شعر زیبای روز مادر
مادرم اي فرشته بی بال من دوستت دارم چون بهترینی
زیباترینی، برای من محبوبترینی… دوستت دارم به اندازه ستارههاي
آسمون گل مهربان من، تو برای منی و من برای تو شکزگزار خداوند هستم
که حق انتخابت دست من نبود و خداوند بهرین را برایم انتخاب کرده است
عشق بی پایان من دوستت دارم
**
در کوچه جان همیشه مادر بـــاقیست
دریـای مـحبـتـش چو کوثر باقیست
در گـــویــش عـاشـقانـه، نـام مــــادر
شعریست کــه تا ابد به دفتر باقیست
**
هر بار که خنده بـر لبش مــی رویــد
یا نبض گل سرخ ، سخن میگوید
چشمان پر از ستـاره مــــادر مــن
در گــردش آشـنـا مرا می جـویـد
**
اي مادر مقدس و اي مهربان من
اي روشنی قلب من و دیده گان من
عشق و صفا و مهر و محبت نشان توست
اي پرتو امید دل ناتوان من
اشعار دو بیتی روز مادر
هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتی
بیچاره من، که به همه ی اشک های تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
اى مـادر عـــزیــز کـــه جـان داده اى مــرا
سـهـل است اگر که جان دهم اکنون براى تو
گـر جـان خــویـش هــم ز بــرایـت فـدا کـنم
کـارى بزرگ نیست، کـه بـاشـد سـزاى تـو
**
ای مادر مقدس و ای مهربان من
ای روشنی قلب من و دیده گان من
عشق و صفا و مهر و محبت نشان توست
ای پرتو امید دل ناتوان من
روزت مبارک مادرم
آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز است
رخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است . . .
روزت مبارک مادرم
**
سایه لطف خدایی مادر
معنی عشق و وفایی مادر
شعر من درخور تفسیرت نیست
اوج مهری و صفایی مادر
روز مادر مبارک
**
شعر زیبا ویژه روز مادر
مادر بهشت من همه آغوش گرم تست
گویی سرم هنوز به بالین نرم تست
پیوسته در هوای تو چشمم به جستجوست
هرلحظه با خیال تو جانم به گفتگوست
در خواب و خیال همه با توام هنوز
تنهائیم مباد که تیره است بی تو روز
دائم حریم قدس تو احساس می کنم
احساس قدس آن دم انفاس می کنم
موسیقی بهشت همانا صدای تست
گوش دلم به زمزمه لای لای تست
مادر به قصه های تو می خفت غصه ها
می رفت چشم و گوش به دنبال قصه ها
با شادیت نبود غمی را مجال ایست
امّا به گریه تو هم آفاق می گریست
صد قصه عشق بودی و می خواندمت مدام
رفتیّ و ماند قصه صد عشق ناتمام
ای سینه داشته سپر هر بلای من
اکنون بکن شفاعت من با خدای من
امروز هستیم به امید دعای توست
فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
این راز آن حدیث که نقل از پیمبر است
جنت نهاده زیر قدم های مادر است
محمدحسین شهریار
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابروی مادر
گل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بوی مادر
ز رنج بی حد و این خرمن غم
سپیدی خیمه زد بر موی مادر
به پروازم به دشت آرزوها
روم از بیکران ها سوی مادر
بسی آواره گشتم سوی هر کوی
ندیدم خوش تر از این خوی مادر
هزاران روی و لعل لب چه خواهم
چو دارم روی این دل جوی مادر…
رامین امید
**
ای آن که تویی صبور خانه ، مادر
ای شمع تویی فروغ خانه ، مادر
ای عطر تو عطر هر بهار است ، مادر
وای (وی) مهر تو در حد کمال است ، مادر
ای نام تو ملک ،چه بی ریایی ، مادر
هم شاه غم و ملک وفایی ، مادر
ای آن که بهشت بود تو را ، ای مادر
کآن وعده ی اوست ، خدا ، تورا ای مادر
ای افضل و ای سرور و ای شاه کلیدم ، مادر
زآن لحظه ی کودکی تویی امیدم ، مادر
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادر
این نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن دم همه مبهوت ثنایت ، مادر
مادر ای یکدانه وتنهاترین غم خوارمن
از من عاشق تربه من دیوانه و بیمارمن
وصف تو نتوان به صدها دفترودیوان نوشت
ای که وصفت روز و شبهاتا ابددرکارمن
پروراندی جان من بارنجهای بی شمار
کی شود قربانیت این جان بی مقدارمن
خرج کردی عمر خود را تا بروید جان من
من به لطفت زنده ام ای ابرباران دارمن
شرح لطفت درازل افسانه ای ننوشته بود
جان به قربان تو ای زیباترین پندارمن
قصهٌ ننوشتۀ مهرو وفاراخوانده ای
ای که مهرت تاابددرسینهٌ تبدارمن
درد هایم دردتو رنجم همه درجان تو
ای به دردم مرحم و ای مخزن اسرارمن
هستیم هست ازتو و نامم زتو نامی گرفت
سبز می باشم ز توای سبزی افکارمن
سالهای عمرت افزون ازهزاران سال باد
سالهای عمرمن قربانیت ای یارمن
