یک کمدی گزنده
یک قتل جدید، یک معمای جدید و یک گروه کاملاً جدید از شخصتها؛ فیلم «پیاز شیشهای: راز چاقو کشی» یک فیلم کمدی معمایی، و دنبالهای برای «Knives Out» است که ریان جانسون نیز کارگردانی آن را بر عهده داشت. در این فیلم هنوز دنیل کریگ در نقش کارآگاه بنوا بلانک ایفای نقش میکند. این بار او با چندین نام بزرگ از جمله ادوارد نورتون، ژانل مونا، کاترین هان، لزلی اودوم جونیور، جسیکا هنویک، مدلین کلین، کیت هادسون و دیو باتیستا همراه شده است. اما به نظر شما دستاورد این دنباله چگونه است، آیا همچنان به اندازه فیلم اول سرگرمکننده است یا نه؟! برای یافتن این پاسخ با نقد فیلم Glass Onion: A Knives Out Mystery همراه ما باشید.
بنوا بلانک، هرکول پوآرو ما در قرن بیست و یکم است؛ این شخصیت تنها با دو فیلم، به نماد تاریخ سینمای مدرن تبدیل شده و اگر در «Knives Out» او محققی بود که توانست یک معمای تقریباً غیرممکن را حل کند، در دنبالهاش بیشتر یک ناظر است که میتواند به صورت دست و پا چلفتی و کارتونی شکل گروهی از افراد تازهکار را که موفق به کسب پیروزی در زندگی شدهاند واکاوی و سپس عیب و ایرادشان را آشکار کند. بنابراین، این دنباله از نظر اخلاقی سوال برانگیزتر از قسمت اول است. در «پیاز شیشهای: راز چاقو کشی» ریان جانسون تصمیم گرفته از فضای معمایی قسمت اول کم کند و به لحن کمدی نکاتی گزنده و کنایهدار اضافه کند. طنز او در این فیلم به اندازهای دقیق و تکاندهنده است که با کنایههای رنگارنگ همچون یک تیر به مرکز هدف میخورد.
پیاز شیشهای به عنوان یک اثر سینمایی کامل است. این فیلم اثری است که توانسته به عنوان دنباله شایسته برای یکی از بهترین فیلمهای سال 2019 عالی باشد، و این گواهی بر مهارت جانسون به عنوان یک فیلمساز است. او دنبالهای میسازد که با فیلم اول بسیار متفاوت است و در عین حال شخصیت و سبکی را که باعث شد این فیلم کار کند، حفظ کرده است. ده دقیقه اول داستان سرایی این فیلم بیرحمانه کارآمد است زیرا جانسون مجموعهای کاملاً جدید از شخصیتها را ردیف میکند که به همه آنها جعبه اسرار آمیزی از معماها داده میشود تا حل کنند.
ما یک سیاستمدار داریم که برای مجلس سنا نامزد میشود، یک سوپر مدل بی احساس که طراح مد شده است، یک استریمر/فعال حقوق مردان و بسیاری موارد دیگر. همه این شخصیتها، از جمله بنوا بلانک، به یک مهمانی اسرارآمیز قتل در تعطیلات آخر هفتهای که توسط میلیاردر مایلز برون (ادوارد نورتون) میزبانی میشود، دعوت شدهاند. این فیلم، که در یک جزیره دورافتاده آفتابی میگذرد، یک محیط منحصر به فرد لذت بخش را ارائه میکند که به فیلم اجازه میدهد تا خود را از طبیعت دنج قسمت اول که با ژاکت و سرما بسته شده بود متمایز کند. اما آب و هوای جدید تنها چیزی نیست که این فیلم را از فیلم اصلی متمایز میکند.
برای مثال: به جای تاریکی پاییزی، خورشید سوزان پدیدار شده است. به جای یک عمارت ویکتوریایی پر از اتاقهای مخفی و راهروهای کم نور، جزیرهای پر از فضای سبز با قلعهای شیشهای در وسط آن دیده میشود. ژاکتها و یقه اسکیها نیز جای خود را به پوششی عریان دادهاند. تقریباً همه عناصر طراحی صحنه در اینجا به عنوان یک استعاره مرکزی عمل میکنند. در حالی که «چاقوکشی» درباره جنایات انجام شده در سایه، درباره دسیسههای برنامه ریزی شده پشت درهای بسته، در مورد پنهان کردن هوشمندانه به عنوان نیات شیطانی بود؛ «پیاز شیشهای» نمایانگر حماقت است. فیلمی در مورد پنهان شدن زیر تیر چراغ برق و به رخ کشیدن شرارت خودمان؛ از این رو عنوان «پیاز شیشهای» عنوانی درخشان است.
