هیچکس نیست که واقعا دوست داشته باشد به مرگ فکر کند، چه مرگ برای خودش و چه برای عزیزانش. با وجود این، مرگ بخشی جداییناپذیر از روند طبیعی زندگی انسان است و تعداد بسیاری از مردم اعتقادات راسخی درباره مرگ و زندگی پس از آن دارند. در واقع، ماهیت اسرارآمیز مرگ است که آن را برای بیشتر افراد به ماجرایی ترسناک تبدیل میکند. کسی که واقعا مرده است نمیتواند به ما بگوید این تجربه برای او چگونه بوده، و افرادی که به ظاهر از مرگ برگشتهاند هیچگاه واقعا نمرده بودند؛ بنابراین تجربه آنها از مرگ ممکن است برای همه قابل باور نباشد.
بهنقل از آتلانتیک، علم به ما میگوید که بیشتر مرگها بدون درد هستند؛ زیرا عمدتا تا میآییم وارد مرحله مرگ فعال بشویم، در لحظه کاملاً از آن خارج شدهایم. مطمئناً بسیاری از افرادی که در لحظات آخر بر بالین خویشاوندان و دوستان در حال مرگ خود بودهاند، لحظهای را مشاهده کردهاند که به نظر میرسد آن شخص درست قبل از سقوط سریع به مرگ، در کمال آرامش بودهاست. اما این مورد مرگی کاملا آرام و صلحآمیز است؛ به این صورت که بدن و مغز همزمان با هم و در کمال آرامش خاموش میشوند.
بااینحال تمام مرگها در این حد بدون رنج و آرام نیستند؛ برخی از روشهای مردن به شدت دردناک هستند. دانشمندان از قبل به پرسشهای نگران کننده ما فکر کرده و در این راستا تحقیقاتی انجام دادهاند. در حالی که هیچ یک از این نتایج صددرصد قطعی نیست، توافقی بین دانشمندان راجع به دردناکترین و بدترین روشها برای مردن وجود دارد. راه و روشها ممکن است متفاوت باشند، ولی مواردی که در ادامه میخوانید بر اساس علم قطع به یقین دردناکترین راهها برای مردن هستند.
به صلیب آویخته شدن: روشی بسیار دردناک برای شکنجه
یکی از دردناکترین راهها برای مردن اصلا مرگ به روش طبیعی نیست؛ بلکه توسط خود انسان برای مجازات و شکنجه کردن دیگر انسانها ساخته شده است. بیشتر مردم مصلوب شدن را با عیسی مسیح به یاد میآورند، اما طبق گفته دانشنامه بریتانیکا، این روش از خیلی قبلتر از دوران عیسی مسیح وجود داشته و قدمتش به حدود قرن ششم قبل از میلاد مسیح میرسد.
با این حال، مسیح روی صلیب از معروفترین نمونههای مصلوب شدن است. در طول تاریخ بسیاری از هنرمندان مسیح مصلوب را به شیوهای بسیار زیبا و مسالمتآمیز به تصویر کشیدهاند. تنها چهار زخم به نسبت کوچک وجود دارد، و در حالی که شاید آویزان بودن بر روی صلیب برای چندین ساعت آنقدر خوشایند نباشد (ممکن است حتی دردناک هم به نظر نرسد) ولی در واقعیت آنقدر دردناک است که بر اساس تحقیقات انجام شده توسط دانشگاه آزوسا پاسیفیک کلمه دردآور (Excruciating) از به صلیب آویخته شدن (Crucifixion) ریشه گرفته است.
غرق شدن: دردناکتر از آنچه که تصور میکنید
هرچند بسیاری از مردم پذیرفتهاند که غرق شدن روش وحشتناکی برای مردن است، ممکن است تصور کنند که این روش به نسبت بدون درد است. ممکن است افرادی را درحال غرقشدن دیده باشید که آنقدرها هم مصیبتزده و پریشان احوال به نظر نمیرسند. فرد در حال فریاد زدن و غرق شدن بیشتر از این که در حال درد کشیدن باشد، درمانده و بدحال به نظر میرسد. وقتی که در نهایت غرق میشوند و در امواج فرو میروند، به نظر میرسد که از حال رفته و بیهوش شدهاند. اما بر خلاف تصورات، غرق شدن بسیار دردناک است!
