در این مقاله علمی به 13 نشانه بسیار خطرناک افسردگی پنهان خواهیم پرداخت. امروزه در آمریکا، تقریباً ۱۹ میلیون نفر از افسردگی رنج می برند. برآورد شده است که در هر زمان مشخص، سه تا پنج درصد بزرگسالان در معرض افسردگی اساسی هستند و ۲ نفر از هر ۱۰۰ کودک و ۸ نفر از هر ۱۰۰ نوجوان دارای افسردگی شدید هستند. برخلاف اینکه افسردگی، یک بیماری روحی قابل درمان است ولی تمام این آمار و ارقام وجود دارد. از آن جا که درگیری بسیاری از مردم با افسردگی، حتی برای افرادی که نزدیک به آنها هستند، غیر قابل مشاهده است؛ این نوع از افسردگی را به عنوان افسردگی پنهان می شناسند.
افسردگی پنهان چیست؟
همانطور که به نظر می رسد، افسردگی پنهان یک اختلال خلقی است که موجب احساس غم و اندوه، تهی بودن و از دست دادن علاقه می شود. این حالات وضعیتی روانپزشکی است که نحوه فکر کردن، احساس کردن و عمل کردن شما را تغییر می دهد. افسردگی پنهان لزوماً تشخیص داده نمی شود، بلکه افسردگی به صورت مخفی است که حتی برای کسانی که نزدیک به آن فرد هستند، مورد توجه قرار نمی گیرد.
کسانی که افسردگی پنهان دارند، حتی به نظر ناخشنود نمی آیند. در واقع می توان گفت آن ها اغلب می توانند افرادی با بزرگترین و زیباترین خنده ها در جمع باشند.
افرادی که افسردگی پنهان دارند ممکن است دوستان زیادی داشته باشند اما نتوانند با هیچ کدام از آن ها درباره احساساتشان صحبت کنند و تلاش کنند تا با سرکوب احساساتشان به بقیه بفهمانند که حال خوبی دارند. ممکن است به دلیل افسردگی شدید یا بزرگ دانستن مشکلات مشکلات خود نخواهند با دیگران صحبت کنند و یا حتی ممکن است احساس کنند طاقت شنیدن صحبت های دیگران را در رابطه با احساسات و مشکلاتشان ندارد و آن ها را عصبانی می کند.
عواملی که سبب تبدیل شکست به افسردگی می شوند
1. تیپ شخصیتی
الف) کمال گرایی
برخی افراد دارای افکار و عقاید آرمان گرایانه و ایده آلی هستند به این صورت که همه تلاش خود را برای دستیابی به اهدافشان می کنند و افرادی عملگرا و پرکار هستند ولی به دلیل داشتن باوری نادرست «موقعی خوب هستم که همه چیز را درست انجام دهم»، ترس دائمی از خوب نبودن دارند به همین دلیل دچار وسواس هایی چون نظم دادن، بهبود بخشیدن و انتقاد کردن می گردند.
به همین دلیل مقدار زیادی از انرژی فکری آن ها صرف تجزیه و تحلیل اعمال خود و نتایج حاصل از آن می شود لذا در رسیدن به اهداف خود ناکام مانده و این ناکامی منجر به ایجاد خلق منفی در آن ها می شود.
ب) خود ناتوان سازی
خود ناتوان سازی در فرد یعنی او در مواجهه با مشکلات زندگی با استفاده از رفتارهایی چون آماده نشدن برای مقابله با مسئله چالش انگیز، کم کاری و اهمال کاری شانس موفقیت خود را برای حل مشکل کاهش می دهد و با این عمل می خواهد بهانه ای برای شکست خود داشته باشد. این افراد به توانایی خود برای موفقیت اعتماد کمتری دارند و احساس می کنند وضعیت همین است که هست و نمی توانند بیشتر از این توانایی های خود را بهبود بخشند.
2. اسناد ها
اسناد چیست؟
علت هایی است که فرد برای رویداد ها یا نتایج اعمالش، کسب موفقیت یا مواجهه با شکست برمی گزیند.
اسنادها دارای 2 جنبه مهم هستند.
درونی در برابر بیرونی
افرادی که موفقیت ها و شکست هایش را عموماً به شخص خود نسبت می دهند، دارای اسناد درونی و آن ها که موفقیت و شکست خود را به عوامل بیرون از خود نسبت می دهند، دارای اسناد بیرونی هستند.