اگرچه فیلم اول در صحنه آغازین خود قتل را به ما نشان میدهد، اما جنایت در این فیلم تا نیمه راه رخ نمیدهد. این ممکن است ضعیفترین نقطه فیلم باشد زیرا در حالی که ساعت اول سرگرمکننده است، اما شما به عنوان مخاطب تقریباً منتظر هستید تا فیلم شروع شود زیرا یکی یکی با این شخصیتها و داستان پس زمینه آشنا میشوید؛ ولی حادثهای رخ نمیدهد. با این حال، همه اینها ضروری است زیرا جانسون کار خارقالعادهای انجام میدهد و جزئیات مهم را در معرض دید عموم پنهان میکند و سپس فرش را از زیر پای تماشاگر بیرون میکشد، و امکان چیدمان و بازدهی عالی را در نیمه دوم فیلم فراهم میکند.
داستان در آغاز شبیه به فیلم «مرگ بر روی نیل» است که اوایل امسال منتشر شد. تفاوت این است که به نظر میرسد «پیاز شیشهای» دارای فتنه و راز بیشتری است. ارائه حداقل پرداخت شخصیت در ابتدا ما را نسبت به پشت پرده شخصیتها کور میکند. اما هر کاری که در جزیره انجام میدهند، انگیزهها و رابطهشان را به آرامی در جریان داستان آشکار میکند. ما به عنوان تماشاگر نمیتوانیم مسیر داستان را پیش بینی کنیم. در نتیجه به دنبال سرنخهای کوچک یا هر چیز دیگری نباشید. این فقط یک ترفند بزرگ توسط فیلمسازی است که فیلمنامه را نوشته است. این یعنی جنبه رمز و راز منوی اصلی این اثر نیست بلکه شخصیتهای مضحک و تماشایی هستند که حرف اول و آخر را میزنند. قسمت کمدی بزرگترین سرگرمی است که به سبک درجه یک توسط همه بازیگرانی که جذاب بازی میکنند، اجرا میشود.
در نتیجه شما هرگز نمیدانید کدام جزئیات بعداً باز خواهد گشت، و این یک تجربه تکرار معجزه آسا را ایجاد میکند. هنگامی که فیلم کامل یک «چاقوکشی» معمایی جنایی میشود، از این نقطه است که همهچیز تبدیل به یک انفجار خندهدار میشود. شوخیها به موقع و مرتبط هستند و شخصیت نورتون نقش ایلان ماسک فیلم را ایفا میکند. بنابراین، همه چیز توسط اجراهای بازیگران تمام ستاره بهتر تثبیت شده است، به خصوص از کریگ در نقش بلانک. بنوا بلانک ممکن است دوستداشتنیترین و درخشانترین شخصیت سینمایی قرن بیست و یکم باشد و کریگ او را تا حد کمال بازی میکند.
برخلاف فیلم اول، او در این محیط بیشتر احساس میکند که از عنصر کاراگاهی خود خارج است و ساختار فیلم به او اجازه نمیدهد تا به شخصیتها مشکوک شود. اما «پیاز شیشهای» بیشتر یک داستان سرگرمی و کمدی است تا یک معمای گزنده؛ این بار، طرح میخواهد از گیر افتادن در یک داستان پلیسی معمولی، مانند فیلم هرکول پوآرو و حتی قسمت اول «چاقوکشی»، جلوگیری کند. طرح پیاز شیشهای با بازی بازیگران عظیم الجثه بیشتر شبیه یک سیرک به نظر میرسد. اما یک سیرک جذاب؛ بنابراین من Knives Out را به این دنباله ترجیح میدهم. اما نمیتوان انکار کرد که پیاز شیشهای یک فیلم کمدی بسیار سرگرمکننده است که میتواند از انتظارات ما فراتر رود.
نتیجه فیلمی است که هرگز از سرگرم کردن شما دست بر نمیدارد. به طرز خندهداری تند و تیز است و تا انتها هوشمندانه به نظر میرسد و شما را وادار میکند که لایههای این پیاز را در حین تماشای آن بیرون بکشید. در حالی که همه بازیگران این شانس را ندارند که بدرخشند، اما آنهایی که واقعاً این شانس را دارند، به ویژه نورتون در بازی کمدی عالیاش و ژانل مونه در نقشی که به خوبی از عهده آن برمیآید، تماشایی هستند. در حالی که رمز و راز واقعی ممکن است به اندازه نسخه اصلی قوی نباشد، اما طنز بیشتر آن را جبران میکند. در نهایت، هر کاری که یک دنباله باید دنبال کند را انجام میدهد و شما را مجبور میکند تا سالهای آینده برای اسرار بیشتر قتل بنوا بلانک التماس کنید.
خلاصهای از نقد فیلم
نکات مثبت: یک دنباله کمدی معمایی پر از ستاره که با انتخاب لحن کمدی گزنده خود فوقالعاده سرگرمکننده است و حتی میتواند در موقعیت کمدی و اجرای تیم بازیگرانش بهتر از قسمت اول خود باشد.
نکات منفی: کمی زیاد از حد طولانی است و گاهی اوقات میتواند شبیه به بازخوانی فیلم اول باشد؛ از سوی دیگر وجه معمایی آن نیز به جذابی قسمت اول آن نیست.
چشم انداز اسکار: بهترین فیلم، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین تدوین، بهترین طراحی تولید و بهترین موسیقی متن