بهنقل از مدیکالدیلی، وقتی که در آب دست و پا میزنیم، نفس کم میآوریم و این باعث میشود که زیر آب تمایل داشته باشیم تندتر و سریعتر نفس بکشیم و اکسیژن دریافت کنیم. این مسئله باعث اسپاسم در حنجره و تارهای صوتی میشود. ورود آب به ریهها باعث ایجاد دردی شدید میشود و این حس دردناک تا پس از بیرون آمدن از آب نیز ادامه دارد.
بر اساس مقالهای در مجله مدیکو-لگال، این فرآیند میتواند فوقالعاده دردناک باشد، بهویژه زمانی که با هراس محض همراه میشود که اغلب افراد در حین غرقشدن آن را تجربه میکنند. تمام شدن اکسیژن و ناتوانی در نفس کشیدن خود عذاب است. تنها خبر خوب این است که زمانی که انسان به مدت طولانی از نفس کشیدن بازبماند، بیهوش خواهدشد و در نتیجه، باقی مراحل غرق شدن در آرامش کامل سپری میشود.
تزریق داروی مرگ: عملی غیر انسانی
تزریق داروی مرگآور یکی از انواع روشها برای اعدام محکومان به مرگ است. بر اساس تئوری علمی، تزریق کشنده در ابتدا شامل سه مرحله بودهاست: اول تزریق باربیتورات یا بیحس کننده برای بیهوش کردن قربانی و حس نکردن درد، بعد شلکننده عضلانی که او را فلج میکند و سپس تزریق دارویی که در لحظه باعث ایست قلبی غیرقابل بازگشت میشود. اگر همه چیز طبق این مراحل پیش برود، یک تزریق کشنده باید فرد محکوم را در پنج دقیقه با حداقل درد بکشد.
ولی متأسفانه در عمل اینطور پیش نمیرود. پس از سالها چالش قانونی، بیشتر ایالتهای آمریکا این پروتکل سه دارویی را به نفع استفاده از یک دارو کنار گذاشتهاند، که بر روی بیشتر این داروها هرگز مطالعه یا آزمایشی صورت نگرفته است. بهنقل از نیویورک تایمز، حتی زمانی که پروتکل تزریق داروی کشنده به خوبی رعایت شود، این پروسه اغلب منجر به گذراندن ۱۴ دقیقه درد و وحشت تمام و کمال میشود. این پروسه گاهی اوقات ممکن است تا بیشتر از دو ساعت هم طول بکشد. تزریق کشنده درد و عذاب بسیار و حسی شبیه به غرق شدن به همراه دارد. کالبد شکافی زندانیان اعدام شده نشان میدهد که ریههای آنها پر از مایع و خون بودهاست. درد ناشی از این پروسه بسیار شدید و غیر قابل تحمل توصیف میشود.
بدتر از همه این است که بسیاری از داروهایی که در تزریق کشنده استفاده میشوند به هیچ وجه بیحس کننده نیستند؛ باعث خواب آلودگی میشوند اما هیچ کاری برای کم کردن درد انجام نمیدهند. بر اساس گفتههای شاهدان اعدام، محکومان در حال مرگ در این پروسه درد و عذاب بسیاری را متحمل میشوند.
برق گرفتگی: مرگی وحشتناک
ممکن است پیش از این هم به این موضوع فکر کرده باشید؛ مرگ بر اثر برق گرفتگی فوقالعاده دردناک است. این مورد بر اساس مشاهده زندانیانی که بر روی صندلی برقی کشته میشوند، مستند شدهاست. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی مجازات اعدام (Death Penalty Information Center) مرگ با برق گرفتگی بسیار وحشتناک است. ولتاژ برقی که از بدن عبور میکند اغلب باعث گرفتگی شدید ماهیچهها و سپس منجر به شکستن استخوانها میشود. بافت بدن بهطور دردناکی متورم میشود و رنگ پوست به سمت قرمز روشن متمایل میشود و اغلب با بیشتر شدن تورم، ترک میخورد. علاوه بر این، کره چشم از حدقه بیرون میزند و انسان به معنای واقعی کلمه آتش میگیرد. در سال ۱۹۹۷ در فلوریدا، بدن مردی که به صورت اتفاقی دچار برق گرفتگی شده بود، از درون آتش گرفت و شعلههای آتش از سرش خارج شدند.
برای تجربه عذاب ناشی از برق گرفتگی نیازی به اعدام حرفهای بر روی صندلی مرگ نیست. یکی از بازماندگان یک برق گرفتگی تصادفی از دردی که تجربه کردهاست، به عنوان «دردی طاقت فرسا» یاد میکند که به داروهای بسیار قوی برای تسکین نیاز داشتهاست. بسیاری از افراد پس از برق گرفتگی دچار درد بسیار شدید در قفسه سینه و آسیبهای جدی قلبی میشوند. به عنوان نکته پایانی، برق گرفتگی چه توسط دولت و چه توسط مادر طبیعت، در هر صورت میتواند راهی بسیار دردناک برای مردن باشد.
قرارگیری در معرض ماده تریفلورید کلر
اگر تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که آیا کائنات از انسان متنفر است و با ما مشکل شخصی دارد، وجود مادهای مثل تریفلورید کلر (ClF3) به سادگی این مسئله را ثابت میکند. قدمت تریفلورید کلر به سال ۱۹۳۹ باز میگردد، زمانی که دانشمندان در جستوجوی مادهای بودند که به اندازه فلورید واکنشپذیر، اما با قابلیت ذخیره بالاتر و نگهداری آسانتری باشد. و ClF3 مطمئناً یک مایع واکنشپذیر است، آنقدر واکنشپذیر که تقریباً هر چیزی را با کمترین سطح تماس به آتش میکشد.
نویسنده جان دروری کلارک، در یکی از کتابهایش خاطره زمانی را بازگو میکند که یک استوانه فلزی ClF3 باز شد و مقدار زیادی از مواد درون استوانه بر کف زمین ریخت. او نوشتهاست:
قرار گرفتن در معرض ClF3 به سادگی یکی از دردناکترین و وحشتناکترین راههای مردن است. حتی خفیفترین تماس هم دردی شدید در پی دارد. تماس بیشتر باعث ایجاد نکروز دردناک یا "بافت مردگی" به همراه دردی بسیار شدید میشود.
این حجم از درد زمانی معنا پیدا میکند که بدانید این ماده دقیقا چه بر سر بدن انسان میآورد. این ماده استخوانها را به ژلاتین و انگشتها را از حالت عادی به خردههای گرد کوچک تبدیل میکند. چندین دهه است که استفاده از تریفلورید کلر در سراسر جهان ممنوع اعلام شده است.
مرگ بر اثر سوختگی: عذاب مجسم
هیچکس از دیدن "سوختن تا حد مرگ" در فهرست دردناکترین مرگهای دنیا تعجب نمیکند. اگر حتی یک سوختگی کوچک را تجربه کردهباشید، تصور اینکه این حس کل بدن را فرا بگیرد، بسیار وحشتناک است.
طبق تحقیقات انجام شده توسط والری رائو (Valerie Rao) برای آسیب شناسی پزشکی جراحات حرارتی، افرادی که تا حد مرگ میسوزند، میبینند که پوستشان سیاه شده و سپس شکافته میشود و بافت زیرینش نیز در معرض شعلههای آتش قرار میگیرد. شخص ممکن است در اثر دود خفه شود و ماهیچههایش به طور دردناکی منفجر شوند. اغلب حتی نفس کشیدن در هوای بسیار گرم نیز دردناک است. درد زمانی که شعلههای آتش سطح بیرونی بدن و پوست را می سوزاند، بسیار شدیدتر است و زمانی که اعصاب از پایه سوختهاند کاهش مییابد. پس از آن شعلههای آتش به ناحیه بعدی نفوذ میکند تا این پروسه دوباره تکرار شود.
اما چیزی که خواندید فقط یک سوختن ساده است. با جریان گدازههای آتش انسان دچار مرگی بسیار دردناکتر خواهد شد. دما در جریان گدازه آتش میتواند تا نزدیک هزار درجهی سانتیگراد افزایش پیدا کند. گرفتار شدن در آتش ممکن است مرگی آنی به نظر برسد، اما بسیار دردناکتر از این خواهد بود. در این پروسه پوست پخته میشود و تمام بدن انسان به شکل منقبضی درمیآید که به آن حالت پوگیلیستیک میگویند. در این فرآیند مغز انسان در داخل جمجمه میجوشد و کاملا خرد میشود.
مرگ بر اثر تشعشعات رادیواکتیو: عذاب نامرئی
تابشها وحشتناکاند، زیرا اغلب کشنده اما نامرئی هستند. شما میتوانید در اتاقی ایستاده باشید که کاملاً در معرض تشعشعات مرگبار است و تا زمانی که بدنتان با عذاب بسیار دچار فروپاشی نشده، متوجه نشوید.
سندرم تشعشع حاد (ARS) پرتوهای گاما به این معنی است که فوتونها به بدن شما نفوذ میکنند و به بافت بدن و ژنها آسیب میرسانند. این مسئله میتواند به مجموعهای از مشکلات حاد در سلامت بدن انسان منجر شود، مشکلاتی از جمله آسیب به مغز استخوان و در نتیجه از دست رفتن سیستم ایمنی بدن، آسیب به روده و کمآبی شدید و عفونت و در نهایت، فروپاشی کامل سیستم گردش خون.
براساس سطح قرار گرفتن در معرض تابشها، میتوان سطح عذابآور بودن درد و مرگ را توصیف کرد. ترسناکترین چیز در مورد مسمومیت با تشعشع این است که برای تجربه این سطح از رنج، لازم نیست دچار حادثهای مانند چرنوبیل شوید. به گزارش نیویورک تایمز، در سال ۲۰۰۷ مردی که تحت درمان سرطان زبان بود، به طور تصادفی در معرض "پرتوهای نادرست اشعه" قرار گرفت. نتیجه این شد که او ناشنوایی، نابینایی، از دست دادن دندانها و توانایی بلع، زخم در دهان و گلو و هر آنچه به عنوان درد و عذاب شدید توصیف می شود را تجربه کرد.
سرطان پانکراس: دردناکترین سرطان دنیا
همه سرطانها میتوانند به دلیل فشردگی نخاعی (زمانی که تومور بر اعصاب پشت شما فشار میآورد)، آسیب وارده به استخوانها و عوارض جانبی جراحیها و پرتو درمانیها، باعث درد و عذاب بسیاری شوند. سرطان میتواند با حمله مستقیم به سلولهای عصبی بدن، درد طاقتفرسایی را برای قربانیان خود به همراه داشته باشد.
در حالی که هر سرطانی با پیشرفت در بدن میتواند بسیار سخت و عذابآور باشد، سرطان پانکراس نه تنها یکی از کشندهترین سرطانها، بلکه معمولا دردناکترین سرطان نیز هست. در سرطان پانکراس سلولهای سرطانی به طور تهاجمی به اعصاب اطراف پانکراس حمله میکنند و به آنها فشار میآورند. این مسئله به درد شدید در شکم و کمر منجر میشود و انسداد روده و افزایش رنج و عذاب را بهدنبال دارد. تشخیص سرطان پانکراس بسیار دشوار است و حدود ۸۰ درصد از تومورها تا زمانی که بیماری به اندازه کافی پیشرفت نداشته و شروع به ایجاد درد آزاردهنده نکرده باشد، شناسایی نمیشوند.
سکته قلبی: مرگ خاموش و بهطور شگفتآور دردناک
حمله قلبی یکی از آشناترین و شایعترین علل مرگ و میر در دنیاست، به طوری که بیشتر مردم با آن آشنا هستند. برخی از حملات قلبی به نسبت بدون درد هستند، بنابراین تشخیص آنها برای مردم دشوار است. شاید باورتان نشود که حمله قلبی میتواند مرگی فوقالعاده دردناک به همراه داشته باشد و بدتر از آن، حتی علائم هشدار دهنده حمله قلبی نیز میتواند بسیار دردناک باشد.
یکی از رایج ترین و عذابآورترین دردها مربوط به حملات قلبی است. تمام علائم و هشدارها مبنی بر اینکه شما در شرف حمله قلبی هستید با درد شدید همراه است. درد در قفسه سینه، اغلب به عنوان احساس فشاری شدید و باورنکردنی که انگار یک فیل روی سینه انسان نشسته است، توصیف میشود. همچنین دردی در قفسه سینه حس میشود که مانند سوزش سر دل است. علائم دردناک دیگر شامل درد شدید در بازوها، قسمت بالایی کمر، شانهها و فک است.
مرگ بر اثر یخ زدگی: مرگی نهچندان مسالمتآمیز
مردن بر اثر یخ زدگی در فرهنگ عامه و طبق تصورات رایج نوعی مرگ آرام است، اتفاقی شبیه به خواب رفتن. اما در واقعیت این حس خواب آلودگی مرحله دوم هایپوترمیاست که معمولا درست قبل از بیهوشی رخ میدهد. یخزدن تا حد مرگ فرآیندی است که با لرزیدن غیرقابل کنترل در زمانی که بدن تلاش میکند گرما تولید کند شروع میشود؛ و سپس به سمت سفت شدن عضلات پیش میرود. پس از آن، بدن در جستوجوی اندکی گرما، شروع به از هم پاشیدن میکند.
پروسهی یخ زدگی بسیار دردناک است، زمانی که دمای بدن در این حد کاهش پیدا کند، ارگانهای مرکزی در تلاش برای جذب گرما، جریان خون را از باقی اعضای بدن به سمت خود میکشند و نتیجه، ایجاد درد و سوزش شدیدی در دستها و پاهاست. در این مرحله سرمازدگی رخ میدهد که به دلیل سوزش پوست با درد بسیار همراه است. با پیشروی سرما، کم کم تمامی عصبها در نواحی آسیب دیده از کار میافتند و دیگر بدن چیزی را حس نمیکند.
پس از آن، درست وقتی که بدن بیحس میشود، مغز نیز شروع به بیحس شدن میکند و با کاهش هوشیاری درد کمتر و کمتری احساس خواهد شد؛ این مسئله ایجاد حس سردرگمی در بدن را بهدنبال دارد. این سردرگمی میتواند به اتفاقی منجر شود که دانشمندان آن را برهنهشدن تناقضآمیز (Paradoxic Undressing) مینامند. بهنقل از لایوساینس، این اتفاق زمانی پیش میآید که فرد از هیپوترمی یا سرمازدگی شدید رنج میبرد، لباسهایش را در میآورد و در حالی که برهنه است، تلاش میکنند در زمین یخ زده پناهگاهی بیابد.
افت فشار ناگهانی: مرگی انفجاری و دردناک
بسیاری از ما به دلیل دوری از آبهای عمیق، هرگز سطوح خطرناک فشار جَوی را تجربه نخواهیمکرد. شاید به همین دلیل از این موضوع که مرگ بر اثر افت فشار ناگهانی چقدر دردناک است، بیاطلاع هستیم.
در اعماق آب، غواصها هوای فشردهای را تنفس میکنند که حاوی مولکولهای اکسیژن و نیتروژن بسیار بیشتری نسبت به سطح آب است. تا زمانی که غواص تحت این فشار بماند، مشکلی پیش نمیآید. اکسیژن مصرف میشود، اما نیتروژن اضافی همانجا جمع شده و باقی میماند. اگر فشار خیلی سریع پایین آید، نیتروژن منبسط شده و حبابهایی تشکیل میدهد که باعث به وجود آمدن دردی وحشتناک، آسیب به بافتهای بدن و ماهیچهها و حتی مرگ میشود.
بیماری افت فشار معمولاً با عنوان «خمیدگی» نیز شناخته میشود. یکی از بازماندگان پس از این تجربه توضیح دادهاست که چگونه «تنفس هر جرعه اکسیژن مثل شکنجه بود» و البته او کسی است که از این تجربه دردناک جان سالم به در برده و زنده ماندهاست.
اما افت فشار دقیقا چقدر دردناک است؟ بهنقل از آیافالساینس در سال ۱۹۸۳ در بایفورد دلفین که یک دکل حفاری شناور متعلق به شرکت BP است، حادثه وحشتناکی رخ داد. تعدادی از غواصها به عمق بسیار پایینی فرو رفتند و وقتی که به سطح آب برگشتند، فشار داخل اتاقک غواصی ۹ برابر بیشتر از فشار سطح آب بود. وقوع یک مشکل موجب شد که ناگهان افت فشار انفجاری رخ دهد. در این حادثه، غواصان به معنای واقعی کلمه منفجر شدند؛ زیرا گاز تحت فشار در جریان خون آنها به طور ناگهانی منبسط شد. یکی از آنها بهطور کامل متلاشی شد. ایفورد دلفین امروزه در روسفورد، نروژ، نزدیک آگنفست قرار گرفته است.
نیش مار بومسلنگ: خطرناکترین و دردناکترین راه برای مردن
کلمه "بومسلنگ" ممکن است شبیه واژهای در داستانی علمی تخیلی به نظر برسد، اما همانطور که دیسکاور مگزین توضیح داده است، بومسلنگ (Dispholidus typus) در واقع گونهای از مارهای درختی سبز رنگ، عضوی از خانواده مارهای دندانهدار سمی (Colubridae) است. سم این مار یکی از کشندهترین سمهایی است که انسان میتواند با آن مواجه شود. این سم باعث خونریزی داخلی میشود و حتی مقدار کمی از آن میتواند انسان را با درد فراوان به کام مرگ بفرستد.
مرگ با سم بومسلنگ یکی از دردناکترین راههای مردن است. این سم باعث به وجود آمدن لختههای خونی ریز بسیار زیادی در بدن انسان میشود، و در نتیجه، خونریزی داخلی و خونریزی از منافذ بدن، با تب شدید، حالت تهوع و لرزشهای غیرقابل کنترلی را به همراه دارد. بر اساس گزارش موزه تاریخ طبیعی، وقتی که محقق کارل اشمیت در سال ۱۹۵۷ توسط مار بومسلنگ گزیده شد، درخواست کمک نکرد و درمان اورژانسی هم دریافت نکرد، در عوض برای مستندسازی این تجربه در خاطراتش، انتخاب کرد که این پروسه دردناک و عذابآور را تجربه کند.
حتی خواندن این خاطرات نیز سخت و دردآور است، زیرا اشمیت با خونریزی شدید از لثهها، چشمها و دهان، مجاری ادراری و بالا آوردن خون با هرچیزی که در معده داشته، درد و عذاب وحشتناکی را تجربه کرد. خوشبختانه، شانس شما برای مواجهه با بومسلنگ بسیار کم است، مگر اینکه به جنوب صحرای آفریقا سفر کنید، که در این صورت بهتر است یاد بگیرید که چگونه بومسلنگها را شناسایی کنید.
جمعبندی
لیست بالا بسیار محدود بود و مواردی که خواندید در واقع فقط تعداد کمی از دردناکترین روشها برای مردن هستند. همانطور که راه برای داشتن زندگی مسالمتآمیز و طولانی بسیار است، در مقابلش، لیست دردناکترین روشهای مرگ قابلیت این را دارد که تا بینهایت ادامه پیدا کند. به نظر شما دردناکترین راه برای مردن چیست؟ نظر شما درباره مرگ و زندگی چیست؟ اگر دوست داشتید نظرتان را برای ما بنویسید.