پلاس وی
2 سال پیش / خواندن دقیقه

تماس با بیگانگان؛ کاوشگرهای فرازمینی ممکن است به ترتیب برعکس به زمین برسند

تماس با بیگانگان؛ کاوشگرهای فرازمینی ممکن است به ترتیب برعکس به زمین برسند

درصورت کشف تمدنی فرازمینی و برقراری ارتباط با آن‌ها، ممکن است ارسال پیام‌ها، سال‌ها یا دهه‌ها و حتی قرن‌ها به طول بینجامد. در حال حاضر حتی با تأخیر ۴۹ دقیقه‌ای برای برقراری ارتباط با فضاپیمای جونو در مدار سیاره مشتری روبه‌رو هستیم که در منظومه‌ی شمسی قرار دارد. حالا تصور کنید برقراری ارتباط با تمدنی فرازمینی در فاصله‌ی صدها سال نوری یا حتی بیشتر چه کار اضطراب‌آوری می‌تواند باشد. اگر کاوشگرهایی را به سمت آن‌ها بفرستیم وضع بدتر از این هم خواهد شد.

فرض کنید فرازمینی‌ها زمین را کشف کردند و کاوشگرهایی را برای معرفی خود و کسب اطلاعاتی درباره‌ی ما به زمین ارسال کرده‌اند. تصور کنید یکی از این کاوشگرهای رباتیک به منظومه‌ی شمسی برسد. در چنین شرایطی حیرت‌زده خواهیم شد زیرا این اتفاق می‌تواند مسیر تمدن بشر را برای همیشه تغییر دهد.

حالا فرض کنید پس از قرن‌ها انتظار کاوشگر دیگری به سمت ما بیاید. نسل‌های مختلف انسان یکی پس از دیگری زندگی کردند و از بین رفتند و هر آنچه می‌توانستند را از کاوشگر قبلی آموخته‌اند که حالا در موزه قرار دارد. در حالی که بشریت در انتظار کاوشگر بعدی بود، جامعه‌ی علمی صدها مقاله را درباره‌ی این کاوشگر و اتفاقات بعدی منتشر کرد. به‌این‌ترتیب زمینه‌ی پژوهشی دیگری متولد می‌شود. سیاست‌مدارها کل حرفه‌ی خود را صرف این مسئله می‌کنند و نویسندگان، هنرمندان و موسیقی‌دان‌ها فرصتی برای موفقیت در اختیار دارند. البته در این میان شایعات و اخبار جعلی هم تکثیر شده‌اند.

حالا تصور کنید حسگرهای زمینی بتوانند کاوشگر دیگری را درست از مبدأ قبلی شناسایی کنند. مجددا موجی از شگفتی و هیجان در میان انسان‌ها به وجود می‌آید اما ناگهان متوجه می‌شوند این کاوشگر مانند قبلی پیشرفته نیست و حاوی اطلاعات و پیغام‌های قدیمی‌تری نسبت به کاوشگر قبلی است. فناوری آن هم قدیمی‌تر است.

به گفته‌ی گرائم اسمیت، استاد و ستاره‌شناس بخش نجوم و اخترفیزیک دانشگاه کالیفرنیا، دقیقا چنین اتفاقی رخ خواهد داد. او که به تازگی مقاله‌ای با عنوان «درباره‌ی اولین کاوشگری که بین دو تمدن میان‌ستاره‌ای ارسال می‌شود» در مجله‌ی بین‌المللی Astrobiology منتشر کرده است، باور دارد معمولا در سفر کاوشگرها در مسافت‌های طولانی، کاوشگری که ابتدا به مقصد می‌رسد اولین کاوشگری نیست که ارسال شده است. با پیشرفت فناوری انتظار داریم کاوشگرها سریع‌تر شوند. در نهایت کاوشگری که دیرتر از نسخه‌ی قبلی خود ارسال شده است از آن سبقت می‌گیرد و زودتر به مقصد می‌رسد. اسمیت می‌نویسد:

به نوشته ساینس آلرت، شکاف فناوری بین کاوشگرها احتمالا به مسائل مختلفی وابسته است اما با افزایش مسافت بین ما و یک تمدن فرازمینی می‌تواند بیشتر هم بشود. هرچقدر مقصد از محل پرتاب کاوشگرها دورتر باشد، شکاف فناوری بین کاوشگر اول و فناوری زمینی بیشتر خواهد شد.

پژوهش‌های زیادی در زمینه‌ی فراوانی فرازمینی‌ها و میزان گسترش آن‌ها در فضای میان‌ستاره‌ای انجام شده است. همچنین نتیجه‌گیری‌های متفاوتی بر اساس انواع محاسبات و فرضیه‌ها به دست آمدند. براساس یک مقاله، تمدنی فرازمینی ممکن است بتواند با کاوشگرهای خودتکثیرشونده در راه شیری گسترش پیدا کند و از این‌رو ما به جای استفاده از برنامه‌ی جستجوی هوش فرازمینی (SETI) برای یافتن سیگنال‌های رادیویی، باید به‌دنبال چنین کاوشگرهایی باشیم.

مقاله‌ی اسمیت هم زمینه‌های مشابهی را روایت می‌کند. کار او متمرکز بر فرازمینی‌های فرضی در مراحل اولیه‌ی برنامه‌ی ارسال کاوشگر است که در آینده به پیشرفت‌های قابل توجهی در فناوری دست خواهند یافت.

اولین کاوشگر ممکن است از نوع میان‌ستاره‌ای نباشد و در اصل به این منظور ساخته نشده باشد. امروزه می‌توان کاوشگرهای وویجر را میان‌ستاره‌ای خواند گرچه از ابتدا برای این هدف ساخته نشده بودند. همین فرض برای تمدنی فرازمینی صحت دارد که به‌تازگی برنامه‌ی ارسال کاوشگر به منظومه‌های ستاره‌ای دیگر را آغاز کرده است.

هدف کاوشگر اول فرازمینی‌ها می‌تواند بررسی منظومه‌ی ستاره‌ای خودشان یا شاید نزدیک‌ترین ستاره به آن‌ها باشد اما در نهایت از تمدنی دیگر سر در بیاورد. از زاویه‌ای دورتر، دقیقا بشر هم در حال انجام چنین کاری است. بنابراین ممکن است تماس اولیه به این صورت رخ دهد: گیرنده به‌جای پیام آشکار از فرستنده، یک جسم بیگانه را دریافت می‌کند.

اسمیت اولین شخصی نیست که به شکاف فناوری در چنین شرایطی اشاره می‌کند. آندرو کندی در سال ۲۰۰۶، مقاله‌ای را با عنوان «سفر میان‌ستاره‌ای، محاسبات انتظار و دام برانگیزاننده‌ی پیشرفت» در مجله‌ی انجمن میان‌سیاره‌ای بریتانیا منتشر کرد. بر اساس این مقاله، تمدن‌ها می‌دانند فناوری روزی پیشرفت خواهد کرد. بنابراین شاید پیش از ارسال هر نوع کاوشگری منتظر بمانند، زیرا می‌دانند تلاش‌های اولیه‌ی آن‌ها از نمونه‌های جدید عقب خواهند افتاد. اما آیا نقطه‌ای وجود دارد که انتظار دیگر اهمیتی نداشته باشد؟

اسمیت در مقاله‌ی خود فرض می‌کند فرازمینی‌ها نمی‌خواهند منتظر بمانند. در واقع دلایل زیادی هم برای این کار دارند که فراتر از محدوده‌ی این پژوهش است. برای مثال یک تمدن فرازمینی ممکن است برنامه‌ای را پیش از رسیدن فناوری به مرحله‌‌ای ضروری آغاز کند. او این پرسش متفاوت را مطرح می‌کند:

اسمیت برای پاسخ به این پرسش، دو تمدن فرازمینی متفاوت را در اطراف دو ستاره‌ی متفاوت درنظر می‌گیرد. یکی از تمدن‌ها از قابلیت ارسال کاوشگر برای سفرهای میان‌ستاره‌ای برخوردار است و اسمیت آن را تمدن فرازمینی فعال می‌نامد.