کلی در برابر جزئی
افرادی که علت شکست خود را به موارد دیگر زندگی تعمیم می دهند، اسناد کلی و افرادی که علت شکست خود را به همان مورد خاص نسبت می دهند، دارای اسناد جزئی هستند.
3. منبع کنترل
منبع کنترل چیست؟
باور کلی افراد به قابل کنترل بودن یا نبودن نتایج و پیامدهای زندگی، تعیین کننده منبع کنترل رفتار محسوب می شود.
دو نوع منبع کنترل وجود دارد
درونی و بیرونی
افرادی که مسئولیت وقایعی را که برایشان اتفاق می افتد می پذیرند، دارای منبع کنترل درونی و آن ها که معتقدند بیشتر مسائلی که برایشان اتفاق می افتد خارج از کنترلشان است، دارای منبع کنترل بیرونی هستند.
چگونگی شکل گیری منبع کنترل در انسان
منبع کنترل در افراد بر اساس یادگیری و تجارب در جریان رشد شکل می گیرد و چون شکل گیری منبع کنترل مبتنی بر درک فرد از زندگی است، لذا می توان آن را مجدد ارزیابی نموده و تغییر داد. افرادی که منبع کنترل درونی دارند، در برابر شکست خود واکنش منفی کمتری از خود نشان می دهند. در زمان رویارویی با مشکل، از روش حل مسئله استفاده کرده و به این ترتیب از رضایت درونی بیشتری برخوردارند ولی افرادی که منبع کنترل بیرونی دارند، غالباً در برابر مشکلات ضعیف عمل کرده و امید کمتری دارند که بتوانند کاری انجام دهند زیرا از مهارت حل مسئله به میزان کافی برخوردار نیستند.
بنابراین کسانی که دارای اسناد بیرونی، بی ثبات، کلی و منبع کنترل بیرونی هستند، به احتمال بیشتری دچار درماندگی آموخته شده می شوند زیرا این افراد اغلب براین اعتقادند که رویدادها در کنترل آن ها نبوده و آن ها نقش و سهم خود را در نتایج و پیامدهای زندگی نپذیرفته و برای رسیدن به اهداف خود و موفقیت، تلاش نمی کنند.
به مثال زیر توجه کنید
علی و زهرا مدتی است بر سر خانواده های خود اختلاف جدی دارند و مرتباً با یکدیگر بحث و گفتگو می کنند نحوه رفتار هریک از آنها با توجه به منبع کنترل آنها به شکل زیر می باشد:
علت هایی که افراد افسردگی خود را پنهان می کنند
- ترس از به اشتراک گذاشتن تاریکترین اسرار و ترسهای خود با دیگران که موجب می شود خود را بیشتر آسیب پذیر کنند.
- نمی خواهند بار مشکلاتشان را به دوش دیگران بگذارند.
- می ترسند که افسرده یا بیمار روانی فرض شوند.
- فکر می کنند کسی آن ها را درک نمیکند و حتی کسی خواهان کمک به آنان نیست.
- فکر می کنند کسی نمی تواند به آن ها کمک کند.
- افسردگی پنهان را درک نکرده اند.
در جامعه ای که ما را تشویق می کند تا فقط نقاط برجسته زندگی را به مردم نشان دهیم و هرگز واقعیت های خشن زندگی روزمره را نشان ندهیم، افرادی که افسردگی دارند، احساس تنهایی می کنند و نمی خواهند که کسی از مشکلاتشان چیزی بداند.
افرادی که افسردگی دارند به سادگی می توانند توسط دیگرانی که درگیر مشکلات زندگی خودشان هستند، نادیده گرفته و بسیاری از دوستان و اعضای خانواده به سختی می پذیرند که کسی دوستش داشته و سال ها است که برایشان شناخته شده است، افسردگی را تجربه کند.
همانطور که برای افرادی که دچار افسردگی مزمن هستند مهم است که به آن ها رسیدگی شود، اهمیت دارد که آن ها با دیگران صحبت کنند، برای بقیه ما هم قبل از این که خیلی دیر شود لازم است که مراقب باشیم و به محض این که علائم افسردگی را مشاهده کردیم به آن رسیدگی کنیم.
بسیار شگفت آور است اگر بدانیم که بسیاری از کسانی که در مرکز توجه هستند و عملکرد بالایی دارند با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند. خوشبختانه بسیاری از افراد در حال پیشرفت هستند تا تجربیات خود را به اشتراک بگذارند و امید و تشویق را برای همه کسانی که با این وضعیت درگیر هستند، به اشتراک بگذارند.
13 نشانه بسیار خطرناک افسردگی پنهان
بسیاری از علائم افسردگی پنهان، ظریف و تشخیص آنها دشوار است. با توجه به برچسب هایی که به افسردگی و بیماری های روانی می زنند، اگر افراد در معرض این مشکل باشند، حتی اگر اطرافیانشان اهمیت دهند به راحتی نمی توانند از کسی درخواست کمک کنند.
اگر در هر یک از دوستان یا اعضای خانواده خود هر یک از این عادت ها را مشاهده کردید، نگران نباشید و با آن ها درباره آن صحبت کنید. با دانستن اینکه حمایت شما را دارند، پرده از افسردگی خود برخواهند داشت.
1. آن ها علاقه به فعالیت های مورد علاقه خود را از دست می دهند
هنگامی که کسی افسرده است، رغبت خود را در زندگی از دست می دهند. بدین معنا که نسبت به چیزهایی که قبلاً به آن ها علاقه مند بودند و اشتیاق به خرج می دادند را از دست می دهند. ممکن است آن ها سال ها عادت داشته اند که پیانو بزنند ولی ماه هاست که سراغ پیانوی خود نرفته اند، یا حتی ممکن است بازی فوتبالی که همیشه برایشان مهم بود و به بازی کردنش عادت داشتند را کنار بگذارند.
2. پرخوری و یا از دست دادن اشتها
تغییر در عادات غذایی اغلب می تواند نشانه ای از افسردگی باشد و با توجه به شخصیت افراد متفاوت است. بعضی از مردم وقتی در معرض افسردگی قرار می گیرند، به غذا بی علاقه می شوند و یا حتی بخشی از غذا را مزه مزه می کنند، بعضی دیگر نیز برای احساس راحتی دائم در حال غذا خوردن هستند.
علاوه بر کاهش یا افزایش وزن که می تواند اتفاق بیفتد، تغییرات دیگری نیز می تواند در زندگی وی اتفاق بیفتد به طور مثال با دوستان یا خانواده خود به کافه نمی رود و معمولاً تنهایی غذا خواهد خورد.
3. عادت های خواب غیر نرمال
بی خوابی اغلب می تواند نشانه ای از افسردگی باشد، اما همچنین می تواند خواب بیش از حد نیز نشانه آن باشد. برای افرادی که از افسردگی شدید رنج می برند، خواب یک فرار موقت از این احساسات است. همچنین، وقتی فردی به طور مداوم افسرده است و دائم در تلاش برای پنهان کردن آن از دیگران است، از نظر جسمی و احساسی تخلیه می شود. آن ها ممکن است تمام روز خسته باشند و یا اغلب در حال چرت زدن باشند.
4. افراد افسرده به مواد مخدر، الکل و داروها متفاوت نگاه می کنند
آن ها می دانند که الکل عامل پریشانی است ولی چون نمی توانند احساس خلق پایین را تحمل کنند، ممکن است دائم سراغ الکل روند. آن ها می دانند که کافئین و شکر، محرک هستند و می توانند خلق و خوی آنها را افزایش دهند. آن ها همه این ها را می دانند، زیرا نسبت به دیگران تغییر حالت مثبت یا منفی، می تواند بر روی آن ها تأثیر بسیار بیشتری داشته باشد.
5. آن ها اغلب با استعداد و بیانگر هستند
ما معمولاً افرادی را با افسردگی می شناسیم که آرام هستند اما، افرادی با افسردگی پنهان اغلب می توانند با صدای بلند و با توانایی منحصر به فرد خود از طریق موسیقی، هنر، کمدی، نوشتن و شعر خود را ابراز کنند. به این علت است که افرادی که افسردگی پنهان دارند می توانند با هر دو قسمت خوب و بدی که مخلوط می کنند، زندگی را بسازند.
6. آن ها می توانند کمال گراهایی باشند که بدنبال عشق و محبت اند
از آن جایی که افرادی افسردگی پنهان دارند در خصوص ویژگی های مثبت خود و کمبود های خود به شدت آگاه هستند، تلاش می کنند همیشه کامل باشند و می ترسند که دیگران آن روی ناکامل و یا ناکامی هایشان را ببینند، مبادا دیگر آن ها را دوست نداشته باشند و قبولشان نکنند. آن ها می خواهند همانطور که از دیگران در برابر شیطان درونشان محافظت می کنند، از خود، هویت و قلب خود نیز محافظت کنند.
7. دائماً با ترس از دست دادن دست و پنجه نرم می کنند
آن ها دائماً می ترسند که باری برای اطرافیانیان باشند. به همین خاطر است که آن ها اغلب می خندند، جوک می گویند و یا برای پنهان کردن احساس واقعی خود مسخره بازی در می آورند. آن ها می ترسند که اگر حالت های احساسی خود و خود واقعیشان را به شما نشان دهند، شما آن ها را ترک خواهید کرد.
8. آن ها دائماً در حال پنهان کاری هستند
افراد مبتلا به افسردگی پنهان، تخصص عجیبی در بهانه های باورپذیر دارند اینکه چرا هرگز تماس شما را پاسخ نمی دهند، چرا شام را فراموش کرده اند، چرا احساس خستگی می کنند و حتی چرایی اینکه دستشان را بریده اند.
با وجود اینکه تشخیص رفتارهایشان بسیار دشوار است اگر شما به الگوهای رفتاری آنها دقت کنید، مثلاً برای صرف شام خانوادگی اغلب حضور نمی یابند و یا حتی به نظر می رسد مخفیانه تر از قبل زندگی می کنند، این ها سرنخ هایی است که نشان می دهد آن ها در حال کلنجار رفتن با خود هستند.
9. آنها عادات خاص همیشگی دارند
هر کسی راه های خود را در مواجهه با ناراحتی و احساسات منفی دارد، اما برای افرادی که دارای افسردگی پنهان هستند، این عادات اهمیت حیاتی دارد که موجب می شود هرگز این عادت ها را از بین نبرند. این ها می توانند عادت های به ظاهر سالم باشند، مانند دویدن یا ورزش کردن، گوش دادن به موسیقی، پیاده روی و یا رانندگی.
با این وجود، این موارد می توانند مشکلات فرد را هنگامی که بیش از حد به صورت مخفی انجام می شود، نشان دهند، یا اگر به دلیلی مجبور به تغییر برنامه باشند و یا نتوانند برای آن به سالن ورزش بروند برای آن ها این مشکل عمده ای به نظر می رسد.
10. آن ها تلاش می کنند تا بخش های شاد زندگی خودشان را مطرح کنند
این می تواند به صورت دائمی به گونه ای باشد که آن ها در شبکه های اجتماعی به طور پیوسته در مورد چگونگی زندگیشان که چقدر شگفت انگیز است و یا چقدر سرگرم کننده است پست هایی بگذارند، یا هیچوقت تصدیق نکنند که چقدر وضعیت سخت و دشوار است و یا چیزی وجود دارد که باعث ناراحتی آن ها می شود. خیلی خوب است که در شرایط سخت مثبت باقی بمانید، اما افرادی که افسردگی پنهان دارند زمان های سخت را به کلی انکار می کنند.
11. آن ها درک عمیقی از زندگی و مرگ دارند
کسانی که افسردگی پنهان دارند اغلب زمان زیادی را صرف فکر کردن درباره زندگی، مرگ و اینکه چه چیزی برای آن ها و برای جامعه مهم است، صرف می کنند. آن ها اغلب دیدگاه پیچیده و منحصر به فردی در این موارد دارند که تنها می تواند از مرگ و میر خود، هدف و یا تأثیر زندگی خود نشأت گرفته باشد.
12. در جستجوی یک هدف خارجی اند
همه ما به طور معمول سعی می کنیم راه خود را در جهان پیدا کنیم، با این حال افرادی که افسردگی پنهان دارند، اغلب این کار را انجام می دهند تا ترس خود را از ناکافی بودن پوشش دهند. اغلب اوقات مسیر خود را (مشاغل، رشته ها، شرایط زندگی) تغییر می دهند و تلاش می کنند تا جبران کمبود های خود را بکنند و به شدت به دنبال چیزی بیرون خود می روند تا به زندگی خود معنی دهند.
13. ممکن است گریه خفیفی، زمان کمک به شما سر دهند
در حالی که آن ها به طور معمول قصد دارند تا احساسات و افکار خود را پنهان کنند، افرادی که دارای افسردگی پنهان هستند ممکن است لحظاتی کوتاه زمانی که با کسی احساس امنیت کنند در دل خود را باز کنند. با توجه به ترس آن ها در مورد قضاوت دیگران، و برچسب «بیمار روانی» و نگرانی از اینکه باری بر دوش کسانی که دوستشان دارند باشند، مهم است که کسانی که در اطراف آن ها هستند به آن ها کمک کنند که احساس کنند در فضای امنی هستند و می توانند به راحتی در مورد ناراحتی های درونی خود صحبت کنند.
به طور معمول افرادی که افسردگی دارند بسیار احساس تنهایی می کنند.
افسردگی پنهان بسیار چالش برانگیز است. اغلب این افراد اولین کسانی هستند که شوخی می کنند، لبخند می زنند و بسیار موفق و با استعداد هستند. به عنوان یک جامعه باید بدانیم که ما اینقدر پیچیده نیستیم که گاهی گریه ای خفیف را برای طلب کمک از دست دهیم.
آیا افسردگی پنهان امکان تبدیل به افسردگی کامل را دارد؟
باید بیان کنیم افسردگی پنهان خود به طور کامل تمام نشانه های افسردگی را به همراه دارد با این تفاوت که علائم آشکار افسردگی را به همراه ندارد، اما در نوع رفتار فرد افسرده و خصوصیات افسردگی تفاوت آشکاری بینشان وجود ندارد.
افرادی با افسردگی پنهان قطعاً می توانند دچار این معضل باشند که دیرتر از دیگر افراد از علائم و بروز افسردگی در خود آگاه بشوند و بنابراین دیرتر اقدام به درمان در خود کنند.
از آنجایی که افسردگی یک بیماری کاملاً روحی است می تواند جسم را نیز از پا درآورد و فرد به هیچ یک از فعالیت های روزانه خود میل و رغبتی نداشته باشد.
بنابراین به مرور از اجتماع، مردم و فعالیت های اجتماعی دور خواهد شد و بیشتر و بیشتر در خود فرو خواهد رفت.
بنابراین افسردگی پنهان در هر مرحله ای که باشد اگر درمان نشود قابلیت تبدیل به افسردگی آشکار را برای فرد خواهد داشت.
تفاوت افسردگی پنهان با افسردگی
افسردگی پنهان در واقع نوعی از افسردگی است که خود فرد نیز امکان شناخت آن را در اکثر موارد ندارد زیرا ممکن است خود فرد اینگونه احساس کند که شاید در مواردی زود عصبانی میشود و یا حوصله دیگران را ندارد و یا تأثیرات محیط است که اینگونه بی میل و رغبت رفتار میکند.
افرادی که افسردگی پنهان دارند غالباً از میزان افسرده خویی خود نسبت به دیگران متعجب میشوند و از اینک مورد انتقاد قرار میگیرند رنج می برند اما اگر نشانه های افسردگی خود را بشناسند و بتوانند به خود کمک کنند درگیر افسردگی خفیف و یا عمیق نخواهند شد.
یکی از مهم ترین کسانی که می تواند در رفع افسردگی مخصوصاً افسردگی پنهان به فرد کمک کند خود فرد و شناخت او از افسردگی پنهان است که در بیشتر موارد از علائم و نشانه های رفتاری فرد قابل فهم است.
سخن آخر
این بسیار مهم است که همه ما با دوستانمان وقتی احساس خستگی، اضطراب یا نگرانی در مورد چیزی می کنیم، صادقانه صحبت کنیم زیرا صحبت کردن در مورد مشکلات و ترس های خود می تواند به کسانی که افسردگی پنهان دارند نیز کمک کند که زمانی که اینگونه اند احساس امنیت کنند و در مورد نگرانی های خود صحبت نمایند.
اگر از افسردگی پنهان رنج می برید، قرار نیست این احساسات زندگی شما را به نابودی بکشاند؛ شما می توانید درمان شوید و دوباره شادی را احساس کنید. رسیدن و صحبت کردن با کسی که دوست دارید به گذر از این شرایط کمک خواهد کرد ولی بدانید گرفتن کمک تخصصی از یک مشاور می تواند بسیار مفید باشد و سریع تر شما را به زندگی عادی بازگرداند.