سلام ای مهربونم، ای فرشته
توی آغوش تو خود بهشتهخدا از هرچی عشقه توی دنیا
تو و اون قلب پاکتو سرشتههمه وجود من زیر پاهاته
همیشه، هر کجا خدا باهاتهتو اینقدر خوبی که حتی خورشید
نداره برقی رو که تو چشاتهتو هرجایی که هستی مادر من
بدون مهر تو شده باور مندعاها و نیایشهای تو ای گل
همیشه، تا ابد هست یاور مناگر وقتی دوری از کنارم
نمیگم چیزی، به روت نمیارمولیکن بی تو دلم پر ز درده
آخه من طاقت دوری ندارمتوی شبهای تاریک و سیاهم
شدی فانوس راهم، شدی ماهمتوی اوج حسرت و اندوه و ماتم
تویی تنها پناهم، تکیهگاهمتو هرجایی که هستی مادر من
بدون مهر تو شده باور مندعاها و نیایشهای تو ای گل
همیشه، تا ابد هست یاور منتو تنها کسی که بی مزد و منت
میبخشه عشق و مهر رو با صداقتفدا کردی جوونیت رو پای من
تو یعنی مهر و امید، عشق و عزتهمه عالم خلاصه تو نگاته
دلم دلخوش به شور خندههاتهتموم زندگیم فدای تار موهات
فدای نوازشهای مهربون دستاتهتو هرجایی که هستی مادر من
بدون مهر تو شده باور مندعاها و نیایشهای تو ای گل
همیشه، تا ابد هست یاور منپگاه سلیمی
شعر برای تقدیم کردن به مادر
من زاده شدم به عشق مادر
پرورده شدم به عشق مادردر دامن او شدم چنین نور
پیوسته شدم به عشق مادربوی تن او بهار هر فصل
بشکفته شدم به عشق مادرتعلیم نمودیم بیاموز
وارسته شدم به عشق مادراز رنج زمان عبور دادی
نی خسته شدم به عشق مادرآموخت مرا صبور باشم
دل بسته شدم به عشق مادر…جعفر جعفری
**
مادرم زیباترین لطف خدا
ای صبوری دلی درد آشنامادرم دریای پاک کبریا
مظهر عشق زلال پر صفا…ماه من مهتاب من خورشید من
روزگار روشن امید مندوستت دارم عزیز نازنین
حرفهایت خندههایت دل نشینرها بینا
مادرم ای بهتر از فصل بهار
مادرم روشنتر از هر چشمهسارمادرم ای عطر ناب زندگی
مادرم ای شعله بخشندگیمادرم ای حوری هفت آسمان
مادرم ای نام خوب و جاودانمادرم ای حس خوب عاشقی
مادرم خوشتر ز عطر رازقیمادرم ای مایه آرامشم
مادرم ای واژه آسایشممادرم ای جاودان در قلب من
مادرم ای صاحب این جسم و تنمادرم میخواهمت تا فصل دور
مادرم پاینده باشی پر غرورمادرم روزت مبارک ناز من
مادرم تنها تویی آواز من
در باور من فراتر از انسانی
مادر، تو فقط به قصهها میمانی
در قحطی عاطفه بیا قول بده
بعد از پدرم کنار ما میمانیراشد انصاری
**
ای خواب تو بی خواب شده ، هر شب و روز
زآن لحظه خدا تو را صدا زد ، مادراین نام تو ، نام توست زآن روز نخست
زآن دم همه مبهوت ثنایت ، مادرروزت مبارک مادرم
**
چون مهر، بـزرگ و بی نـشانی مادر
آرام دل و عـــــزیــز جـانـی مــادرای کاش همیشه جـاودان مـی بــودی
آن قـدر که خـوب و مـهربانـی مـادر
ننگـــــرم در تـــو، در آن دل بنگــرم
تحفـــه او را آر، ای جــــان بــــر درمبا تـــو او چــون است؟ هستم من چنان
زیـــر پـــــای مــــادران باشــد جنــــان
شد صفحه روزگار تیره
تا دفتر من گشود مادراز هستی من، نشانه ای نیست
خود بودن من چه بود، مادرناموخت مرا زمانه درسی
رندانه ام آزمود، مادرمن در یتیم و گردش چرخ
از دست توام ربود مادردر دامن روزگارم افکند
از دامن خود چه زود مادرحالیست مرا که گفتی نیست
گریم همه رود رود مادرهر روز سپهر سفله داغی
بر داغ دلم فزود مادراز اختر من شدست گویی
دریای فلک کبود مادراین ابر منم کز آتش دل
بر چرخ شدم چو دود، مادربا من همه بخت در ستیزاست
من خاستم، او غنود، مادرابریشم بخت من تهی گشت
یکباره ز تار و پود، مادراین کودک درد آشنا را
ایکاش نزاده بود، مادرشعریست که در غم تو، فرزند
با خون جگر سرود مادر
الهی من بمیرم جایِ مادر
به چشمانم بمالم پایِ مادربیاد لای لایِ بچگی ها
منم با هی هیِ هیهای مادر
**
ای مادر مقدس و ای مهربان من
ای روشنی قلب من و دیده گان منعشق و صفا و مهر و محبت نشان توست
ای پرتو امید دل ناتوان من
اشعار کوتاه و بلند روز مادر
اى مـادر عـــزیــز کـــه جـان داده اى مــرا
سـهـل است اگر که جان دهم اکنون براى توگـر جـان خــویـش هــم ز بــرایـت فـدا کـنم
کـارى بزرگ نیست، کـه بـاشـد سـزاى تـو
هر لحظه در برابر من اشک ریختی
از چشم پر ملال تو خواندم شکایتیبیچاره من، که به همه اشکهای تو
هرگز نداشت راه گناهم نهایتی
**
مادر! حضور نام تو در شعر های من
لطف خداست شامل حال غزل شده استغیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم
این مسأله میان من و عشق حل شده است..
**
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ماقلب او سرچشمه امیدهاست
سینه او مشرق خورشیدهاست
یاد دارم کودکی بودم خرد
با صدای گرم مادر
هر صبحدم
در میان بستری نرم و تمیز
می گشودم چشم بر نور سفید
می گشودم دل بر نور امید
یاد دارم سفره خانه ما
بوی سنت می داد
داخل خانه ما
جلوه ای زیبا داشت
از زن ایرانی
جلوه ای از یک شمع
ذره ذره می سوخت
و نداشت پرو ایی
که به آخر برسد
کودکم هوش بدار
قبر مادر اینجاست
جای مادر خالیست
دل من تنگ شده
مادرم دیگر نیست
**
مادر قسم به جان عزیز ات که هیچ گاه
یاد شکـــــوه مند تو، از دل نمی رودتا دامن کفـــــن نکشم زیر پای خاک
نقشی تو هم دمی ز مقابل نمی رود
زنم از دیده بر دل روی مادر
منم مست کمان ابــروی مادرگل از خجلت نقابی بر رخش زد
چو آمد عطر مشکین بــوی مادر…
**
آغوش تو ای مادر من بستر ناز است
لالایی شب هات مرا گلشن ساز استرخسار و وجود تو مرا پیکر مهر است
هم قبله و هم کعبه و هم عشق و نیاز است..
**
تا دیده ام به روی جهان باز شد ز شوق
لبخند مهربان تو جان در تنم دمیدفریاد حاجتم چو برون آمد از گلو
دست نوازش تو به فریاد من رسید
**
بخواب ای مادرم آرام وخسته
بخواب ای مادرم ای دل شکستهبمیرم من برای غصه هایت
بمیرم من برای اشک هایت
مادر یعنی عشق
مادر یعنی مهر …مادر یعنی اون فرشته ای که با اشکت ، اشک میریزه
با خنده هات می خنده …مادر یعنی اون فرشته ای که نگاهش به توئه و با هر…
لبخندت ، زندگی میکنه …مادر یعنی اون فرشته ای که موهاش سفید میشه برای بزرگ کردنت
و به تو میگه ؛ پیر بشی مادر ، درد و بلات به جونم…مادر یعنی اون فرشته ای که شبایی که غم داری یا مریضی تا صبح
بالا سرت می شینه و نگرانه …مادر یعنی اون فرشته ای ، که وقتی موقع کار میگی خسته شدم
با اینکه پاهاش درد میکنه میگه تو بشین مادر من انجام میدم ..مادر یعنی اون فرشته ای که هیچ وقت باور نمیکنی مریض بشه یا پیر
بشه چون همیشه و توی هر حالتی به روت لبخند میزنه …مادر یعنی اون فرشته ای که طاقت دیدن اشکاش رو نداری …
مادر یعنی همه زندگی …
مادرم، ای تنها دلیل بودنم
تو تنها ستارهای هستی که در روز و شب میدرخشی.
ای ستارهی زندگیم، تو را با تمام وجود دوست دارم . . .
روز مادر برتمام مادران از خود گذشته مبارک باد.
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است
شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است
تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان
این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است
روز مادر مبارک
**
ای باغبان هستی من
گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند
و گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد . . .
روزت مبارک
**
نه………….برای مادرت یک کاری بکن
فردا نه
…چند ساعت بعد هم نه
…چند ثانبه دیگر هم نه…
…همین الان
……برای مادرت یک کاری بکن
اگر زنده است دستش را
اگر به آسمان رفته است …قبرش را….
اگر پیشت نیست …یادش را….
اگر قهری…چهره اش را….
اگر آشتی هستی پایش را…
ببوس…….