تمدن دوم هنوز به فناوری کاوشگر میان‌ستاره‌ای پیشرفته نرسیده است اما کاوشگرهایی را به منظور بررسی منظومه‌ی ستاره‌ای خود ارسال می‌کند. اسمیت دومین تمدن را تمدن فرازمینی غیرفعال می‌خواند و اولین رویداد تماس را بررسی می‌کند که در آن تمدن فرازمینی غیرفعال کاوشگری را از تمدن فرازمینی فعال دریافت می‌کند.

در سناریوهای اسمیت، تمدن فرازمینی فعال به توسعه‌ی فناوری کاوشگر خود ادامه خواهد داد و کاوشگرهای سریع‌تری را تولید خواهد کرد. دلیل تمایل چنین تمدنی به پیشرفت فناوری، سفرهای میان‌ستاره‌ای در بازه‌های کوتاه‌تر زمانی است. البته این طرز فکر ما است و شاید تمدن‌های دیگر هم چنین منطقی را دنبال کنند.

اسمیت همچنین به بررسی دو نمونه‌ی متفاوت از پیشرفت‌های فناوری در مقاله‌ی خود می‌پردازد. در نمونه‌ی اول، سرعت کاوشگرها از تاریخ اولین پرتاب به صورت خطی افزایش می‌یابد. در نمونه‌ی دوم، سرعت به صورت نمایی افزایش می‌یابد. اسمیت برای هر نمونه به بررسی دو مثال می‌پردازد. یکی برای کاوشگری که از زمین (تمدن فرازمینی غیرفعال) به تمدن فرازمینی فعال ارسال می‌شود؛ و دومین مثال برای کاوشگری که از تمدن فرازمینی فعال به تمدن فرازمینی غیرفعال (زمین) ارسال می‌شود.

در اولین نمونه، کاوشگرهایی مثل وویجر که وارد فضای میان‌ستاره‌ای شده‌اند از اولین کاوشگرهای ارسالی خواهند بود. البته اسمیت معتقد است باید با احتیاط این ایده را به کار برد با این‌حال برای تکمیل بحث از آن استفاده می‌کند. به گفته‌ی او:

اسمیت با یک مثال نشان می‌دهد کاوشگر نسل بعدی هر صد سال یک بار و پس از گذار زمین از تمدنی غیرفعال به تمدن فعال پرتاب می‌شود. موشک گدارد و کاوشگرهای وویجر هم در یک بازه‌ی صد ساله پرتاب شدند.

بر اساس محاسبات اسمیت، کاوشگر وویجر ۲ که کاوشگر نسل صفر بشریت در نظر گرفته می‌شود، تقریبا در طول ۸۰ هزار سال به یک هدف میان‌ستاره‌ای نزدیک خواهد رسید. به‌این‌ترتیب بشریت هر ۱۰۰ سال یک بار، کاوشگر بعدی را به مقصدی یکسان ارسال می‌کند.

در طی ۲۷۰۰ سال، کاوشگر نسل بیست و هفتم ارسال می‌شود. چنین کاوشگری بسیار پیشرفته‌تر است و با سرعت بیشتری حرکت می‌کند و تنها در ۵۵۶۰ سال به مقصد کاوشگر نسل صفر می‌رسد که ۷۴ هزار سال پیش از رسیدن کاوشگر وویجر ۲ به مقصد است.

اما در این مثال، کاوشگرهای زمینی به ستاره‌ای نسبتا نزدیک ارسال می‌شوند. حالا چه اتفاقی رخ می‌دهد اگر با افزایش محدوده‌ی دسترسی، کاوشگری را به ستاره‌ای در فاصله‌ی ۱۰۰ سال نوری ارسال کنیم؟ در چنین نمونه‌ای، نسل صد و چهلم کاوشگرها اولین کاوشگری خواهد بود که به مقصد می‌رسد. چنین کاوشگری در سال ۱۴ هزارم از برنامه‌ی کاوش میان‌ستاره‌ای فرستاده می‌شود و قطعا بسیار سریع‌تر از کاوشگر نسل صفری مثل وویجر ۲ خواهد بود. این کاوشگر ۲۸۲۰۰ سال پس از آغاز برنامه به مقصد می‌رسد و اولین کاوشگری که در این سناریو ارسال شده است تا ۱۹۷۲۰۰۰ سال بعد به مقصد نمی‌رسد.

در چنین سناریویی تفاوتی ندارد که کاوشگر موردنظر وویجر ۲ یا پایونیز ۱۱ باشد. لوح طلایی الهام‌بخش وویجر ۲ برای معرفی بشر به فرازمینی‌ها در واقع یک کار بیهوده به حساب می‌آید. تمدن فرازمینی بسیار زودتر از رسیدن لوح طلایی درباره‌ی بشر اطلاعات به دست خواهد آورد.

آمار برای تمدن فرازمینی فعالی که در یک سناریوی خطی کاوشگرها را به زمین ارسال می‌کند، مشابه است؛ اما با اینکه کاوشگرهای اولیه‌ی ما بسیار کند هستند، تمدن فرازمینی پیشرفته‌تر کاوشگرهای سریع‌تری را خواهد داشت.

بر اساس محاسبات اسمیت، سرعت کاوشگرهای چنین تمدن‌هایی می‌تواند به یک دهم سرعت نور برسد و طول برنامه ۲۰۰ هزار سال خواهد شد. در نتیجه شکاف تقریبی ۲ میلیون ساله بین رسیدن کاوشگر نسل صفر و کاوشگرهای یک دهم سرعت نوری آن‌ها نخواهد بود.

اما اولین کاوشگر پیشرفته‌ای که به زمین برسد، قطعا نسبت به استاندارهای ما بسیار پیشرفته خواهد بود و ممکن است نتوانیم اطلاعاتی را از آن‌ها به دست بیاوریم. همچنین شاید نتوانیم از روش مهندسی معکوس برای رمزگشایی آن استفاده کنیم و حتی در درک مفاهیم آن دچار مشکل شویم. این نمونه‌ها از نوع گسترش خطی هستند که در آن‌ها سرعت کاوشگرها به صورت خطی افزایش می‌یابد؛ اما اسمیت کار خود را به اینجا ختم نمی‌کند. او همچنین دو نمونه را با افزایش سرعت نمایی بررسی می‌کند.

در نمونه‌ی افزایش سرعت نمایی، کاوشگر نسل ششم یک تمدن فرازمینی فعال اولین کاوشگری است که به مقصد می‌رسد. این کاوشگر در فاصله‌ی ۱۲۰۰ سال پس از اولین کاوشگر پرتاب می‌شود و تنها در بازه‌ی ۲۰۰ سال و هزاران سال پیش از کاوشگر نسل صفر به مقصد خواهد رسید.

صرف‌نظر از اینکه آمار واقعی تمدن‌های احتمالی فعال و غیرفعال چگونه باشند، برخی از معیارهای مطرح‌شده در فوق احتمالا صحیح خواهند بود. اسمیت مانند بسیاری از متفکران و پژوهشگران دیگر معتقد است که بعید است اولین تماس بین دو تمدن برابر شکل بگیرد. در واقع ممکن است تفاوتی چشمگیر بین این دو تمدن احتمالی وجود داشته باشد.

برخی تصور می‌کنند شاید پدیده‌های هوایی ناشناس (UAP) کاوشگر باشند. در واقع راهی برای دانستن این مسئله وجود ندارد اما این ایده ارزش فکر کردن را دارد. اسمیت می‌پرسد: «آیا مشخصات پرواز هر UAP برای سازگاری با منشأ یک تمدن فرازمینی دوردست کافی است؟»

فرض می‌کنیم بشریت در هر ملاقاتی، سمت تازه‌کار ماجرا باشد. سطح فناوری بشر به او این اجازه را نمی‌دهد که کاوشگرهایی را به ستاره‌هایی جز ستاره‌های نزدیک ارسال کند. اگر وویجر ۱ به طرف نزدیک‌ترین همسایه‌ی ما یعنی پروکسیما قنطورس در حرکت بود، ۷۳ هزار سال طول می‌کشید تا به مقصد برسد. (برنامه‌ی Breakthrough Starshot دارای طرحی برای ارسال یک ناوگان فضاپیمای بادبان نوری است که بتواند تنها در ۲۰ سال به این ستاره برسد اما این برنامه صرفا در حد طرحی اولیه است).

همان‌طور که کندی در مقاله‌ی سال ۲۰۰۶ خود اشاره می‌کند، بشر در وضعیت خطرناکی قرار دارد. تلاش و ارسال کاوشگرها حتی به نزدیک‌ترین ستاره کاری بیهوده است. شاید هم باید تا زمان پیشرفت فناوری صبر کنیم. ۷۳ هزار سال مدت کمی نیست. انسان در آن زمان چگونه خواهد بود؟ تمدن ما چه مسیری را پیش خواهد گرفت؟ آیا اصلا آن زمان انسانی وجود خواهد داشت؟

در واقع ما تمدن فرازمینی غیرفعالی هستیم که در سمت گیرنده‌ی برنامه‌ی کاوشگر میان‌ستاره‌ای دیگر قرار دارد. در این نمونه، اولین تماس با یک کاوشگر نسل دهم از یک تمدن فرازمینی یا تمدنی پیشرفته‌تر از آن برقرار خواهد شد؛ اما آیا می‌توانیم چنین تمدنی را بشناسیم؟

اگر این تمدن برای ورود به مدار اطراف زمین یا خورشید طراحی شده باشد، قطعا در دسته‌ی اشیای مصنوعی قرار می‌گیرد؛ اما سپس چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ تا حد ممکن از تلسکوپ‌ها برای رصد شیء کمک بگیریم و سپس کاوشگر خود را برای رصد شیء ناشناس و یادگیری درباره‌ی آن ارسال کنیم. احتمالا ملت‌ها برای دسترسی به این تمدن با یکدیگر رقابت کنند. همه چیز طبق برنامه پیش نخواهد رفت قطعا بحث‌ها و اختلاف‌هایی به وجود خواهد آمد چرا که کشورها متوجه می‌شوند چه گنجینه‌ای از فناوری در انتظارشان است و چه نفعی می‌توانند از آن ببرند. بسیاری از کشورها هنوز به فضا دست نیافته‌اند. آن‌ها چه فکری خواهند کرد؟

تمام این موارد در حد حدس و گمان هستند اما ارزش تفکر را دارند زیرا ما را وادار می‌کنند با این چالش‌ها روبه‌رو شویم گرچه تماس با فرازمینی‌ها ممکن است حتی به مدت هزاران سال یا حتی هرگز رخ ندهد.

اما به لطف اسمیت و متفکرانی مثل او، اولین تماس کاوشگر می‌تواند شکل متفاوتی داشته باشد. پس بهتر است برای آن آماده باشیم. اگر کاوشگری از یک تمدن فرازمینی به زمین می‌رسید به طوری که می‌توانستیم آن را دریافت و بررسی کنیم، می‌توانستیم گام بعدی را حدس بزنیم. احتمالا می‌دانستیم این کاوشگر اولین کاوشگر ارسالی نبوده و باید انتظار داشته باشیم کاوشگرهای قدیمی‌ دیرتر به ما برسند.

