وی فور یو
2 سال پیش / خواندن دقیقه

10 راه حل برای ترس های بیمارگونه کودکان

10 راه حل برای ترس های بیمارگونه کودکان

در بین ترس های کودکان برخی از آن ها بیمارگونه و غیرطبیعی هستند, چگونه این نوع ترس ها را در کودکان کاهش دهیم و از بین ببریم؟

ترس های بیمارگونه و غیرطبیعی کودکان

ترس طبیعی یا به طور مختصر «ترس» به واکنشی گفته می شود که در موقعیت هایی نشان داده می شود که برای بیشتر افراد، ترسناک تلقی می شود. مثلا ترسیدن هنگام گذشتن از پرتگاهی در ارتفاعات کوهستان یا ترس از صدای مهیب انفجار در آشپزخانه. اما ترس مرضی یا فوبیا نوع خاصی از ترس است که در درجه اول افراطی، غیر منطقی و ناموجه است.

در بسیاری از مطالعات قبلی شنیده و خوانده ایم که میزان مشخصی از اضطراب، بخش ضروری و الزامی در زندگی است اما وقتی این اضطراب به حدی تشدید می شود که ترس برای زندگی انسان تعیین تکلیف می کند و بر تمام جنبه های زندگی وی حاکم می شود، باید به فکر چاره بود؛ به خصوص زمانی که این مشکل برای کودکان پیش می آید.

ترس کودکان

ترس بیمارگونه کودکان

اگر فوبیا از یک چیز خاص (مثلا آمپول)، از حیوانی خاص (مثل گربه) یا موقعیتی خاص (مثلا پرواز با هواپیما) باشد به آن فوبیای خاص می گویند و اگر ترس از موقعیت های اجتماعی (مثل سخنرانی) باشد به آن فوبیای اجتماعی گفته می شود.

این تقسیم بندی ها را می شود برای بزرگسالان به راحتی به کار برد اما در کودکان به چند دلیل، جدا کردن ترس های طبیعی از فوبیا سخت است.

یکی از مهمترین مشکلاتی که والدین باید درباره آن اطلاعات کسب کنند و برای برطرف کردن آن در کودک خود چه به کمک دارو و چه از طریق مشاوره تخصصی تلاش کنند، اختلال فوبیا یا ترس بیمارگونه در فرزندان خردسال است. شما به عنوان یک پدر یا مادر در این شرایط چه اقدامی را ترجیح می دهید؟ به عقیده شما بهترین شیوه کمک به کودک برای پیش رفتن در دنیایی که همیشه پر از خطرات مختلف است، چیست؟
در این مقاله 10 توصیه و راهکار مفید به والدین پیشنهاد می شود که با به کار بستن آنها می توانند به فرزندانشان برای غلبه بر نگرانی ها و ترس های بیمارگونه و غیرطبیعی به طور موثر کمک کنند.

1- به احساسات کودک خود گوش دهید.

اولین گام برای غلبه بر ترس این است که بیاموزیم چگونه به احساسات خود گوش فرا دهیم. وجود احساس ترس تا حدی ضروری و مناسب است و به ما کمک می کند که از خطرات دوری کنیم. برای مثال باید به کودک مان بیاموزیم که نباید بی ملاحظه به طرف حیوانات اهالی ناشناس هجوم ببرند و یا اینکه حتما هنگام عبور از خیابان احتیاط کرده و هر دو سمت خیابان را ببینند. به بیان دیگر باید به آنها بیاموزیم که سگ ها هرچند اهلی هستند اما گاز می گیرند و برخی از راننده ها ممکن است بی دقت باشند.
هرگز این پیام را به کودک خود القا نکیند که ترس، احساس بدی است. در واقع ترس یک چراغ زرد است که به ما هشدار می دهد احتیاط کنیم.

ترس کودکان

ترس های غیرطبیعی کودکان

«هوشمندی احساسی» از طریق خودآگاهی آغاز می شود یعنی توانایی تشخیص احساسات متفاوت در وجودمان، وقتی ایجاد می شوند و نیز توانایی دسته بندی کردن آنها و آزمودن عواملی که این احساسات را ایجاد می کنند. گام بعدی آموختن نحوه کنترل احساسات است به طوری که به آنها اجازه ندهیم بی مهابا و افسار گسیخته رها شده و بر افکار ما غالب شوند.

2- به فرزند خود بیاموزیم که چگونه روشی متعادل برای بیان احساساتش پیدا کند.

در خانواده های سالم، اعضای خانواده معمولا می توانند به شکل سازنده احساسات خود را بیان کنند و بین ابراز احساسات شدید و یا سرکوب کردن آنها در درون خود همواره حد تعادلی را نگه دارند. وقتی یاد بگیریم که به شیوه ای غیر از شکوه کردن با دیگران ارتباط بگیریم، هم احساسات مثبت و هم منفی می توانند درک و حس صمیمیت بیشتری ایجاد کنند. تنها توان صحبت کردن درباره آنچه که ما را ترسانده است بدون نگرانی از تمسخر شدن یا مورد قضاوت قرار گرفتن، باعث می شود که ترس کمتر بر زندگی ما غلبه کند.

3- با همدیگر درباره موضوع مورد ترس حرف بزنید.

در این جا مثالی مناسب مطرح شده که نشان می دهد شما چگونه می توانید بعنوان یک پدر یا مادر با حرف زدن با کودک خود به او کمک کنید تا هوشمندی احساسی بیشتر پیدا کند. یکی از مهمترین ترس های مشترک کودکان و نوجوانان این است که از صحبت کردن در جمع هراس دارند. هرچند همه کس لزوما قرار نیست در زندگی خود سخنرانی کنند و یا مخاطبان زیادی داشته باشند اما برای بسیاری از کودکان حتی پاسخ دادن به یک سوال در کلاس و یا پیشنهاد دادن به جمع می تواند هراس آور باشد. اگر در این شرایط کودکتان ساکت می ماند و مضطرب می شود، این احساس ناخوشایندی است که هرچند ممکن است موقتی باشد اما کنترل آن لحظه از زندگی کودک را در اختیار می گیرد و تجربه ای تلخ برای او ایجاد می کند.

4- هرگز از الفاظ تمسخرآمیز استفاده نکنید.

هرگز کودک خود را مخصوصا مقابل همسالان و خواهر و برادرهای دیگرش تمسخر نکنید. گاهی برخی از والدین یا خواهر و برادرهای بزرگتر برای تشویق کودک به مقابله با نگرانی هایش او را مورد تمسخر و مضحکه قرار می دهند در حالی که این روش تاثیر عکس دارد. به طوری که نه تنها مقاومت کودک را برای رفع مشکلش تشدید می کند بلکه باعث می شود او از حرف زدن با شما درباره احساساتش خجالت زده شده و اجتناب کند.

5- هرگز و هرگز کودک خود را تنبیه نکنید.

هیچگاه سعی نکنید که با زور و تهدید و یا تنبیه کودک او را به شجاعت وا دارید. این تاکتیک ممکن است در لحظه بکار آید اما ترس کودک را از ریشه درمان نمی کند و برای رفع منشا ترس در کودک موثر نیست و حس قدرت و رضایت واقعی ناشی از غلبه بر ترس را در فرزندتان هرگز ایجاد نمی کند.

6- صبور باشید. بدون شک مدتی طول می کشد تا کودک به ترس های بیمارگونه خود غلبه کند.

بنابراین برای رفع تدریجی اضطراب کودک صبور و باحوصله باشید. بهترین راه کار این است که با ملایمات و تعادل و به طور تدریجی کودک را تشویق کنید تا با آنچه موجب هراسش شده مواجه شود. شما می توانید در این مواقع درباره موضوع مورد ترس شفاف و واضح با فرزندتان حرف بزنید و به او بگویید که این یک نگرانی طبیعی است که خودتان هم با آن مواجه می شوید. به کودک خود بگویید مطمئن هستید که او می تواند در نهایت بر ترس خود چیره شود.

7- درباره بهترین و بدترین سناریوها با کودک خود صحبت کنید.
یک ابزار موثر دیگر این است که به کودک خود فرصت دهید لحظه ای به بدترین احتمالاتی که ممکن است از طرف موضوع مورد ترس برایش اتفاق بیفتد، بیندیشد و هم چنین فهرستی از تمام احتمالات خوب و مثبتی هم که ممکن است برایش پیش بیاید، تهیه کند. با این شیوه ترس از احتمالات ناشناخته کاهش می یابد. سپس به او نشان دهید که چطور با چند نفس عمیق می تواند تنش خود را آرام کند و یا با چند تکان مختصر بدن می تواند ترس را از وجود خود دور بریزد.

8- به تشویق کردن ادامه دهید.

یک تکنیک مفید دیگر این است که نقاط قوت و پیشرفت های فرزندتان را مدام مورد تحسین و تشویق قرار دهید. به او تمام ترس های قبلی را که با آموزش و تمرین بر آنها غلبه کرده یادآوری کنید. مثلا اینکه قبلا موقع مدرسه رفتن گریه می کرده اما الان با شوق و به سرعت سوار اتومبیل می شود تا زودتر به مدرسه برسد. بنابراین شما هم به عنوان والدین باید نسبت به زمانهایی از روز که کودک کارهایش را بدون ترس و نگرانی انجام می دهد هوشیار باشید و برای شجاعت هایش او را تشویق کنید.

9- اگر احساس کردید با وجود استفاده از روشهای فوق، ترس بیمارگونه در کودک ادامه پیدا کرده و او را از شرکت در فعالیت های روزانه بازداشته با یک متخصص رواشناسی اطفال و خانواده مشورت کنید.

10. با ترس های خود روبرو شوید.

آخرین نکته ای که باید همیشه به یاد داشته باشید این است که کودکان شما مانند اسفنج هایی هستند که احساسات اطرافشان را جذب می کنند. یکی از بهترین هدایایی که می توانید به آنها بدهید، آن است که خودتان نیز با ترس هایتان روبه رو شوید و برای درمان ترس های بیمارگونه در وجودتان تلاش کنید. به محض اینکه احساس اضطراب در وجودتان کاهش یافته و فروکش کند متوجه می شوید که به طور معجزه آسایی برخی از ترس ها و نگرانی های کودکتان نیز به خودی خود ناپدید می شوند و از بین می روند. پس شجاع باشید و به تلاش خود برای شجاع زیستن ادامه دهید.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع