. هر شاهزاده خانم دیزنی به دوست حیوان کوچکش تکیه میکرد تا به او کمک کند از پس سختیهای زندگی بربیاید.
بنابراین درمییابیم که دیزنی در کنار سرگرم کردن مخاطبان، هدف بزرگتر و ارزشمندتری نیز دارد و آن هم آموزش عشقورزی به حیوانات و احترام به آنهاست. اگرچه آدمبرفی دوستداشتنی السا در انیمیشن Frozen، یعنی «اولاف» به این ردهبندی تعلق ندارد، اما باید از او به عنوان یکی از بهترین حامیان شخصیتهای دیزنی یاد کرد.
۸. Heihei (انیمیشن موآنا)
شخصیت Heihei تقریبا به طور تصادفی به دوست و دستیار موآنا تبدیل شد، زیرا هنگامی که او برای بازگرداندن قلب Te Fiti با قایقی به سفر رفت، Heihei در همان قایق پنهان شده بود.
جالب است که این شخصیت در طول سفر کمک زیادی به موآنا نمیکرد و برعکس مدام خودش را در معرض خطر قرار میداد و موآنا را مجبور میکرد تا از کارش دست بکشد و او را نجات دهد. با این حال، این خروس دوستداشتنی و دست و پا چلفتی نقش مهمی در این ماموریت ایفا کرد و او بود که قلب Te Fiti را هنگام حمله ته کا به آنها نجات داد و نشان داد که با وجود کمی بیعرضگی، او یک شخصیت متفکر و بزرگ است.
۷. Ray (انیمیشن شاهدخت و قورباغه)
صحنه پایانی حضور این حشره کوچک در انیمیشن The Princess and the Frog بدون شک یکی از دلچسبترین صحنههای کل مجموعه فیلمهای دیزنی است. «رِی» یک کرم شبتاب کوچک است که نقش مهمی در کمک به تیانا و شاهزاده ناوین ایفا کرد تا با ماما اودی ملاقات کنند و آن طلسم را خنثی کنند تا بتوانند دوباره به انسان تبدیل شوند.
ری روزهایش را در حسرت اونگلین سپری کرد، ستارهای که او آن را با کرم شب تاب دیگری اشتباه گرفته بود. در پایان داستان، او در حالی که به شدت بیمار بود، در نهایت از دنیا رفت و همه دوستانش با اندوه برای او سوگواری کردند. با این وجود، دیزنی بار دیگر ثابت کرد که همه چیز ممکن است، و در یک صحنه زیبا، تماشاگران از رویارویی ری و اونگلین محبوبش بسیار شگفتزده شدند.
۶. Rajah (انیمیشن علاءالدین)
این ببر بنگال ترسناک در واقع مانند یک گربه غولپیکر و دوستداشتنی است. با این حال، نقش او به عنوان همراه و دستیار در علاءالدین این بود که همیشه از یاسمین حمایت و دفاع میکرد؛ شاهزاده خانمی که بخاطر پدر مهربان، اما سختگیرش همیشه تحت فشار بود و خودش را از جامعه جدا کرده بود.
راجا مسئولیت داشت تا تمام مردان جوانی که با نیتهای نادرست به سوی یاسمین میآمدند دور کند، به او کمک کرد تا از خانه اش فرار کند و حتی وقتی همه چیز آن طور که انتظار داشت پیش نمیرفت به او آرامش و دلگرمی میداد. یک همراه بی قید و شرط که برای محافظت از دوستش، از هیچ کاری شانه خالی نمیکرد.
۵. Meeko (انیمیشن پوکوهانتاس)
«میکو» نیز یکی از همراهان تمام عیار پوکوهانتاس بود که اغلب به دلیل پرخوری و شکمو بودن به دردسر میافتاد.
این راکون کوچولو همیشه در پوکاهونتاس به دنبال غذای خوب برای خوردن بود، حتی اگر مجبور بود برای آن کارهای غیرقانونی انجام دهد، مثلا از جیب دیگران بزند و از خانههای بقیه دزدی کند. میکوی محبوب تنها دوست پوکاهونتاس نبود، زیرا فلیت، مرغ مگسخوار دوستداشتنی اما بداخلاق، و البته ناکوما، که از دوران کودکی دوست شاهزاده خانم بود و اغلب تمایل داشت مسئولیت پذیرتر عمل کند، از دیگر همراهان او بودند.
۴. Jaq & Gus (انیمیشن سیندرلا)
اگرچه حیوانات زیادی به سیندرلا کمک کردند تا خود را از دام نامادری و خواهران ناتنیاش نجات دهد، اما جک و گاس، مطمئنا از بهترین دوستان او بودند. این دو موش دقیقا برعکس یکدیگر بودند: جک چابک، ماهر و تیز هوش بود.
از سوی دیگر، گاس کمی دست و پا چلفتی بود، نمیتوانست به سرعت راه چارهای پیدا کند و بیشتر اوقات به غذا فکر میکرد. با این حال، ورای تفاوتهایشان، این دوستان بزرگ یک خصلت مشترک داشتند: مهر و محبت عظیم آنها نسبت به سیندرلا و تمایلشان برای کمک به او برای غلبه بر هر موقعیت ناخوشایندی.
۳. Pascal (انیمیشن گیسوکمند)
«پاسکال» یکی از نمونههایی است که نشان میدهد چرا این حیوانات دوستداشتنی نقش مهمی را در داستانهای پرنسسهای دیزنی ایفا میکنند.
این آفتاب پرست کوچک تنها دوست راپونزل در Tangled بود، بلکه با او در برج زندگی میکرد و هر زمان که مادر گاتل به دیدن شاهزاده خانم میآمد پنهان میشد. پاسکال علیرغم عدم برقراری ارتباط کلامی، نهتنها با چهرهاش بلکه با تغییر رنگ بدنش در موقعیتهای مختلف، احساسات خود را بیان میکرد.
این حیوان کوچک یکی از مشوقهای اصلی راپونزل برای خارج شدن از برج و رفتن به جهان بیرون از آن بود، اما پس از مدتها زندگی مشترک، حس مسئولیت زیادی برای محافظت از گیسوکمند در او به وجود آمده بود و دائما مراقب بود تا کسی با نیت بد به او نزدیک نشود.
۲. Mushu (انیمیشن مولان)
موشو یکی از بامزهترین شخصیتها در داستانهای پرنسسهای دیزنی است. او قبلا نگهبان اجداد مولان بود، اما پس از اینکه با اشتباهش باعث مرگ یکی از آنها شد، از این جایگاه کنار گذاشته شد. با این وجود، پس از شکست دوباره در یک ماموریت دیگر با نابود کردن مجسمه اژدهای سنگی بزرگ، او مسئول مراقبت از شاهزاده خانم در سفرش شد.
این اژدهای کوچک بامزه علی رغم این که اکثر اوقات دردسر ایجاد میکند، اعتماد به نفس بالایی دار و اگرچه در ابتدای داستان اهداف او کاملا فداکار نبود، اما موشو در نهایت ثابت کرد که قلب بزرگی دارد.
۱. Flounder & Sebastian (انیمیشن پری دریایی کوچولو)
رتبه اول این لیست به دو کاراکتر محبوبی میرسد که به روشهای متفاوتی نقش مهمی در توسعه خط داستانی و همچنین شخصیت آریل (پری دریایی) داشتند.
فلوندر یک ماهی کوچک زرد و آبی بود که نمیتوانست به هیچ یک از ماجراجویی های پری دریایی کوچولو نه بگوید، اما به دلیل ترس شدید از آنها رنج میبرد. از سوی دیگر، سباستین دستیار و آهنگساز شاه تریتون در دربار آتلانتیکا بود. این خرچنگ بداخلاق بود و روزهایش را تنها با هدف کمک به آریل برای حل شدن مشکلاتش سپری میکرد. با این حال، او در اعماق وجودش قلب بزرگی داشت و هر کاری برای آرامش و خوشحالی پری دریایی انجام میداد.