می‌توان این مفهوم پیچیده را نوعی فرضیه‌ی نسبیتی درنظر گرفت. هدف اولین کاوشگری که به ما می‌رسد بسیار متفاوت با کاوشگر دوم خواهد بود. احتمالا این کاوشگر توسط تمدنی ارسال شده است که ارزش‌ها، حکومت و کل درک آن به شکل بنیادین در طی قرن‌ها تغییر کرده است.

داستان‌های علمی تخیلی اغلب اوقات فرازمینی‌ها را به شکل موجوداتی بی‌عاطفه تصور می‌کند به‌طوری‌که قرن‌ها یا هزاران سال در برابر تغییر و پیشرفت مقاومت کرده‌اند و باثبات‌تر از ما هستند. در واقع فرازمینی‌ها اغلب به شکل موجوداتی یکپارچه تصور می‌شوند.

از طرفی دنیای ما به شکل بنیادی و نسل به نسل با پیشرفت فناوری و پیشرفت تفکر اخلاقی تغییر می‌کند. ما یکپارچه نیستیم اما پیش‌بینی رویدادها برای تمدن‌های سیاره‌ای در طی هزاران سال غیرممکن است.

در این بازی کاوشگرها، هدف ما هم در طی قرن‌ها تغییر می‌کند. ممکن است امروزه موجودات ساده‌ای باشیم که به تماس اولیه‌ی پرثمر و صلح‌آمیز با تمدنی دیگر فکر کنیم با این فرض که آن‌ها توانستند بر تغییرات تاریک خود غلبه کنند و از روی خیرخواهی این اطلاعات را درست مانند برادری بزرگ‌تر در اختیارمان قرار می‌دهند؛ اما شاید به‌مرور زمان محتاط‌تر و مراقب‌تر و حتی شکاک‌تر شویم. کسی چه می‌داند؟ استیون هاوکینگ درباره‌ی تبلیغ حضور خود در کهکشان به ما هشدار می‌دهد. او در فیلم «مکان‌های موردعلاقه‌ی استیون هاوکینگ» می‌گوید:

Gliese 832 ستاره‌ای از نوع کوتوله‌ی سرخ است که در فاصله‌ی ۱۶ سال نوری از زمین قرار دارد. این فاصله بسیار زیاد است و بیش از ۲۵۰ هزار سال طول می‌کشد تا کاوشگری مثل وویجر ۲ به آن برسد. Gliese 832c سیاره‌ای سنگی در کمربند حیات این ستاره است و پنجمین سیاره احتمالا قابل سکونت نزدیک به زمین به شمار می‌رود که تاکنون شناخته شده است. اگر تمدنی فرازمینی در این سیاره مستقر باشد و کاوشگری را به سمت ما بفرستد دقیقا با مشکلی که اسمیت یادآوری کرد روبه‌رو می‌شود.

شاید روزی چنین اتفاقی رخ دهد. ما هنوز نمی‌دانیم چه چیزی آن بیرون در انتظارمان است یا حیات چقدر رواج دارد؛ اما این ایده که کاوشگرهای قدیمی وویجر اولین کاوشگرهایی هستند که به تمدن فرازمینی دیگری می‌رسند یا اولین کاوشگر تمدن فرازمینی به ما می‌رسد، بر اساس نظریه‌ی اسمیت بعید است. اسمیت می‌نویسد:

نویسندگان علمی تخیلی تقریباً هر جایگشت و ترکیبی از این ایده‌ها را بررسی کرده‌اند. اسمیت این‌گونه نتیجه می‌گیرد که این مباحث در حوزه‌ی علمی تخیلی هم می‌توانند مؤثر واقع شوند.


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع