فیلم گربه سیاه یکی از جدیدترین فیلمهای سینمایی ایرانی است که ایده جذابی دارد اما در پیادهسازی آن و حتی رسیدن به اهدافی که دارد، چندان موفق ظاهر نمیشود و به همین دلیل فیلمی شکستخورده لقب میگیرد. این فیلم که از بازیگران شناختهشدهای چون بهرام رادان، بهاره کیانافشار و ترلان پروانه یاری میگیرد در نهایت ساختهای بیهدف است که تفسیر خودش از واقعیت را فدای رضایت مخاطب میکند.
نامهای شناختهشدهای حول محور فیلم گربه سیاه قرار دارند. شاید شناختهشدهترین آنها اما بهرام رادان باشد. ستاره سینمای ایران در دهه ۱۳۸۰ که در دهه ۱۳۹۰ کمکارتر از همیشه شده بود در سالهای اخیر دوباره به فعالیت مداوم روی آورده و به همین دلیل مهمترین بازیگران فیلم گربه سیاه هم لقب میگیرد. رادان وظیفه تهیهکنندگی فیلم گربه سیاه را هم برعهده داشته که نخستین تجربه او در حوزه تهیهکنندگی لقب میگیرد. کارگردانی این فیلم برعهده کریم امینی است که بیشتر به دلیل هنرنماییهایش در سینما و تلویزیون شناخته میشود.
داستان فیلم گربه سیاه از جایی آغاز میشود که چند جوان باانگیزه به دنبال رسیدن به اهداف رویاپردازانهشان هستند اما شرایط برای هیچکدام از آنها فراهم نمیشود. هر کدام از این جوانان با چالشهای بسیاری مواجه هستند؛ فقر، مشکلات خانوادگی و محدودیتهای اجتماعی. آنها در نهایت به این باور میرسند که مسیر رسیدن به رویاهایشان با روشی که اتخاد کردهاند، ممکن نیست. پس تصمیم میگیرند که روش دیگری را اتخاذ کنند. آنها میپذیرند که برای تبدیلشدن به شخصیتهای مشهور، محبوب و شناختهشده باید در فضای مجازی صریحتر و جسورتر باشند.
فیلم گربه سیاه به شکلی واضح به سراغ پدیده شهرت در شبکههای اجتماعی و به اصطلاح لاتهای مجازی را زیر ذرهبین قرار میدهد اما در نهایت نمیتواند در آن سطح و اندازهای که باید ظاهر شود. چراکه اساسا نهتنها در پرداخت به ایدهای که مورد توجهاش قرار گرفته، ناکام ظاهر میشود بلکه اساسا نمیتواند هدف مشخصی برای داستان خود داشته باشد. دومین تجربه کارگردانی کریم امینی عنوانی بلاتکلیف است که نمیداند چه هدفی را دنبال کند.
روایت متعصب
این که فیلم گربه سیاه اساسا چه آموزهای برای مخاطب در نظر گرفته واقعا مشخص نیست. اما واضخ است که این فیلم در روایت خودش متعصب و خودخواه است. این فیلم درباره نقد لاتهای مجازی یا تفسیر آسیبهای اجتماعی ناشی از شیوع گسترده ویروس شهرتطلبی در شبکههای اجتماعی نیست. بلکه همه صحبت فیلم آن است که شبکههای اجتماعی و شخصیتهای شناختهشده آنها در نهایت آسیبی بزرگ به هنرمندان و بازیگران زدهاند. به اعتقاد فیلمنامه فیلم گربه سیاه [که توسط علی اصغری نوشته شده] شبکههای اجتماعی مانع دیدهشدن هنرمندان واقعی میشوند.
این روایت متعصب باعث میشود که تماشاگر از فیلم گربه سیاه فاصله بگیرد و آن را عنوانی فاقد درک درست از وضعیت حقیقی جامعه امروز ایران بداند. واقعیت ماجرا آن است که اینفلوئنسرهای اینستاگرامی جای هیچ هنرمندی را تنگ نکردهاند. آنها فقط بستر جدیدی دارند که در آن میتوانند خودشان را مطرح کنند. به عبارت دیگر، این که امروز عموم مردم شبکههای اجتماعی را به سالنهای سینما ترجیح میدهند اساسا ارتباطی با شاخهای مجازی ندارد. واقعیت ماجرا آن است که فیلمهای سینمایی نهتنها مانند گذشته کشش و جذابیت لازم را ندارند بلکه شبکههای اجتماعی هم پدیده مدرنی هستند که مورد توجه مخاطبان قرار گرفتهاند.
بازیهای سینوسی
فیلم گربه سیاه واقعا تیم بازیگری نامرتبی دارد که در هنرنمایی نمیتوانند یکدیگر را تکمیل کنند. در حالی که هنرنمایی کیا رکنی اساسا به چشم مخاطب نمینشیند، ترلان پروانه موفق شده نقشآفرینی قابل قبولی ارائه دهد که البته در برخی سکانسها یادآور حضور او در فیلم فراری است. اما بهترین بازیگر فیلم گربه سیاه شاید حسین پورکریمی باشد. هنرنمایی او چشمنواز و دقیق است و به خوبی نشان میدهد که در نقش خویش فرورفته و آن را درک میکند.
بهرام رادان [که در این فیلم در نقش شخصیت خودش بازی میکند و مجری یک برنامه تلویزیونی است] هنرنمایی قابل قبولی ارائه میدهد اما فیلم در ارائه صحنههای مرتبط با اجرای تلویزیونی رادان واقعا کمکاری کرده و به همین دلیل این صحنهها به شدت مصنوعی و غیرقابل باور هستند. بهاره کیانافشار، علی اوجی و رضا یزدانی [که تقریبا بدون یکدیگر دیده نمیشوند!] و احسان کرمی از جمله سایر بازیگران شناختهشده فیلم گربه سیاه هستند که نقشهایی بیش از حد فرعی دارند و اساسا چندان درگیر داستان نمیشوند.
تجربه بزرگ بهرام رادان
فیلم گربه سیاه در حقیقت نخستین تجربه بهرام رادان در حوزه تهیهکنندگی است. این فیلم در سال ۱۳۹۸ آماده اکران بود اما به دلیل شیوع ویروس کرونا و البته ممیزیهای بسیاری که دریافت کرد در نهایت با تاخیری طولانی در زمستان ۱۴۰۰ روی پرده رفت و حالا در پردیس شبکه نمایش خانگی روی سرویسهای استریم ایرانی منتشر شده است. فیلم گربه سیاه دغدغه ارزشمندی دارد و به همین دلیل تماشای آن برای نوجوانان و جوانان دهه هفتادی و هشتادی آموزنده به نظر میرسد.
اما این فیلم به طور کلی در مطرحکردن ایدهاش و جاانداختن ذهنیتی که دارد چندان موفق ظاهر نمیشود. بنابراین نمیتوان از فیلم گربه سیاه به عنوان یک فیلم ارزشمند و بهیادماندنی یاد کرد. اما تماشای این فیلم که تلاش میکند نسخه ایرانیزهشده سریال Black Mirror باشد تنها برای یک بار میتواند تجربه جذابی باشد که به ویژه برای نسل جوان جذابیتهای بیشتری دارد.